در
بازدید : 397950      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

 

آنچه كه به طور خلاصه می توان در این زمینه بیان كرد آن است كه علما در گذشته مبارزه می كردند.اما با فرض حضور ظلمه در رأس قدرت، یا سران قدرت كاری نداشتند، و با امور دیگر مبارزه می كردند.حتی میرزای شیرازی بزرگ كه آن فتوای ارزنده را صادر می كند مستقیما با ناصر الدین شاه مخالفت نمی كند، بلكه استعمال دخانیات را به مثابه حرب با امام زمان (عج) می داند و نمی گوید ناصر الدین شاه نباشد، بلكه می گوید این قرارداد ذلت بار و ننگین است.

مرحوم مدرس مبارزه می كرد، اما به عنوان رئیس مجلس.آخوند خراسانی و حاج آقا نور الله اصفهانی مبارزه كردند، اما مبارزه با استبداد بود نه با سلطنت.تمام مبارزات روحانیت در طول تاریخ مبارزه با حاكمیت طاغوت و سلاطین نبود، بلكه با فرض حاكمیت آنها و با امور دیگری بود.

آیت الله كاشانی هم كه سابقه مبارزاتی فراوانی دارد، در پست ریاست مجلس مبارزه می كنند، اما حضرت امام از ابتدا كه مبارزه را آغاز كرد با رأس حكومت و اصل سلطنت مبارزه كرد، در صورتی كه دیگران در كنار سلطنت و با بودن سلطنت با امور دیگر مبارزه می كردند.مثل مبارزه ابا عبد الله الحسین (ع) كه با خود یزید و اساس سلطنت او بود.از مدینه كه حركت می كند، می فرماید: «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید بن معاویه» .هیچ یك از علمای ما این گونه مبارزه نكرده اند.البته چنین مبارزه ای از خود گذشتگی لازم دارد.پس از جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی كه فیضیه را كوبیدند و طلاب را شهید كردند، مدتی از سوی امام اطلاعیه ای منتشر نشد و در مجالس علما شركت نمی كرد، سر و صدا به راه افتاد و حتی برای دوستان و علاقه مندان به امام سؤال پیش آمد.امامی كه مبارزه را آغاز كرد چرا ادامه نمی دهد؟ بعدا معلوم شد كه امام می خواست باآقایان علما اتمام حجت كند كه اگر تا حالا مبارزه با دولت بود، از این پس مبارزه با شاه است و مبارزه با شاه خطرناك است، آیا حاضرین كه جانتان را به خطر بیندازید؟ راه من مبارزه با شاه است، كه البته بعضی از آقایان می گفتند كه چگونه می شود با شاه مبارزه كرد؟ آنها در چهلم شهدای فیضیه اطلاعیه آن چنانی ندادند، اما اطلاعیه معروف امام صادر شد كه:

شاهدوستی یعنی آدمكشی و كشتن طلاب، شاهدوستی یعنی غارت اموال ناچیز طلاب، شاهدوستی یعنی كتابسوزی.

لبه تیز این اطلاعیه متوجه سلطنت و شخص شاه بود.نتیجه مبارزات علما در گذشته مقطعی بود .با رفتن مدرس همان وضع سابق ادامه می یافت، با رفتن آیت الله كاشانی همان قضایای نادرست دنبال می شد، اما نتیجه مبارزه امام از بین رفتن سلطنت و تأسیس حكومت اسلامی بود كه احكام الهی در آن به اجرا در آید.

5.امتیاز حضرت امام در طرح حكومت اسلامی

در این زمینه دو مطلب وجود دارد: یكی اینكه چرا حضرت امام كه مثل دیگران جواهر و حدائق خوانده بود به فكر حكومت افتاد؟ و دیگر آنكه این حكومتی كه امام می دید از كجا سرچشمه می گرفت؟

امام با بینشی كه در سایه شكوفایی استعداد خودش با تقوا و زهد و به عبارت دیگر با عرفان به وجود آورده بود، به احكام اسلامی می نگریست.شنیدم كه حضرت امام در بحث زكات فرموده بود كه:

 

به نظر من زكات را باید در یكجا جمع كرد و در اختیار فقیه قرار داد، تا به مصرف برساند، مردم هم می توانند به مصرف فقرا و كارهای عمومی برسانند.

فقهای دیگر می فرمایند كه باید به فقرا و مصارف عمومی رساند چه جمع بشود نزد فقیه چه جمع نشود.و این بینش كه زكات باید در اختیار فقیه باشد از آن امام بود، و این در سایه این بینش است كه اسلام برای حكومت آمده است.اسلام صرفا برای وضع قانون نیامده، بلكه برای اداره جامعه آمده است، این بینش حكومتی است.از طرف دیگر امام همه فسادها را از طرف قدرتها می دانست و معتقد بود كه اگر قدرتها فاسد باشند جامعه فاسد می شود و اگر قدرتها صالح باشند جامعه به صلاح می رود.با توجه به این دو دیدگاه، حكومت را در زمان غیبت بر عهده ولی فقیه می دانست.در اول كتاب حكومت اسلامی می فرماید:

اثبات اینكه اسلام حكومت دارد و در زمان غیبت نیز به فقیه سپرده شده است نیاز به استدلال به روایات ندارد، بلكه اگر به احكام اسلام توجه شود معلوم می گردد كه اسلام دارای حكومت است.اسلام حدود دارد، دیات دارد، تعزیر دارد، خمس و زكات دارد.همه اینها در رابطه با حكومت است.از این همه حقوق اجتماعی كه در اسلام مطرح است استفاده می شود كه اسلام حكومت دارد.و از طرفی اسلام آن همه تعریف از فقها و عدالت و علما دارد كه انسان یقین می كند كه حكومت در زمان غیبت بر عهده فقهاست.و بالاخره با این بینش كه ولایت فقیه فلسفه عملی احكام است، حكومت اسلامی را تحقق می بخشد.

گر چه دیگران هم مسئله ولایت فقیه را مطرح كرده اند، اما به طور مستوفی و همه جانبه تنها امام خمینی، آن را مطرح فرموده است.

امتیاز حضرت امام در مقام بلند فقاهت

به یك معنا حضرت امام خمینی تحول در فقه ایجاد كرده است و به یك معنا هیچ تحولی در كار نبوده است.تحول به این معنا كه امام موازین فقهی را به هم زده باشد، و یا نعوذ بالله گفته باشد كه روایات امامان معصوم (ع) دیگر ملاك نیست و بینش علمای سلف به درد نمی خورد، به هیچ وجه در كار نبوده است.نه تنها امام كه هیچ طلبه ای چنین حرفی را نمی زند.تحولی كه امام در فقه ایجاد كرده مثل تحولی است كه شیخ انصاری یا صاحب جواهر یا سید بحر العلوم ایجاد كرده اند.امام از همین موازین راه جدیدی را طی كرده است.

در شكل دادن به این موازین یك تبحر فكری به كار برده است.باید با مبانی فقهی و اصولی حضرت امام آشنا بود، تا این مطلب را درك كرد.

به عنوان مثال، امام راجع به منابع و معادن زیر زمینی می فرماید: معادن بزرگ از آن صاحب زمین نیست ولی در رساله ها نظر همه فقها این است كه معادن مال صاحب زمین است.ولی امام از همان ادله و بر اساس همان موازین فقهی می گوید معادن بزرگ مربوط به صاحب زمین نیست، و استدلال هم می كند كه به حكم عرف معدن تابع زمین است، عقلا كسی را كه مالك زمین می دانند، مالك هر آنچه كه در این زمین هم است، می دانند.

مثلا مالك هوا می دانند.اما نظر عرف در جایی است كه معادن و منابع موجود در زمین ناچیز باشد و گرنه مردم صاحب زمین را مالك منابع عظیم زیر زمینی نمی دانند.با این بیان و استدلال، موازین هم به هم نخورده است و نه حتی كسی از فقها به فكرش رسیده است.كسانی كه جمود كرده اند، به آنچه كه در كتب نوشته شده اكتفا كرده اند، و هیچ تحقیقی بر تحقیقات نیفزوده اند.

حضرت امام نسبت به هوا هم نظرشان همین است.می فرماید:

 

به مقداری كه عرف صاحب زمین را مالك هوا بداند، مالك است.

مثلا می تواند چند طبقه بسازد، ولی اینكه در آسمان هواپیمایی عبور می كند، مالك زمین نمی تواند بگوید من راضی نیستم از هوای من عبور كند، و تصرف غاصبانه است.

در حالی كه اگر جمود كردیم، باید بگوییم مالك زمین می تواند چنین حرفی بزند.

مورد دیگر: ما می دانستیم حضرت امام مخالفتی با پیوند اعضا ندارد، اگر كسی وصیت كند كه چشمهای مرا در آورید و به آن جوان نابینا بدهید، این یك بینش الهی است و انفاقی بالاتر از این نیست كه انسانی چشم خود را به انسان دیگر اهدا كند.مسئله ای كه پیش می آید آن است كه تشریح بدن میت حرام است.

در این جا می گوید:

تشریح بدن میت اگر بی احترامی به او باشد حرام است و در چنین موردی هیچ گونه بی احترامی صورت نمی گیرد، بلكه یك نوع عظمت روحی برای متوفی است.

اگر فقیهی جمود كند می گوید تشریح بدن میت حرام است و حق ندارید چشمهای او را در آورید .الان هم گروهی از فقها بر همین نظر هستند، اما كسی كه بینشی همچون بینش امام را دارد و می گوید اشكال ندارد، چون بی احترامی به بدن میت نیست.اگر روی آن موازین جمود كردیم هر عضو بدن را به دیگری منتقل كردن حرام است.الآن افراد زنده گاهی كلیه خود را به دیگری هدیه می كنند.چه منعی دارد؟ چه عملی والاتر و بالاتر از این! چه مانعی دارد كه ما در مملكتمان بانك اعضا داشته باشیم و این قدر نیازمند به كشورهای خارجی نباشیم.

 

منابع مقاله:امام خمینی و قرائتی نوین از دین، صانعی، یوسف

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است