در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، عبد الکریم پاک نیا ؛


طلیعه سخن

مردان بزرگ در طول تاریخ با گام های استوار خود مسیر تکامل را هموار ساختند، از گردنه های هول انگیز و خطرناک آن بالا رفتند و پرچم کرامت و عزت انسانی را بر فراز قله های ایمان و دانش به اهتزاز در آوردند.

در این میان عالمان و دانشمندان اسلام که وارثان حقیقی انبیاء و اوصیاء الهی و ادامه دهندگان راه آن مردان الهی اند، جایگاه ویژه ای دارند. آنان شبانه روز به سازندگی خود و جامعه پرداخته و همانند مشعلی فروزان فراروی انسانیت را روشن نموده اند.

آشنایی با شیوه های زندگی این رادمردان الهی، انسان را در پیمودن راه کمال و فضیلت علاقمند و مصمم می سازد و پویندگان طریق انسانیت را همتی بلند بخشیده و راه سلوک خالصانه را برای آنان به ارمغان می آورد.

استاد مطهری رحمه الله از معدود عالمانی است که علم و حکمت و عرفان را به هم آمیخته و از وجود خویش چهره ای نورانی و تابناک برای جامعه ظلمت زده زمان خود ساخت. شناخت ابعاد شخصیت این شهید آگاه و مرد اندیشه و عمل برای خاطراتی از زندگی استاد مطهری رحمه الله

تمام دین داران، آزادمردان و به ویژه نسل جوان سازنده و حرکت آفرین است.

آشنایی اجمالی

استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله، فرزند شیخ محمدحسین مطهری رحمه الله در 13 بهمن 1298 ه . ش در شهرستان فریمان و در یک خانواده اصیل روحانی متولد شد.

او در 12 سالگی جهت فراگیری علوم اسلامی عازم مشهد مقدس گردید. مطهری در مدت پنج سال اقامت خود در مشهد، دروس مقدماتی و ادبیات عرب را با جدیت تمام پشت سرگذشت.

عشق به تکمیل تحصیلات، آموختن فلسفه و عرفان اسلامی، او را در سال 1319 به حلقه شاگردان فقیه عالی قدر و عالم ربانی حضرت امام خمینی رحمه الله در قم کشانید. او در سال 1323 در درس آیت ا... العظمی بروجردی رحمه الله حضور پیدا کرده و در سال 1325 به محضر حاج میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله تشرف یافت. شهید مطهری رحمه الله در سال 1329 در جلسه درس علامه طباطبایی رحمه الله شرکت جست.

این استاد فرزانه بعد از تکمیل تحصیلات خویش در سن 33 سالگی و در سال 1331 به تهران هجرت نمود. بعد از دو سال اقامت در تهران به تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول شد و در سال 1334 با مجامع اسلامی و کانون های مذهبی همکاری نموده و ایراد سخنرانی های علمی و نگارش کتاب را در متن برنامه های خود گنجانید.

آیت ا... مطهری رحمه الله در 15 خرداد 1342 به جهت شرکت در نهضت اسلامی ایران دستگیر و به زندان شهربانی انتقال یافت. او در سال 1343 به صلاحدید و امر حضرت امام خمینی رحمه الله با جمعیت های مؤتلفه اسلامی به همکاری پرداخت. این متفکر دوراندیش در سال 1346 برای انسجام بخشیدن به فعالیت های فرهنگی خود با کمک چند تن از یاران صمیمی خویش به تاسیس حسینیه ارشاد اقدام کرد.

در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای مبنی بر جمع یارانه برای آوارگان فلسطینی از طرف رژیم شاه دستگیر شد و در سال 1354 حضورش در منابر به دلیل سخنرانی های انقلابی ممنوع گردید. در سال 1355 از دانشکده الهیات کناره گرفته و در همان سال در نجف اشرف به محضر امام خمینی رحمه الله مشرف شد.

استاد مطهری رحمه الله برای تمرکز بخشیدن به فعالیت های روحانیت در سال 1356 جامعه روحانیت مبارز تهران را پایه گذاری نمود و بالاخره در سال 1357 ضمن سفر به پاریس، مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی رحمه الله گردید. این استاد فرزانه بعد از 60 سال عمر با برکت و سراسر افتخار در 11 اردیبهشت سال 1358 به دست گروه فرقان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

در این فرصت نگاهی به ویژگی های اخلاقی این بزرگمرد تاریخ معاصر می اندازیم:

تهجد و تعبد

خلوت های عارفانه و عبادت های عاشقانه، یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در زندگی یک انسان مسلمان می باشد. اقامه نماز شب و به یاد خدا بودن در تمام مراحل زندگی، انسان را در تحصیل علم، حل مشکلات و کسب اخلاص و تهذیب نفس یاری نموده و به سوی کمال سوق می دهد. روی آوردن به لذت های عمیق معنوی انسان را از آرامش روحی و روانی برخوردار ساخته و او را با اراده ای استوار در مقابل امواج مشکلات و سختی های زندگی سربلند و موفق می گرداند.

شهید مطهری رحمه الله در این رابطه می گوید: «ما یک سلسله لذت های معنوی داریم که معنویت ما را بالا می برد. برای کسی که اهل تهجد و نماز شب باشد، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد... ما چنین اشخاصی را دیده ایم، به لذت های مادی ای که ما دل بسته ایم، هیچ اعتنا ندارند.»

ایشان به عنوان نمونه پدر خود را مطرح می کند و می فرماید: «از وقتی که یادم می آید، من می دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی گذاشت و نمی گذارد که وقت خوابش سه ساعت از شب گذشته تاخیر بیفتد. شام را سرشب می خورد و سه ساعت از شب گذشته می خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شب های جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بیدار می شود و حداقل قرانی که تلاوت می کند یک جزء است. با چه فراغت و آرامشی نماز شب می خواند. حالا تقریبا صد سال از عمرش می گذرد و هیچ وقت من نمی بینم که یک خواب ناآرامی داشته باشد و همان لذت معنوی است که این چنین نگهش داشته، یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند، یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و می گوید: خیلی به من محبت کرده است. شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی حقان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. این ها دل را زنده می کند.

آدمی اگر بخواهد از چنین لذتی بهره مند شود، ناچار از لذت های مادی تخفیف می دهد تا به آن لذت عمیق الهی معنوی برسد.» (46)

استاد مطهری رحمه الله خود نیز از این عوامل روح افزا بهره مند بود، او آنچنان از لذت های معنوی سرمست می شد که ندای نماز شب وی دیگران را نیز متاثر می ساخت. حضرت آیت ا... خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد می فرماید: «مرحوم مطهری رحمه الله یک مرد اهل عبادت، اهل تزکیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمی کنم ایشان وقتی مشهد می آمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد می شد، گاهی هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی که ما با مطهری رحمه الله بودیم، این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب می خواند و گریه می کرد، به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می کرد... بله، ایشان نصف شب نماز شب می خواند، همراه با گریه، با صدایی که از آن اتاق می شد آن را شنید! ... هر شب قبل از اینکه بخوابد گاهی در رختخواب و گاهی هم قبل از ورود به رختخواب قرآن می خواند.» (47)

بی تردید یکی از مهمترین عوامل توفیق این عالم وارسته همان دعاها و مناجات های شبانه بود; بلی:

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

از یمن دعای شب و ورد سحری بود

خضوع و خشوع در نماز

حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر حجتی در یکی از خاطرات خود به حالات معنوی استاد مطهری رحمه الله، اشاره کرده و می گوید: «روزی بر مسجد در آمدم. استاد - با اینکه هوا گرم بود - با عمامه و قبا و عبا در حال اقامه نماز بودند. واقعا نماز اقامه می کردند. شاید به علت آنکه با تمرکزی عجیب و خضوع و خشوعی جالب توجه نماز می خواندند، به هیچ وجه متوجه ورود من نشدند. استاد نماز را به گونه ای آمیخته با توجه و خضوع برگزار می کردند که حالت ویژه ایشان مرا به خود مجذوب ساخت. به جای اینکه به ایشان اقتدا کنم، مشغول تماشای نمازشان شدم. تا از نماز فارغ شدند، ادعیه و تعقیبات و تسبیحات را ادامه دادند. حالی که از پشت سر در نماز ایشان به وضوح احساس می کردم، غیرقابل توصیف است. گوییا قیامت و احوال آن را شهود می کردند و حالت و خشیتی که ویژه علمای واقعی و خدا آشناست، حتی از قفا در قد و بالای آن سرو سهی، انسان را مجذوب خود می ساخت. » (48)

تواضع

تواضع یکی از خصلت های زیبای انسانی است و خداوند متعال در کلام وحی فروتنی را یکی از نشانه های بندگان شایسته و صالح شمرده است. شهید مطهری رحمه الله که یکی از این بندگان کمال یافته الهی است، زندگی پربار خود را به این صفت زیبای انسانی آراسته بود.

خاطره زیر که توسط خود ایشان نقل شده است، نشانگر تواضع آن مرد الهی است:

«در دانشگاه شیراز از من دعوت کرده بودند، برای سخنرانی. در آن جا استادها و حتی رئیس دانشگاه همه بودند. یکی از استادهای آن جا که قبلا طلبه بود و بعدا رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعا هم مرد فاضلی هست، مامور شده بود که مرا معرفی کند.

آمد پشت تریبون ایستاد. جلسه هم خیلی پرجمعیت و با عظمت بود. یک مقدار معرفی کرد: «من فلانی را می شناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و....» بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرات می گویم، اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است.»

آتش گرفتم از این حرف. ایستاده سخنرانی می کردم، عبایم را هم قبلا تا می کردم و روی تریبون می گذاشتم، مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم: «آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟ ! تو اصلا می فهمی چه داری می گویی؟ ! من چه کسی هستم که تو می گویی فلانی افتخار این لباس است؟»

با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: «آقا من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کیم که افتخار باشم؟ ... ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد; اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون خواهیم شد، ما شدیم مدالی بر سینه اسلام؟ !» (49)

این عالم فرزانه در برابر روحانیت آن چنان متواضع بود که همیشه به روحانی بودن خود افتخار می کرد و گاهی آن را چنین ابراز می نمود: «این بنده همه افتخارش این است که، در سلک این طبقه منسلک است و خوشه چینی از این خرمن به شمار می آید و در خانواده روحانی رشد و نمو یافته و در حوزه های علوم دینی عمر خویش را به سر برده، ... .» (50)

ایشان همواره روحیه طلبگی داشت و هیچگاه خود را برتر از دیگران فرض نمی کرد.

او با آن که متفکر و فیلسوفی بزرگ بود، کتاب داستان راستان می نوشت و با وجود اعتراض دوستانش با کمال فروتنی می گفت: «خود را بزرگ نشان دادن هنر نیست، تلاش در راه هدف مهم است.»

پرهیز از گناه

استاد مطهری رحمه الله علاوه بر اینکه شدیدا از گناه و کارهای حرام و حتی مکروهات پرهیز می نمود، در مواردی که احساس می کرد کارش مورد رضایت الهی نباشد، آن را ترک می کرد. داستان زیر نشانگر این روحیه استاد شهید می باشد.

او در خاطرات خود می گوید: «در ایام طلبگی - البته کمتر از جاهای دیگر ولی خوب - اتفاق می افتد که انسان می نشیند در یک مجلس، عده ای از این آقا و آن آقا غیبت می کنند. یک وقت هم می بینی خود انسان گرفتار می شود.

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی آقای حجت رضوان الله علیه را، من یک دفعه در شرایطی قرار گرفتم و با اشخاصی محشور بودم که این مرد که حق استادی به گردن من داشت و من سال ها خدمت ایشان درس خوانده بودم و حتی در درس ایشان جایزه گرفتم، مورد غیبت واقع شد. یک وقت احساس کردم که درست نیست. من چرا در یک چنین شرایطی قرار گرفته ام؟

ایشان در یک تابستانی به حضرت عبدالعظیم تشریف آورده بودند، یک روز بعد از ظهری رفتم درب خانه ایشان را زدم، گفتم: بگویید فلانی هست. ایشان در اندرون بودند، اجازه دادند. یادم هست که رفتم داخل، کلاهی به سر ایشان بود و بر بالشتی تکیه کرده بودند. (پیرمرد مریض بود، دو سال قبل از فوت ایشان بود). گفتم: آقا آمده ام یک مطلبی را به شما عرض کنم. فرمود: چیست؟ ! گفتم: من از شما غیبت کرده ام ولی البته کم، اما غیبت نسبتا زیادی شنیده ام، و من از این کار پشیمانم که چرا در جلسه ای که از شما غیبت می کردند، حاضر شدم و شنیدم و چرا احیانا به دهان خودم هم غیبت شما آمد و من چون تصمیم دارم که دیگر هرگز غیبت نکنم و هرگز هم غیبت شما را از کسی استماع نکنم، آمده ام به خود شما عرض بکنم که مرا ببخشید، از من بگذرید.

این مرد با بزرگواری ای که داشت، به من گفت: «غیبت کردن از امثال من دو جور است، یک وقت به شکلی است که اهانت به اسلام است. یک وقت هم هست که به شخص ما مربوط می شود.» من دانستم که مقصود ایشان چیست. گفتم: «نه، من چیزی نگفتم و جسارتی نکردم که به اسلام توهین شود، هرچه بوده مربوط به شخص خودتان است.»

گفت: «من گذشتم.» (51)

غیرت و حساسیت دینی

نگاهی گذرا به آثار و گفته های مرحوم مطهری رحمه الله، غیرت دینی و حساسیت او را در مسائل اسلامی بر ما روشن می کند. او در تمام لحظات زندگی اش خود را موظف می دانست که از کیان اسلام دفاع نماید.

در اینجا به نمونه هایی از حساسیت دینی و احساس مسؤولیت در قبال هجوم به ارزش های اسلامی را در زندگی آن عالم مجاهد می خوانیم:

الف) در عرصه های فرهنگی

آیت ا... خزعلی می فرماید: «ایشان از نوشته های منحرفانه ای که به نام اسلام نشر می یافت، رنج می بردند. در ایامی که حکم تبعید مرا صادر کرده بودند و من در گوشه ای از کوی کن مخفی شده بودم، ایشان مرا پیدا کردند و به آن جا آمدند و با بزرگواری در آن ایام سخت اظهار محبت کردند. به ایشان گفتم: چه می نویسید؟ گفتند: درباره بعضی از مطالب غرب زده ها که به نام اسلام نشر می دهند. گفتم: من در این باره چیزی یافته ام. با عطش عجیبی سراغ آن را گرفتند. کتاب را به ایشان دادم و با اشتیاق آن را گرفتند. بعد گفتم: استاد! اگر عیب هایی دارند که می نویسید هنری را هم که دارند بنویسید تا بدانند منصفید و خیال نکنند که مهاجم اید.

گفتند: بنای من است که اگر هنری هم دارند بنویسم ولی، به اسلام دارد حمله می شود، به اسلام دارند ضربه می زنند، به نام اسلام دارد مطالبی گفته می شود که بر خلاف اسلام است.» (52)

ب) حمایت از فدائیان اسلام

حمایت استاد مطهری از فدائیان اسلام یکی دیگر از نمونه های غیرت دینی اوست. چرا که فدائیان اسلام تبلور غیرت دینی در عصر رواج فحشا و بی بند و باری در رژیم پهلوی بودند.

نویسنده محقق آقای دوانی که از نزدیک با روحیات استاد مطهری رحمه الله آشنا بوده است، می گوید: «شهید مطهری رحمه الله با فدائیان اسلام و افکارشان هماهنگ بود، بارها از شهید نواب شنیدم که با احترام از آقای مطهری رحمه الله یاد می کرد و از احوال او جویا می شد. استاد مطهری رحمه الله که گاهی در جلسات فدائیان اسلام شرکت می کرد، در بعضی از جلسات خطاب به نواب می فرمود: «در حسن نیت و شور دینی و پاکی هدف شما و رفقایتان شکی نیست.» ایشان در ادامه می گوید: «تا آن جا که به یاد دارم، شهید مطهری رحمه الله تا آخر هم به یاد فدائیان بود.» (53)

ج) تذکر مستقیم

آقای هادی جوان می گوید: «استاد مطهری رحمه الله در سال 1349 در تالار دانشکده پزشکی دانشگاه مشهد، تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان » سخنرانی داشتند. بنده نیز در آن جلسه حضور داشتم. چند تن از دانشجویان دختر، بدون حجاب در آن سخنرانی شرکت کرده بودند. مرحوم استاد مطهری به محض دیدن آن صحنه، بسیار ناراحت شدند و گفتند: «من در تهران به آقای دکتر رامیار گفته بودم که، اگر قرار باشد سخنران جلسه من باشم، باید وضع از این بهتر باشد. این چه وضعی است که این جا دارد؟» (54)

د) اقدامات عملی

دکتر علی مطهری در رابطه با حساسیت شدید استاد مطهری رحمه الله نسبت به گروه های مخالف و ضد اسلامی می گوید: «در راهپیمایی عظیم عاشورای سال 57 تهران، در بین راهپیمایان، مینی بوسی حرکت می کرد که در بالای آن رهبر گروه فرقان و یکی از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق (مناققین) که هر دو لباس روحانیت بر تن داشتند، مشغول تشریح آرم سازمان مجاهدین خلق برای مردم بودند. عده ای از افراد آگاه و بیدار، موضوع را به اطلاع چند تن از روحانیون رساندند. آن ها از مداخله منع کردند و گفتند: در این شرایط صلاح نیست درگیری ایجاد شود. سرانجام موضوع را به اطلاع استاد شهید رساندند، ایشان با صراحت گفتند: «به هر قیمتی شده باید این آرم را پائین بیاورید، حتی به قیمت کشته شدن این افراد، این ها برای آینده برنامه های خطرناکی دارند.» (55)

ساده زیستی و آزادگی

استاد مطهری رحمه الله عالمی ساده زیست و آزاده بود. او نزد ارباب زر و زور خضوع نمی کرد و تسلیم کسی نمی شد. تا امکان داشت به کسی اظهار حاجت نمی نمود. در جمع مال و ثروت دنیا حریص نبود و در دوران طلبگی به کلی نسبت به آن بی اعتنا بود. او می گفت: «من برای جمع ثروت، فرصت هایی را از دست داده ام که شاید در نظر دیگران به یک نوع دیوانگی و جنون شبیه تر بوده است.» (56)

استاد مطهری در صرف غذا بسیار ساده و قانع بود. آقای غلامحسین وحیدی یکی از کارمندان دانشکده الهیات که مدتی با شهید مطهری رحمه الله همراه بوده است، می گوید: «استاد مطهری رحمه الله اتاقی کوچک و بسیار ساده در کنار اتاق شورای دانشکده داشتند. استادان دانشکده وقتی جلسه ای داشتند و یا ورقه های امتحانی را تصحیح می کردند، تا ساعت سه بعداز ظهر در همان اتاق شورا می ماندند و از سوی دانشکده برای آنان ناهار و نوشابه و میوه می آوردند. اما استاد مطهری رحمه الله وقتی ظهر می شد، به اتاق خودشان تشریف می بردند. همیشه مقید بودند اول نماز بخوانند، سپس ناهار مختصری که معمولا نان و پنیر و یا نان و انگور بود و از منزل همراه می آوردند، صرف کنند.

استادان و مسؤولان دانشکده، اصرار می کردند که استاد مطهری رحمه الله به اتاق شورا بروند و از ناهار دانشکده که مثلا چلوکباب برگ و غیره بود، صرف کنند; استاد قبول نمی کردند و عذر می آوردند که: غذای من مخصوص است و غذای دانشکده با من سازگار نیست. اما اظهار نمی کردند که چرا از غذای استادان نمی خورند. من علتش را می دانستم. می گفتند: «این ناهار حق خدمتگزاران است و از بیت المال است. استادان حقوق خوبی دارند. خودشان بروند و از بازار بخرند و بخورند. این غذا حق ضعفاست.» (57)

اعتدال

یکی از علل توفیقات استاد مطهری رحمه الله پرهیز از افراط و تفریط در امور زندگی و مسائل اجتماعی و سیاسی بود. حجت الاسلام والمسلمین مصطفی زمانی در این باره می گوید: «استاد بزرگوار ناگزیر بودند از یکسو، با افکار تند و افراطی - که معتقد بودند باید خیلی سریع حتی زودتر از تصمیم امام خمینی رحمه الله انقلاب پیاده شود - مقابله کنند و آنان را از تندروی باز دارند; و از سوی دیگر ناگزیر بودند; با افکار انحرافی، التقاطی و استعماری که با رنگ های گوناگون خودنمایی می کردند، به خالفت برخیزند و از طریق جراید، سخنرانی، تدریس و نشر کتاب به وظیفه خود عمل کنند. استاد [می] گفتند: «نمی شود واقعیت ها را منکر شد. وقتی حضرت امام سفارش به وحدت همه مراجع و طلاب و دانشگاهیان می کند، چرا ما کاسه داغ تر از آش شویم و این و آن را بکوبیم؟ این کوبیدن ها مخالف نظر حضرت امام خمینی است.» (58)

اخلاص

استاد مطهری رحمه الله سرا پا در عشق به اسلام و دفاع از ارزش های اسلامی می سوخت. او قبل از اینکه عالم یا معلم خوبی باشند، انسانی معتقد، با ایمان و با تقوا بود. اعمال و رفتار وی دقیقا مصداق کامل «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین » ; «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای پروردگار جهانیان است.» (59) بود.

شهید مطهری رحمه الله چون تمام کارهایش را برای خدا انجام می داد، هیچ گاه به دنبال شهرت نبود. فرزند ایشان در مورد اخلاص استاد مطهری رحمه الله می گوید: «عنوان همیشگی نویسنده بر روی کتاب هایشان «مرتضی مطهری » بود و اجازه نمی دادند کلمه هایی مثل استاد و غیره قبل از اسمشان آورده شود. از شهرت به شدت پرهیز داشتند. با اینکه تشکیل دهنده هسته مرکزی شورای انقلاب بودند، در روزنامه ها چندان نامی از ایشان آورده نمی شد، و وقتی از ایشان می پرسیدیم که: «چرا اسمی از شما نیست و از اکثریت دست اندرکاران انقلاب کم و بیش نامی هست؟»

ایشان می گفتند: «من کاری را که باید انجام بدهم، انجام می دهم. هرچه نامم کمتر مطرح شود، آسوده ترم. سعی من بر این است که در غیر موارد ضروری در اجتماعات عمومی مطرح نشوم.» (60)

نکات آموزنده

در این بخش 12 ویژگی از رفتار شهید مطهری رحمه الله را که می تواند به عنوان دستورالعملی سازنده برای اهل ایمان و معنویت و دانش باشد، از زبان نزدیکان و آشنایان آن شهید نقل می کنیم:

1- همیشه با وضو بود و به این کار توصیه می کرد.

2- به طبیعت علاقه شدیدی داشت و گاه ساعت ها در نقاط با صفا می نشست و فکر می کرد.

3- همیشه نماز شب را به پا می داشت و به این خاطر شب ها زودتر می خوابید.

4- در موقع بیان مطالب علمی آنچنان تمرکز حواس داشت که از اطراف غافل می شد.

5- شب ها قبل از خواب 20 دقیقه قرآن می خواند.

6- در مورد انجام فرائض دینی فرزندانش نظارت دقیق داشت.

7- به فقرا و مستمندان کمک می کرد، به طوری که برخی موارد آن بعد از شهادتش آشکار شد.

8- مطالب قابل توجه را در فرصت های مناسب و به طور منظم یادداشت می کرد.

9- در هنگام روضه برای سیدالشهداء علیه السلام و مناجات های شبانه صدای گریه اش بلند می شد.

10- او آن چنان به خداوند ایمان داشت، که در شرایط سخت زندگی به امدادهای غیبی چشم دوخته و از خداوند مدد می خواست.

11- برای پدر و مادر و اساتید خویش احترام وصف ناپذیری قائل بود.

12- در امور عبادی، اجتماعی و سیاسی از تظاهر کردن به شدت پرهیز می کرد. (61)

نسیم عطرآگین شهادت

استاد مطهری رحمه الله سه شب قبل از شهادت خویش، رؤیای صادقه ای داشته و بشارت عطرآگین شهادت را از آن استشمام نموده بود. آن شهید وارسته داستان رؤیای معنوی اش را بعد از بیداری در همان شب چنین بازگو نمود: «خواب دیدم که من و آقای خمینی در خانه کعبه مشغول طواف بودیم، که ناگهان متوجه شدم حضرت رسول صلی الله علیه و آله به سرعت به من نزدیک می شوند. همین طور که حضرت نزدیک می شدند، برای اینکه به آقای خمینی بی احترامی نکرده باشم، خود را کنار کشیدم و به آقای خمینی اشاره کردم و گفتم: «یا رسول الله! آقا از اولاد شمایند.» حضرت رسول صلی الله علیه و آله به آقای خمینی نزدیک شدند، با ایشان روبوسی کردند و بعد به من نزدیک شدند و با من روبوسی کردند، بعد لب هایشان را بر روی لب های من گذاشتند و دیگر بر نداشتند و من از شدت شعف از خواب پریدم، به طوری که داغی لب های حضرت رسول صلی الله علیه و آله را بر روی لب هایم حس می کنم.»

ایشان بعد از کمی سکوت ادامه داد:

«من مطمئنم که به زودی اتفاق مهمی برای من رخ می دهد.» (62)

سخن در مورد صفات پسندیده و والای آن شهید عزیز بسیار است و در این مجال نمی گنجد.

این نوشته را با کلامی از حضرت امام خمینی رحمه الله درباره استاد مطهری به پایان می بریم: «او در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت، که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود.» (63) و در فرازی دیگر فرمود: «مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملا اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.» (64)

پی نوشت ها:

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است