در
بازدید : 47378      تاریخ درج : 1391/2/21
 

 

نام من على احمدى است و در منطقه «اوچ تپه» واقع در چهار فرسخى غرب شهر میانه از استان آذربایجان شرقى به دنیا آمدم. تاریخ تولدم طبق شناسنامه، 1304 ه. ش مى‏باشد؛ اما با اندكى تأمل، تاریخ تولدم تابستان 1305 مى‏باشد؛ چون كه مرحوم پدرم تاریخ تولدم را پشت یكى از كتابهایش به نام «جامع الاخبار»، چهارم محرم 1345 ه. ق یادداشت كرده است .

نام پدرم، حسین على بوده و خانواده‏ام تا چند نسل از اهل علم بوده‏اند. پدرم در آن منطقه كه حدود پانزده آبادى را در برمى‏گیرد، به اصطلاح «آقاى» منطقه بوده است كه اگرچه از راه كشاورزى امرار معاش مى‏نموده؛ اما امورى از قبیل: منبر، پاسخ به سؤالات شرعى، اصلاح بین الناس را نیز به عهده داشت.

جد مادرى من مرحوم حاج سید مهدى مى‏باشد كه مردم كراماتى را نیز به وى نسبت مى‏دهند. مادرم نیز گاهى مطالبى را از وى نقل مى‏كرد. تولد من در روستا با دومین سال به قدرت رسیدن رضاخان همزمان بوده است. در سال 1304 او با تشكیل مجلس مؤسسان روى كار آمد و سلسله قاجاریه را حذف كرد .

از دیگر خاطرات دوران كودكى‏اى این است كه به یاد دارم پدرم نماز شب را در اتاقى مى‏خواند كه حكم حسینیه ده را داشت. روستاى ما در آن زمان مسجد نداشت. بنابراین پدرم یك اتاق بزرگ از خانه را به این امر اختصاص داده بود. از آنجا كه من اولین پسر وى بودم، وقتى بیدار مى‏شد، مرا نیز بیدار مى‏كرد و این براى من عادت شده بود؛ به طورى كه اگر مرا بیدار نمى‏كرد، گریه مى‏كردم كه چرا مرا بیدار نكردى .

در اخلاق و رفتار پدرم اصلًا تندى نبود. اگر مى‏دید آب نیست، خودش مى‏آورد. اگر كارى را مى‏دید انجام نشده، خودش آن را انجام مى‏داد و تا آخر عمر این رویه را حفظ كرد. بارها مى‏گفت: من پدر خوبى هستم و شما پسران خوبى نیستید؛ چون كه من در كار شما دخالت‏ نمى‏كنم و امر و نهى ندارم .

خیلى كوچك بودم كه تحصیل را نزد پدرم شروع كردم . اصولًا با روى كار آمدن رضاخان، طلبه شدن و درس خواندن یك چیز عبثى وانمود مى‏شد. و مى‏گفتند كه دیگر وقت این چیزها گذشته و به اصطلاح منسوخ شده است. به هر حال «جامع المقدمات» را آنجا خواندم.

اما با همه این سخت گیرى‏ها، پدرم مرا فرستاد میانه كه درس بخوانم. در آن زمان حدود 11 یا 12 سال بیش‏تر نداشتم كه به همراه شوهر خاله‏ام كه بعدها پدر زنم شد، روانه میانه شدم

از اولین دوستان من در قم آقاى موسوى اردبیلى  بود كه در تبریز با ایشان آشنا شدم. قرار گذاشتیم كه با ایشان كتاب «قوانین» را مباحثه كنیم. اكثر مباحث من با ایشان بود. دروس سطح از قبیل رسائل و كفایه را با ایشان مباحثه مى‏كردم .

هم بحث دیگر من، آقاى میرمحمدى زرندى بود كه درس كفایة را با ایشان مباحثه مى‏كردم آقاى مشكینى هم یك روز وارد بر حجره ما شد و رفاقتمان از آنجا شروع شد. یكى دیگر از دوستان پنجاه و شصت ساله ما، آقاى موسوى امام جمعه زنجان است. كه الان هم به بنده خیلى محبّت دارند. این از لطف خدا بود كه اینها دوستان ما بودند. بنده از اینان مطالب و درس‏هاى زیادى فراگرفتم. اگر در مباحث اخلاقى چیزى نوشته‏ایم، از بركت وجود اینگونه دوستان بوده است .

هنگامى كه در اواخر سال 1363 (اوایل ذى قعده) به قم آمدم، سه نفر از بزرگواران، حوزه قم را اداره مى‏كردند. تعداد طلبه‏ها كم بود. دروس سطح را نزد آیت الله آشیخ موسى زنجانى و عمده رسائل و مكاسب را نزد حضرت آیت الله آقاى سید حسین قاضى كه از مجتهدین حوزه بود، خواندم. قسمتى از این دروس را نزد آشیخ احمد كافى الملكى آذربایجانى خواندم. و قسمت مختصرى از بحث برائت كفایة را نزد حضرت آیت الله نجفى مرعشى خواندم و قسمت دیگر كفایة را نیز در حضور استاد بزرگوارمان آقاى سید حسین قاضى خواندم. ایشان نسبت به بنده خیلى محبت داشتند. گاهى در این درس‏ها ایشان مى‏فرمود، شما بخوان، من گوش مى‏كنم .

سطح را تمام كردم و بنا به نظر علامه طباطبایى، فلسفه را نخواندم؛ چون حوصله این را كه تا آخر ادامه بدهم نداشتم. اصلًا استعداد فلسفى نداشتم. بعد از سطح، درس خارج را شروع كردم. اصول را در محضر مرحوم آیت اللّه حاج سید محمد محقق داماد حاضر مى‏شدم. آشنایى من با درس مرحوم محقق داماد به واسطه آشنایى با یكى از شاگردان ایشان بود. با دوستم خدمت ایشان رفتم و او مرا به رفاقت قبول كرد و موافقت كرد كه حضور یابم. اكثر علماء در درس ایشان حاضر شدند؛ مثل آقایان: امام موسى صدر، بهشتى، موسوى اردبیلى، مشكینى، حاج سید مهدى روحانى، آذرى قمى، میرمحمدى، موسوى (امام جمعه زنجان)، ذاكرى،  مكارم شیرازى، نورى و آقاى طاهرى (امام جمعه اصفهان). ایشان تقریباً 20، 30 شاگرد داشت. من هم به شاگردهاى ایشان ملحق شدم. از اول وضو در فقه و از اقل اكثر ارتباطى‏ در اصول در درس ایشان حاضر مى‏شدم. در تمام جلسات اصول حاضر بودم. دروس ایشان مفصل و طولانى بود. بعد، درس فقه را خواندم. در فقه، كتاب‏هایى از قبیل طهارت، حج، صوم و ... را نزد ایشان خواندم. تقریباً 16 سال خدمت مرحوم آقاى داماد درس خارج خواندم. ایشان خیلى زحمت مى‏كشید. به نقل شاگردان و دیگران اعتماد نمى‏كرد و خودش زحمت درس را مى‏كشید و یك ساعت مرتب مطلب مى‏گفت . [1]

آیت اللّه احمدی میانجی رحمه الله ، در سال 1323 ش راهی قم شد تا با حضور در محفل درس بزرگان آن شهر، بر توشه های علمی و معنوی اش بیفزاید.

آیت اللّه احمدی میانجی، حدود شصت سال در حوزه علمیه قم حضور داشت و در این سال ها در كنار تحصیل، به تدریس فقه، اصول و اخلاق پرداخت و در نشر علوم اهل بیت علیهم السلام ، سعی فراوان نمود. ایشان در تربیت شاگردان خویش از مهارت كم نظیری برخوردار بود و تدریس آن مرد بزرگ در مراتب بالای علمی حوزه، با تمام دشواری هایی كه موضوع درس داشت، بسیار شیرین و دلنشین بود. درس های اخلاق آیت اللّه میانجی در مدارس علمیه، محافل فرهنگی و دانشگاهی و نیز مسجد ایشان در خیابان آیت اللّه مرعشی نجفی قم، بسیار شورانگیز بود و بسا كه حاضران در جلسه های اخلاق ایشان، منقلب شده و اشك می ریختند. موضوعات انتخابی آیت اللّه میانجی برای درس اخلاق، بسیار جالب و جذاب بود؛ موضوع هایی مثل شرح خطبه پارسایان از نهج البلاغه، شرح دعای مكارم الاخلاق صحیفه سجادیه و نیز شرح دعای ابو حمزه ثمالی.

آیت اللّه احمدی میانجی، در كنار تدریس، به تحقیق و تألیف نیز دست یازید. بیش تر نوشته های ایشان ابتكاری بود و جای آن ها در میان كتاب های علوم اسلامی، خالی به نظر می رسید. برخی از این آثار گران قدر عبارت اند از: مكاتیب الرسول صلی الله علیه و آله ، مواقف الشیعه، مالكیت خصوصی در اسلام، شرح دعای ابو حمزه ثمالی، شرح حدیث ثقلین، السجود علی الارض، التّبرك، الاسیر فی الاسلام، مكاتیب الائمّه علیهم السلام ، تحقیق كتاب مَعادِن الحكمة و نیز نگارش مقالات متعدد در نشریات كشور.

پر رنگ ترین و برجسته ترین جنبه زندگی آیت اللّه احمدی میانجی رحمه الله ، فضیلت های اخلاقی آن عالم فرزانه به شمار می آمد. زهد و قناعت، رسم زندگی او و اخلاص و تواضع، منش او، و در یك كلام، او عالمی ربّانی در این جهان فانی بود. كلاس های درس اخلاق او در مدرسه فیضیه، حجتیه، شهیدین و بسیاری از مدارس دیگر، محل اجتماع علاقه مندان و شیفتگان بیانات آموزنده و اخلاق و رفتار خالصانه و بی ریای آن معلم بزرگ اخلاق بود.

مرحوم آیت اللّه میانجی رحمه الله ، از آغاز نهضت بزرگ اسلامی ایران، همواره در قم، میانه و شهرستان های دیگر، حضوری خالصانه و صادقانه داشت و در بیش تر اعلامیه ها و بیانیه های علما، امضای ایشان نیز به چشم می خورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، در همان ماه های اول از طرف حضرت امام خمینی رحمه الله به عنوان قاضی و حاكم شرع شهرستان میانه، به انجام وظیفه پرداخت.

ایشان همچنین در هشت سال دفاع مقدس، در جبهه ها حضور یافته و با سخنان شورانگیز خود، به رزمندگان اسلام روحیه می داد و فرزند برومند ایشان آقا جعفر نیز در راه اهداف مقدس انقلاب، در عملیات كربلای 5 به شهادت رسید.

فعالیت های فرهنگی و اجتماعی

آیت اللّه احمدی میانجی، از شمار عالمانی بود كه ضمن برخورداری از درجه بالای اخلاق اسلامی، در عرصه اجتماعی نیز توفیقاتی داشته اند. ایشان در عین وارستگی و پاكی، در خصوص هدایت مردم و گسترش تعالیم اسلام و راهنمایی نسل جوان احساس مسؤولیت می كرد. از این رو، در سال 1348 ش اقدام به تأسیس مركزی به نام «انجمن دین و دانش» در شهرستان میانه كرد و در ایام تعطیلات تابستان و مناسبت های تبلیغی، در آن مركز به اداره جلسات علمی و تربیتی می پرداخت كه بسیاری از شاگردان آن جلسات، از مسؤولان اجرایی كنونی جامعه اند. از دیگر اقدامات ایشان، تأسیس صندوق قرض الحسنه مهدیه و مؤسسات قالیبافی بانوان در شهرستان میانه است كه در بهبود اوضاع دینی و معیشتی خانواده ها بسیار مؤثر بود.

هدیه ای به دوست

یكی از خاطرات شگرف از زندگی سراسر معنویت آیت اللّه احمدی میانجی رحمه الله چنین است: ایشان پس از شهادت فرزندشان شهید آقا جعفر احمدی، هنگامی كه پیكر پاك فرزند شهیدش را برای تشییع و خاك سپاری به قم آوردند، در مراسم تشییع حاضر شد و پس از طواف حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام و اقامه نماز میت، پیكر فرزند را مشایعت كرد، امّا هنگام خاك سپاری، به منزل بازگشت. به ایشان گفتند: آقا این جمعیت برای تشییع و تدفین فرزند شما آمده اند و شما به منزل برمی گردید؟! ایشان فرمودند: آن چه را در راه خدا داده ام، دیگر به دنبالش نمی روم. مراسم شب هفت فرزند هم با شكوه خاصی برگزار شد، اما پدر در این مراسم هم شركت نكرد و همان سخن را تكرار نمود.

امسال، سال آخر است

یكی از نزدیكان آیت اللّه احمدی میانجی رحمه الله نقل می كند كه ایشان پس از پایان یافتن آخرین جلد از كتاب مكاتیب الرّسول صلی الله علیه و آله توسط رؤیایی از نزدیك شدن زمان ارتحال آگاه گردید. بعد از این آگاهی، به تنظیم وصیت نامه پرداخت و سپس آخرین سفرهای معنوی خود را به زیارت عمره، زیارت كربلا و مشهد مقدس انجام داد و با این كار، به آماده سازی كامل خود برای سفر نهایی و ابدی خویش به سوی سرای دیگر، اقدام كرد.

جذب جوانان

مرحوم آیت اللّه احمدی میانجی توجه خاصی به نسل جوان داشت. خود ایشان می فرمود: «در محّله ما، جمعی از جوانان سر كوچه جمع می شدند و آنجا می نشستند و مردم محله نیز از این كار آنان ناراحت بودند و از ما می خواستند كه آن ها را نصیحت كنیم، ولی من این كار را نكردم؛ بلكه هر وقت از آن جا عبور می كردم، فقط با مهربانی به آن ها سلام می دادم و ردّ می شدم. مدت ها این كار را انجام دادم، تا این كه روزی آمدند و گفتند: حاج آقا! اگر اجازه دهید ما می خواهیم در جلسه شما و نماز جماعت شركت كنیم. الحمد للّه نور هدایت در دل این جوانان تابید و آن ها نیز به مسجد ما می آمدند. شما هم سعی كنید با جوانان با مهربانی رفتار نمایید».

حاصل عمر

آثار معنوی و علمی بزرگانی چون حضرت آیت اللّه احمدی میانجی را نمی توان با مقیاس های معمولی سنجید؛ چرا كه قلمرو تأثیر آن در همه زمان ها جاری خواهد بود. با این وجود، برخی از آثار قلمی ایشان، از بركات خاصی برخوردار بوده و زحمات زیادی را برای ایشان داشته است. در این میان، خود استاد، توجه خاصی به كتاب مكاتیب الرّسول صلی الله علیه و آله كه در آن نامه های پیامبر صلی الله علیه و آله جمع شده، داشته اند و درباره آن فرمودند كه: «این كتاب، حاصل عمر من است و من حدود پنجاه سال برای نگارش آن زحمت كشیده ام».

دشواری امتحان خوشی ها

آیت اللّه احمدی میانجی، در درس های اخلاق خود نكته ای را گوشزد می فرمود كه توجه به آن اهمیت فراوانی دارد. ایشان می فرمود كه امتحان های خداوند، بر دو نوع است: امتحان با سختی ها و امتحان با خوشی ها و راحتی ها، و سپس ادامه می داد كه امتحان با خوشی ها مشكل تر است و شاید هر هزار نفر، یك نفر از آن سربلند بیرون بیاید. [تصور كنید كه] خدا پول بدهد، مقام بدهد، صحت بدن بدهد، وسایل و امكانات بدهد و آدم خودش را گم نكند. چند نفر می توانند از عهده این امتحان بیرون بیایند؟!

وصیت نامه

«شما را به تقوا و پرهیز از گناه شدیدا توصیه می كنم. روابط خود را با اهل بیت علیهم السلام روز به روز زیادتر كنید. همواره توسل داشته باشید ولو با خواندن زیارت جامعه یا امین اللّه یا زیارت عاشورا. با آنان درد دل كنید و به در خانه غیرآنان نروید. با امام زمان علیه السلام همیشه رابطه برقرار كنید».

مسافر ابدیت

سرانجام، روح والای آیت اللّه احمدی میانجی، پس از حدود 75 سال زندگی پرهیزكارانه و تلاش در راه تحقق بخشیدن به اهداف بلند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و خاندان پاكش، در روز دوشنبه 21 شهریور ماه 1379 به سوی جهان جاویدان پر كشید و پیكر پاكش در روز سه شنبه، با شكوه فراوان تشییع و پس از اقامه نماز توسط یكی از مراجع بزرگوار قم، در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام به خاك سپرده شد.[2]


[1] - خاطرات آیة الله على احمدى میانجى صفحه اول به بعد

[2] - پایگاه حوزه

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است