در
بازدید : 397928      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

این مقاله پس از بیان معنی تاویل قرآن كریم به ضرورت آن از نظر عقلی ونقلی پرداخته و دیدگاههای مختلف مسلمانان را در مورد تاویل بیان كرده است. آنگاه به تفاوت تاویل و تفسیر پرداخته و چون تاویل را قسیم تفسیردانسته است، هیچكدام از تاویلات عرفانی را تفسیر به رای نشمرده است;سپس روش امام خمینی در تاویل قرآن را تطابق دادن بین كتاب تدوین وكتاب تكوین دانسته است و نمونه هایی را به عنوان شاهد بر این روش بیان كرده است.

 

كلید واژه ها:

 تاویل، تفسیر، تشبیه و تنزیه، راسخان در علم، كتاب آفاقی،كتاب انفسی، كتاب تدوینی.

 

1. مقدمه

 

تفسیر قرآن كریم از همان ابتدای نزول مورد توجه مسلمانان بوده و هر كس باندازه فهم و استعداد خود به شرح و توضیح آیات شریفه اهتمام می ورزید. ولی مساله تاویل قرآن - با آنكه مكرر در آیات شریفه بیان شده است - همیشه با نوعی تردید وشك همراه بوده و دیدگاههای غیر معتدل در مورد آن اظهار شده است. به همین جهت ما ابتدا ضرورت تاویل و تفاوت آن را با تفسیر بیان كرده و سپس دیدگاههای امام خمینی را در مساله تاویل قرآن توضیح می دهیم.

 

2. ضرورت تاویل

 

تاویل در لغت پایان و سرانجام چیزی را گویند و در روایات باطن قرآن را تاویل آن دانسته اند. مثلا در روایات متعددی آمده است كه قرآن دارای ظاهر و باطنی است[1]و در روایات دیگری آمده است كه: «ظهره تنزیله و بطنه تاویله[2] »; باطن قرآن همان تاویل آن است.

 

و اما قرآن كریم در سوره آل عمران تنها به وجود تاویل برای تمام قرآن یا برای آیات متشابه و اینكه آن تاویل را غیر از خداوند و راسخان در علم كسی نمی داند، تصریح شده است.[آل عمران، آیه 7] ولی از آیه شریفه «یوم یاتی تاویله »[اعراف، آیه 7] و «هذاتاویل رؤیای من قبل »[یوسف، آیه] استفاده می شود كه تاویل همان واقعیت خارجی است كه فراتر از الفاظ و عبارتها است. نفس ظهور امام زمان علیه السلام و یا روزقیامت تاویل قرآن است و نیز آمدن حضرت یعقوب با همسر و فرزندان خود نزدحضرت یوسف علیه السلام تاویل آن خواب حضرت یوسف است.

 

مرحوم سید حیدر آملی می گوید: «تاویل قرآن عقلا و نقلا واجب است »[3] .

 

متاسفانه پس از این عبارت قسمتی از كتاب او از بین رفته است و دلیل او بر این مدعامعلوم نیست; اما می توان ادعا كرد كه آیات فراوانی در قرآن كریم وجود دارد كه اگراین آیات تاویل نشوند و بر واقعیتی فراتر از الفاظ و عبارتها حمل نشوند، تشبیه وتجسیم لازم آمده و نسبتهای ناروا به خدای متعال داده خواهد شد. عبارت هایی ازقبیل «وجه الله »، «یدالله »، «جنب الله »، «روح الله »، «نفس »، «سمع »، «بصر»، «قول »،«كلام »، «مجی ء»، «استواء»، «غضب »، «سخط »، «مكر»، «استهزاء»، «خدعه »، «نسیان »و... در قرآن كریم و روایات بكار رفته و معمولا این كلمات با لوازم مادی به كار می روند و نسبت دادن آنها به خدای متعال معنایی غیر از معنای معهود ذهنی را می طلبد.

 

ملا صدرا دیدگاههای مختلف را در باب تاویل آیات متشابهی كه اثبات ید یااستواء بر عرش نموده است چنین گزارش نموده است: «روش اهل لغت و اهل حدیث حنبلیان آن است كه به ظاهر الفاظ تمسك می كنند، هر چند بر خلاف عقل باشد. ولی روش اصحاب فكر آن است كه این آیات را طوری تاویل نمایند كه با فكرآنان هماهنگ باشد. معتزلیان در مباحث مربوط به مبدا طرفدار تنزیه بوده و این آیات را تاویل می كنند; ولی در مباحث مربوط به معاد این الفاظ را بر همان ظاهر خود ابقامی نمایند; اما روش صحیح آن است كه این آیات نه بر تشبیه و نه بر تنزیه حمل نشود»[4] .

 

وهابیان هرگز به سراغ تاویل نمی روند. عبدالعزیز بن باز می گوید: «ما معتقدیم كه خداوند صورتی دارای جلال و جمال داشته و نیز معتقد هستیم كه خداوند دو چشم حقیقی دارد و به اتفاق اهل سنت چشمان خداوند دو عدد است و نیز معتقد هستیم كه خداوند دو دست بزرگ و با كرامت دارد[5] ».

 

چنانكه روشن است این كلام بر تشبیه خداوند به خلق و جسمانی معرفی كردن خدای متعال و در نتیجه محدود شدن خداوند و تركیب و همراه نقص دانستن صراحت دارد و انكار تاویل نتیجه ای غیر از این نخواهد داشت.

 

برخی نیز گفته اند «تاویل قرآن كریم اصلا جایز نیست و آن را تنها در سه حدیث پذیرفته اند: 1- الحجر الاسود یمین الله فی الارض; حجراسود دست راست خدا درزمین است; 2- قلب المؤمن بین اصبعین من اصابع الرحمان; دل مؤمن میان دوانگشت از انگشتان خدای مهربان است; 3- انی لاجد نفس الرحمان من جانب الیمن »[6] ; من دم خدای مهربان را از سمت یمن می یابم با توجه به آنچه گذشت روشن شد كه چهار نظر مشهور در باب تاویل قرآن وجود دارد:

 

1 - افراط برخی از معتزله و نیمه فیلسوفانی كه تمام آیات مربوط به توحید و معادرا تاویل و بر غیر ظاهرشان حمل می نمایند.

 

2 - تفریط حنبلیان كه تمام ظواهر الفاظ را پذیرفته و بر همان معنای ظاهر الفاظحمل كرده اند; گویا كه قرآن هرگز تاویل ندارد.

 

3 - نیمه اعتدال كه در میان عالمان شیعی نیز دیده می شود كه آیات مربوط به توحید را تاویل می كنند; اما آنچه را مربوط به معاد و نعمت های بهشت یا عذاب جهنم است بر ظاهر آن حمل می كنند.

 

4 - اعتدال واقعی: محی الدین ابن عربی می گوید: «هر صورت حسی دارای یك روح معنوی است و صورت حسی آن ظاهر، و روح معنوی آن باطن است و صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی; به این جهت باید همیشه بین ظاهر و باطن جمع نمود ومقصود از عبرت نیز همین عبور از ظاهر به باطن است و آنانكه بر ظاهر جمودمی ورزند، از صورت ظاهر هرگز عبور ننموده و عبرت گرفتن را تنها به تعجب نمودن منحصر دانسته اند[7] ».

 

فقهای بزرگ معمولا در برابر تاویل موضع منفی گرفته و باب تاویل قرآن رابسته اند، شاید بتوان گفت حق نیز با آنان است; زیرا مدعیان دروغگو در اینجا فراوان است و برخی برای آنكه دست برداشتن خود از ظواهر شرع را توجیه نمایند به سراغ تاویل می روند. در عین حال باید گفت: گرچه سوء استفاده از آن نیز فراوان بوده است، اصل تاویل حق و غیر قابل انكار است.

 

3. تفاوت تفسیر و تاویل

 

تفسیر آشكار كردن مراد و معنای الفاظ است، بویژه الفاظی كه مدلول آنها روشن نباشد. امام خمینی می فرماید: «به طور كلی معنای تفسیر آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنماید و مهم، بیان منظور صاحب كتاب باشد. این كتاب شریف كه به شهادت خدای تعالی كتاب هدایت و تعلیم است و نور طریق انسانیت است باید مفسر در هرقصه از قصص آن بلكه هر آیه از آیات آن جهت اهتداء به عالم غیب و حیث راهنمایی به طریق سعادت و سلوك طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند. مفسر وقتی مقصد از نزول را به ما بفهماند مفسر است; نه سبب نزول; آن طور كه در تفاسیر وارداست[8] ».

 

اگر معنای تفاسیر همان باشد كه امام خمینی ادعا كرده است باید گفت: «تاكنون تفسیری برای كتاب خدا نوشته نشده است[9] ». زیرا آنگونه كه امام خمینی فرموده است. فراگیری نكته های بدیع و بیان و وجوه اعجاز و شان نزول آیات و زمان نزول ومكی و مدنی و اختلاف قراءات و اختلافات مفسرین و یادگیری قصص و حكایات واطلاع از تاریخ گذشتگان همه اینها از مقصود و مراد واقعی قرآن به دور است و حتی موجب حجاب و غفلت از قرآن كریم می باشد[10] تفسیر حقیقی قرآن وظیفه اصلی است و از عهده انسانهای ضعیف خارج است و آنچه كه ذكر می شود تنها به عنوان احتمالی بیش نیست[11] ، و هر كدام در جای خود خوب است; اما نباید به آنها بسنده نمود و مقصود قرآن را به آن منحصر دانست[12] .

 

از این كلمات كه از حضرت امام خمینی نقل شد، استفاده می شود كه مراد ایشان ازتفسیر قرآن معنای اصطلاحی نیست. وقتی می فرماید: تاكنون برای قرآن تفسیرنوشته نشده است مراد تفسیر باطن قرآن و مقصود واقعی آن است; ولی تفسیر به معنای توضیح الفاظ و مفردات و آیات قرآن كریم بسیار است و فراوان نوشته شده است.

 

به هر حال از روایات فراوانی استفاده می شود كه تاویل قرآن غیر از تفسیر آن است و نسبت منطقی آنها تباین است; نه عموم مطلق. مثل: «یا حكم ان لهذا تاویلاوتفسیرا; ای حكم این تاویل و تفسیری دارد»[13] ، و «... علمنی تاویلها و تفسیرها;تاویل و تفسیر آن را به من بیاموز»[14] ، «ظهره تنزیله و بطنه تاویله; ظاهرش تنزیل آن و باطنش تاویل آن است »[15] ، البته گاهی تاویل و تفسیر به جای یكدیگر بكارمی روند; مثلا از ابن عباس نقل شده است كه: «تفسیر بر چهار قسم است: 1 - آنچه راكه هر كس باید بداند. 2 - ظرافتهای كلام كه عرب آن را می فهمد. 3 - آنچه را كه فقط عالمان می فهمند. 4 - آنچه را كه جز خداوند كسی نمی داند»[16] . قسم سوم و چهارتفسیر در این كلام ابن عباس همان تاویل است كه به خدای متعال و راسخان در علم اختصاص دارد.

 

سید حیدر آملی تفسیر را در مقابل تاویل دانسته و می فرماید: «تفسیر یعنی بحث از كیفیت، اسباب و شان نزول آیات و امثال آن و این جایز نیست، مگر آنكه روایت درستی در مورد آن آمده باشد ولی تاویل به معنای صرف نمودن آیات به معنای مناسب آن است و این بر عالمان ممنوع نیست به شرط آنكه با قرآن و سنت موافق باشد»[17] .

 

عبد الرزاق كاشانی نیز در ابتدای تاویلات خود تفسیر را در مقابل تاویل قرار داده است.[18]از آنچه گذشت روشن گردید كه:

 

1 - تفسیر به عبارت و الفاظ و توضیح واژه ها ارتباط دارد، و تاویل به واقعیت مربوط است و در بیان مصداقهای خارجی و حقیقت عینی آیات است.

 

2 - تفسیر به مشكلات و الفاظ غریب قرآن و غوامض آیات اختصاص دارد; ولی تاویل تمام قرآن فرا می گیرد و هر آیه ای یك صورت ظاهری و یك باطن دارد كه صورت باطن همان تاویل و حقیقت خارجی آیه است 3 - احتمال دارد كه تفسیر به احكام قرآن اختصاص داشته باشد[19] ، ولی تاویل همه آیات را اعم از احكام و غیر آنها در بر بگیرد[20] .

 

4 - دانش تفسیر برای هر كسی كه با علوم ادبی و حدیث و علوم قرآن آشنا باشدممكن است; ولی دانستن تاویل قرآن تنها برای راسخان در علم میسر است.

 

5 - تفسیر بر دو قسم است: صحیح و باطل. تفسیر باطل همان تفسیر به رای است كه محظور و ممنوع است. تاویل نیز بر دو قسم است: به حق و به باطل. تاویل به حق آن است كه به هدایت و ارشاد مربوط بوده و گوینده آن راسخان در علم باشد. و تاویل به باطل تاویل اهل زیغ و اهواء است كه به منظور فتنه و خراب كردن دین و اعتقادات مردم آیات متشابه را به دلخواه خود تاویل می كنند.

 

از آنچه گذشت روشن شد كه استفاده های عرفانی بزرگانی چون محی الدین،قونوی، سید حیدر آملی و امام خمینی از آیات شریفه قرآن هرگز تفسیر قرآن نیست تا كسی توهم كند كه جزء تفسیر به رای باشد.

 

امام خمینی پس از آنكه غور در صورت ظاهری قرآن را ماندگاری در زمین و ازوسوسه های شیطانی دانسته می فرماید: «یكی دیگر از حجب كه مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است كه جز آنكه مفسرین نوشته یا فهمیده اند كسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست، و تفكر و تدبر در آیات شریفه را به تفسیر به رای كه ممنوع است اشتباه نموده اند و بواسطه این رای فاسد و عقیده باطل قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری نموده و آن را به كلی مهجور نموده اند، درصورتی كه استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد... مثلا اگر كسی از قول خدای تعالی «الحمد لله رب العالمین » كه حصر جمیع محامد و اختصاص تمامی آن است به حق تعالی استفاده توحید افعالی كند و بگوید از آیه شریفه استفاده شود كه هر كمال و جمال و هر عزت و جلالی كه درعالم است و چشم احول و قلب محجوب به موجودات نسبت می دهد از حق تعالی است، و هیچ موجودی را از خود چیزی نیست و لذا محمدت و ثنا خاص به حق است و كسی را در آن شركت نیست. این چه مربوط به تفسیر است؟! تا اسمش تفسیر به رای باشد یا نباشد الی غیر ذلك از اموری كه از لوازم كلام استفاده شود كه مربوط به تفسیر به هیچ وجه نیست[21]».

 

اكنون كه جدایی تاویل از تفسیر به رای روشن شد روش حضرت امام را درتاویل قرآن كریم بیان می كنیم. تاویل قرآن آن چنان گریزناپذیر است كه به نظر امام خمینی آنانكه از تاویل پرهیز می كنند خود به تاویلی دیگر گرفتار شده اند. ایشان دربحث از تسبیح موجودات می فرماید: «محجوبین از اهل فلسفه عامیه و اهل ظاهر كه منطق موجودات را نیافته اند به تاویل و توجیه پرداخته اند، و عجب آن است كه اهل ظاهر كه به اهل فلسفه طعن زنند كه تاویل كتاب خدا كنند، به حسب عقل خود در این موارد، خود تاویل این همه آیات صریحه و احادیث صحیحه كنند، به مجرد آنكه نطق موجودات را نیافته اند; با آنكه برهانی در دست ندارند پس تاویل قرآن را بی برهان وبه مجرد استبعاد كنند[22] ».

 

در طول تاریخ نیز افرادی بوده اند كه از تاویل قرآن سوء استفاده كرده و تاویلات غلط و نادرستی را به قرآن كریم نسبت داده اند،[23] و حضرت امام در این عبارت به منشا اشتباه آنان اشاره كرده كه هر كس به عمق فلسفه پی نبرده باشد یا تنها اهل ظاهر وحس باشد و یا در تاویلات خود از برهان و استدلال دوری كند گرفتار تاویلات غلطو گمراهانه و هوا پرستانه می گردد بنابراین تاویل كننده قرآن باید اهل «فلسفه عالیه » ونه «فلسفه عامیه » بوده و با برهان و دل و معرفت و مشاهده به تاویل قرآن برسد.

 

روش حضرت امام در تاویل قرآن بر یك اصل استوار قرار دارد و آن تطابق بین كتاب تدوین و كتاب تكوین و كتاب انفس است. اگر جان انسان را كتابی از كتابهای الهی و جهان خارج را نیز كتاب تكوینی و قرآن كریم را كتاب تدوینی الهی بدانیم، همانگونه كه از آیات شریفه قرآن و روایات و ادب فارسی به خوبی بدست می آید،در این صورت تاویل قرآن به معنای بیان تطابق كتاب تدوین با كتاب تكوین است.همانگونه كه سید حیدر آملی نیز به آن تصریح كرده است.[24] تمام تاویلات امام خمینی نیز بر این اساس بوده و همیشه قرآن را با كتاب تكوین مطابقت می دهد، كه به نمونه هایی از آن اشاره می كنیم:

 

الف: شاید سر خطیئه آدم علیه السلام توجه به كثرت اسمائی است كه روح شجره منهیه است.[25]ب: در تفسیر و بلكه تاویل آیه شریفه «قل هو الله احد» می فرماید: «ممكن است كه «هو» اشاره باشد به مقام فیض اقدس كه ذات اسماء ذاتیه است و «الله » اشاره به مقام احدیت جمع اسمائی كه حضرت اسم اعظم است و «احد» اشاره به مقام احدیت باشدو بنابراین آیه شریفه در صدد اثبات آن است كه این مقامات ثلاثه در عین حال كه درمقام تكثیر اسمائی كثرت دارند، به حسب حقیقت در غایت وحدت هستند و تجلی به فیض اقدس به حسب مقام ظهور «الله » است و به حسب مقام بطون «احد» است وشاید «هو» اشاره به مقام ذات باشد و چون «هو» اشاره غیبیه است در حقیقت اشاره به مجهول است و «الله » و «احد» اشاره به مقام واحدیت و احدیت باشد; پس ذات را كه مجهول مطلق است معرفی فرماید به اسماء ذاتیه و اسماء واحدیت صفاتیه، و درحقیقت اشاره به آن است كه ذات غیب است و دست آمال از آن كوتاه است و صرف عمر در تفكر در ذات موجب ضلالت است و آنچه مورد معرفت اهل الله و علم عالمین بالله است واحدیت و احدیت است. و واحدیت برای عامه اهل الله و احدیت برای خلص از اهل الله است »[26] .

 

ج: در تاویل ضمیر غایب در «انا انزلناه فی لیلة القدر» می فرماید: «قرآن قبل از تنزل به این نشاه در مقام و كینونت علمی در حضرت غیبیه به تكلم ذاتی بوده به احدیت جمع و ضمیر غایب اشاره به آن مقام است ».[27]د: در تاویل سوره مباركه حمد نیز فرموده: «سوره حمد جمیع سلسله وجود است عینا و عملا و تحققا و سلوكا»[28] و آنگاه توضیح داده است كه چگونه كلمات سوره حمد به همه عالم تكوین از ابتداء تا انتهاء و همه عوالم مجردات و مادیات اشاره دارد، و این هم به طریق اجمال است و هم تفصیل.

 

به هر حال تاویل قرآن اگر صحیح و همراه با برهان بوده و با معارف قرآنی هماهنگ باشد می تواند به آن هدف اصلی كه هدایت است منتهی شود و ارتباط بین آیات شریفه را برقرار كند; به عنوان مثال وقتی می فرماید: «و من اعرض عن ذكری فان له معیشة ضنكا و نحشره یوم القیامة اعمی; و هر كه از یاد من رو بگرداند، زندگانی تنگی دارد و روز رستاخیز او را كور محشور می كنیم »[طه، آیه 124] و یا «و من كان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی; و هر كه در اینجا كور باشد، در آخرت هم كوراست »[اسراء، آیه 72].

 

روشن است كه بین ذكر خدا و چشم سر مناسبتی نیست; پس باید مراد از چشم دراینجا چشم دل باشد، و مراد از كوری حجابهای دل باشد كه مانع از رؤیت و مشاهده است، و مراد از ذكر معرفتی باشد كه از راه كشف و شهود بدست می آید; بر این اساس اعراض از ذكر با كوری دل مناسبت كامل دارد.

 

نیز آیه شریفه «یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله;[زمر، 56] افسوس بر من كه دراطاعت خدا كوتاهی كردم ». در هنگام تفسیر باید اینگونه معنا شود كه این اظهارتاسف و حسرت از كوتاهی در اطاعت خدا و تحصیل رضایت اوست; ولی تاویل آن امام معصوم است و مقصود اظهار تاسف و حسرت از كوتاهی در معرفت امام واطاعت از امام می باشد.

 

در پایان ذكر این نكته نیز لازم است كه چون طبق دلیل عقلی و نقلی و نیز كشف وشهود تاویل قرآن مخصوص معصومین علیهم السلام است كه راسخان در علم هستند، هر كس غیر از آنان بخواهد قرآن را تاویل كند، باید احتیاط را از دست نداده وتمام آنچه را ذكر می كند، تنها به عنوان احتمالی در معنی و حقیقت آیات ذكر كند وچیزی را به صورت قطعی به كتاب خداوند نسبت ندهد; آنگونه كه روش حضرت امام خمینی نیز بوده است.

 

منابع مقاله:صحیفه مبین، شماره 50، عابدی، احمد

 

منابع

 

1. «تفسیر العیاشی » محمد بن مسعود سمرقندی، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، مكتبه علمیه اسلامیه،تهران، 1381ق، ج 1، ص 2 و «علل الشرایع » محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، كتابفروشی داوری،قم، 1385ق، ص 606 و «الكافی » محمد بن یعقوب كلینی، تصحیح علی اكبر غفاری، دارالكتب الاسلامیه،تهران، 1363ش، ج 4، ص 549، ح 4.

 

2. «بصائر الدرجات » محمد بن حسن صفار، تصحیح میرزا محسن كوچه باغی، كتابخانه آیة الله مرعشی، قم،1404ق، ص 196، ح 7.

 

3. «تفسیر المحیط الاعظم و البحر الفخم فی تاویل كتاب الله العزیز المحكم » ج 1، ص 203.

 

4. «مفاتیح الغیب » محمد بن ابراهیم شیرازی، تصحیح محمد خواجوی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1363ش، ص 74.

 

5. «عقیدة اهل السنته و الجماعة » اعلاء عبد العزیز بن باز، تالیف محمد بن صالح العثیمین، دارالوطن، ریاض،1414ق، ص 5.

 

6. این قول را ملا صدرا در مفاتیح الغیب ص 85 از بعض اصحاب احمد بن حنبل نقل كرده است.

 

7. «الفتوحات المكیة » محی الدین بن عربی، تصحیح عثمان یحیی، المجلس الاعلی للثقافة، قاهره، 1405ق،باب 50، ج 80، ص 212.

 

8. «آداب الصلاة » امام خمینی، به اهتمام سید احمد فهری، موسسه چاپ و انتشارات استان قدس رضوی،مشهد، چاپ دوم، 1366ش، ص 212.

 

9. همان، ص 212.

 

10. همان.

 

11. همان، ص 92.

 

12. همان، ص 205.

 

13. «بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام » علامه محمد باقر مجلسی، انتشارات اسلامیه، دارالكتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1363ش، ج 14، ص 192.

 

14. همان، ج 36، ص 257.

 

15. همان، ج 92، ص 97.

 

16. «تفسیر المحیط الاعظم و البحر الضخم فی تاویل كتاب الله العزیز المحكم » سید حیدر آملی، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1414ق، ج 1، ص 239.

 

17. «تفسیر المحیط الاعظم » ج 1، ص 232.

 

18. «تفسیر القرآن الكریم » منسوب به محی الدین بن عربی، تصحیح مصطفی غالب، انتشارات ناصر خسرو،تهران، بی تا، ج 1، ص 4.

 

19. «آداب الصلاة »، ص 221.

 

20. در «بحار الانوار» ج 82، ص 270 و ج 84، ص 254 آمده است كه همه چیز حتی تك تك اجزای نماز دارای تاویل می باشند.

 

21. «آداب الصلاة » ص 220.

 

22. همان، ص 281.

 

23. «بحار الانوار» ج 93، ص 95.

 

24. معنی تاویل عرفانی تطبیق كتاب تدوینی با كتاب آفاقی است. «تفسیر المحیط الاعظم » ج 1، ص 240.

 

25. «آداب الصلاة » ص 305.

 

26. همان، ص 332.

 

27. همان، ص 349.

 

28. «سر الصلاة » ص 86.

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است