در
بازدید : 397938      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

 

واژه اسوه به معنای قدوه و مقتداست و دراصل به حالت و گرایش شخص به دیگری و پیروی از كارهای نیك و بد وی اطلاق می گردد به گونه ای كه در عمل هماننداو باشد و حالت وی را بیابد. 1

 

بنابراین اسوه به كسی گونید كه به خاطر برخورداری از قوت و توانایی مخصوص یا صفات برجسته و مشخصه ویژه قابل پیروی و گرایش است . بشر در فطرت و ذات خوداسوه طلب والگوگراست ازاین روی از راههای خودسازی واصلاح جامعه توجه به سیره و روش عملی و عینی شخصیتهایی است كه دارای روحی متعالی و نفس مهذب وایمانی قوی بوده اند.

 

نقش اسوه ها در تربیت

 

اسوه گیری والگوسازی از مهمترین روشهای تربیتی است كه نقش مهمی در تشكیل شخصیت افراد دارد.

 

اسوه والگوهای مطرح شده در جامعه اگر برخورداراز صفات والای انسانی باشند و در مسیر شایسته و در راه خدمت به جامعه گام نهند جامعه به سوی رستگاری هدایت می شود واگر فاسد و غیر مهذب و خائن به مصالح اجتماعی باشند مردم به سوی شدارزشها گرایش پیدا می كنند. در میان گروههای مختلف جامعه نیروهای جوان از ویژگی خاصی برخوردارند.

 

معمولا الگوگیری و گرایش به وضعیتهای ایده آل و تقلید و پیروی از رفتار وافكار آنان در میان نسل جوان از دیگران بیشتراست و گاهی چنان تحت تاثیر شخصیت مورد علاقه خود قرار می گیرند كه در راه رفتن سخن گفتن حركات و برخوردهااز رفتار شخصیت ایده آل خود پیروی می نمایند.

 

مشكلی كه بر سر راه جوانان جامعه وجود دارد نشاخت الگوهای حقیقی ازالگوهای بدلی است . یكی از راههای انحراف نسل نو در جوامع اسلامی و غیراسلامی طرح شخصیتهای فاسد و بی هویت به عنوان الگوهای ایده آل است .

 

توجه علمای اخلاق به سیره مردان بزرگ و فرزانگان باتقوا و توصیه به مطالعه در زندگی عالمان متعهد و خدمتگزار برگرفته ازاین روش موثر تربیتی است .

 

اهتمام اسلام به الگودهی

 

انتخاب فرستادگان خدااز میان انسانهای خوش سابقه و ممتاز علاوه بر جلب اعتماد مردم به این خاطراست كه سرمشق عملی و عینی واسوه برای امتها باشند.

 

مهمترین و موثرترین بخش از دعوت و تبلیغ انبیاء دعوتهای عملی آنان است كه باعث اعتماد مردم به راه و روش آنان می گردد.

 

یك عمل نیك و یا یك برخورداخلاقی صحیح گاهی چنان افراد را منقلب و دگرگون می كند كه روشها و عقاید ناصحیح خود را رها كرده و در مسیر صحیح انسانی گام می نهند و راه بایسته را می یابند.

 

خداوند كه آگاه به روحیات و گرایشات بشری است و قرآن را برای هدایت بشر فرو فرستاده است به این فطرت ذاتی و حالت درونی انسان توجه كامل داشته والگوهای مناسب و شخصیتهای برگزیده ای ر به عنوان اسوه های قابل پیروی به جامعه بشری عرضه كرده است . قرآن مومنان را به تاسی از پیامبر گرامی اسلام دعوت كرده و می فرماید :

 

لقد كان لكم فی رسول الله اسوه حسنه لمن كان یرجواالله والیوم

الاخر و ذكرالله كثیرا 2

 

به یقین برای شما در وجود پیامبر سرمشق نیكویی است برای كسی كه خدا و دوران آخرت راامید برد و خداوند را بسیار به یاد آرد.

 

پیامبراسلام بهترین الگو در زندگی است . روحیات عالی استقامت و شكیبائی هوشیاری و درایت اخلاص و توجه به خد تسلط او بر حوادث و.... هر كدام می تواندالگو و سرمشق برای همه مسلمانان باشد.

 

تاسی به آن حضرت در همه زمینه هاست واختصاص به سان نزول آیه در جنگ احزاب ندارد. شان نزول هرگز مفاهیم آیات را محدود نمی كند و از گسترده مفهوم و معنای آن نمی كاهد.

 

از آن جا كه اسوه دارای معنای عام و شامل اسوه های نیك و بد می شود خداوند آن را مقید به[ حسنه] كرده است و هراسوه ای را مورد تایید قرار نمی دهد. فقط اسوه های حسنه را قابل پیروی واطاعت می داند.

 

امام علی ( ع ) كه خود تبلورارزشهای انسانی و در زهد و ساده زیستی اسوه است در خطبه ای مردم را به تاسی از پیامبران مخصوصا نبی گرامی اسلام دعوت می كند:

 

و لقد كان فی رسول الله صلی الله علیه و آله كاف لك فی الاسوه و

دلیل لك علی ذم الدنیا و عیبها و كثره محازیها و مساویها ....

 

برای تو پیامبراكرم (ص )الگوی بسیار خوبی است كه بدانی و بر مذمت دنیا و معیوب بودن و بسیاری رسواییها و بدهیای آن دلیل و راهنما باشد.

 

و درادامه از سیره شایسته و زهد موسی تلاش و نان جوین خوردن داوود لباسهای خشن خوراك ساده گرسنگی و مشكلات عیسی سخن می گوید سپس درباره رسول گرامی اسلام اضافه می كند:

 

فتاس بنبیك الاطیب الاطهر صلی الله علیه وآله فان فیه اسوه لمن

تاسی و عزاء لمن تعزی واحب العبادالی الله المتاسی بنبیه و المقتص لا ثره قضم الدنیا قضما و لم یهرعااهضم اهل الدنیا كشحا و اخمصم من الدنیا بطنا عرضت علیه الدنیا فابی ان یقبلها 3 .

 

پس به پیامبر پاكیزه و پاك خوداقتدا كن زیرا در راه و روش وی سرمشقی است برای آن كسی كه بخواهد تأسی جوید وانتسابی برای كسی كه بخواهداعمال خود را منتسب نماید و محبوب ترین بندگان نزد خد كسی است كه رفتار پیامبر را سرمشق خود كند و به دنبال او برود.

 

بیش از حداقل نیازازامتناع دنیااستفاده نكرد و به آن تمایلی نشان نداد. تهیگاه اواز همه مردم دنیا لاغرتر بود و شكم اواز همه خالی تر. دنیا به وی عرضه شد آن را نپذیرفت .

 

قرآن مجید در بسیاری از موارد برای تكمیل تعلیمات خودالگوهای مهمی كه در بین آدمیان وجود دارد شاهد می آورد.ابراهیم ( ع ) یكی از پیشوایان بزرگی است كه مورداحترام همه اقوام مخصوصا قوم عرب بوده و می باشد. خداونداو را به عنوان سرمشقی برای جامعه اسلامی معرفی می نماید.

 

قد كانت لكم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه 4 .

 

به یقین برای شما مومنان در زندگی ابراهیم و پیروانش سرمشق خوبی است .

 

خداوند نه تنهاازابراهیم به نیكی یاد می كند و وی راالگو واسوه می داند بلكه یاران آن حضرت را هماننداو قابل تاسی و پیروی معرفی می كند. درادامه آیات نیز به اسوه بودن آنان می پردازد.

 

لقدكان لكم فیهم اسوه حسنه كان یرجواالله والیوم الاخر و من

یتول فان الله هوالغنی الحمید 5 .

 

به راستی برای شما در وجود آنان ( ابراهیم و یارانش ) سرمشق خوبی است . برای كسی كه خدا و دوران آخرت راامید برد و هر كه روی بگرداند بداند كه خدا بی نیاز ستوده است .

 

مقید كردن تاسی كنندگان را به امیدواری واعتقاد به روز آخرت بدان جهت است كه تاسی به انبیاء و مردان حق كار دشوار و سخت است كه هر مدعی ایمان به آن متصف نمی گردد بلكه كسانی از آن بهره می برند كه از حقیقت ایمان برخوردار باشند و در قلب به خداایمان آورده و به رحمت اوامیدوار و به خاطرایمان به آخرت در پی كسب اعمال صالح و رضایت حق باشند. طبق آیاتی كه ذكر شد قرآن نه تنها پیامبران رااسوه های مناسبی برای جامعه می شناسد بلكه یاران راستین آنان را نیزالگوهای مناسبی برای اجتماع معرفی می كند .

 

امامان معصوم چهره هائی هستند كه سیره آنان برای جامعه اسلامی اسوه و قابل تاسی است .

 

امام علی ( ع ) یكی از یاران با سابقه رسول خدا(ص )است كه همانند پیامبر عمل می كرد و روش و سیره او برای جامعه اسلامی درس آموزاست .

 

آن حضرت در تمام زمینه ها: عبادت سخاوت شجاعت عزت و كرامت علم درایت تیزهوشی قضاوت كار و ساده زیستی اسوه والگوست .

 

خود آن حضرت نیز زهد و ساده زیستی رااز مشخصه های رهبری مردمی می داند:

 

اقنع من نفسی بان یقال هذاامیرالمومنین و لاشاركهم فی مكاره

الدهراواكون اسوه لهم فی جشوبه العیش 6 .

 

آیا تنها به این قناعت كنم كه به من امیرالمومنین بگویند و در سختیهای روزگار یا آنان شریك و در تلخكامی زندگی اسوه والگوی آنان نباشم .

 

امیرالمومنین رهبران جامعه را به این نكته توجه می دهد كه بایداز سختیهای جامعه آگاه و خود مانندافراد جامعه در تحمل مشكلات و سختیها سهیم باشند بلكه پیشوای جامعه باید در پذیرش تلخكامیها جلودارو پیشرو باشد تا تحمیل سختیها برای افراد جامعه آسان گردد. نه این كه مقام و منصب را وسیله ای برای سودجویی و كامجویی خود قرار دهد. رهبران جامعه باید ساده زیست باشند واز رفاه زدگی و دنیاپرستی و تكاثر ثروت به دور.

 

امام حسین ( ع ) كه به پیروی از دستور خدا و پیامبر علیه یزید خلیفه فاسداموی قیام كرد در خطبه ای بعداز تشریح انگیزه های نهضت خود جامعه را به قیام دعوت نموده است و خود راالگو واسوه جهاد و قیام در مقابل زشتیها و قانون شكنیها معرفی می كند:

 

فلكم فی اسوه 7 .

 

من برای شماالگو واسوه می باشم .

 

آن حضرت درجهاد و قیام شجاعت و فداكاری ایثار واز خودگذشتگی استقامت و صبر آزادگی و رادمردی و ظلم ستیزی و ظاغوت گریزی برای جوامع بشری اسوه والگوست .

 

اسوه والگو بودن اختصاص به پیامبر و امام و یاران آنان ندارند بلكه علماء و دانشمندان و حامیان دین الهی كه در مسیر صحیح گام نهنداین شایستگی را دارند كه رفتار و گفتار آنان اسوه برای دیگران باشد مخصوصااگر روش آنان برگرفته از علم و آگاهی و برخاسته ازایمان به وحی الهی باشد.

 

امروز علماء راستین و با تقوا و پیروان حقیقی رسول خدا(ص ) اسوه هایی هستند كه جامعه اسلامی می تواند در مكتب آنان درس بیاموزد و رفتار وافكار آنان را در مسائل اجتماعی سیاسی فرهنگی واقتصادی سرمشق خود قرار دهد.اینان نشانه هایی دارند كه در هر شرایطی از دیگران تشخیص داده می شوند:

 

به دانشی كه اندوخته انداكتفا نمی كنند بلكه مردم عمل هستند.

 

زاهد و پارسا هستنداما نه بریده از جامعه كه در صحنه های رزم حضور چشمگیر دارند.

 

در مسؤولیت و رساندن پیام وحی به مردمان و دعوت آنان به نیكی و پارسایی و قیام علیه ظلم و بیداد وارث پیامبران 8 و خلیفه رسول خدا می باشند. 9

 

در عمل به دستورات خد بهترین خلق خد بعداز پیامبر وائمه هدی و برتراز هزار عابد و زاهدند. 11

 

آگاهی آفرین و جهل زدا هستند. خورشیدند در بین ستارگان . 12

 

مداد آنان تبین كننده حق و مدافع ارزشهای الهی است ازاین روی برتراز خون شهیدان است . 13

 

مزد آنان به خاطر تلاش در راه خدا و نقش آنان در تبیین دین بیشتراز روزه داران شب زنده داران و جنگجویان راه خداست . 14

 

به گونه ای به اسلام و قرآن درآمیخته اند و با ذات اقدس ربوبی ارتباط برقرار كرده اند و فرامین او رااجرا می كنند كه نگاه به صورتشان عبادت محسوب می شود. 15

 

از شرك به دورند در عمل و گفتارازاین روی حضور در محضرشان انسان رااز شرك دور و به توحید نزدیك می كند.

 

عالمان اسوه وامام خمینی

 

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه از شخصیتهای برجسته جهان اسلام بود كه دنیای خفته را بیدار و جامعه بی تفاوت را متعهد و دگرگون ساخت .

 

وی در تمام ابعاداسوه والگو بود.انسانی وارسته و كامل و شخصیتی خود ساخته و مهذب بود.

 

اسلام را در عبادات خلاصه نمی دانست گر چه در عبادت و تهجد نیزالگو واسوه بود.

 

مبارزه و جهاداو سرمشق نیكی برای تمام مسلمانان گردید.

 

تقوا وایمانش برای همگان محرز بود.او دراخلاق واعمال در علم و فقاهت در فلسفه و عرفان در سیاست و شجاعت اسوه ای قابل تاسی بوده و هست .

 

علم را برای علم نمی خواست بلكه علم را مقدمه ای برای خودسازی قرار داد و سپس با تقوا و آگاهی به مصاف دشمنان اسلام رفت تااسلام را در تمام ابعادش پیاده كند.

 

امام خمینی اسوه هایی را برای خود و حوزه ها برگزید و آنان ر كه در تقوا وایمانشان تردیدی نیست به جامعه معرفی كرد تا به سیره آنان اقتدا گردد.

 

چهره های تابناكی را كه سالها زیرابر پنهان بودند واهریمنان مانع از ظهورشان می شدند نمایاند. وی عالمانی را كه در عصر خود به گونه ای برجستگی داشته اند و در بعدی ازابعاد وجودی انسان پیشاهنگ بوده اند به عنوان الگو واسوه معرفی می كرد. برخی درابعاد گوناگون الگوی جامعه اسلامی بوده اند وامام نیز به ابعاد مختلف آنان نظر داشته است . عده ای را در ساده زیستی برای طلاب و روحانیون اسوه می دانست و گروهی را در مبارزه بااستعمار و حفظ استقلال كشوراسلامی به جامعه معرفی می كرد وافرادی را به خاطر مبارزه با طاغوت و مستبدان داخلی می ستود واشخاصی را به جهت اعتقاد به پیوند دین و سیاست ارج می نهاد.

 

امام رحمه الله علیه از عالمان زیادی بااحترام و تجلیل یاد می كند ولی مااز كسانی دراین سلسله مقالات یاد می كنیم كه در واقع اسوه های امام بوده اند وایشان به رفتار وافكار آنان استناد جسته و در زوایای گوناگون زندگی از مشی آن الگوهای فرزانه بهره ور شده است .

 

ما درصدد شناساندن دانشمندانی كه درانقلاب حضور داشته وامام از آنان تجلیل كرده است نیستیم گر چه آنان نیزازاسوه های علم و تقوا بشمارند زیرا حوزه و جامعه با چهره های پرفروغ و درخشان آنان آشناست مانند: مطهری طالقانی بهشتی صدر و...

 

ما در صدد معرفی كسانی كه امام به علم و فتوای آنان استناد كرده است مانند مرحوم نراقی 16 و... نیستیم .

 

ما درصدد معرفی دانشمندانی كه ناآگاهان آنان را به آخوند درباری متهم كرده اند وامام ایشان را علی بن یقطین می داند نیستیم . 17

 

هدف م معرفی اسوه هایی است كه در مقطعی از تاریخ معاصر منشا اثر بوده اند وامام به عمل آنان استناد كرده است . آنان كه به تعبیرامام باقر( ع ) به شمع به دستانی مانند كه به مردم روشنایی بخشیده و جامعه رااز نور وجود خود بهره مند ساختند 18 .

 

آنان كه در تاریكیها درخشیدند و جامعه را به نورایمان روشنایی بخشیدند و یا نمونه ای از زندگی ساده و زاهدانه پیامبر راارائه دادند.

 

آنان كه سد راه استعمار بوده و در مقابل تهاجمات نظامی و فرهنگی و استبداد داخلی به ستیز برخاستند.

 

آنان كه مشروعه را مجاز و غیر آن را خلاف دانسته و دراین راه سر به دار شدند.

 

آنان كه در مقابل مزدوران بیگانه و مشروعیت دادن به آنان به مبارزه پرداختند و آوارگی را تحمل نمودند.

 

آنان كه در راه مبارزه بااستعماراسارت و شهادت را به جان خریدند.

 

آنان كه در مقابل قراردادها وامتیازهای بیگانگان به[ آزادیستان] فكر می كردند.

 

آنان كه بااستبداد داخلی به ستیز برخاسته و محرومیت و زندان و شهادت را پذیرا شدند.

 

آنان كه برای احقاق حق مهاجرت و طی طریق نمودند و دراین راه به لقاء معبود نائل شدند.

 

آنان كه برای حفظ نوامیس جامعه اسلامی فریاد برآوردند و تسلیم استبداد نگردیدند.

 

آنان كه در مقابل ناهنجاری صاحب منصبان به قیام و شورش دعوت نمودند.

 

آنان كه در مسیر حق گام نهادند واز حقوق ملت دفاع كردند و تحقیر و توهین و هتاكیهای ناجوانمردان را تحمل كردند و مظلومانه در گوشه عزلت جان سپردند.

 

امام رحمه الله علیه نه تنهااز مبارزات و مجاهدات فقیهان آزاده و عالمان اسوه به نیكی یاد می كند كه از هجوم نامردمان به آنان و توطئه استعمارزدگان و غرب باوران در مشوه جلوه دادن چهره های پرفروغ این بزرگان بر می آشوبد و به دفاع از آنان می پردازد و شخصیتهای اسوه رااز بدلی جدا می سازد. براین باوراست كه هجوم به این فرزانگان و مشوه نمودن چهره آنان توطئه ای استعماری و آبشخور آن در خارج از مرزهاست .

 

براین باوراست كه استعمارگران در مخالفت بااسلام به مدافعان راستین و سنگرداران واقعی آن یورش می برند زیرا ضربه هایی كه دراین یك قرن اخیر خورده انداز جانب فقهیان مجاهد و عالمان راستین بوده است .

 

پرواضح است كه امام از برخی الگوها نام می برد و برجستگیهای آنان را می نمایاند واین به معنای دست رد به سینه دیگران نیست .اما مسلم است چهره هایی را كه نام می برد شایسته درخور پیروی هستند.

 

عالمانی كه دراین مقاله به معرفی آنان می پردازیم برگرفته از سخنرانیها و پیامهای حضرت امام موجود در (صحیفه نور) است .

 

امام سی چهره برجسته را به مناسبتهای گوناگون : تشریح و بررسی نقش عالمان در مقطعی از تاریخ ایران واسلام برحذر داشتن مردم و حوزه های علمیه از تجمل رفاه ردعوت به وحدت تشریح مظلومیت عالمان و... نام برده است و به گونه ای از آنان یاد كرده كه واضح می شود خود از آنان بهره برده و می خواهد كه دیگران نیزازاین اسوه ها بهره ببرند.

 

من با تاسی به امام به معرفی چهره ها پرداخته ایم : برخی را در ضمن جریان مهم تاریخی و برخی را به تنهایی و فارغ از جریان خاصی و برخی را هم در ضمن معرفی یكی از الگوهای مورد نظر حضرت امام .

 

سعی داشته ایم ترتیب تاریخی در معرفی اسوه ها حفظ بشود ولی در مواردی برای حفظ سیاق موضوع و یا به جهات دیگر این ترتیب رعایت نشده است .

 

بحث درباره عالمان اسوه در نگاه امام را در دو محور كلی پی می گیریم .

 

1. اسوه های ساده زیست .

 

2. اسوه های جهاد و مبارزه .

 

1. اسوه های ساده زیست در نگاه امام

 

زهد و ساده زیستی از مسایل مهم اجتماعی است كه اسلام بر آن تاكید كرده و پیامبران الهی و رهبران دینی آن راارج نهاده و بدان توصیه كرده اند.

 

فلسف زهد و ساده زیستی آزادی و آزادگی رهایی انسان از قید تعلقات مادی و در نهایت برخوردار شدن اواز مواهب روحی و معنوی است . با تقویت جنبه معنوی انسان روحیه ایثار در وی بارور می شود.

 

اسلام در عین این كه زهد و ساده زیستی را یكی از كمالات معنوی دانسته و بدان دعوت می كند با گوشه گیری و تنبلی و بی تعهدی در مقابل جامعه و خانواده مخالف است . بااین كه زهد و ساده زیستی ازاصول زندگی رسول خدا(ص ) بود یعنی ساده غذا می خورد قوت غالبش نان جوین و خرما بود ساده لباس می پوشید و كفش و جامه خود را با دست خویش وصله می كرد زیراندازش غالب حصیر بود و بر روی زمین می نشست و بر مركب بی زین سوار می شد وازاتین كه كسی در ركابش حركت كند به شدت جلوگیری می كرد 19 ولی طرفدار فلسفه فقر نیود و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راههای مشروع لازم و ضروری می شمرد:

نعم المال الصالح للمرءالصالح 20 .

 

مال حلال و شایسته زیبنده انسان صالح است .

و می فرمود:

نعم العون علی تقوی الله الغنی 21 .

 

مال و ثروت كمك خوبی است برای تقوی .

 

ائمه معصومین ( ع ) زهد وو ساده زیستی را همانند پیامبر با تلاش و بی نیازی از مردم درآمیخته و بر آن تاكید می كردند.

 

امام صادق ( ع )از یاران خود می خواهد كه در دعا غنی و بی نیازی رااز خداوند طلب كنند:

 

اسالواالله الغنی فی الدنیا والعافیه فی الاخره المغفره و

الجنه . 22

 

بی نیازی و عافیت را در دنیا و مغفرت و بهشت را در آخرت از خدا بخواهید.

 

اهمیت زهد و ساده زیستی در آن است كه انسان با داشتن مال و ثروث و برخورداری از فضل الهی تبذیر واسراف نكند و دنبال تجملگرایی و دنیادوستی نباشد و علاقه به مال وی رااز وظائف اسلامی انسانی باندازد.

 

این خلق و خوی پسندیده ای است كه بزرگان و فقهای ما در مكتب اهل بیت آموخته و بدان توجه داشته اند.

 

تاكید حضرت امام به این خاطراست كه در دوران انقلاب این سیره حسنه از یاد نرود و حوزه ها به بی راهه كشیده نشوند.

 

معرفی چهره های ساده زیست از جانب امام (ره ) در دو مقطع تاریخی مختلف بوده كه برای ما درس آموزاست :

 

1. قبل ازانقلاب اسلامی برای پاسخگویی به كسانی كه روحانیت را مفت خور و كل بر جامعه معرفی می كردند و در صدد كاستن محبوبیت و نفوذ آنان بودند.

 

2. بعدازانقلاب هشدار به روحانیون كه روی آوری آنان به تجمل و رفاه ممكن است باعث شكست روحانیت واسلام بشود. روحانیت در همه حال بایداین سیره شایسته رااز یاد نبرد و بدان پایبند باشد و به اسوه های مطرح شده از جانب امام و سخنان واخطارهای موكلد آن پیر طریقت توجه نماید و در میدان عمل از كارآیی آن سود برد.

 

بااین مقدمه اكنون به معرفی اسوه های ساده زیست در نگاه امام می پردازیم :

 

صاحب جواهر

 

علامه شیخ محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهراز علمای مشهور و بنام نجف بود كه بعداز رحلت استادش مرحوم كاشف الغطاء مرجعیت یافت .

 

وی فقیهی ژرف اندیش و عالمی متتبع و فاضلی گرانقدر و مربی دلسوز بود واز محضراساتیدی همچون : كاشف الغطاء و فرزندش : كقا شیخ موسی آقا سید عاملی مولف مفتاخ الكرامه و سید مهدی طباطبائی صاحب مفاتیح بهره برد و شاگردان زیادی تربیت كرد.

 

كتاب گرانسنگ جواهرالكلام وی كه در شرح شرایع محقق حلی است عظیم ترین كتاب فقهی و دائره المعارف فقه شیعه می باشد.

 

این كتاب ثمره حدود 26 سال كار مدام و تحقیق است .

 

مولف پژوهش روی جواهر رااز 25 سالگی آغاز نمود. چنان در عرصه تحقیق و كندكاو مصمم و جدی بود كه مرگ فرزند نتوانست او رااز نگارش و پژوهش باز دارد. 23 نوشتن چنین كتابی عظیم و شهرت آن بین دانشمندان و فقه مرهون نیت خالص و تلاش پی گیراوست .این میوه شیرین براثر روی گردانی از علائق دنیوی و زخارف جذاب آن به ثمر نشسته است .

 

او به خاطر زندگی ساده و به دوراز تشریفات توفیق انجام این مهم را پیدا كرد.

 

امام خمینی رحمه الله علیه درباره این كتاب و زندگی ساده مولف آن می گوید:

 

[صاحب جواهر چنان كتابی نوشته است كه اگر صد نفر بخواهند بنویسند شایداز عهده برنیایند واین یك كاخ نشین نبوده است ... یك منزل محقر داشتند و در یك اتاقشان به دالانی باز بوده است كه از آن نسیم داغی می ورزیده وایشان مشغول تحریر جواهر بودند.

 

از یك آدمی كه علاقه به شكم شهوات مال و منال و جاه وامثال اینها دارداین كارها بر نمی آید. طبع قضیه این است كه نتواند] 24 .

 

ساده زیستی و بی تكلفی دارای آثار مثبت معنوی واجتماعی است . برخورداری از مواهب معنوی و روحی از آثار مهم ساده زیستی است .

 

انسان تااز قید زندگی تجملاتی و دنیاگرایی آزاد نگردد و تا خود را از مسائل پرجاذبه مادی رها نسازداندیشه های تابناك و عواطف ملكوتی وی شكوفا نمی گردد.

 

قلبی كه دنیا را در خود جای دهد و فكر واندیشه ای كه در پی زخارف دنیا باشدامكان ندارد كه عشق الهی بیابد واز آن عشق افروخته گردد و محل الهام واشراق خدایی باشد واز نور و علمی كه الهام الهی است بهره جوید.

كسی كه دنبال آسایش و راحتی است و خواستار زندگی پرتجمل و راحت است مسلما توفیق انجام كارهای مهم را پیدا نمی كند چرا كه تامین امكانات دنیوی و عادت به راحتی و تن پروری انسان رااز كارهای مشكل واندیشه و نگارش باز می دارد.

 

امام امت رضوان الله تعالی علیه از روآوری برخی روحانیون به رفاه و تجمل نگران بود و آن را خطری برای انقلاب می دانست .

وی پیشرفت و موفقیت روحانیت ر در صحنه های گوناگون مرهون ساده زیستی آنان می دانست و زندگی ساده انبیاء را به عنوان یك زندگی نمونه معرفی می كرد و می فرمود: آنان نه در پی باغ بودند و نه به سراغ خانه بزرگ می رفتند چرا كه به همان مقدار كه انسان به سراغ دنیا بروداز معنویت وارزش وی كاسته می شود و زمانی كه وسیله را به جای هدف برگزیند به مقصود نهائی نرسیده شكست می خورد. 25

امام با نگرانی تمام می فرمودند:

[بااین بساطها نمی شود شیخ مرتضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانی است و واقعا نمی دانم بااین وضع چه كنم .این تشریفات باعث آن خواهد می شود كه روحانیت شكست بخورد... زندگی صاحب جواهر را با زندگی روحانیون امروز كه بسنجیم خود می فهمیم كه چه ضربه ای به دتس خودمان به خودمان می زنیم] 26 .

تكیه امام روی چهره هایی همچون : صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری با مطالعه و دقت واندیشه در همه ابعاد قضیه است .

این دو بزرگوار كه در برهه ای از تاریخ اسلام با زعامت صحیح تالیف تربیت شاگرد و... غباراز چهره جامعه اسلامی زدوده اند و مردمان را فوج فوج به سرچشمه زلال اسلام سوق داده اند همه و همه در سایه سار زهد و ساده زیستی و روی برتافتن از زخارف دنیا بوده است .

با تجمل زندگی پرزرق و برق و دنیا محوری نمی شود منشا خدماتی این چنین شد.

 

شیخ انصاری

 

خاتم الفقهاء والمجتهدین شیخ مرتضی انصاری (12811214 ه.ق .) كه نسبتش به جابرین عبدالله انصاری صحابی بزرگوار رسول خدا (ص ) می رسد در دزفول متولد شد و تا بیست سالگی نزد پدر خود محمدامین تحصیل كرد. آن گاه برای تكمیل دانش خود واستفاده از محضر بزرگان همراه پدر به عتبات رفت .

او در عراق چهار سال توقف كرد واز محضراساتید بزرگ استفاده نمود. در سفری كه به ایران داشت برای درك محضر ملااحمد نراقی صاحب مستندالشیعه راهی كاشان شد. محضر جذاب ملااحمد نراقی او را در كاشان به مدت سه سال ماندگار كرد. در سفرهایی كه به مشهداصفهان و بروجرد داشت از محضراساتید مختلف بهره جست . در حدود سال 1352 - 1253 به عتبات رفت و به كار تدریس پرداخت . بعداز فوت صاحب جواهر در شعبان 1266 بنابه توصیه ایشان مرجعیت عام یافت . 27از آن جا كه شیخ انصاری در دقت و عمق نظر و تتبع كم نظیر و نظرات جدیدی در باب مسائل اصولی ارائه داده است وی را خاتم الفقهاء والمجتهدین لقب داده اند.

دو كتاب معروف وی در فقه واصول : مكاسب و رسائل به خاطر عمق و سبك جزء متون درسی حوزه های علمیه قرار گرفتند. علمای متعددی براین دو كتاب حاشیه و یا شرح نگاشته اند.

در تقو ورع زهد و كیاست سرآمداقران بود.

با تمكن مالی فراوان و دراختیار داشتن بیت المال زندگی ساده و فقیرانه ای داشت .

می فرمود:

من یك فقیر هستم . باید مانند یك فقیر زندگی كنم 28 .

به قول عراقی در دارالسلام :

با آن كه در هر سال زیاده از صدهزار تومان از وجوه به سوی او متوجه می گردید وفات كرد و درهم و دیناری نگذاشت و در حیات به اقل مایقنع به اكتفا نمود 29 .

 

وی نمونه انسان زاهد بود و به خاطراخلاص و تقوایش موفقیتهای زیادی كسب كرد و توانست شاگردان بنامی را تربیت نماید و كتب با ارزشی را به حوزه های علمیه ارائه نماید.

امام امت رحمه الله علیه كه همیشه طلاب را به ساده زیستی و دوری از تجمل دعوت می كردند روش زاهدانه و زندگی طلبگی شیخ انصاری را رمز موفقیتهای علمی وی می شمردند و به عنوان اسوه ای موفق به حوزه ها معرفی می كردند:

در كیفیت تحصیل آن علوم هم هر چه بروید سراغ تجملات و ان شاءالله نمی رویدا علوم تان كاسته می شود. آنهایی كه این كتابهای طقور را نوشتند و پرارزش ر زندگی شان یك زندگی طلبگی بوده مثل شیخ انصاری ......

در جای دیگر می فرماید:

زندگی شیخ انصاری رالله.... بسیاری شنیده اند چه وضعی داته است در زهد.اگر نبود آن وضع نمی توانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت كند و نمی توانست آن كتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد 30 .

علماءو داانشمندان دینی كه مربیان جامعه هستند تنها به تبلیغ آموزش مسال اسلامی واخلاقی نمی توانند بسنده كنند. مردم زمانی به ارزشهای والا گرایش پیدا می كنند كه مبلغان مذهبی ارزشهای اسلامی را در خود به وجود آورده باشند. دراین صورت مردم آنان را به عنوان الگو و نمونه ارزشها شناخته و به حقانیت روششان ایمان می آورند.

شیخ انصاری واقعا نمونه زهداسلامی بود و زندگی زاهدانه ای داشت . از نظر غذا و لباس به اندك قناعت می كرد و منزل وی منزلی كوچك و محقر و فرش آن از حصیر بود. در ساه زیستی از علی ( ع )الهام گرفته بود.

ادیب الممالك در سفرنامه خود به عتبات شرح دیدار با علمای سرشناس و معروف نجف را نقل كرده و درباره شیخ انصاری آورده است :

وی به دیدن ما نیامد و شخصی را نزد ما فرستاد و معذرت خواست :

كه جناب شیخ ازاحدی دیدن نمی كند .

لذا ما خود به دیدارایشان رفتیم .

وی درباره منزل شیخ مرتضی انصاری می نویسد:

چون داخل خانه خلدنشانه گشتیم دیدیم راهش باریك است واز بی چراغی بیرونش چون دل بی خردان تاریك . فانوس جلو را دراطاق گذاشتیم و تخم ارادتش در دل كاشتیم . چون نشستیم دیدم فرشش حصیراست 31 .

این زندگی ساده و بی آلایش زمانی بوده كه شیخ انصاری دراوج قدرت و شهرت وازامكانات مالی برخوردار بوده است .

امام امت حوزه ای را موفق می داند كه محصول و ثمره آن شخصیتهای برجسته و كارآمدی مانند صاحب جواهر و شیخ انصاری باشند كه از نظر دقت و تحقیق و تتبع سیره عملی نمونه واسوه می باشند:

 

[ از موضوعاتی كه باید در فكر آینده اش باشیم وضع روحانیت است . وضع درسی روحانیت است . در مورد وضع درسی آنچه پرسیده ام گفته اند خوب است .البته خوب داریم تا خوب . یك موقعی است كه صاحب جواهر و شیخ انصاری تربیت شود و یك موقعی هم خوب است كه ماها به وجود می آییم . بین این دو خیلی فاصله است .... برای این كه افرادی مثل صاحب جواهر تربیت شوند باید دسته بسیار ممحض بر تحصیل شوند. خود را مهیا كنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند] 32 .

 

آیه الله حائری و بروجردی و.....

 

آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (1276 1355 ه.ق .) موسس حوزه علمیه قم از عالمان متقی و دانشمندان متعهد و فقهای باا كیاست و درایت بود. وی در مكتب سامراءتربیت شده بود واز شاگردان مرحوم آیه الله میرزا محمد حسن شیرازی و علامه سید محمد فشاركی و محقق خراسانی است .

آیه الله حائری عالمی روشن بین و آگاه و دارای افكاری مترقی و متعالی بود. به مشكلات حال و آینده حوزه و وظائف خطیر آن در راستای پاسخ گویی به نیازهای جامعه می اندیشید.ازاین روی مساله تخصص در فقه را برای برخی از شاگردان خود مطرح می كرد. 34 به فراگیری زبانهای بیگانه برای تبلیغ و نشراحكام نورانی اسلام اعتقاد داشت . در بحبوحه استبداد رضاخانی كه عزم نابودی اسلام و حوزه های علمیه را داشت حوزه علمیه قم را با كیاست و درایت از نابودی حتمی نجات دارد و شاگردان ممتاز و برجسته و خبیری همچون امام خمینی پرورش داد.امام امت رحمه الله علیه عنایتی خاص به استاد خود داشت . به نظرات و راه و روش ایشان استناد می كرد. درباره تشكیل نظام اسلامی واهمیت آن معتقد بودنداگر مرحوم حائری حضور داشتنداز فرصت پیش آمده استفاده می كرده به تاسیس نظام اسلام دست می زدند.

اگر مرحوم حاج شیخ عبدالكریم در حال حاضر زنده بودند كاری را انجام می دادند كه من انجام داده ام و تاسیس حوزه علمیه كمتراز تاسیس جمهوری اسلامی درایران نبود 35 .

 

تاسیس حوزه مقدمه ای برای تشیل نظام اسلامی گردید.نیروهای پرورش یافته در حوزه با آگاهیهای علمی و سیاسی كه به دست آوردند توانستند جامعه را آگاه و علیه استبداد داخلی واسعمار فرهنگی سیاسی و اقتصادی بسیج نمایند و در مقابل توطئه ها و تبلیغات سوء دشمن به مقابله برخیزند. شاه جنایتكار در سال 42 برای اجرای فرامین ارباب خود آمریكاقداماتی را شروع نمود.از جمله : علیه روحانیت كه مخالف دخالت بیگانگان در كشوراسلامی ایران بودند تبلیغات گسترده ای را آغاز كرد تا آنان را مطرود و منزوی سازد.از محورهای تبلیغاتی كه رژیم فاسداز آن سود می جست و روحانیون را بر آن نكوهش می كرد اتهام مفت خوری و بی خاصیتی بود.

 

امام خمینی به مقابله با كارهای نامشروع و تبلیغات سوءرژیم برخاست و در سخنرانی معروف خود در مدرسه فیضیه به اراجیف رژیم پاسخ قاطع و در خور داد. در خصخص این ادعای رژیم دو نمونه عینی از زهد و ساده زیستی ارائه نمود: مرحوم حائری و بروجردی كه هر یك در تسكیلات حوزه علمیه قم سهم بسزایی داشتند و برهه ای از زمان سرپرستی آن حوزه مقدسه را عهده دار بودند:

 

آیا ما مفت خوریم كه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم ما وقتی كه از دنیا می رود شب آقازاده هایش شام نداشتند؟ ما كه مرحوم بروجردی 36 ما وقتی كه از دنیا می روند ششصد هزار تومان برای اداره حوزه ها قرض باقی می گذارندایشان مفت خورند؟ 37

 

زهد و ساده زیستی سیره و روش صالحی است كه پیشوایان دینی ما اسوه های بارز آنان می باشند و عالمان متعهد و دانشنمدان عامل كه وارثان انبیاء واز پروان حقیقی آنان هستنداین روش را برای خود برگزیده و دیگران را بدان توصیه می نمایند.

 

امام رحمه الله علیه بارها بر ساده زیستی و زهد تكیه داشتند و كسانی را كه داعیه پیروی از علی ( ع ) می نمودند و عملااز سیره آن حضرت به دور بودند به مطالعه بیتر در زندگی ایشان و پیروی از روش حضرتش دعوت می كردند:

 

[آیااز زهد تقوی زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی می دانید و به كار می بنیدید؟] 38

 

رمز موفقیت دانش پژوه دین و شاگردان امام صادق ( ع ) زندگی ساده و بی آلایش و بی توجهی به مسایل مادی و گرایشات دنیوی است .

 

مرحوم حاج شیخ دراین باره می فرمود:

 

[باید طلبه اعمی مذهب بی قید و ساده زیست باشد.اگر می خواهد ملا بشود باید تقیدات را ول كند. عالم طلبگی این طور نیست كه از در و دیوار ملایمات پیدا شود] 39 .

 

آگاهی بر موضوع و مطلبی به تنهایی ارزش چندانی ندارد. علم عالم و آگاهی فقیه آن وقت ارزش پیدا می كند كه با عمل توام گردد و اندوخته های علمی پشتوانه ای برای اعمال صالح و شایسته باشد.

 

امام كه نگران رفاه زدگی برخی از روحانیون واز بین رفتن ارزشهای اسلامی بودند ساده زیستی و عادت به آن را توصیه كردند و آنان رااز تن پروری واسارت در هواهای نفسانی كه موجب ضعف و ذلت واز بین ررفتن ارزشهای اسلامی است برحذر می داشتند:

 

[خود را به ساده زیستی عادت دهید واز تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ كه خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود كرده انداكر ساده زیست و بی علاقه به زخاف دنیا بودند].....

 

و درباره اثرات سوء دنیازدگی اشرافی می گویند:

 

[آنها كه اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند برای حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری می دهند و در مقابل زور و قدرتهای شیطان خاضع و نسبت به توده های ضعیف ستمكار و زورگو هستند ولی وارستگان به خلاف آنانند چرا كه به زندگی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزشهای انسانی اسلامی را حفظ كرد] 40

 

امام امت كه خود ساده زیست و زاهد زمانه و مصداق فرمایش علی ( ع ) بود:

 

ان الله فرض علی ائمه العدل ان یقدر وانفسهم بضعفه الناس 41

 

و به گونه ای زندگی می كرد كه ناظران سیاسی جهان را به تحسین واعجاب واداشت . زندگی ساده را برای روحانیون یكی ازامور مهم و رمز موفقیت آنان می دانست و توجه بیشتر به آن توصیه و تاكید می نمود.اسوه های وارسته و در خور پیروی را به حوزه ها معرفی می كرد:

یكی ازامور مهم هم این است كه روحانیون باید ساده زندگی كنند.... شاید آقایان كمی شان یادشان باشد و در آن وقتی كه ماوایلی كه ما آمدیم قم كه در آن ج چه اشخاصی بودند. شخص اول قم در جهت زهد و تقوا واینه مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم قمی 42 مرحوم آقا شیخ مهدی 43 و عده دیگری و شخص نافذ آن جا و متقی مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی 644 مرحوم آمیرزا محمدارباب 45 همه اینها را من منزلهایشان رفتم . این كه ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت با آن كه زاهد بود در زندگی مشابه بودند. مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود. زندگی اش یك زندگی عادی بود كه مثل سایر طلبه هااگر كمتر نبود بهتر نبود كمتر هم بود. مرحوم آقا میزرا محمدارباب كه من رفتم مكرر منزلشان یك منزلی داشت دوسه تااتاق داشت خیلی ساده بود بسیار ساده . مرحوم آقا شیخ مهدی همین طور. سایرین هم همین طور. عده زیاد بودند آن وقت 46 .

 

منبع : www.hawzah.net

 

پاورقی

1. مفردات راغب ، لسان العرب .

 

2. سوره احزاب آیه 21.

 

3. نهج البلاغه، خطبه 160.

 

4. سوره ممتحنه آیه 4.

 

5. سوره ممتحنه آیه 6.

 

6. نهج البلاغه نامه 45.

 

7. تاریخ طبری هشت جلدی ج 4.304.

 

8. بحارالانوار ج 2.92.

 

9. ولایت فقیه امام خمینی .81.

 

10. بحارالانوار ج 2.89.

 

11. همان 19.

 

12. همان .

 

13. بحارالانوار ج 2.16.

 

14. همان مدرك 17.

 

15. بحرالانوار ج 1.195.

 

16. امام و روحانیت .48.

 

17.مانند شیخ بهائی علامه مجلسی و محقق ثانی . سخنرانی امام در تاریخ 56/08/10.

 

18. محجه البیضاء ج 1.31.

 

19. نهج البلاغه خطبه 160. شرح آن در منهاج البراعه جلد 9.

 

20. معج المفهرس لالفاظ احادیث النبوی ج 3.335.

 

21. وسائل الشیعه ج 12.16.

 

22. همان .19.

 

23.فوائدالرضویه 453. اعیان الشیعه ج 149.9 جواهر الكلامم مقدمه .

 

24. مجله حوزه شماره 6.89.

 

25. صحیفه نور ج 19.175. نقل آزاد.

 

26. صحیفه نور ج 19.50.

 

27. اعیان الشیعه ج 117.10 ، خدمات متقابل اسلام وایران .398.

 

28. زندگی شیخ انصاری تالیف مرتضی انصاری .86.

 

29. همان .

 

30. صحیفه نور ج 19.158 و ج 17.217.

 

31.سفرنامه ادیب الممالك به عتبات با تصحیح مسعود گلزاری .182 و 184.

 

32. صحیفه نور ج 19.50.

 

33. اعیان الشیعه ج 42.8 ، الذریعه ج 118.8 ، درر الفوائد چاپ جدید.18.

 

34. مجله حوزه، شماره 12.40 مصاحبه آیه اللفه العظمی اراكی .

 

ی 35.مجله حوزه شماره 6.

 

36.آیه اللفه العظمی بروجردی در سال 1292 در بروجرد متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در بروجرد واصفهان به پایان رسانید و در سال 1318ه.ق . برای ادامه تحصیل به نجف واشرف عزیمت كرد واز محضر اساتید بنام نجف مخصوصا آخوند خراساتی بهره ها برد. در سال 1328 به بروجرد بازگشت و پس از مدتی (بعداز رحلت آیه اللفه حائری در سال 1363ه.ق .) به قم مهاجرت كرد و به تدریس و بازسازی حوزه علمیه قم پرداخت . وی خدمات زیادی به اسلام نمود و در راه وحدت مسلمانان قدمهای موثری برداشت . عصر روز جمعه 4 فروردین 1340ه.ش . به درود حیات گفت .

 

وی مظهر زهد و معنویت بود و دیناری از وجوهات استفاده نمی كرد واز ملكی كه در بروجرد داشت ارتزاق می كرد.

 

مجله حوزه شماره 4344 ویژه نامه 65.109.148). 37. صحیفه نور ج 1.

 

38. در جستجوی راه امام از كلام امام دفتر هشتم روحانیت .296.

 

39. مجله حوزه ، شماره 12.38. مصاحبه آیه اللفه العظمی اراكی

 

40. صحیفه نور ج /11/19

 

41. نهج البلاغه صحی صالح خطبه 209 صفحه 325.

 

42.آقا شیخ ابوالقاسم فرزند محمدتقی قمی از برزگان علماء و مجتهدین و مدققین وعصر خود و در زهد و تقوا معروف بود. عمل وی موید گفتاراو بود. در نجف اشرف از محضر آیات عظام میرزا خلیل تهرانی آقا رضا همدانی سید محمد كاظم یزدی و ملاكاظم خراسانی استفاده كرد. مدتی در تهران در محضر آیه الله میرزای آشتیانی تلمذ نمود. مرحوم امین كه با وی مباحثات علمی داشته است به علم واطلاعات وسیع و دقت نظرش اعتراف می كند واز نظر فقهی وی را بالاتراز مرحوم حائری موسس حوزه علمیه قم می شناسد.ایشان تقریظی بر (جماع الاسبوع) سید بن طاووس دارد. در جمادی الثانی سال 1353ه.ق . در 70سالگی در هر قم مرحوم و در مسجد بالاسر دفن گردید. وی به ابوالقاسم كبیر معروف بود.

 

2ابوالقاسم صغیر ملا محمد كریم از علمای نامی و مدرسین برزگوار قم بود كه در جمادی الاولی سال 1352ه. ق . وفا یافت . (آثارالحجه ج 1.39و 138 آینه دانشوران یا دانشمندان گمنام اثر علیرضا ریحان یزدی .25ایعان الشیعه 2.410 نقباءالبشر ج 1.63 تاریخ قم نوشته محمدحسین ناصرالشریعه با مقدمه واضافات از علی دوانی .249.

 

43. آقا شیخ مهدی حكمی فرزند مرحوم آخوند ملا علی اكبر حكمی است . وی مجتهدی دانا و عالمی بینا بود. پس از تحصیلات در قم به سامراء و نجف اشرف عزیمت كرد و در محضر آیه الله میرزا محمدتقی شیرزای و سید محمد فشاركی و آخوند خراساتی تحصیلات خود را تكمیل نمود. بعداز مراجعت به قم مورد توجه و وثوق قاطبه اهالی قم قرار گرفت ونماز جماعتی عظیم داشت . وقتی مرحوم حائری به قم آمدند باایشان همكاری نمود.

 

تاریخ قم 284 مجله حوزه شماره 4344.90 كیهان اندیشه شماره 29.164.

 

44. آقا میر سید محمد برقعی فرزندارشد سید عبدالله از سلسله سادات رضوی است . پس از تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف عزیمت كرد واز اساتید حوزه علمیه نجف از جمله مرحوم آخوند خراسانی بره برد و پس از چندی دراواخر حیات والدش به قم مراجعت كرد. وی مردی بزرگوار و جلیل القدر بود. شرح لمعه و مكاسب و كفایه الاصول نیز تدریس می كرد. از بیانی خوب و تقریر مطلوب برخوردار بود. وی در سال 1350ه.ق . رحلت كرد.

 

تاریخ قم 280 و 277 آثار الحجه ج 1.220.

 

45. آیه الله میرزا محمد ارباب فرزند محمدتقی در قم متولد شد و در جوانی به ترهان مهاجرت نموده و از اساتید هر فن توشه ای برگرفت و سپس به نجف سفر نمود و از حوزه درس آیه الله محمد كاظم خراساتی سود جست . بعداز بازگشت به قم به تدریس و موعظه وامامت جماعت مشغول گردید و تا قبل از ورود آیه الله حائری به قم ریاستی بزرگ و مرجعیت تام داشت .

 

وی در سال 1341ه.ق . در قم رحلت نمود و در گورستان شیخان بزرگ مدفون گردید.

 

وی از طبع شعر بهره مند بود از آثار او اربعین الحسینیه است . وی پدر مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی متوفای 1368ه.ق . و جد مرحوم شهاب الدین اشراقی دامادامام رضوان الله تعالی علیه است .

 

(تاریخ قم .279 زندگینامه رجال و مشاهیر ایران ج 1.124 به نقل از جلداول (گنجینه دانشمندان شهداء روحانیت شیعه) علی ربانی خلخالی ج 1.193.

 

46. صحیفه نور ج 19.157.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است