در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله حکومت اسلامی، شماره 27، باقی نصرآبادی، علی ؛


تذکر: این مقاله برای جلوگیری از خستگی کاربر به دو بخش تقسیم شده که بخش اول آن پیش روی شماست و لینک بخش دوم در انتهای صفحه ارائه گردیده است. 

بقاء و جاودانگی واقعه عاشورا در تاریخ، به جز لطف الهی، محصول مجموعه ای از عوامل اختیاری است که این مقاله درصدد برشماری آن است .

در یک دید کلی پدیده ای که مطابق حق و بر اساس طبیعت و فطرت بشری باشد اصیل و بادوام بوده، همواره قرین تایید معنوی است .

نویسنده با تبیین این مطلب که نهضت عاشورا نیز با داشتن دو شرط فوق، زوال پذیر نخواهد بود، عوامل مؤثر در پایداری و جاودانگی این نهضت را در پنج دسته عوامل اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، عرفانی و سیاسی تقسیم کرده، با برشمردن زیر مجموعه هر یک به توضیح و تبیین آنها پرداخته است.

درآمدی بر طرح موضوع

اصلی ترین گرایشهای روانی انسان حب ذات و حب به کمالات ذات است که به دو شعبه اصلی علم و قدرت منشعب می شود که یکی حب به بقا و ابدیت است و دیگری هم حب به ذات . حب بقا لازمه طبیعی حب ذات است، یعنی وقتی انسان وجود خود را دوست می دارد، نه از آن جهت است که یک وجود لحظه ای است بلکه وجودش را در زمان بعد هم دوست می دارد و علاقه دارد که این وجود دوام داشته باشد . می توان گفت که طبیعی ترین اثری که بر حب ذات مترتب می شود حب بقاست و هر انسانی بالفطره این غریزه را دارد . همان طور که در سایر گرایشهای علم و معرفت، نقش اساسی را در تعیین مصداق و تعیین جهت آنها بازی می کند، در اینجا نیز همین گونه است، یعنی اگر انسان حقیقت خود و حیاتش را به درستی شناخت، آن وقت این گرایش نیز جهت صحیح خود را پیدا می کند و گرنه دچار اشتباه در مصداق می شود و منشا انحرافات اخلاقی فراوانی می گردد .

اگر انسان فهمید که حقیقت او یک حقیقت غیر مادی است و حیات انسان منحصر به این حیات دنیوی نیست، حب بقا و خلود، جهت طبیعی و فطری خود را می یابد و علاقه انسان متوجه به زندگی ابدی می شود . ولی اگر این معرفت برایش حاصل نشد و خیال کرد که وجود او همین وجود مادی است و حیات او منحصر به همین حیات دنیاست، آن گرایش فطری، منحرف می شود و در همین مرحله کوتاه از وجود انسان متوقف می گردد و به دنبالش آثار بسیار نامطلوبی به بار می آید .

علت علاقه انسان به زندگی دنیا علاقه به جاودانگی است، منتها خیال می کند که وجودش همین وجود مادی و زندگی اش نیز همین زندگی دنیوی است، لذا می خواهد این زندگی ادامه پیدا کند . اگر متوجه شود و یقین پیدا کند که حقیقت زندگی برتر از این حیات مادی است، دیگر با آن چشمی که قبلا به زندگی دنیا می نگریست نمی نگرد و نظرش تغییر می کند .

در قرآن شریف آیاتی هست که دلالت بر این میل فطری دارد و از این میل برای تربیت انسان استفاده شده است . پس معلوم است که در فطرت انسان میل به بقا و جاودانگی هست که قرآن در صدد تعیین مصداق آن برمی آید . راجع به این میل جاودانگی قرآن می فرماید:

«ما عندکم ینفد و ما عند الله باق; (1) چیزهایی که در اختیار شماست (از نعمتهای دنیا) فانی شدنی است اما آنچه که نزد داست بقا دارد .»

این بیان برای کسی مفید است که فطرتا طالب بقا باشد، آن وقت مصداقش را به او نشان می دهند که آن مطلوب تو در آنجاست نه در اینجا . اینک که هزار و اندی سال از واقعه جاودانه عاشورا می گذرد، این واقعه هنوز طراوت و تازگی خود را حفظ کرده است . این بقا و جاودانگی در تاریخ به گونه ای که تمام حماسه ها را تحت الشعاع خود قرار دهد، معلول اراده حتمی خداوند می باشد:

«یریدون لیطفؤوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون; (2) عده ای می خواهند نور خدا را خاموش کنند ولی اراده حتمی خداوند بر حفظ و حراست از آن می باشد اگرچه کافران چنین نپسندند .»

چه طوفانهای سهمگین که از سوی دشمنان اهل بیت به قصد محو نام حسین (ع) برخاست و در برهه ای از زمان گرد و غباری نیز به پا کرد، ولی دیری نپایید که در چرخش زمان نه تنها نام حسین (ع) از خاطرها محو نشد، بلکه جلای بیشتری گرفت و صاحبان آن توطئه های شیطانی نام و ذکرشان از روی گیتی به کلی محو گردید .

بسیار حکایتها گردیده کهن اما

جانسوز حدیث تو تازه است به دورانها

معیار جاودانگی ها

پدیده های اجتماعی در مدتی که باقی هستند حتما باید با خواسته های بشر تطبیق کنند . بدین معنی که یا خود آن پدیده ها خواسته بشر باشند: و یا تامین کننده خواسته های بشر بوده باشند یعنی یا باید بشر خود آنها را بخواهد، از عمق غریزه و فطرتش آنها را بخواهد، و یا باید از اموری باشند که هرچند انسان از عمق غریزه آنها را نمی خواهد و خودشان مطلوب طبیعت بشر و هدف تمایلات بشر نیستند اما وسیله می باشند، یعنی وسیله تامین خواسته های اولیه بشر می باشند و حاجتهای او را برمی آورند .

در میان خواسته های بشر دو جور خواسته داریم . خواسته های طبیعی و خواسته های غیرطبیعی، یعنی اعتیادی . خواسته های طبیعی آن چیزهایی است که ناشی از ساختمان طبیعی بشر است، یک سلسله امور است که هر بشری به موجب آنکه بشر ست خواهان آنهاست و رمز آنها را هم هنوز کسی مدعی نشده که کشف کرده است . مثلا بشر علاقه مند به تحقیق و کاوش علمی است، همچنین به مظاهر جمال و زیبایی علاقه دارد، به همدردی و خدمت به همنوع علاقه مند است . امور طبیعی مانند امور غیرطبیعی قابل ترک دادن نیست . (3) لذا به عقیده حکمای اسلامی امر غیرطبیعی دوام پیدا نمی کنند بلکه تنها جریانی که طبیعی باشد قابل بقا و دوام است . و نهضت امام حسین (ع) چون بر اساس فطرت و خواسته حقیقی انسان شکل گرفته بقا پیدا کرد . و هرگز در طول تاریخ انسانیت گذشت زمان آن را کهنه و بی رنگ نساخته است .

اصالت و دوام حق

در حکمت الهی اصالت در هستی با حق است، با خیر است، با حسن و کمال و زیبایی است و باطلها، شرور و نقصها و زشتیها در نهایت امر و در تحلیل نهایی به نیستی ها منتهی می شوند نه به هستی ها . استاد مطهری در اثبات این مطلب که اهل حق اصالت دارد می نویسد:

«... باطل وجود تبعی و طفیلی دارد، وجود موقت دارد، آن چیزی که استمرار دارد حق است . هر وقت جامعه ای در مجموع به باطل گرایید محکوم به فنا شده است ... در نظام هستی، خیر غالب است، حق اصیل است و باطل هم اگر پیدا شد محکوم و غیر اصیل و نابودشدنی است، و آنچه پایدار می ماند حق است، کل شی هالک الا وجهه (4) و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام (5) » . (6)

استاد در ادامه می افزاید:

«در طول تاریخ همیشه حق و باطل با یکدیگر در حال جنگ بوده اند، ولی قرآن وعده پیروزی نهایی حق بر باطل را می دهد .» (7)

به اعتقاد حکمای اسلامی جریان حق، چون جریانی طبیعی و متناسب فطرت خدادادی بشر است امکان بقا و دوام دارد و هر جریانی که بر خلاف فطرت الهی انسان باشد دوام پیدا نمی کند و از بین می رود . و حرکت و جریان امام حسین (ع) چون یک حرکت طبیعی کاملا هماهنگ با فطرت بشر بود، اصالت و دوام پیدا کرد .

استاد شهید مطهری می نویسد:

«راه حق چیزی است که انبیاء از طرف خدا آن را شناسانده، و از طرف خدا آن را تضمین کرده اند که هر که این راه را برود به نتیجه می رسد . خداوند این عالم را طوری ساخته است که همواره از کسانی که حق و حقیقت را حمایت کنند، حمایت می کند . حق همواره یک تایید معنوی با خود دارد .» (8)

بدین جهت امام حسین (ع) و یارانش همواره دریافته بودند که چون حق همواره مورد تایید خداست لذا دوام و ریشه دار است، اگرچه در منتهای تنهایی و عزلت باشد و باطل از میان رفتنی است اگرچه در کمال اوج و قدرت باشد . باطل هیچ گاه حق نمی شود و وظیفه مردان خدا در زدودن باطل از میان رفتنی نیست . آنان دریافته بودند که اگر همه مردم بکوشند و بر این اتفاق کنند که باطل را بر کرسی حق بنشانند این امر امکان پذیر نیست و اگر همگان تلاش کنند که ریشه حق را بکنند و از میانش بردارند انجام پذیر نخواهد بود . در طول مدت حیات بشر این درگیریها بین حق و باطل به زور وجود داشته، گاهی این و زمانی آن پیروز می شده است، ولی در همه حال پس از اندک مدتی حق جای خود را در دل پیروان خود باز کرده و باطل و طرفداران آن را دچار لعن و نفرت ابدی کرده است .

استاد مطهری (ره) در ادامه مطلب فوق که حق دوام دارد می افزاید:

«آنکه در طریق حق و حقیقت گام برمی دارد، در هر شرایطی قرار بگیرد، برای او خیر است . مرد حق در هر شرایطی، وظیفه خاص خویش را می شناسد و با انجام وظیفه و مسؤولیت هیچ پیش آمدی شر نیست . در طریقت پیش سالک هر چه آید خیر او است

در صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ما است

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست » (9)

عوامل مؤثر در تکوین پایداری و جاودانگی نهضت امام حسین (ع)

مجموعه عواملی که در تکوین پایداری و استمرار و جاودانگی نهضت امام حسین (ع) نقش اساسی ایفا کرده اند را به شرحی که می خوانید می توان دسته بندی کرد:

الف . عوامل اعتقادی

1 . توحید در عقیده و عمل

یکی از نکات ماندگار و حساس در شخصیت والای امام حسین (ع) علاقه و محبت شدید به خداوند تبارک و تعالی بود . ظاهرا تمام کسانی که خداوند را پذیرفته و به وجود لایتناهی وی معتقدند مدعی دوست داشتن خدا هستند . پس همه کس دعوی دوستی خداوند را دارد و از آن دم می زند و به آن معترف است و معتقد . البته در مرحله عینیت و عمل باید این ادعا به منصه اثبات برسد و گرنه همچون دیگر ادعاهای تهی از واقعیت بلکه از آنها هم بدتر خواهد بود و در اثبات این دعوی، مهم آن است که خود خداوند که محبوب واقعی است آن را بپذیرد و بر آن صحه گذارد و روشن است که مهم ترین نشانه صدق این ادعا آن است که همه گامها در راه رضای دوست برداشته شود و انسان عاشق و محب هیچ گونه حرکت و سکون و تکلم و سکوت و قیام و قعودی جز آنچه مورد رضای پروردگار است نداشته باشد .

پس جاودانگی و پایداری نهضت حسینی به این است که عقیده به توحید و خداباوری، تنها در ذهن امام حسین (ع) نماند، بلکه در همه شؤون و شرایط و زوایای زندگی او سایه افکند . وقتی ابن عباس از امام حسین (ع) می خواست که راه دیگری جز رفتن به عراق برگزیند و با بنی امیه درنیفتد حضرت ضمن تبیین اهداف و نیات امویان، فرمود:

«انی ماض فی امر رسول الله (ص) حیث امرنی و انا لله و انا الیه راجعون .» (10)

و تصمیم خود را در پای بندی به فرمان حضرت رسول و بازگشت به جوار رحمت خدای هستی آفرین باز گفت، چرا که به حقانیت راه و درستی وعده های خدا باور داشت . بدین علت امام حسین (ع) تا پایان عمرش، تا روز شهادتش بلکه تا لحظه شهادتش، این ارتباط ناگسستنی یعنی توحید در نظر و عمل و آن عشق سوزان به محبوب واقعی خود را به همراه داشت . آورده اند که هر چه روز عاشورا زوال ظهر نزدیکتر می شد و ساعات بحرانی جبهه کربلا فراتر می رسید آن عاشق دل باخته با سپری شدن ساعات فراق و نزدیک شدن وعده وصل، مصمم تر، رنگ او برافروخته تر و سیمایش گلگون تر می نمود و چهره اش شکفته تر می گردید و وجد و شور مخصوصی در امام مشاهده می شد . (11)

برخی از مقتل نگاران آورده اند که در ساعات آخرین برای یک لحظه، اشراقی بر دل نورانی امام حسین (ع) تابیدن گرفت و در آن حالت احساس نمود که وی از سوی خداوند مجاز است زنده بماند و یا به وصل دوست بار یابد:

«مخیر بین النصر علی اعدائه و بین لقاء الله تعالی .» (12)

این ارتباطی است ناگفتنی و پیامی است برون از شرح و وصف . امام حسین (ع) که در حال و هوای دیگری بود و جز به معبود و معشوق ازلی خود نمی اندیشید (لقاء الله تعالی) دیدار خداوند را بر بقای در این دنیای ناسوتی برگزید و آن خدادوستی وی او را به سوی دوست فرا خواند . توحید در نصرت خواهی و فقط و فقط بر خدا اعتماد کردن از جلوه های دیگر نقش آفرینی عقیده در عمل است . امام حسین (ع) تنها تکیه گاهش در بینش و در بعد عمل خدا بود، نه نامه ها و حمایتها و شعارها . وقتی سپاه حر راه را بر کاروان امام حسین (ع) بست، حضرت ضمن خطابه ای که در باره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه های کوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود:

«تکیه گاهم خداست و او مرا از شما بی نیاز می کند; سیغنی الله عنکم .» (13)

به طور کلی باور روشن و عقیده یقینی امام حسین (ع) و خدایی دانستن این راه و انتخاب او سبب شد در مقابل عوامل یاس آفرین و تردیدساز بایستد و قضای الهی و مشیت او را بر هر چیز مقدم بدارد این امر ناشی از آمیختن توحید در عقیده و عمل می باشد .

2 . همگامی با فطرت

هر مبارزه ای پشتوانه پایداری می خواهد تا آن را علی رغم همه مشکلات پیش ببرد و به ثمر برساند و پشتوانه پایدار هر مبارزه ای در درجه اول این است که خود مبارزه حق و عادلانه باشد، اگر خود مبارزه حق و عادلانه باشد، بی تردید ضمیر مردم را جذب می کند و بر ضد ستمگران به حرکت می آورد و دیر یا زود به پیروزی عملی هم نایل می گردد . مردم، فطرت عدالت خواه و ضد ظلم دارند، بدین علت است که به خاطر مظلوم و ضد ظالم اقدام و قیام می کنند و در جهت پیشبرد حق و سرکوب باطل متحول می گردند و متحول می کنند . و باز بدین جهت است که همه مکتبهای دینی و ارزشمند عدالت و ظلم را که تکیه گاه فطرت است اساس کار می گیرند و آن را مبنای دعوتهای خود، چه توحیدی و چه اصلاحی قرار می دهند و از سوی دیگر با حرکتهای انحرافی و ظالمانه مانند حرکتهای الحادی و شرک آلود، که هر دو مخالف فطرت است مبارزه می کنند . با توجه به این فطرت الهی است که مردم طرفدار عدالت و حق و ضد ظلم و باطل می باشند . و رمز موفقیت امام حسین (ع) این بود که مردم را به توحید و عدالت دعوت می کرد و چون این دعوت با فطرت مردم هماهنگ بود، از این رو به آسانی توانست انسانهای هدایت پذیری را مانند حر جذب کند . نفس دعوت امام حسین (ع) و حرکت او همگام و همزمان با فطرت بود . به هنگامی که او حرف می زد چنان بود که گویی از زبان مردم سخن می گوید . و اصولا فطرت خدایی آدمی مخالف ظلم و خیانت است و حسین (ع) مردم را به همان زمینه فطرت که دعوت به پاکی و صداقت است فرا خواند، بدین سبب نهضت او پایدار و جاودانه مانده است .

استاد مطهری در اثبات این مدعا، با عنوان: «دین حق در نهایت امر پیروز است » می گوید:

«نوع انسان به حکم فطرتی که در او به ودیعه نهاده شده است طالب کمال و سعادت حقیقی خود یعنی استیلا بر عالی ترین مراتب زندگی مادی و معنوی به صورت اجتماعی می باشد و روزی به آن خواهد رسید . اسلام که دین توحید است برنامه چنین سعادتی است . انحرافاتی که در طی پیمودن این راه طولانی نصیب انسان می گردد نباید به حساب بطلان فطرت انسانی و مرگ آن گذاشته شود . همواره حاکم اصلی بر انسان همان حکم فطرت است و بس، انحرافات و اشتباهات از نوع خطای در تطبیق است، آن غایت و کمالی که انسان به حکم فطرت بی قرار کمال جوی خود آن را جستجو می کند، روزی - دیر یا زود - به آن خواهد رسید . آیات سوره روم از آیه 30 که با جمله: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها» آغاز می شود و با جمله: «لعلهم یرجعون » پایان می یابد، همین معنی را می رساند که حکم فطرت در نهایت امر تخلف ناپذیر است و انسان پس از یک سلسله چپ و راست رفتنها و تجربه ها راه خویش را می یابد و آن را رها نمی کند . به سخن آن عده نباید گوش فرا داد که اسلام را همانند یک مرحله از فرهنگ بشری که رسالت خود را انجام داده و به تاریخ تعلق دارد، می نگرند . اسلام، به آن معنی که ما می شناسیم و بحث می کنیم، عبارت است از انسان در کمال نهایی خودش که به ضرورت ناموس خلقت روزی به آن خواهد رسید .» (14)

ب . عوامل اخلاقی

اخلاق یکی از ابعاد اصلی دین اسلام است که تکمیل ارزشهای اخلاقی و جهت خدایی بخشیدن به صفات و رفتار انسانها از اهداف عمده بعثت انبیا است . تصحیح منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسانها، بخشی مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل می دهد . یکی از شایسته ترین مظهر صفات انسانی در نهضت حسینی تجلی یافت . و حادثه کربلا و سخنان گهربار امام حسین (ع) و ظهور روحیات و خلق و خویی خدایی در حماسه عاشورا منبع ارزشمند و ماندگاری برای آموزش اخلاق و الگوگیری در زمینه خودسازی، سلوک اجتماعی، تربیت دینی و کرامت انسانی است . گوشه ای از این جلوه های اخلاقی جاویدان در تاریخ بشریت عبارتند از:

1 . آزادگی

آزادی در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است، اما آزادگی برتر از آزادی است و نوعی حریت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت آور و حقارت بار است . تعلقات و پای بندی های انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و ... در مسیر آزادی روح، مانع ایجاد می کند . اسارت در برابر تمنیات نفسانی و علقه های مادی، نشانه ضعف اراده بشری است . وقتی کمال و ارزش انسان به روح بلند و همت عالی و خصال نیکو است، خود را به دنیا و شهوات فروختن، نوعی پذیرش ذلت و حقارت است .

علی (ع) در این زمینه می فرماید:

«الا حر یدع هذه اللماظة لاهلها؟ انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلاتبیعوها الا بها; (15) آیا هیچ آزاده ای نیست که این نیم خورده (دنیا) را برای اهلش واگذارد؟ یقینا بهای وجودی شما چیزی جز بهشت نیست، پس خود را جز به بهشت نفروشید!»

آزادگی در آن است که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا ندهد . در پیچ و خمها و فراز و نشیبهای زندگی، گاهی صحنه هایی پیش می آید که انسانها به خاطر رسیدن به دنیا یا حفظ آنچه دارند یا تامین تمنیات و خواسته ها یا چند روز زنده ماندن، هر گونه حقارت و اسارت را می پذیرند . اما آزادگان با ایثار جان هم بهای آزادگی را می پردازند و هرگز تن به ذلت نمی دهند . امام حسین (ع) فرمود:

«موت فی عز خیر من حیاة فی ذل; (16) مرگ باعزت بهتر از زندگی ذلیلانه است .»

این نگرش به زندگی جلوه بارزی از آزادگی را در مورد امام حسین (ع) و خاندان و یارانش به جای گذاشت به طوری که یکی از آثار و برکات سیاسی - اجتماعی قیام سیدالشهداء (ع) این بود که نه فقط با حرف بلکه در عرصه عمل هم روح استقامت و پایداری و آزادی خواهی و حفظ کرامت و عزت نفس را در کالبد بی روح مسلمین در همه اعصار دمید . سالار شهیدان در برابر نیروی مهیب ستم و قوه قاهره بنی امیه بالاترین استقامت و مهم ترین پایداری و شهامت را به خرج داده و در مقابل آنان مقاومت کرده و به انسانها درس حریت و آزادگی آموخت . آن حضرت در آخرین لحظات حماسه کربلا با بدنی مجروح و خونین دشمنان را به آزادگی دعوت کرد و فرمود:

«ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید، پس در دنیا آزادمرد باشید .» (17)

حماسه عاشورا سراسر شعارهای آزادی طلبی و استقامت و عزت نفس است، چنانکه در روز عاشورا ضمن گفتارهای گرم و آتشین خود فریاد می زد:

«این ناپاک و فرزند ناپاک، مرا بین دو کار مخیر ساخت، یا ذلت را بپذیرم و در برابر یزید تسلیم شوم و یا اینکه کشته شده و به حکم شمشیر تن دهم! اما از خاندان پیغمبر ذلت به دور است، نه خدا برای ما ذلت می خواهد و نه پیامبر او و نه مردان پاکدل و مؤمن و نه آن دامنهای منزهی که ما را در میان خود پرورانده است .» (18)

مرد خدا تن به ذلت نمی دهد و انسان به کسب عزت و ذلت مخیر است . و نیز در اوج عزت چنین فرمود:

«نه، به خدا سوگند من دست ذلت به این ناپاکان نخواهم داد و مانند بندگان در برابر آنها تسلیم نمی گردم .» (19)

رمز موفقیت و راز جاودانگی انسان در همیشه تاریخ بستگی به استقامت و پایداری در مقابل سختی های راه دارد و امام حسین (ع) با استقامت و آزادگی خود در برابر بنای شرک و اساس کفر و الحاد و بذل جان و تمام هستی خود در این راه مقدس، باعث دمیدن روح پایداری و آزادی در میان مردم شد، به طوری که در قیامهای بعد از آن حضرت، این امر به خوبی مشهود است . اگر آزادی خواهان و آزادگان جهان، در راه استقلال و رهایی از ستم و طاغوتها می جنگند و الگویشان قهرمانی های شهدای کربلاست، در سایه همین درس «آزادگی » است که ارمغان عاشورا برای همیشه تاریخ است .

2 . عزت

عزت چه به عنوان خصلت فردی یا روحیه جمعی، به معنای مقهور عوامل بیرونی نشدن، شکست ناپذیری، صلابت نفس، کرامت و والایی روح انسانی و حفظ شخصیت است . ستم پذیری و تحمل سلطه باطل و سکوت در برابر تعدی و زیر بار منت دونان رفتن و تسلیم فرومایگان شدن و اطاعت از کافران و فاجران همه و همه از ذلت نفس و زبونی و حقارت روح سرچشمه می گیرد . قرآن در این باره می فرماید:

«و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین; (20) خداوند عزیز است و عزت را برای خود و پیامبر و صاحبان ایمان قرار داده است » .

از امام صادق (ع) در مورد یک مسلمان که نباید تن به پستی و فرومایگی و ذلت دهد روایت است:

«ان الله فوض الی المؤمن امره کله و لم یفوض الیه ان یکون ذلیلا; (21) خداوند همه کارهای مؤمن را به خودش وا گذاشته، ولی اینکه ذلیل باشد، به او واگذار نکرده است .»

چرا که خدا فرموده است عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است . مؤمن عزیز است نه ذلیل . استاد مطهری معتقد است که بیش از همه امامان از امام حسین مطالبی در باره مساله کرامت و عزت نفس نقل شده است:

«که امام حسین (ع) مرگ باعزت را بهتر از زندگی باذلت می داند یا جمله معروف امام حسین (ع) «هیهات منا الذلة » عجیب است و از آن جمله هایی است که تا دامنه قیامت از آن حرارت و نور می تابد، حماسه و کرامت و عزت و شرافت نفس می بارد .» (22)

3 . غیرت

یکی از صفات پسندیده انسانهای بزرگ «غیرت » است . غیرت به معنای آن است که سرشت و طبیعت انسان از مشارکت غیر در امر مورد علاقه اش نفرت داشته باشد . غیرت دینی نیز سبب می شود که انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به دین و ارزشهای مقدس و معتقدات دینی برآشوبد و عکس العمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد . پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

«الغیرة من الایمان; (23) غیرت از ایمان است .»

غیرت ورزیدن خلقی ارزشمند و پسندیده و نشانه والای شخصیت یک انسان محسوب می شود . و خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد:

«ان الله یحب من عباده الغیور .» (24)

آن حضرت در روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش گریبان ندرند و چهره نخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند . از غیرت او بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک شوند . غیرت دینی او و یارانش نیز زمینه ساز آن حماسه بزرگ شد .

استاد شهید مطهری می گوید:

«حسین بن علی درس غیرت به مردم داد، درس تحمل و بردباری به مردم داد . درس تحمل شداید و سختی ها به مردم داد، اینها برای ملت مسلمان درسهای بسیار بزرگی بود . پس اینکه می گویند حسین بن علی چه کرد و چطور شد که دین اسلام زنده شد، جوابش همین است که حسین بن علی روح تازه دمید، خونها را به جوش آورد، غیرتها را تحریک کرد، عشق ایده آل به مردم داد ...» (25)

4 . عمل به تکلیف

آنچه از سوی خدا و دین به عنوان «تکلیف » بر عهده مسلمانان گذاشته شده همواره برای رسیدن به «مصالح » و جلوگیری از «مفاسد» است . اگر افراد به تکلیف خویش عمل کنند، در ابعاد مختلف، جامعه رو به پاکی و تکامل معنوی خواهد رفت . فرهنگ «عمل به تکلیف » وقتی در جامعه و میان افرادی حاکم با شد، همواره احساس پیروزی می کنند . به تعبیر قرآن کریم به «احدی الحسنیین » (26) دست می یابند و در مبارزات هم چه کشته شوند چه به پیروزی نظامی و سیاسی برسند، هر دو صورت برای آنان پسندیده است . امامان شیعه، در شرایط مختلف اجتماعی طبق تکلیف الهی عمل کردند . حادثه عاشورا نیز یکی از جلوه های عمل به وظیفه بود . امام حسین (ع) بر اساس فرهنگ عمل به تکلیف می فرماید:

«اگر قضای الهی بر همان چه که دوست می داریم نازل شود، خدا را بر نعمتهایش سپاس می گوییم و از او برای ادای شکر، کمک می خواهیم و اگر تقدیر الهی میان ما و آنچه امیدواریم مانع شد، پس کسی که نیتش حق و درونش تقوا باشد، از حق تجاوز نکرده است .» (27)

اینها همه نشان دهنده آن است که امام حسین (ع) خود را بر انجام تکلیف الهی مهیا کرده بود، نتیجه هر چه که باشد راضی بود:

«ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا; (28) امیدواریم آنچه خدا برای ما اراده فرموده است، خیر باشد، چه کشته شویم، چه پیروز گردیم .»

تحلیل امام خمینی (ره) از نهضت حسینی، حرکت بر مبنای «عمل به تکلیف » بود، حرکت مبارزاتی ایشان بر پایه چنین فرهنگی استوار بود . حضرت امام (ره) در این زمینه می فرماید:

«اینکه حضرت ابی عبدالله (ع) نهضت کرد و قیام کرد، با عدد کم و در مقابل این برای اینکه گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم، نهی از منکر کنم .» (29) «حضرت سیدالشهدا تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را .» (30) «لکن تکلیف بود آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد، تا اینکه این ملت را اصلاح کند، تا اینکه این علم یزید را بخواباند .» (31)

پیام عاشورا برای همه مردم، بویژه آنان که موقعیت ویژه (خواص) دارند و برای دیگران خطدهنده و الگو هستند، «شناخت تکلیف » و «عمل به تکلیف » است . اگر همه پیروان حق در زمان امام حسین (ع) وظیفه خویش را می دانستند و مثل یاران خاص حسین با جانبازی و حمایت از امام خویش به وظیفه عمل می کردند، مسیر تاریخ به گونه ای دیگر ترسیم می شد و سرنوشت اسلام و مسلمانان به نحو دیگری بود . اما متاسفانه عده ای با بی اعتنایی به تکلیف و ترک وظیفه پیامدهای ناگوار و عواقب وخیمی برای تاریخ اسلام به وجود آوردند . مقام معظم رهبری در تحلیل این مساله، ضمن تقسیم بندی افراد جامعه به خواص و عوام و اینکه عوام، پیوسته دنباله رو خواصند و نقش خواص در جامعه بسیار مهم است و اگر خواص به خاطر دنیاگرایی و حفظ موقعیت و جایگاه خود، به وظیفه حساس خویش عمل نکنند، گاهی جریان تاریخ به گونه ای دیگر پیش می آید، می فرماید:

«... وقتی که خواص طرفدار حق در یک جامعه - یا اکثریت قاطعشان - آنچنان می شوند، که برای دنیای خودشان اهمیت پیدا می کند، از ترس جان و از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنها ماندن حاضر می شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی ایستند و از حق طرفداری نمی کنند و جانشان را به خطر نمی اندازند . وقتی که این طور شد، اولش با شهادت حسین بن علی (ع) با آن وضع آغاز می شود، آخرش هم به بنی امیه و بعد بنی عباس و بعد از بنی عباس هم سلسله سلاطین در دنیای اسلام تا امروز می رسد ... وضع آن زمان این بوده است، خواص تسلیم بودند و حاضر نبودند حرکتی بکنند ... وقتی امام حسین (ع) قیام کرد، با آن عظمتی که امام حسین (ع) در جامعه اسلامی داشت، خیلی از همین خواص، پیش امام حسین (ع) نیامدند تا به او کمک کنند . ببینید به وسیله همین خواص چقدر وضعیت در یک جامعه خراب می شود، خواصی که حاضرند دنیای خودشان را به راحتی بر سرنوشت دنیای اسلام در قرنهای آینده ترجیح دهند ... تصمیم گیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه لازم، اینهاست، که تاریخ را نجات می دهد، ارزشها را نجات می دهد، ارزشها را حفظ می کند . باید در لحظه لازم حرکت لازم را انجام داد . اگر وقت گذشت، دیگر فایده ندارد ...» (32)

مقالات مرتبط:

عوامل پایداری و جاودانگی نهضت عاشورا بخش دوم

پی نوشت:

1) سوره نحل، آیه 96 .

2) سوره صف، آیه 8 .

3) مطهری، مرتضی، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 26 - 22 .

4) سوره قصص، آیه 88 .

5) سوره الرحمن، آیه 27 .

6) مطهری، مرتضی، حق و باطل، ص 38 - 37 .

7) مطهری، مرتضی، حق و باطل، ص 46 .

8) مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص 159 .

9) مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 126 - 125 .

10) موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 321 .

11) ر . ک: بحارالانوار، ج 44، ص 297 حدیث دوم از حضرت امام زین العابدین (ع) .

12) اسرار الشهادة، علامه دربندی، متوفای 1286ه . ق، ص 403 به نقل از لهوف .

13) موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 377 .

14) مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، ص 60 - 59 .

15) نهج البلاغه، صبحی صالحی، حکمت 456 .

16) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 68 .

17) بحارالانوار، ج 44، ص 51 .

18) تحف العقول، ص 275 .

19) انساب الاشراف، بلاذری، ج 3، ص 188 .

20) سوره منافقون، آیه 8 .

21) میزان الحکمة، ج 6، ص 288 .

22) مطهری، مرتضی، انسان کامل، ص 239 و نیز فلسفه اخلاق، ص 152 .

23) من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444 .

24) میزان الحکمة، ج 7، ص 357 .

25) مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج 1، ص 151 .

26) سوره توبه، آیه 52 .

27) تاریخ طبری، ج 4، ص 290 .

28) اعیان الشیعه، ج 1، ص 597 .

29) صحیفه نور، ج 4، ص 16 .

30) همان، ج 8، ص 12 .

31) همان، ج 2، ص 208 .

32) روزنامه جمهوری اسلامی 25/2/76 . شامل سخنرانی تاریخی مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان و بسیجیان لشکر 27 رسول الله (ص) و نیز ر . ک: به رسالت خواص و عبرتهای عاشورا چاپ پنجم، نوشته سیداحمد خاتمی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1377، در تایخ 20/3/75 .


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است