در
بازدید : 397949      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

منابع مقاله:

صحیفه مبین، شماره 50، عاشوری، نادعلی؛

چكیده

امام خمینی (ره) قرآن كریم را پس از آنكه مهجور و متروك شده بود، با قیام و رهبری خود به صحنه آورد. از مهمترین علل مهجوریت قرآن بی توجهی مسلمانان بویژه علمای اسلامی به معارف و احكام قرآن در مدارس مذهبی و مجامع عمومی و نیز تبلیغات سوء دشمنان مبنی بر كهنه و افیون بودن تعلیمات قرآن بوده است. حضرت امام (ره) بازگشت به قرآن را وسیله سعادت آدمی و نفی سلطه بیگانه می دانستند و بر آن تاكید می ورزیدند.

كلیه واژه ها:

مهجوریت قرآن، بازگشت به قرآن، تبلیغات سوء، سلطه بیگانه.

بی تردید یكی از بارزترین ویژگی نهضت های اصلاحی سده های اخیر در ممالك اسلامی، خصیصه "بازگشت به قرآن" است كه به وسیله رهبران مسلمان این جنبش هااظهار شده است.

از سلسله جنبان این نهضت ها یعنی سید جمال الدین اسد آبادی (1314 -1254ق) گرفته تا بزرگ ترین مصلح جهان اسلام در قرن حاضر، یعنی حضرت امام خمینی (1368 - 1279ش) كه نهضت اصلاحی خویش را به انقلابی مردمی بر ضداستبداد داخلی و استعمار خارجی تبدیل نمود، جملگی شعار "بازگشت به قرآن" راسر لوحه برنامه های خویش قرار دادند و جوامع اسلامی را به اتحاد حول محور قرآن و اسلام فرا خواندند.

نتیجه این دعوت و اهتمام آن شد كه قرآن تا حدودی از زاویه نسیان و فراموشی به درآید و در دو صحنه علم و عمل، چراغ پر فروغ و مشعل روشنگر راه باشد كه نگارش ده ها تفسیر تمام و نیمه تمام بر قرآن و برپائی صدها و بلكه هزارها جلسات تفسیر قرآن در محافل و مجامع اسلامی نشان دهنده حضور علمی قرآن در میان ملت های مسلمان در قرن حاضر است. همان گونه كه برپائی ده ها نهضت اصلاحی وجنبش آزادی بخش در كشورهای مسلمان، كه همگی بازگشت به قرآن را اساس كارخویش قرار داده بودند، بهترین گواه حضور عملی قرآن، و خاصیت انقلابی و رهائی بخش آن در صحنه زندگی مسلمانان و حیات مجدد آنان است.

یكی از محققان در این باره می نویسد: "تفسیر نگاری در قرن چهاردهم از هر قرن دیگری در تاریخ اسلام، متفاوت و ممتاز است. این امتیاز صرفا به فراوانی انبوه تفاسیر هر مشرب و مكتبی ارتباط ندارد؛ بلكه به تحول دیدگاه تفسیرنویسی نیزمربوط است. در این قرن سمت و سوی تفسیرنویسی از دیدگاه فردی و اخروی به دیدگاه عرفی و اجتماعی تحول یافته است.

چنین به نظر می رسد كه بازگشت به قرآن و نهضت عظیم تفسیر نویسی در قرن چهاردهم، بارزترین مختصه و مشخصه انقلاب اصلاحی فراگیر یا رنسانس اسلامی است. آهنگ همواره شنیدنی در این نهضت سراسری اصلاح در عالم اسلامی، نوای دل انگیز قرآن، این قلب تپنده زندگی بخش اسلام و ایران است.

باری، در یك كلام، هیچ مشخصه ای از بازگشت به قرآن و كشف مجدد قرآن وارزش اصلاحگر و انقلاب انگیز آن، در رنسانس اسلامی بارزتر نیست »[1].

پنهان نیست كه قرآن در هیچ دوره ای به طور كلی در زاویه فراموشی و نسیان نبود؛ بلكه مراد از این فراموشی، عملی نشدن احكام اجتماعی و حكومتی قرآن است كه قرنها تحت الشعاع احكام فرعی و فقهی قرار داشت. چنانكه امام خمینی از این غفلت جوامع اسلامی بارها با اندوه و تاثر سخن گفت و از جمله در وصیت نامه سیاسی - الهی خود فرمود: "هر چه این بنیان كج به جلو آمد، كجی ها و انحراف هاافزون شد، تا آنجا كه قرآن كریم را كه برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان[است]... چنان از صحنه خارج نمودند كه گویی نقشی برای هدایت ندارد و كار به جایی رسید كه نقش قرآن به دست حكومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر ازطاغوتیان، وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل قرآن، این كتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن كه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و كتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه واختلاف گردید و یا به كلی از صحنه خارج شد[2]".

 ناگفته پیداست كه تكیه بر شعار "باز گشت به قرآن" هرگز به معنای حذف سنت وبسنده كردن به كتاب خدا نبوده و نیست. این شیوه مذمومی است كه یكبار در تاریخ اسلام تجربه شد و در قالب شعار "حسبنا كتاب الله" جلوه كرد و تایج سوء و ثمرات زیان بخش این تجربه نامیمون، هنوز هم به مانند شرنگی، كام جوامع اسلامی راشدیدا تلخ ساخته است.

شهید مطهری كه از عالمان بیدار دل و درد آشنای جامعه ما است، آنجا كه درباره اهداف اصلاح طلبانه سید جمال سخن می گوید، در این باره می نویسد: "باز گشت به اسلام نخستین دور ریختن خرافات و پیرایه ها و ساز و برگ هایی است كه به اسلام درطول تاریخ بسته شده است. بازگشت مسلمانان به اسلام نخستین از نظر سید به معنای بازگشت به قرآن و سنت معتبر و سیره سلف صالح است. سید در بازگشت به اسلام تنها بازگشت به قرآن را مطرح نكرده است؛ زیرا او به خوبی می دانست كه خودقرآن رجوع به سنت را لازم شمرده است؛ به علاوه، او به خطرات «حسبنا كتاب الله » كه در هر عصر و زمانی، به شكلی، بهانه برای مسخ اسلام شده است، كاملا پی برده بود[3].

شك نیست كه پرداختن به بحث و بررسی پیرامون نهضت "بازگشت به قرآن" درقرون اخیر، نه تنها در حوصله یك یا دو مقال نمی گنجد؛ بلكه نیازمند تالیف های مستقل و جداگانه ای در این زمینه است تا به همه زوایای آشكار و نهان این بحث، آن گونه كه شایسته است رسیدگی شود. آنچه در این مجال مطرح خواهد شد، صرفاطرح موضوع مذكور از دیدگاه امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) است تا بلكه اندیشمندان با كفایت و صاحب نظران با صلاحیت، در فرصت های مناسب به بررسی همه جانبه آن اقدام نمایند. امید آن كه در همین اندازه هم توفیق، رفیق راه باشد و بتوانیم گوشه ای از مسائل فراوان این بحث را طرح كنیم.

 

2. علل مهجوریت قرآن

 

با مطالعه و دقت در آثار مكتوب و اظهارات شفاهی حضرت امام چنین بدست می آیدكه دو عامل سبب مهجوریت قرآن در میان مسلمانان شده است: یكی بی توجهی خودمسلمانان به قرآن و مشغولیت به غیر قرآن و دیگری تلاشهای تبلیغی دشمنان.

 

1.2. بی توجهی مسلمانان به قرآن

 

امام خمینی (ره) ریشه ای ترین مشكل و بزرگ ترین درد جوامع اسلامی را دوری مردم از قرآن و در نتیجه مهجور ماندن این آخرین صحیفه آسمانی می دانست و براین واقعیت تلخ همواره تاكید می كرد كه "مشكلات مسلمین زیاد است، لكن مشكل بزرگ مسلمین این است كه قرآن كریم را كنار گذاشته اند و تحت لوای دیگران درآمده اند"[4].

 

به اعتقاد ایشان "دوری دول اسلامی از قرآن كریم، ملت اسلام را به این وضع سیاه و نكبت بار مواجه ساخته و سرنوشت ملتهای مسلمان و كشورهای اسلامی رادستخوش سیاست سازشكارانه استعمار چپ و راست قرار داده است"[5].

 

مساله مهجوریت قرآن و دور شدن جوامع اسلامی از قرآن، از جمله نگرانی های بسیار جدی حضرت امام و دغدغه خاطر مستمر ایشان است كه از همان آغازین روزهای نهضت در سال 42 تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تا واپسین روزهای حیات هم، بارها و بارها بدان اهتمام ورزیده و لزوم توجه به قرآن را تاكیدفرمودند. مثلا در یك سخنرانی در سال 43 در مورد نقشه های استعمار بیان داشتند كه سلطه مستكبرین بر دولتهای اسلامی در اثر دست برداشتن از قرآن كریم و اتكانداشتن بر قواعد اسلام بوده است [6] و در مقدمه مفصل وصیت نامه سیاسی - الهی خود كه در واقع آخرین دیدگاه های ایشان درباره مسائل مختلف است، نوشتند:"شاید جمله «لن یفترقا حتی یردا علی الحوض » اشاره باشد، بر این كه بعد از وجودمقدس رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) هر چه بر یكی از این دو گذشته است بردیگری گذشته است و مهجوریت هر یك، مهجوریت دیگری است، تا آن گاه كه این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض » وارد شوند... اكنون ببینیم چه گذشته است بركتاب خدا، این و دیعه الهی و ما ترك پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم). مسائل اسف انگیزی كه باید برای آن خون گریه كرد، پس از شهادت حضرت علی علیه السلام شروع شد، خود خواهان و طاغوتیان قرآن كریم را وسیله ای كردند برای حكومت های ضدقرآنی... و با قرآن در حقیقت قرآن را، كه برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگ ترین دستور زندگانی مادی و معنوی بوده و هست، از صحنه خارج كردند"[7].

 

همچنین در جای دیگری فرمودند: "قرآن مهجور و احكام قرآن مهجور است. به این كه در ماذنه ها اذان بگویند و نماز بجا آورند، قرآن از مهجوریت بیرون نمی رود.البته قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شؤون زندگی انسان از امور لازم است،لكن كافی نیست. قرآن باید در تمام شؤون زندگی ما حاضر باشد...[8].

 

نكته مهمی كه به عنوان یكی از محوری ترین اركان بازگشت به قرآن در بیانات امام به چشم می خورد، این است از نظر حضرت امام، بازگشت به قرآن، یعنی بازگشت به اسلام راستین و حقیقی كه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم منادی آن بود. این چنین دیدگاهی درباره قرآن، نه تنها به هیچ روی نمی تواند از سنت جدا باشد؛ بلكه در واقع، عین پیروی از سنت نیز هست. این حقیقتی است كه با نگاهی گذرا به مقدمه وصیت نامه ایشان به خوبی قابل درك و دریافت است؛ علاوه بر این در موارد متعدد دیگری هم بدان تصریح فرمودند. مثلا در كتاب "ولایت فقیه" در این باره می نویسند: "قرآن مجید و سنت، شامل همه دستورات و احكامی است كه بشر برای سعادت و كمال خود احتیاج دارد. در كافی فصلی است به عنوان «تمام احتیاجات مردم در كتاب وسنت بیان شده است » و كتاب یعنی قرآن، «تبیان كل شی » است. روشنگر همه چیز وهمه امور است. امام سوگند یاد می كند (طبق روایات) كه تمام آنچه ملت احتیاج دارد،در كتاب و سنت است و در این شكی نیست." [9] و در جایی دیگر می فرمایند: "انبیاهم، همه چیزهایی كه مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراكزفیضیه است، برای ما بیان كرده اند و قرآن هم بیان كرده است و اهلش می دانند. هم آن چیزهایی كه وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تكامل انسان است درسنت و در كتاب بیان شده است و هم آن چیزهایی كه مربوط به امور سیاسی اجتماعی است، بیان فرموده است [10].

 

همچنین در نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب، در جمع نمایندگان شیعیان لبنان در این باره اظهار داشتند: "در قرآن همه چیز هست، لكن مع الاسف ما از آن استفاده نكرده ایم و مسلمین مهجورش كردند؛ یعنی استفاده ای كه باید از آن بكنندنكردند. باید مردم را به قرآن توجه داد [11].

 

در موردی دیگر، تقریبا در همان ایام، فرمودند: "از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم منقول است كه اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود.

 

در قرآن شریف هم پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم به خدای تبارك و تعالی شكایت كرده است كه «ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» [فرقان، 30].

 

مهجوریت و مظلومیت قرآن و اسلام در این است كه معارف آن مورد توجه نباشد و به احكام آن عمل نشود؛ لذا باید گفت در این زمان نیز اسلام و قرآن مهجور ومظلومند[12].

 

از جمله احكام قرآن كه به عقیده حضرت امام، همانند خود قرآن مهجور مانده است و ایشان اصرار داشتند كه آن را به حقیقت اصلی و اولی خود برگردانند، احكام عبادی- سیاسی حج ابراهیمی است. چون به اعتقاد امام، حج مظهر كامل احكام فردی و عبادی قرآن و نمونه اعلای مقررات عبادی و سیاسی آن است. دشمنان اسلام وقرآن پیوسته سعی داشتند كه این حكم و فرمان الهی را از محتوا تهی سازند وپوسته ای به ظاهر اسلامی به جامعه مسلمان عرضه كنند. از این رو، گویا كه امام تجلی عینی و عملی همه معانی و مضامین قرآن را در چهره تابناك حج مجسم می بینند و درمقایسه آن با قرآن می فرمایند: "حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند می شوند؛ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی، اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیك شدن و فرو رفتن در احكام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، ازصدف این دریا، گوهرهای هدایت و رشد و حكمت و آزادگی را بیشتر صید خواهندنمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید كرد، واین غم بزرگ را به كجا باید برد كه حج بسان قرآن مهجور گردیده است و به همان اندازه ای كه آن كتاب زندگی و كمال و جمال در حجاب های خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاك كج فكری های ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی، و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر، تنزل كرده است؛ حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است"[13].

 

همان گونه كه مشاهده می شود، حضرت امام از یك سو، با غم و اندوه فراوان ازمهجوریت قرآن سخن می گوید و از سوی دیگر مسلمانان را بیدار باش می دهد كه ازخواب غفلت چند صد ساله برخیزند و قرآن را با تمام ابعادش هادی و راهنمای خویش قرار دهند و از جهت سوم بر این نكته اصرار می ورزد كه مراد از توجه به قرآن، توجه به تمامیت اسلام و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است كه قرآن جامع و حاكی آن است.

 

نكته آخری كه در خور طرح است، این است كه مهجوریت از دیدگاه امام دارای مراتب و درجات است و محروم ماندن از معارف عمیق قرآن به واسطه حجاب های غلیظ شیطانی از همه تاسف بارتر است.

 

ایشان در كتاب "آداب الصلوة" در این باره می فرمایند: "مهجور گذاردن قرآن مراتب بسیار و منازل بی شمار دارد كه به عمده آن شاید ما متصف باشیم. آیا اگر ما این صحیفه الهیه را مثلا جلدی پاكیزه و قیمتی نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم آن را مهجور نگذاشتیم؟ آیا اگر غالب عمر خود را صرف در تجوید و جهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن كردیم این كتاب شریف را ازمهجوریت بیرون آوردیم؟ آیا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران از قرآن خلاصی پیدا كردیم؟ آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن راتعلم كردیم از شكایت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم مستخلص شدیم؟ هیهات كه هیچ یك از این امور مورد نظر قرآن و منزل عظیم الشان آن نیست. قرآن كتاب الهی است و در آن شؤون الهیت است. قرآن حبل متصل ما بین خالق و خلق است و به وسیله تعلیمات آن باید رابطه معنویه و ارتباط غیبی بین بندگان خدا و مربی آنها پیدا شود. از قرآن بایدعلوم الهیه و معارف لدنیه حاصل شود. رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به حسب روایت كافی شریف فرمود: انما العلم ثلاثة: آیة محكمة و فریضة عادلة و سنة قائمة. قرآن شریف حامل این علوم است. اگر ما از قرآن این علوم را فرا گرفتیم آن را مهجور نگذاشتیم.اگر دعوت های قرآن را پذیرفتیم و از قصه های انبیا علیهم السلام كه مشحون ازمواعظ و معارف و حكم است، تعلیمات گرفتیم، اگر ما از مواعظ خدای تعالی ومواعظ انبیا و حكما كه در قرآن مذكور است موعظت گرفتیم قرآن را مهجورنگذاشتیم و الا غور در صورت ظاهر قرآن نیز اخلاد الی الارض است و از وساوس شیطان است كه باید به خداوند از آن پناه برد"[14].

 

اكنون بی مناسبت نیست كه بخش هایی از سخنان یكی از برجسته ترین شاگردان مكتب امام، یعنی استاد شهید مطهری را در این زمینه نقل كنیم كه با تاسی از استادفرزانه خویش، با دلی پر درد، از مهجور ماندن قرآن سخن می گوید و همگان را به بازگشت به قرآن فرا می خواند.

 

ایشان در ضمن یك سخنرانی كه در سال 41 شمسی تحت عنوان "رهبری نسل جوان" ایراد شد در این باره می فرمایند: "ما امروز از این نسل گله داریم كه چرا با قرآن آشنا نیست؟ البته جای تاسف است. اما باید از خودمان بپرسیم آیا با همین فقه وشرعیات و قرآن كه در مدارس است، توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی كامل داشته باشد؟ عجبا! كه خود نسل قدیم قرآن را متروك و مهجور كرده، آن وقت از نسل جدید گله دارد كه چرا با قرآن آشنا نیست. قرآن در میان خود ما مهجور است. اگركسی علمش علم قرآن باشد و تفسیر قرآن را كاملا بداند، در میان ما چندان احترامی ندارد. اما اگر كسی «كفایه » آخوند ملا كاظم خراسانی را بداند، یك شخص محترم و باشخصیتی شمرده می شود. عجیب است كه اگر كسی عمر خود را صرف قرآن بكند،به هزار سختی و مشكل دچار می شود، از نان، زندگی، شخصیت، احترام و از همه چیز محروم می شود؛ اما اگر عمر خود را صرف كتابهایی از قبیل كفایه بكند، صاحب همه چیز می شود. در نتیجه هزارها نفر پیدا می شوند كه كفایه را چهار لا بلدند، یعنی خودش را می دانند، رد كفایه را هم می دانند، رد رد آن را هم می دانند، رد رد رد آن راهم می دانند؛ اما چندان كسانی كه قرآن را به درستی بداند، پیدا نمی شوند. از هر كسی درباره آیه ای قرآن سؤال شود می گوید: باید به تفاسیر مراجعه كرد. در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو كار باید انجام شود: یكی باید درد این نسل را شناخت وآن گاه در فكر درمان و چاره شد. زیرا بدون شناختن آن هر گونه اقدامی بی مورداست. دیگر این كه نسل كهن باید اول خود را اصلاح كند. نسل كهن از بزرگ ترین گناه خود باید توبه كند و آن مهجور قرار دادن قرآن است (1) [15].

 

2.2. تلاشهای تبلیغی دشمنان

 

امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام كه قرآن ناطق و تجلی معارف و فضائل این كتاب جاودانه الهی است و از دوستان جاهل و نادان و دشمنان عالم و دانا رنجها دیده، ودردها در سینه داشته است، در زمینه دیدگاه این دو طایفه درباره خود می فرماید: قصم ظهری رجلان: عالم متهتك او جاهل متنسك[16].

 

اگر فضای حاكم بر جامعه اسلامی آن روزگار، به گونه ای زهرآلود و مسموم بوده است كه قرآن ناطق و مجسمه عینی حقایق قرآن را وادار ساخته تا به "زبان قال" چنین بفرماید كه دو طایفه، یعنی دوست نادان و دشمن دانا پشت مرا شكستند؛ بدون كم ترین تردیدی باید منتظر شنیدن همین بانگ و فریاد از قرآن صامت و كتاب جاودانه الهی بوده كه به " زبان حال" بفرماید: دوستان ناآگاه و دشمنان آگاه در حق من جفا كردند و شؤون الهی مرا نادیده گرفتند و آن گونه كه شایسته بود مرا در جایگاه واقعی خود قرار ندادند. البته گله از دشمن دانا نیست. او اقتضای طبیعتش عناد ودشمنی است؛ بلكه شكایت از دوست نادان است كه آن همه سفارش پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم را در حق قرآن فراموش كرد و آن چنان كه سزاوار بود شان قرآن را حفظ نكرد.

 

شاید امام خمینی نظر به این حدیث شریف داشته است؛ آنجا كه می گوید: «هان ای حوزه های علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق بپاخیزید و قرآن را از شر جاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روی علم و عهد به قرآن و اسلام تاخته و می تازند، نجات دهید»[17].

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 كه اقشار مختلف مردم یانمایندگان آنان برای دیدار حضرت امام می آمدند، علاوه بر مردم ایران، از دیگرممالك اسلامی نیز نمایندگانی برای ملاقات با امام می آمدند، لحن كلام امام درمواجهه با مخاطبان مختلف به نحو محسوسی تفاوت داشت. معمولا وقتی امام بامهمانانی از دیگر بلاد اسلامی مواجه بودند، سعی می كردند مشكلات جهان اسلام وتوطئه دشمنان قرآن را برای نابودی اساس اسلام و قرآن مطرح نمایند، تا از این رهگذر به بیداری ملتهای مسلمان و دعوت آنان به پایبندی به قوانین و مقررات قرآن كمك نمایند؛ زیرا معتقد بودند" در یك همچو زمانی كه سیاست های ابر قدرتها،بلعیدن همه جاست، مسلمین باید بیدار شوند." [18] و چون به تعبیر خودشان ازبیداری دولتها و حكومتها مایوس شده بودند، تلاش می كردند كه به هر وسیله ممكن و در هر فرصت پیش آمده دعوت "بازگشت به قرآن" را به گوش همه ملتهابرسانند."مسلمین باید بیدار بشوند، ملتها، دولتها را من از اكثرشان مایوس هستم،لكن ملتها باید بیدار بشوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند"[19]؛بر این اساس، در اولین ماه های پیروزی انقلاب اسلامی، در جمع نمایندگان مردم بحرین و پاكستان مطالبی ایراد فرموده، از جمله چنین اظهار داشتند:" یكی از كارهای بزرگی كه شده است و گمانم این است كه آنها را آن شیاطین كرده اند، این است كه قرآن و اسلام را آن طوری كه هست نگذاشتند ما مسلمانان بفهمیم، این تبلیغات حتی در عمق حوزه های دینی نجف و قم نفوذ كرده است. برای این كه یكی از خطرهایی كه برای خودشان می دیدند، همین بود كه اگر اسلام را آن جوری كه هست بفهمند، همه به آن رو می آورند و برای آنها دیگر مقام باقی نمی ماند."[20]به اعتقاد ایشان، این توطئه شیاطین نه تنها اتفاقی و تصادفی نبود؛ بلكه صد درصد آگاهانه و با مطالعه قبلی و همراه با طرح و برنامه از پیش تعیین شده بود. به باورحضرت امام"دستهای خیانتكار اجانب كه می خواستند شرق و خصوصا بلاد اسلامی را برای منافع خودشان قبضه كنند، با مطالعاتی كه در این بلاد كرده بودند و تمام بلادرا اعم از بیابانهایش، قصبه اش و شهرستانهایش را وجب به وجب مطالعه كرده اند،نیز روحیه گروه هایی كه در این بلاد زندگی می كردند و آیین هایی كه این ها داشتند وكیفیت نفوذ آیین ها در این ها مطالعه كردند، به آنجا رسیده اند كه نباید بگذارندمسلمین به قرآن تمسك جویند؛ چون آنها قرآن را سد راه می دانستند. اگر همه مسلمین به قرآن تمسك می جستند، برای آنها مجال سلطه باقی نمی ماند؛ لذا قرآن واسلام را از مردم جدا كردند"[21].

 

همچنین درباره نحوه تبلیغات بر ضد اسلام فرمودند: "آنان می خواهند ملت اسلام را از قرآن و اسلام جدا كنند. یكی از تعبیراتشان این است كه «اسلام افیون جامعه است ». آنان متن قرآن را مطالعه كرده اند و فهمیده اند كه قرآن یك كتابی است كه اگر مسلمان ها به آن پیوند بخورند، آنانی را كه قصد سلطه برای مسلمین را دارند،كنار خواهند زد. قرآن می گوید: هرگز خدای تبارك و تعالی سلطه ای برای غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است؛ هرگز نباید راه پیدا كند: «لن یجعل الله للكافرین علی المؤمنین سبیلا»[نساء، 141]،[22].

 

همچنین ایشان پیوسته در پی ترویج این اندیشه صحیح و صواب بوده اند كه "درپناه قرآن بود كه اسلام در نیم قرن بر همه امپراتوری ها در آن وقت غلبه كرد و ما،مادامی كه در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم كرد و اگر خدای نخواسته دشمنان اسلام ما را از اسلام و قرآن جدا كردند، باید در ذلت، خفت و بندگی زندگی كنیم. استقلال و آزادی در پیروی از قرآن كریم و رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم است"[23].

 

به اعتقاد امام، تنها راه نجات و رهایی از فتنه دشمنان، روی آوردن به قرآن، و پناه جستن در حصن حصین اسلام و ركن ركین ایمان است و بس. ایشان بر این باورصحیح به درستی پای می فشردند كه یگانه عامل موفقیت انقلاب ملت مسلمان ایران،گرایش به قرآن و بازگشت به احكام الهی این آخرین كتاب آسمانی است و شرط دوام پیروزی را هم عمل به قوانین قرآن و پیاده كردن حقایق نورانی آن می دانستند.

 

حضرت امام (ره) در یك مورد در این باره فرمودند: "شما دیدید علیرغم آنكه جمعیت سی و پنج میلیونی كه در مقابل یك میلیارد چیزی نیست و چندان ابزارجنگی پیشرفته ای در دست نداشتند، به واسطه قدرت ایمان و به اتكای قرآن و اسلام، بر این قدرت شیطانی كه پشت سر او قدرت های بزرگ تر شیطانی بود غلبه كرد ودست آنها را از مخازن ایران قطع كرد" [24] و در موردی دیگر اظهار داشتند: "رمزپیروزی، اتكای به قرآن و این شیوه مقدس شیعه كه شهادت را استقبال می كردند،بوده است"[25] و درباره علت و انگیزه این نهضت كه در واقع شرط دوام پیروزی آن نیز هست، می فرمایند: "ما برای آن نهضت كردیم كه قرآن و قوانین آن در كشور ماحكومت كند و هیچ قانونی در مقابل اسلام و قرآن عرض اندام نكند"[26].

 

3. بازگشت به قرآن

 

هیچ چیز برای جامعه اسلامی و جماعت مسلمانان مقدس تر و بر انگیزاننده تر ازقرآن نیست. از این رو باید همه كوشش ها و تمام جنبش ها یك سو و یك جهت شده،صرفا سمت و سوی قرآنی به خود بگیرد. این آن چیزی است كه مورد خواست ورضایت حضرت امام است.

 

امام در یكی از پیامهای خود به زائران بیت الله الحرام، به انس با قرآن و توجه به كتاب آسمانی و انسان ساز سفارش اكید فرموده، چنین اظهار داشتند: "به زائران محترم تذكر می دهم كه در این مواقف معظمه و در طول سفر به مكه مكرمه و مدینه منوره، از انس با قرآن كریم، این صحیفه الهی و كتاب هدایت، غفلت نورزند؛ كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ گذشته و آینده، از بركات سرشار این كتاب مقدس است و از همین فرصت از تمام علمای اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسی كه «تبیان كل شیئی » است وصادر از مقام جمع الهی به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابیده است غفلت نورزند... و اكنون [كه] صورت كتبی آن كه به لسان وحی، بعد از نزول از مراحل ومراتب بی كم و كاست و بدون یك حرف كم و زیاد به دست ما افتاده است، خدای نخواسته مبادا كه مهجور شود... و هر طایفه ای از علمای اعلام و دانشمندان معظم به بعدی از ابعاد الهی این كتاب مقدس، دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوی عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی وجنگ و صلح قرآن، وقت صرف نمایند تا معلوم شود این كتاب سرچشمه همه چیزاست. از عرفان و فلسفه تا ادب و سیاست... و شما ای فرزندان برومند اسلام،حوزه ها و دانشگاه ها را به شؤونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار كنید. تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را مد نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید"[27].

 

از دیدگاه امام بازگشت به قرآن نفی سلطه بیگانه را به دنبال دارد؛ چنانكه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی در سال 60 اظهار داشتند: "تا ملتهای اسلام و مستضعفان جهان بر ضد مستكبران جهانی و بچه های آنان خصوصا اسرائیل غاصب قیام نكنند،دست جنایتكاران آنان از كشورهای اسلامی كوتاه نخواهد شد... چاره برای دفع این ستمكاران، پناه به اسلام و گرایش متعهدانه به قرآن كریم و در زیر پرچم توحید باوحدت و انسجام به پاخاستن است"[28].

 

این دعوتی است كه امام از آغاز برپائی نهضت از سال 42 به بعد پیوسته از آن سخن می گفتند. مثلا در سخنرانی ای كه به مناسبت تصویب لایحه كاپیتولاسیون ایراد فرمودند، از جمله چنین اظهار داشتند:" آیا ملت ایران می داند كه افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید، «سوگند به كتاب آسمانی كه به آن اعتقاد دارم » یادكردند؟ من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن كریم چه بدی دیده است، كه این قدر پافشار برای محو اسم آن می كند؟ اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی دهد كه از شما سند بردگی بگیرد و مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود"[29].

 

سخن را با دعایی از ایشان به پایان می بریم. "ای قرآن، ای تحفه آسمانی، وای هدیه رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده كردن دل های ما و باز كردن گوش وچشم توده فرستاده. تو نور هدایت و راهنمای سعادت ما هستی. تو ما را از منزل حیوانی می خواهی به اوج انسانی و جوار رحمانی برسانی. فسوسا كه آدمی زادگان قدر تو را ندانسته و پیروی از تو را فرض خود نشمردند. اسفا كه قانون های تو درجهان عملی نشد تا همین ظلمت خانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان كه خود رامتمدنین جهان می دانند رشك بهشت برین شود و عروس سعادت در همین جهان درآغوش همه در آید"[30].

 

منابع

 

·         تفسیر و تفاسیر جدید، ص 10 - 9.

 

·         وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی، ص 2.

 

·         مطهری، مرتضی؛ نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 22 - 21.

 

·         خمینی (امام)؛ صحیفه نور، ج 13، ص 123.

 

·         همان، ج 1، ص 186.

 

·         همان، ص 88 با تصرف و تلخیص.

 

·         همو؛ وصیت نامه سیاسی - الهی، ص 2 - 1.

 

·         همو؛ صحیفه نور، ج 16، ص 39 با تصرف و تلخیص.

 

·         همو؛ ولایت فقیه، ص 21.

 

·         همو؛ صحیفه نور، ج 1، ص 257 با تلخیص.

 

·         همان، ج 6، ص 219 با تصرف.

 

·         همان، ج 16، ص 39 - 36 با تصرف و تلخیص.

 

·         همان، ج 20، ص 229.

 

·         همو؛ آداب الصلوة، ص 219 - 218 با تصرف و تلخیص.

 

·         مطهری، مرتضی؛ ده گفتار، ص 222 - 219.

 

·         ینابیع الموده، ج 2، ص 415 و فیض القدیر، ج 6، ص 378.

 

·         خمینی (امام)، صحیفه نور، ج 20، ص 20.

 

·         خمینی (امام)؛ صحیفه نور، ج 6، ص 218.

 

·         همان، ج 6، ص 218.

 

·         همان، ص 205 با تلخیص.

 

·         همان، ج 5، ص 172 با تصرف.

 

·         همان، ج 3، ص 4 - 3 با تلخیص و تصرف.

 

·         همان، ج 6، ص 113 با تلخیص.

 

·         همان، ص 81 با تصرف.

 

·         همان، ص 17.

 

·         همان، ج 8، ص 171 با تلخیص و تصرف.

 

·         همان.

 

·         همان، ج 9، ص 246.

 

·         همان، ج 1، ص 110 با تلخیص.

 

·         همو؛ كشف الاسرار، ص 220.

 

پی نوشت:

 

1) چنانكه اشاره شد، این سخنرانی مربوط به سال 41 و حال و هوای آن دوران است؛ اما اكنون به یمن استقرار نظام اسلامی، تلاشهای چشمگیر و گسترده ای در زمینه علوم و معارف قرآن در حال انجام است كه شاید در هیچ دوره ای از تاریخ این مرز و بوم نتوان نظیری برای آن سراغ گرفت.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است