در
بازدید : 56281      تاریخ درج : 1390/2/24
 

 

فقیه پرآوازه

دلا نزد كسی بنشین كه او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو كه گل بن های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چه بیكاران به دكان كسی بنشین كه در دكان شكر دارد

آیة الله العظمی سید محمد باقر درچه ای، از طلایه داران كاروان فقه و اجتهاد است كه سالیان متمادی پرتوافشان آسمان علم وتقوا در حوزه های علمیه اصفهان بوده است. او كه اندیشه هایش برپشتوانه ارزشمند قرآن، حدیث و اندوخته های علمی عالمان صالح سلف استوار بود، ریشه های نونهالان عصر خود را به رشته های محكم و گران مایه گذشتگان پیوند زد و این چنین جویبار باطراوت دانش را در باغ سار معرفت جاری ساخت. او در زمره عالمانی بود كه قله سر به فلك كشیده علم و عمل رادرنوردید، از دنیا و متعلقاتش برید و بر ستیغ عرش ایمان وتقوا عروج نمود، در حالی كه به آخرت، قیامت و معاد توجه داشت و تشنه وصال بود، دردآشنای محرومان به شمار می رفت و نسبت به مردم عطوفتی زاید الوصف بروز می داد. این فقیه سترگ و عالم روشن ضمیر آن چنان جاذبه ای در حوزه درسی خود پدید آورد كه مشتاقان دانش و تشنگان اندیشه های ناب را ازاقصی نقاط كشور به سوی اصفهان كشانید تا محضرش را درك كنند واز خرمن فقاهتش خوشه ها بچینند. به عنوان نمونه؛ آقانجفی قوچانی وقتی پس از طی طریقی دور ودراز به اصفهان رسید، چون شمیم بوستان درچه ای بر مشامش رسید،خستگی راه را فراموش كرد و مصمم گردید تا به حوزه پرفیض این فقیه پرآوازه رهسپار شود.

موطن و خانواده

یكی از آبادی های نزدیك اصفهان كه از توابع لنجان محسوب می شوددرچه نام دارد. البته این عنوان نام سه محل است: درچه عابد،درچه پیاز و درچه كلماران، كه مقصود ما درچه پیاز می باشد، ازعلما و فضلای این دیار شخصیتی است به نام سید مرتضی، فرزنداحمد فرزند مرتضی از احفاد میر لوحی سبزواری اصفهانی، نامبرده را فرزندانی بود كه از آن جمله اند: آقا سید محمد حسین عالم زاهد و با ورع كه در 28 جمادی الثانی سال 1344 ه .ق وفات یافته و مزارش در تخت فولاد اصفهان نزدیك مقبره ملا اسماعیل خواجوئی است. آقا سید مهدی درچه ای از معاریف علما و مجتهدین واكابر فقها و مدرسین. در اصفهان و نجف تحصیل نمود و پس ازوصول به مقامات عالی به اصفهان مراجعت نمود و در مسجد نوبازارو مدرسه نیم آورد تدریس می كرد. عده ای از فضلای طلاب در درسش حاضرمی شدند، نامبرده كه برادر كوچك تر آقا سید محمد باقر است مورد بحث این نوشتار است در علم، تقوا، امانت و صداقت نسخه ثانی برادرش بود و سعی می كرد سیره اهل بیت را در زندگی خود عملی سازد. ازجلوه های تقوا و زهد آن بزرگ مرد این است كه در اوائل ایام قحطی سال 1335 تا 1337 ه .ق كه با جنگ بین الملل اول مصادف بود، حدود ده - بیست من آرد در خانه داشت و می باید عائله سنگینی را امرار معاش كند، اما به محض آنكه آثار گرانی نمودار شد،این میزان آردی را كه در اختیارش بود فروخت و چون به او گفتندلازم بود احتیاط می كردید و حتی مقدار دیگری هم می خریدید؛ جواب داد: ترسیدم شبهه احتكار داشته باشد، خدا بزرگ است. و این شیوه از زندگی یادآور ماجرایی است كه از حضرت امام صادق(ع)نقل كرده اند و گفته اند چون در زمان امام ششم شیعیان، در مدینه قیمت گندم و نان افزایش یافت، هر كسی می كوشید گندم خود را ذخیره نماید، اما در این میان افراد تنگدستی هم بودند كه باید آذوقه خود را از بازار تهیه كنند. امام صادق(ع) چون این وضع را دید به یكی از نزدیكان خود فرمود: آیا گندم در خانه داریم؟او گفت:آری؛ برای چندین ماه. امام فرمود: گندم ها را ببر به بازاربفروش و در اختیار مردم بگذار، وی كه معتب نام داشت، گفت: ای فرزند پیامبر، گندم در مدینه نایاب است، اگر بفروشیم قادرنخواهیم بود آن را بخریم، امام فرمودند: همین است كه گفتم،معتب این كار را كرد و از آن به بعد نان خانه امام صادق(ع)روزانه تهیه می شد و امام صادق(ع) از این بابت شادمان گردید.

آیة الله سید مهدی درچه ای در اواخر عمر مجتهد اعلم و جامع الشرایط اصفهان گردید. سرانجام این مرد وارسته در روز جمعه دهم ربیع المولود سال 1364 ه .ق در حالی كه بیش از نودسال از عمر مباركش می گذشت، از دنیا رخت بر بست و در تخت فولاد تكیه كازرونی اصفهان كنار برادرش به خاك سپرده شد.

كودكی و نوجوانی

پدر و اجداد آیة الله درچه ای همه از عالمان دین بودند. پدرش از واعظان وارسته و عالمان جلیل القدری بود كه جز خوبی از وی در یادها چیزی نقش نمی بندد. او بین مردم به علم و تقوا شهرت داشت. مادرش نیز بانویی صالحه و اهل فضیلت به شمار می رفت و درخانواده ای اصیل رشد یافته بود، در چنین بوستان باطراوتی و به سال 1264ه .ق مقارن 1226 یا 1227 ه .ش گلی روئیدن گرفت كه او را سید محمد باقر نامیدند. دوران كودكی این غنچه نورسته در چنین فضای معطر به رایحه خوبی و پرهیزگاری سپری گشت. این كودك استعداد ذاتی، ذوق و شوق فطری و هوش و فهم شایسته ای داشت و همین عامل موجب گردید كه ازنوجوانی با اشتیاق هرچه تمام تر به فراگیری علوم و معارف اسلامی بپردازد. البته زندگی بی آلایش خانواده و روح قانع و محیط آرامی كه از جنجال های زر، زور و تزویر دور بود، در معرفت اندوزی وی بسیار تاثیر داشت و موفق گردید در مدتی كوتاه درس های مقدماتی ادبیات، فقه، اصول و منطق را فراگیرد. در واقع وی از سیزده سالگی به تحصیل روی آورد و پس از آنكه زیربنای فكری خود را دررشته هایی از دانش دینی استحكام بخشید مهیای آن گشت تا به محضربرخی از علمای اصفهان راه یابد و فقه و اصول را در سطوح متوسط و عالی بیاموزد.

استفاضه از استادان

در آن زمان محمد معروف به میرزا ابو المعالی فرزند آیة الله حاج محمد ابراهیم كرباسی كه فاضل متبحری بود و به دقت فكری و قدرت تتبع در آثار فقهی و اصولی شهره بود در اصفهان حوزه درسی داشت كه مرحوم درچه ای این دریای پرگوهر را غنیمت شمرد و با كمك چنین استاد متقی و فاضلی كه فقیه اصولی رجالی بود، مرواریدهای ارزش مندی از بحر فقاهت به دست آورد. میرزا ابو المعالی كرباسی (متولد 1247 ه .ق) پس از آنكه در دامن پدر پارسایش به شكوفایی رسید، در اثر تعالیم آن پیر پرهیزگار از نام آوران عالم تشیع گردید و پس از درك محضر پدر تحت تعلیم سید محمد شهشهانی (شاگرد والدش) قرار گرفت. آن گاه به خدمت میر سید حسن مدرس رسید و به رغم مشكلات زیاد به دلیل استعداد عالی و همت والا در علم و تقوا فضایلی را كسب كرد. درحوزه درس وی افرادی چون آیة الله میرزا محمد حسین نائینی تربیت شدند. این دانشور ستوده خصال آن قدر در مسائل فقهی جستجوگر بود تا جایی كه اگر در حمام، یكی از نكات علمی در ذهنش منقش می گشت به رخت كن می آمد و آن را یادداشت می كرد و دوباره به گرم خانه می رفت، حتی اگر در دستش حنا بود از نوشتن دست برنمی داشت. آقا نجفی قوچانی می گوید كتاب بزرگی به طبع رسانید و قربة الی الله به طلاب رایگان داد و یكی را به من داده كه كتاب مستقلی است در خصوص گفتگوی علما در دلالت نهی بر فساد و تعیین مورد آن. در باره تدین وی گفته اند: به هنگام نماز عیال و فرزندان را از محل عبادت به جای دیگری انتقال می داد كه حواسش به ارتباط با خدا باشد. از این نام دار عرصه فقاهت آثاری در اصول و فقه به جای مانده است. در چهارشنبه 27 صفر 1315ه .ق وفاتش رخ داد و در تخت فولاد اصفهان در تكیه ای به نام خودش دفن گردید.

شخصیت دیگری كه مرحوم درچه ای فیض وجودش را درك كرد میرزا محمدحسن نجفی اصفهانی است. وی عالمی بزرگ و فقیهی نامور و در غایت زهد و تقوا بود و نزد خواص و عوام به تدین و تعهد اشتهار داشت. میرزای شیرازی وی را فردی معتمد می دانست و چون اهل اصفهان از آن مرجع عالی قدر سؤال كرده اند كه به چه كسی رجوع كنند؟ فرموده اند به میرزا محمد حسن نجفی، جمعی از خواص، ایشان را مرجع تقلید خود می دانستند، مورد اشاره امام جماعت مسجد ذوالفقار بود و عمر بابركت خویش را صرف تحصیل، تدریس،تالیف و جواب استفتاءات نمود. تولدش را در سال 1237ه .ق ذكركرده اند و وفاتش را به تاریخ روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال 1317ه .ق ضبط نموده اند. وی در نجف از زمره شاگردان آقاسید ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی بوده و خود در اصفهان عده زیادی را تربیت نموده است.در ضمن آیة الله درچه ای از حوزه درسی میرزا محمد باقر چهارسوقی نیز استفاده كرد.

عزیمت به عتبات

طی این مرحله بی همرهی خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهی (حافظ)

گرچه استادان اصفهان در فضل و تقوا اشتهار داشتند و مرحوم درچه ای پرتوهایی از این شعله های فروزان را بر ذهن و دل خود تابانید، ولی گویا او یك كشش درونی و تشنگی معنوی داشت كه حوزه این دیار نمی توانست جواب گوی وی باشد و لذا عزم خود را جزم كردخانواده، دوستان و اقارب را ترك گوید و به سوی عتبات عالیات رحل اقامت افكند و به قول حافظ: حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف او برای زیارت بارگاه حضرت علی(ع) و نوشیدن جرعه هایی جان بخش از دریای ژرف فقه آل محمد راه پرمشقتی را پشت سر نهاد. البته رسیدن به نهر خروشان ولایت و همراهی دانشوری چون میرزا محمدحسین نائینی با وی تا حدودی سختی های مسیر را بر او، هموار می نمود و آن اشتیاق درونی و عطش فكری كه برای دریافت فضایل و مكارم در وجودش نهفته بود، رنج راه را به فراموشی می سپرد. سرانجام پس از تحمل مشكلاتی وافر بر كوچه های پرپیچ و خم نجف قدم گذاشت. نخست به همراه دوست دیرین خود (آیة الله نائینی)به سوی روضه مطهر حضرت امیرمؤمنان(ع) شتافت و دوری از بستگان و اقامت در شهری غریب را با این شیرینی معنوی و لذتی روحانی جبران نمود. او گنبد و گلدسته های حرم با طراوت نخستین فروغ امامت را می دید كه چون نگینی نورانی بر انگشتر نجف نورافشانی می كرد، چون خود را به مجاورت ضریح مطهر پدر ائمه اطهار(ع)رسانید پس از خواندن زیارت نامه و پاره ای ادعیه و بوسیدن ضریح آن پیشوای پرهیزگاران از روح قدسی امام خواست تا او را درمسیر زندگی موفق نماید و به وی این توفیق ارزانی شود كه جای پای اهل تقوا و فضیلت قدم نهد و سیره امامان را در زندگی خویش تا حد توان پیاده كند. او در كوچه های نجف كه قدم می زد شاهد شور و هیجان طلاب وجویندگان دانش بود كه در مساجد و مدارس و رواق های حرم مطهر مشغول فراگیری علوم اسلامی بودند و عطر دلاویز گلستان فقاهت توسط استادانی مشهور به زهد و تقوا در معابر شهر با رایحه روان بخش بارگاه نخستین رهبر عجین گشته و این چنین فضیلتی مضاعف در و دیوار را آذین بسته و معطر نموده بود. در آن موقع، تنی چند از دانشوران شیعه حوزه نجف را گرمی و حرارت می بخشیدند كه یكی از این نامداران عرصه دیانت و فقاهت آیة الله میرزا حبیب الله رشتی بود كه در سال 1234ه .ق در آبادی املش دیده به جهان گشود. وی كه فرزند میرزا محمد علی خان می باشد، نخستین بار دروس مقدماتی را در منزل توسط یك معلم روحانی آموخت، پدرش كه مردی صالح و اهل باطن و دارای صفای قلب بود قبل از تولد این فرزند و بعد هم خواب هایی دید كه همه مشعر بودند كه این نوزاد، مردی عالم خواهد شد و لذا مورد توجه ویژه والدش قرار گرفت و به همین دلیل بعد از نشو و نما معلمی در منزل برایش فراهم كرد و چون هیجده بهار را پشت سر نهاد، او را راهی قزوین نمود. در این دیار از محضر مولا عبد الكریم ایروانی استفاضه كرد و با اهل و عیال رهسپار عراق شد و سه سال قبل از وفات صاحب جواهر به نجف اشرف رسید و درس او را درك كرد، پس از آن به جلسه درس شیخ مرتضی انصاری راه یافت و با كمال جدیت نزد او به تحصیل فقه و اصول پرداخت و با رحلت شیخ، امر تدریس در نجف به محقق رشتی منتهی گردید و علمایی كه بعد از وی به مقاماتی عالی نایل گردیدند اكثرا از شاگردان او بودند.

از جمله خصوصیات این دانشور كه مرحوم درچه ای را سخت تحت تاثیر قرار داد دو نكته بود: یكی، تحقیقاتی عالی، بیانی رسا، افكاری نیكو و بكر و موشكافی های شگفت در هر مطلبی كه واردمی شد، حق آن را كاملا ادا می كرد. دیگر آنكه در زهد و تقوا معروف بود و به زخارف و تعینات دنیوی دل نمی بست و در نهایت ورع زندگی می كرد. وجوه شرعیه را قبول نمی نمود و اگر هم مقداری می پذیرفت به فقرا می رسانید. در مستحبات مواظبت تام می كرد و دائم الطهاره بود. این دو خصلت وی را مرحوم درچه ای نیز داشت و در روش درسی به این استادش تاسی نمود. چنان چه آقانجفی قوچانی در كتاب «سیاحت شرق » بدین مطلب اشاره دارد. آیة الله سید محمد باقر درچه ای این توفیق را به دست آورد كه به حوزه درسی یكی از رجال نامی اصول و از محققین این علم راه یابد و از فروغ اندیشه این فقیه زاهد و مرجع مهم شیعیان بهره مند گردد. شخصیت مورد نظر سید حسین كوه كمری یا سید حسین ترك نام دارد كه در كوه كمر متولد گردید و در آن جا نشو و نمانمود و به تبریز رفت و پس از آموختن مقدمات، سطوح را نزدمیرزا احمد امام جمعه و فرزندش میرزا لطفعلی یاد گرفت و سپس به عراق آمد و مدتی در كربلا بر شریف العلما و صاحب ضوابط وشیخ محمد حسین صاحب فصول تلمذ نمود و از آن جا رهسپار نجف اشرف گردید. سید حسین در نجف از محضر شیخ علی كاشف الغطا،صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری استفاده برد و از او نقل شده كه: چون به نجف آمد، در حوزه درسی شیخ علی و صاحب جواهر حاضرمی شدم، در خلال این مدت روزی به مسجد عمران رفتم و دیدم شیخی در آن جا قوانین را درس می گوید و من بیش از آنچه او رامی پنداشتم دیدم و از آن موقع در مجلس درس او حاضر گشتم. وی در زمان مرجعیت شیخ مرتضی انصاری به فضل شهرت یافت و به مقامی عالی رسید و استاد از او تجلیل می كرد و درس شیخ را برای عده زیادی تقریر می نمود، شاگردان برجسته ای تربیت كرد و مردم قفقاز و آذربایجان و غالب شهرهای ایران از او تقلید می نمودند،سید حسین در سال 1291 ه .ق پس از بیماری فلج دار فانی را وداع گفت و در منزل خویش واقع در محله عماره نجف نزدیك مقبره صاحب جواهر دفن گردید. مدت اقامت سید محمد باقر درچه ای در نجف دوازده سال طول كشید وضمن استفاضه از اساتیدی كه به آنان اشاره گردید معلومات خودرا نزد میرزای شیرازی تكمیل نمود. میرزای شیرازی، پس از ارتحال شیخ انصاری به اصرار گروهی ازمشتاقان فقه اهلبیت به ناچار مسؤولیت خطیر و منصب عظیم مرجعیت را می پذیرد و در همان حال سوگند یاد می كند كه:هیچ گاه گمان نمی كردم مرجع شوم بدین سان تمام علمای نجف یك صدا مرجعیت وی را اعلام كرده و سر رشته تمام امور را به دستش می سپارند. البته به نظر می رسد مرحوم درچه ای در سامرا جلسات درس این مرجع عالی قدر را درك كرده است، رفتار این استاد باشاگردانش همچون رفتار پدری رئوف و با عاطفه بود و چون توجه خاص یكی از شاگردان را به تعلقات معنوی می دید، بی نهایت به اوالتفات می نمود و مرحوم درچه ای از كسانی بود كه مورد توجه میرزای شیرازی قرار داشت و رفتار ویژه این استاد، نحوه تدریس و تربیت او موجب گردید كه آیة الله درچه ای چون خورشیدی فروزان ظلمت ها را شكسته و گوشه ای از دنیا را به عطر جان بخش علم ودرایت خویش معطر گرداند، دوست و هم سفر آیة الله درچه ای؛ یعنی مرحوم آیة الله نائینی در اواخر عمر میرزای شیرازی كاتب ونویسنده او بود، آنچه كه برای شاگردانی چون سید محمد باقردرچه ای جالب بود این است كه استادشان؛ یعنی میرزای شیرازی سیاست را از دیانت جدا ندانست و با آن درجه تقوا و زهد به میدان سیاست آمد و در مقابل استعمار ایستاد و قدرت فتوا را درشكست دادن استكبار نشان داد.

پدیدآورنده: غلامرضا گلی زواره   [1]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] - www.hawzah.net

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است