استاد مطهری در کلام اساتید، شاگردان، دوستان و...
استاد مطهری در نگاه علامه طباطبایی
مرحوم علامه طباطبایی، در مقدمه مطلبی که برای یادنامه شاگرد بزرگوارشان، استاد مطهری ارسال کردند، از او این چنین یاد میکنند: «به یاد یک شخصیت علمی و فلسفی که با درگذشت خود، دنیایی را غرق اسف و جهان فضل ودانش را با از میان رفتن خود عزادار نمود...
مرحوم مطهری با تاریخ زندگی پرارزش و سعادتمند خود ـ که پر از تلاش علمی و تفکر فلسفی بود ـ به شیفتگان علم و فلسفه پیغامی رسا و پر ارزش میفرستد که از کوشش و تلاش کمالی هرگز آرام ننشسته و مجاهده علمی و کمالی را هرگز فراموش نکنند و حیات خود را ـ که بهترین متاع انسانی است ـ در بازار حقایق، به حیات معنوی که حیات عالی انسانی است و تا دنیاست بقای ابدی دارد، تبدیل کنند و در این چند روز زندگی، شیفته و فریفته شخصیتهای ساختگی و خیالی نباشند».
شاگرد و مرید با وفای امام خمینی رحمهالله
یکی از دوستان نزدیک شهید مطهری، درباره علاقه استاد به حضرت امام خمینی رحمهالله میگوید: ایشان مرید امام بودند، یعنی ارادت داشتند. حساب رهبری سیاسی و یک جریان سیاسی نبود، [مطهری] آدم عارفی بود [و] عرفان امام را خوب میشناخت. پیش از مسایل سیاسی، در مسایل عرفانی مرید امام بود. [او] شاگرد خیلی باوفای امام بود. ایمان کامل هم به افکار امام داشت. بنابراین، حرفهای امام را هم میدانست. آن جور نبود که حالا افکارو نظرات را بداند. ایشان همه چیز را میدانست. حالا دستورات حاضر سیاسی ممکن بود تازگی داشته باشد، ولی افکار را میدانست».
پافشاری به استقلال فکری
استاد مطهری، پافشاری شگفتانگیزی بر استقلال اندیشه اسلامی داشتند. یکی از دوستان ایشان میگوید: این شعاری که حالا ما داریم «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» و دربعد سیاسی تشکیلاتی و نظام مطرح میکنیم، ایشان در مسایل فکری و ایدئولوژیکی یک چنین روحیهای داشت. سخت روی فکر اسلامی مستقل ایستاده بود و هرگونه فکر واراداتی را که بخواهد باعث از دست دادن بخشی از افکار اسلامی بشود، طرد میکرد و در مقابلِ فلسفه غرب و فلسفه مارکسیست که حالا مال شرق است، خیلی خودش را موظف میدانست که از فلسفه اسلامی حمایت بکند....البته نسبت به چیزهای وارداتی اگر حرف حسابی بود و منافاتی با اسلام نداشت، هیچ تعصب به خرج نمیداد. این افکار به عنوان یک دستاورد فکری انسانی برای ایشان قابل قبول بود، اما به محض این که تضادی پیدا میکرد با معارف ما، استاد در مقابلش میایستاد و وظیفه پاسداری از معارف اسلامی را به خوبی انجام میداد».
مطهری پاسدار اسلام
شهید باهنر، در توصیف تیزبینی و دقت و حساسیت استاد مطهری در مقابل مسائل مخدوش کننده چهره اسلام میگوید: «کوچکترین انحرافی که در یک برداشت تفسیری، فلسفی، اقتصادی و اجتماعی درباره اسلام میدید، عکس العمل نشان میداد. یادم نمیرود در شرایط بسیارتند وحاد انقلاب، در آن روزهایی که راهپیماییهای بزرگ و تظاهرات پرشور علیه حاکمیت رژیم طاغوتی برقرار میشد، ناگهان ایشان در گوشهای... مطلبی درباره اسلام میدید که میخواسته چهره اسلام را مخدوش جلوه دهد، گویی این حادثه مثل یک بمب در درون استاد منفجر میشد... استاد بزرگوار عمدتا پاسدار اسلام بود و هوشیار در برابر اسلام. یادم نمیرود کتابی را ایشان شنیده بود که این کتاب منتشر شده،... میگفت این کتاب را از هر جا که هست برای من پیدا کنید... بالاخره یک نسخه پیدا کردیم... شاید بیست روز بیشتر نگذشت که ایشان فرمودند: با این کتاب چه کردی؟ گفتم: من هنوز گذاشتهام ان شاءاللّه وقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم این کتاب را ایشان تمامش را خوانده، روی فصل به فصلش تحلیل کرده و نقطههای ضعفش را درآورده است.
مسؤولیت در برابر انحرافات عقیدتی
شهید مفتح، در زمینه احساس مسؤولیت استاد مطهری در مقابل انحرافات عقیدتی میگویند: «به حق جز برای خدا و اسلام، به هیچ چیز نمیاندیشید. بارها در مسایلی که پیش میآمد، بنده به ایشان عرض میکردم که حالا فلان مطلب را ممکن است عنوان نکنید، فعلاً مصلحت نیست. میفرمود: این حرفهانیست. این را باید گفت. عقیده است [و] انحراف فکری به وجود میآید و من نمیتوانم دربرابر انحراف عقیده و فکر که در بین جامعه اسلام به وجود بیاید، آرام باشم.در زمینه مبارزات عقیدتی عجیب مجاهد بود؛ مجاهدِ به تمام معنا».
مطهری، بحر موّاج
واعظ شهیر، مرحوم حجةالاسلام والمسلمین فلسفی، ضمن نقل خاطراتی از شهید مطهری، میگوید: «چند سال پیش واعظ فهمیده و دانایی میگفت: وقتی که زیارت عتبات آزاد بود، من در نجف بودم. روزی سه چهار نفر از منبریهای محترمِ تهران را دیدم که با هم جایی میروند. پرسیدم کجا میروید؟ گفتند: امروز آیت اللّه آقای خویی ما را به ناهار دعوت کرده است. ناهار دوستانهای به عنوان سه چهار نفر منبری ترتیب دادهاند، تو هم بیا. او میگفت مرا هم بردند.... در آن مجلس از آقای مطهری که آن موقع برای زیارت به نجف آمده بود، سخن به میان آمد... آیتاللّه خویی فرمودند: مطهری بحر مواجی است» و گاه به نقل از اشخاص دیگر، از او چنین یاد کردهاند: «مطهری، از دور به منطق شبیه بود (خیلی آهنین)، از میانه راه به فلسفه و حکمت شبیه میشد و اما از نزدیک، عین عرفان بود».
الگوی شایسته حوزویان
آیتاللّه بهاءالدینی، از چهرههای کم نظیر اخلاق و معنویت حوزه، در یکی از توصیههای خود به طلاب، استاد مطهری را از جمله اشخاصی معرفی میکند که میتواند برای حوزویان الگوی مناسب باشد. ایشان میفرماید: «به نظر من، از جمله کسانی که میتواند به عنوان الگو و نمونه برای حوزههای علمیه و طلبهها مطرح باشد، شهید مطهری رحمهالله است. او رابه عنوان محصول نمونه حوزه و فردی که در حوزه موفق بوده است، میتوان به عنوان الگو برگزید. چیزی که در شهید مطهری چشمگیر بود، خستگیناپذیر بودن ایشان در کار و تقوا بود. مطهری، به راستی مرد کار و تلاش بود. به جرأت میتوان گفت از 24 ساعت شبانه روز، 18 ساعت کار و تلاش داشت. در تقوا هم مرد کم نظیری بود. از جلسات کم فایده به شدت پرهیز داشت. رفت و آمدهای معمولِ دیگران را نداشت و بیشتر به کار خود مشغول بود».
ویژگی خط فکری و آثار شهید مطهری
حضرت آیتاللّه فاضل لنکرانی، درباره خط فکری و علمی شهید مطهری میفرماید: «بیتردید خط فکری استاد شهید مرحوم مطهری، خط اسلام راستین و اسلام اصیل بود. به یقین میتوان گفت مطهری در خط فکری خویش، هیچگونه انحرافی از خط اسلام راستین و اسلام اصیل نداشت و بکله در اسلام شناسی، تا حدی کم نظیر بود و میتوان گفت آن انتظاری را که اسلام از یک روحانی به تمام معنا داشت، در مطهری این معنا جمع بود...
مطهری، تنها کسی است که توانسته مشکلترین مسایل علمی را در قالب الفاظ ساده، به نحوی که حتی یک «واو» نه زیاد باشد نه کم، در قالب عبارات ساده بیان کند. کتابهای دیگر، یا از نظر مشکل نویسی به حدی است که حتی افرادی که در سطح بالا هستند کمتر میتوانند استفاده کند و یا ازنظر سادهنویسی به حدی است که ارزش و عظمت مقام علمی آن از بین رفته است. تنها در کتابهای مرحوم مطهری این معنا رعایت شده است».
طرفدار اسلام حقیقی
آیتاللّه مشکینی، در پاسخ این پرسش که چه خطوطی و چه کسانی سعی دارند اندیشه استاد مطهری را به فراموشی بسپارند و اصولاً خطوطی که با استاد مطهری مخالف هستند، کداماند و ریشههای واقعی مخالفت آنان چیست؟ فرمود: «ایشان یک اسلام شناس و درک کننده اسلام راستین بود و چون عقاید و عمل و اخلاق و روش و فروع را خوب درک میکرد و اسلام راستین را میگفت و مینوشت و طرفدار اسلام حقیقی بود، قهرا عدهای با مرحوم مطهری مخالفت داشته و دارند و حداقل سه تیپ با ایشان مخالفند: تیپ اول مادیون و ضد الهیون هستند؛ چرا که استاد، اسلامشناس و پیاده کننده اسلام بود و مخالفان او در درجه اول آنهایی هستند که ضد اسلاماند؛ تیپ دوم، آقایان التقاطیها هستند و تیپ سوم از مخالفین استاد مطهری، ملیگرایان هستند. یک عدهای که داد از اسلام میزنند و میگویند اسلام بله، روحانیت خیر. بزرگترین دشمن ایشان، تودهایها و ضد الهیها بودند؛ چون میدیدند این آدم، واقعا سدی است در مقابل آنها».
فضایل استاد مطهری
آیت اللّه جعفر سبحانی، در اشاره به ویژگیهای شهید مطهری میفرماید: «ایشان مرد خدا بود؛ یعنی اگر تشخیص میداد مسألهای حق است، محال بود که آن را اظهار یا از آن دفاع نکند. اگر شخصی هم از خودش خیلی کوچکتر در مجلس حرف میزد و تشخیص میداد که حق است، از او دفاع میکرد و او را میپذیرفت. مرد حق و انسانی بود که حق را بر همه چیز ترجیح میداد؛ یعنی ارزش ترویج حق برای او از همه چیز بیشتر بود. نکته دیگر از فضایل اخلاقی ایشان، این است که مرحوم آقای مطهری، فرد جامعی بود.از آن افراد بود که در مقام نویسندگی، نویسنده خوبی بود. در مقام تحلیل، تحلیلهای زیبایی داشت. در فلسفه، متفکر بود. در مسایل سیاسی، صاحبنظر بود. در عین حال یک عارف کامل بود که واقعا اگر ما بخواهیم بعد از مرحوم حضرت امام و علامه طباطبایی افرادی را معرفی کنیم، تالی تلو آنها بود».
دو فضیلت برجسته استاد مطهری
آیتاللّه مصباح یزدی، در اشاره به نقش شهید مطهری در انقلاب فرهنگی میگوید: «استاد شهید مطهری، دو فضیلت بزرگ داشت. یکی در صحنه سیاست و مسایل اجتماعی که یار و مددکار امام بود، و یکی هم در صحنه فرهنگ و فلسفه اسلامی که یار و مددکار علامه طباطبایی بود.... علامه طباطبایی، ذخایری از فلسفه در سینه فراخ خود گنجانیده بود، ولی همگان دسترسی به این ذخایر نداشتند؛ به خاطر این که مسائل فلسفی، مانند اکثر مسایل علوم، در قالب اصطلاحات غامض و پیچیده عرضه میشد و کسانی که آشنا به آن مسایل و اصطلاحات نبودند، نمیتوانستند بهرهای از آن ذخایر علمی و فلسفی ببرند. اما شهید مطهری اقدام کرد به ساده کردن فلسفه و نوشتن فلسفه به زبان ساده فارسی. تا آن جا که برای ایشان مقدور بود، مباحث بلند فلسفه را در قالب الفاظ ساده و روشن بیان کرد که نمونهاش کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم است و به این وسیله، ذخایر علمیِ مرحوم علامه طباطبایی را در دسترس دیگران قرار داد؛ یعنی بابی شد تا مردم از آن باب، به مدینه حکمت راه بیابند... علاوه بر این،... یک قدم بزرگی هم در تطبیق فلسفه اسلامی با فلسفههای غربی... برداشت».
حق مداری شهید مطهری
یکی از امتیازات مهم شهید مطهری حق محوری ایشان است. همیشه به دنبال حقیقت بود به حقیقت پافشاری میکرد. به هیچ قیمتی حق را زیرپا نمیگذاشت و در مقابل نادیده گرفته شدن حق ایستادگی میکرد. دکتر سیدمحمدباقر حجتی میگوید: «.. مزیّت دیگر ایشان همانگونه که اسلام دستور داده است در برابر مسایلی که بر حق بود از هیچ چیز ملاحظه نمیکرد و در اینکه حق را اظهار کند به دلیل دوستی مجامله نمیکرد ایشان اگر به مسأله حقی میرسید پرخاشگرانه و جسورانه دستور میدادند که باید این وظیفه را انجام داد و به قدری در این گونه مسائل شجاعت داشتند که حتی گاهی اگر در یک محیط حاکم آن وقت میگرفت بدون هیچگونه ملاحظهای از کسی و یا بدون ترس از کسی به خاطر اسلام و پایبند بودن به حق و دین و آیین با کمال شهامت مسایل را مطرح میکرد و از نتایجی که احیانا ممکن بود برای دیگران ناخوشایند باشد اصلاً نمیهراسید... از گفتن هیچ حقیقتی دریغ نمیکرد حقیقتی که با دین پیوند مستقیم داشت اما دیگران چون دلیل نداشتند و یا اینکه شهامتش را نداشتند از اظهار خیلی از حقایق خودداری میکردند.
منبع : قسمتی از مقاله حکمت مطهر