در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله پیام جاویدان، سال اول شماره دوم، غفارزاده علی ؛


تدکر: این مقاله جهت رعایت حال کاربر به دو بخش تقسیم گردیده که بخش دیگر آن تحت عنوان لینک مقالات مرتبط در ذیل هر مقاله درج شده است.

مسئله خاتمیت یکی از اصول ضروری دین اسلام به شمار می رود که بر اساس آن هر فرد مسلمانی اعتقاد دارد که ماجرای پیامبری و نبوت با آمدن حضرت محمد (ص) پایان می گیرد ،و بعد از او هیچ پیامبری از جانب خداوند به رسالت مبعوث نخواهد شد . این اعتقاد در نزد مسلمانان در ردیف اعتقاد به یگانگی خداوند و ایمان به معاد ،یکی از ارکان دین اسلام محسوب می شود. در عین حال پیرامون اندیشه ختم نبوت سؤالات و ابهامات زیادی وجود دارد که نیازمند تجزیه و تحلیل نظری و عقلانی می باشد.برخی از ابهامات و پرسش ها پیرامون ختم نبوت تبلیغی است و بعضی دیگر درباره ختم نبوت تشریعی می باشد. لذا نویسنده در این مقاله با استفاده از آثار گرانسنگ استاد مطهری(ره) دو موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داده است:

1- فلسفه و حکمت ختم نبوت تبلیغی : در این قسمت با سؤالاتی مواجه هستیم ؛ چرا امت حضرت محمد(ص) و ملت اسلام از هدایت و ارشاد پیامبران تبلیغی محروم ماندند؟ بر فرض قول جامعیت و تمامیّت و کمال دین اسلام ، پایان یافتن نبوت تبلیغی را با چه فلسفه ای می توان تبیین و تفسیر کرد؟ برای پاسخگویی به این پرسش ها نویسنده ، دلایل تجدید نبوت ها را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی بشر به پیام نوین نبوده ، بلکه بیشتر معلول نابودی ها و تحریف در احکام و قوانین الهی و کتب آسمانی بوده  است ، و این مشکل با رشد و بلوغ فکری و اجتماعی انسان های زمان ظهور پیامبر اسلام و همچنین با انتصاب امامان معصوم (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص) منتفی گردید.

2- فلسفه و حکمت ختم نبوت تشریعی: در این بخش نیز با انبوهی از شبهات و سؤالات رویه رو هستیم. چگونه ممکن است دین اسلام با قوانین ثابت نیازهای متغیر انسان ها را در همه ی اعصار و همه ی عرصه ها ، به ویژه عرصه های اجتماعی پاسخگو باشد؟ آیا نظر اسلام این است که باید با مقتضیات زمان نبرد کرد و جلوی خلاقیت و ابتکار را باید گرفت؟ یا برعکس باید تسلیم فرمان و مقتضیات زمان شد؟ یا راه حل سومی وجود دارد؟ در پاسخگویی به این سوالات ، در مرحله ی اول، سه تفسیر برای مقتضیات زمان ارائه شده که هماهنگی با یکی از آنها لازم و ضروری است، و مرحله ی دوم، نیازمندی های انسان مورد بررسی قرار گرفته، و به این نتیجه منتهی شده که همه ی نیازمندی ها متغیر نیست بلکه بخشی از آنها متغیر و اکثر آنها ثابت می باشند، و برای نیاز های متغیر در اسلام قوانین متغیری در نظر گرفته شده است. در مرحله سوم که راه حل اصلی موضوع پرداخته شده است که عبارت است از «ویژگی های سیستم قانون گذاری در اسلام و عناصر پویایی آن »که مکانیسم های عملی و تحرک و انعطاف اسلام را در پاسخگویی به شکل های متغیر زندگی انسان ها به صورت شفاف  و روشن نشان می دهد .

مقدمه

در طول تاریخ،پیامبران زیادی از طرف خداوند برای ابلاغ و رساندن پیام الهی به گوش جهانیان و آشنایی آنان با سروش وحی مبعوث شده اند . این پیامبران مردمانی صالح،1صدیق،2فداکار وصبور،3مطیع و مسلم،4دارای علم لدنّی5 و مخلص6 بودند.وظیفه اصلی این مردان بزرگ و تاریخ ساز ،هدایت انسان ها،مبارزه با گژی ها و جلوگیری  از انحرافات اخلاقی واجتماعی ،مبارزه با طاغوت ها و قدرت های موجود و مترفین و جباران7،پایان دان به اختلافات8 و تنشهای موجود بین مردم و ایجاد رأفت و عطوفت بین آنها و دعوت به خدا و توحید،9معاد و ابدیت،10ارزشهای انسان ساز اخلاقی و دعوت به عبادت و پرستش خداوند یکتا بوده و در انجا این وظایف بزرگ و خطیر از هیچ تلاش و کوشش دریغ ننموده و با اراده قوی و عزمی راسخ پیروزمندانه از عهده این وظایف برآمده اند و زمینه را برای رشد و کمال و سعادت بشری فراهم ساخته اند.

همه پیامبران الهی همواره مؤیّد و مصدّق11 یکدیگر بوده اند و هیچ کدام دیگری را نفی نکرده است. پیامبران پیشین مبشّر پیامبران پسین و پسینیان مؤید و مصدق پیشینیان بوده اند. در قرآن کریم،تورات و انجیل ، تنها به نام برخی از این مردان الهی و داستان زندگی آنها اشارت رفته است.قرآن این مطلب را به وضوح بیان می کند :«ما همچنان که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم ،به تو ]نیز[ وحی کردیم ، و به ابراهیم و به اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان] نیز[ وحی نمودیم، و به داوود زبور بخشیدیم.12» و رسلاً قد قصصناهم علیک من قبل و رسلاً لم نقصصهم علیک»13؛و «پیامبران]را فرستادیم[ که حقیقت]ماجرای[ آنان را پیشتر بر تو حکایت نمودیم و پیامبرانی که]سرگذشت[ ایشان را بر تو بازگو نکردیم.»پیامبران الهی با توجه به وظایفشان به چند دسته تقسیم می شوند: برخی از آنان برای قوم و قبیله بر انگیخته می شدند تا مردم را از انحرافهای عقیدتی یا اخلاقی و اجتماعی که بدان دچار شده بودند برهانند و وظیفه آنان دعوت مردم به سوی خدا و معاد و ارائه ی یک سلسله دستورهای فردی و اخلاقی و عبادی بود، و صاحب کتاب آسمانی و قانون نبودند. پیامبران قبل از حضرت نوح (ع) از این قبیل بودند.14

در میان فرستادگان الهی ، کسانی نیز بودند که مسئول ترویج و تبلیغ و استقرار شریعت و قوانین پیامبران بزرگی مانند ابراهیم و نوح و موسی و عیسی (ع) را بر عهده داشتند. آنان می بایست چراغ هدایتی را که پیامبران صاحب شریت روشن کرده بودند، فروزان نگاه دارند و آن پیام را در دیگر محدوده های جغرافیایی و زمانی بگسترانند. اکثر پیامبران از این گروه بودند. مانند حضرت هود، صالح، لوط ، اسحاق، اسماعیل، یعقوب، یوسف و ... این پیامبران ، انبیاءتبلیغی نامگذاری می شوند.15

گروه سوم از فرستادگان الهی دارای کتاب آسمانی و شریعت بودند و بطور مستقل یک سلسله قوانین و دستورات به آنها وحی می شد و آنها مأموریت داشتند آن قوانین را به مردم ابلاغ و مردم را براساس آن قوانین و دستورات هدایت نمایند. این عده از انبیا در اقلیت بودند و اسامی پنج تن از این رسولان در قرآن16ذکر شده است. ولی با توجه به اینکه طبق تصریح17 خود قرآن، داستان برخی از انبیاء در قران ذکر نشده است، نمی توان ادعا کرد که پیامبران صاحب شریعت منحصر به آنها می باشند .18

برخی از نویسندگان 19براین باورند که رسالت پیامبران صاحب شریعت مانند حضرت عیسی(ع) جهانی بوده و همگان مخاطب پیام الهی آنان بودند. این نویسندگان بدون ذکر مستند قرآنی ، فقط به ذکر فرازهایی از کتاب انجیل اکتفا کرده اند. نگارنده معتقداست که فقط رسالت پیامبر بزرگ اسلام (ص) جهان شمول بوده و همگان مخاطب پیام ایشان و آن بزرگوار برای راهنمایی و هدایت عموم مردم  جهان مبعوث شده بود. بر خلاف سایر انبیاء که هر کدم برای امت خاصی مبعوث می شدند کتاب های آسمانی آنان برای ملت و امت مشخص بود و محدوده تبلیغی معینی داشتند و کتاب آسمانی هیچ کدام جهانی نبود.20 قرآن 21 به صورت صریح جهانی بودن رسالت رسول گرامی اسلام را اعلام می دارد و از طرف آیات قرآن نه تنها اشاره ای به رسالت جهانی پیامبران قبلی ندارد بلکه صریحاً بیان می کند که آنان هر کدام برای قوم22 خاص یا زمان و مکان خاصی مبعوث شده بودند.

با توجه به مطالب فوق ، یکی از ویژگی های رسالت پیامبر گرامی اسلام عمومی بودن و جهانی بودن می باشد. اما پیامبر بزرگ اسلام ویژگی دیگری نیز دارد. ایشان خاتم پیامبران است و دین او آخرین دین و برنامه سعادت بشر می باشد. مسئله ختم نبوت و خاتمیت پیامبر اسلام (ص) یکی از اصول ضروری دین اسلام به شمار می رود.

هر چند در میان مسلمین اندیشه ی ختم نبوت از ضروریات دین محسوب می گردد. لیکن پیرامون این موضوع سؤالات و ابهامات زیادی وجود دارد. برخی از پرسش ها مربوط به ختم نبوت تبلیغی است: راستی چرا رسالت و نبّوت پایان یافت؟ چرا امت حضرت محمّد (ص) و ملت اسلام از هدایت و ارشاد پیامبران تبلیغی محروم ماندند؟ بر فرض اگر بپذیریم که اسلام به واسطه کمال و کلیّت و تمامیّت و جامعیتش به نبوت تشریعی پایان داد،پایان یافتن نبوت تبلیغی را با چه حساب و فلسفه ای می توان توجیه کرد؟

اسلام ضمن اعلام ختم نبوت ،جاودانگی خویش را نیز اعلام کرد: « حلالُ محمّد حلالُ الی یوم القیامه و حرام محمّد حرام الی یوم القیامه»23

پر سر و صداترین پرسش ها و اشکال ها درباره همین موضوع است.چگونه ممکن است دین اسلام با قوانین ثابت، نیازهای متغیر انسان ها را در زمان ها و مکان های مختلف و در عرصه های گوناگون زندگی ،به ویژه در عرصه های اجتماعی پاسخگو باشد؟

اسلام شناسان راستین و زمان شناسان و متفکرانی مانند علامه طباطبایی، محمد باقر صدر ،استادشهید مرتضی مطهری و دیگران معتقدند که دین اسلام با حفظ جاودانگی، توانمندی و پویایی لازم را جهت پاسخ گویی به نیازمندی ها در زمان ها و مکان های مختلف و در عرصه های گوناگون زندگی را دارد و می تواند قافله بشری را تا پایان تاریخ هدایت و راهنمایی نموده و سعادت دنیوی و سعادت اخروی جامعه بشری را تأمین نماید.

نویسنده نیز معتقد است ادعای پویایی و توانمندی فرازمانی و فرامکانی بودن آموزه های دینی قابل اثبات است و در دین عناصری وجود دارد و مکانیسم هایی در سیستم قانون گذاری اسلام به کار رفته که این قابلیت را عملی می سازد و این عناصر و مکانیسم قابل نشان دادن است. بنابراین رسالت مقاله با استفاده از آثار استاد مطهری (ره) پرده برداشتن از حکمت،فلسفه و راز ختم نبوت تبلیغی و تشریعی و پی بردن به عمق این اندیشه وکشف راز خاتمیت می باشد.

نویسنده امیدوار است نشانه هایی از راه حل این مشکل را ارائه دهد .لازم است قبل از پاسخ به پرسش های مطرح شده با سیمای ختم نبوت با توجه به آیات و روایات آشنا شویم.

خاتمیت در قرآن

یکی از محکم ترین ادلّه نقلی خاتمیت پیامبر بزرگ اسلام که با صراحت و روشنی تمام این موضوع را اثبات می کند و غیر قابل شک و تردید می باشد ،آیه شریفه ی زیر می باشد :

«ما کان محمّدُ ابا احد من رجالکم ،و لکن رسول الله و خاتم النبیین ،و کان الله بکل شی ء علیماً»24 ،«محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ،ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزی دانا است.»

در آیه فوق به طور صریح کلمه «خاتم النبیین»25 بر پیامبر اسلام (ص) اطلاق شده است. صرف نظر از برخی شبهات26بی اساس که بعضی منکرین به ویژه فرقه ضالّه بهائیّت نسبت به دلالت این آیه مطرح کرده اند ، می توان گفت که از صدر اسلام تاکنون همه صاحب نظران در مسئله خاتمیت این آیه شریفه را مستند خویش قرار داده اند .همچنین در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که به نوعی دلالت بر ختم نبوت دارند و چون تعداد این آیات زیاد است از آوردن آنها خودداری می شود.27

خاتمیت در احادیث

روایات منقول از طرف پیامبر بزرگ اسلام و همچنین از امامان معصوم (علیهم السلام) در این زمینه فراوان است. استاد جعفر سبحانی درکتاب «مفاهیم القرآن»28 نزدیک به صد و سی و پنج روایت نقل کرده است. جهت رعایت اختصار به ذکر چند حدیث اکتفا می کنیم که از جمله آن ها حدیث منزلت است، که از اخبار متواتر شمرده می شود.

پیامبر (ص) خطاب به حضرت امیر (ع) فرمودند: «أما ترضی أن تکون منّی به منزلة هارون من موسی الاّ انّه لانبیّ بعدی»29 آیا تو نمی خواهی جانشین من باشی همانگونه که هارون نسبت به موسی (ع) چنین نقشی داشت؟ البته با این تفاوت که پس از من هرگز پیامبری نخواهد آمد.

امام باقر (ع) از پیامبر اسلام (ص) نقل میکند که حضرت فرمود : « ای مردم بدانید که پس از من پیامبر دیگری و آیین و سنت دیگری نخواهد آمد. هرکس چنین ادعایی نماید ،ادعایی باطل و بدعت خواهد بود که انسان را گرفتار عذاب جهنم می کند، پس چنین فردی را بکشید و بدانید هر کس از این گونه افراد پیروی نماید، جای او دوزخ می باشد.»30

 امیر المؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «بأبی أنت و أمّی ،لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوه و الانباء و أخبار السماء... 31 پدرم و مادرم فدای تو ای رسول خدا ! بامرگ تو رشته ی پیامبری ،و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانی گسست.»32

مبانی ختم نبوت : در بحث فلسفه خاتمیت بررسی موضوعات فراوانی لازم وضروری به نظر می رسد.برخی از آن ها از علائم و نشانه ها و پیش فرض های اندیشه ختم نبوت می باشد. شاید بتوان گفت که از آنان و پایه های اصلی این بحث محسوب می شوند که علل و موجبات ختم نبوت و رسالت را باید در آنها جست و جو نمود و بدون پرداختن به آنان موضوعات رمز و راز خاتمیت روشن نخواهد شد.

1-    جهانی بودن و جاودانگی دین اسلام

آیات فراوان به صراحت دلالت می کند که دین اسلام دین همه مردم روی زمین است و مخصوص قوم و ملت خاصی نیست. یعنی عمومیت افرادی رسالت پیامبر بزرگ اسلام (ص) با آیات قابل اثبات است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

- «قل یا ایّها النّاس انّی رسول الله الیکم جمیعاً»؛33 «بگو ای مردم من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم.»

- «وما ارسلناک الا کافّهّ للنّاس بشیراً و نذیراً»؛ 34«ماتو را برای همه مردم نفرستادیم، مگر آن که بشارت دهنده و انذارگر باشی.»

- «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین»؛35 «ای پیامبر تو را نفرستادیم مگر آن که برای جهانیان مایه رحمت باشی.»

علاوه بر آیات فراوان ،شواهد تاریخی نیز شاهد بر مدّعا می باشد. در تمام کتب تاریخی می خوانیم که پیامبر اسلام نامه هایی به سران کشور ها از جمله پادشاه ایران، روم، یمن، حبشه و حتی برای رؤسای قبایلی که مستقل زندگی می کردند، نوشتند و پیک مخصوص برای هر کدام فرستادند تا آنان را به پذیرش اسلام دعوت کنند واین حاکی از عمومیت رسالت پیامبر می باشد.36

هم چنان که رسالت پیامبر عمومیت افرادی داشته است بلکه عمومیت زمانی نیز داشت و آیات قرآن چون روایات به صراحت جاودانگی و ابدی بودن دین را اثبات میکنند:

- «و اوحی الی هذا القرآن أنذرکم به و من بلغ»؛37 «به من دین قرآن وحی شده است تابه سیله آن شما و هر که را (قرآن ) به او می رسد انذار کنم.»

- «ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیّا و یحق القول علی الکافرین»؛38 «این (سخن) جز اندرز و قرآنی روشن نیست، تاهر که را (دلی) زنده است بیم دهد ، و گفتار (خدا) درباره کافران محقق  گردد.» و همچنین حدیث « حلالُ محمّد حلالُ الی یوم القیامه و حرام محمّد حرام الی یوم القیامه»39 دلالت صریح بر موضوع دارد.

برخی از نویسندگان معاصر منکر جاودانگی احکام اسلامی می باشند و معتقدند آن چه در کتاب و سنت پیرامون روابط خانوادگی از قبیل حکومت، قضاوت، معاملات و مانند این ها مورد تأیید قرار گرفته، قوانینی جاودانه نبوده و آن چه جاودانه است فقط اصول ارزشی است: « از مقدمات فوق چنین می توان نتیجه گرفت که آنچه در باره ی روابط خانوادگی ،روابط اجتماعی، حکومت ،قضاوت، مجازات و معاملات و مانند این ها به صورت امضائات بی تصرف و یا امضائات همراه با اصلاح و تعدیل در کتاب و سنت وجود دارد ابداعات کتاب و سنت به منظور تعیین قوانین جاودانه برای روابط حقوقی خانواده یا روابط حقوقی جامعه و یا مسئله حکومت و مانند این ها نمی باشد. در این امضائات آن چه جاودانه است «اصول ارزشی» ای است که اهداف اصلاحات و تعدیلات کتاب و سنت می باشد و مداخلات از آن ها الهام گرفته است . این اصول ارزشی امور مستقل نیست، بلکه از ضرورت های سلوک توحیدی انسان نشئت می یابد ،با آن معنا می شود و اعتبار خود را از آن به دست می آورد.»40

از نظر ایشان مهم ترین اصول ارزشی سلوک توحیدی مردم است و در هر عصر و زمانی وضع قوانین باید براساس سلوک توحیدی تنظیم شود و همچنین قوانین باید با سلوک توحیدی سازگار باشد: «اصول و نتایجی که بیان کردیم ما را به این موضوع اساسی می رساند که لازم است در هر عصر قوانین و نهادهای مربوط به روابط حقوقی خانواده و اجتماع و حکومت و شکل آن، قضاوت، حدود، دیات ،قصاص و معاملات ومانند این ها که در جامعه مسلمانان مورد عمل استناد است با این معیار که درجه سازگاری و ناسازگاری آن ها با امکان سلوک توحیدی مردم چه اندازه است مورد بررسی قرار گیرند.»41 طبق نظر ایشان هر نوع قانون عرف و نهادی که از قبل در جامعه وجود داشته و بعداً وارد کناب وسنت گردیده است اگر با سلوک توحیدی انسان ها مغایرت پیدا کند باید به اصلاح و تعدیل و تفسیر آن پرداخت.42

به نظر می رسد مطالب و مسائل مطرح شده از سوی ایشان با اشکالات زیادی مواجه است.

 اولاً ایشان معتقدند که باید سلوک توحیدی انسان را به عنوان یک پیش فرض پذیرفت و سپس به سراغ کتاب و سنت رفت و از آن انتظار داشت که پاسخ هایی را که درتباط با سلوک توحیدی ارائه دهد. در اینجا این سؤال مطرح است که‌ آیا ایشان با رویکرد برون دینی چنین انتظاری را از دین دارند یا با رویکرد درون دینی.

مامعتقدیم که با روش درون دینی این نتیجه محقق نمی شود، چون در این صورت شیوه صحیح آن است که ببینیم کتاب و سنت در این زمینه چه می گوید. آیات قرآن نشانگر آن است که هدف نهایی پیامبران توحید بوده است،43 ودر عین حال یک سلسله اهداف فرعی و مقدمی 44 نیز بودند که زمینه ساز تحقق آن هدف نهایی بوده است.

ثانیاً ایشان هیچ دلیلی برای اثبات مدعای خویش – که موقتی بودن قوانین اسلام و نفی جاودانگی آن است- ارائه نمی دهد و اگر بنا هست که فقط اصول ارزشی ناشی از سلوک توحیدی جاودانه باشد، چرا شارع آن را بیان نکرده است. در هیچ آیه یا روایتی به این مطلب اشاره نشده که انسان مجاز است تا در هر عصر و زمانی برخی از قوانین الهی را نقض کند. بلکه تأکید شده که اوامر و نواهی پیامبر را باید پذیرفت و طبق آن ها عمل کرد:

«ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»؛ 45«آنچه را که پیامبر به شما می گوید بگیرید و آنچه را که او نهی میکند، ترک کنید.»

ثالثاً تشخیص این  که  کدامین از قوانین اسلام با سلوک توحیدی ناسازگازی دارد تا قابل تغییر باشد، ممکن نیست.

رابعاً شکی نیست که هدف دین و انبیاء توحید می باشد. ولی دین برای نیل به این هدف، جهان بینی و ایدئولوژی ارائه داده است. جهان بینی اسلامی همان معارف و عقاید است و ایدئولوژی نیز مجموعه اخلاقیات و احکام است. احکام نیز شامل احکام عبادی ،اقتصادی ،سیاسی ،حقوقی و قضایی می باشد. این ارکان سه گانه از یکدیگر تفکیک پذیر نیستند و هر سه با هم انسان ها را به کمال می رسانند. چرا امور اخلاقی و احکام عبادی ثابت بماند ولی قوانین اجتماعی و احکام اقتصادی و حقوقی تغییر کند؟ چرا نباید یک سلسله قوانین ثابت اجتماعی داشته باشیم؟

در پایان باید گفت که: دلایل نقلی اعم از قرآن و روایات و همچنین شواهد تاریخی، جهانی و جاودانگی بودن دین اسلام را به صورت صریح اثبات می کنند و نویسنده محترم هیچ نوع دلیل نقلی بر مدعای خویش ندارد. بنابراین، ادلّه معتبر نظریه ایشان را رد می کنند و می توان گفت مدعای ایشان یک نوع استحسان عقلی بدون دلیل می باشد.

2- جامعیت دین اسلام

آن چه از لحاظ علمی و فلسفی می تواند توجیه کننده عدم لزوم نبوت جدید باشد گستردگی ،جامعیت و فراگیری تعالیم و قوانین آخرین مکتب آسمانی است. استاد مطهری (ره) دین را جامع و کامل می داند، و همین امر را رمز ختم نبوت تلقی می کند: « اسلام به واسطه کمال و کلّیّت و جامعیّتش به نبوت تشریعی پایان داد.»46

استاد مطهری (ره) معتقد است که اگر قوانین اسلام را مطالعه کنیم از یک جهت به چهار دسته تقسیم می شود:

1-پاره ای از قوانین مربوط به رابطه انسان با خداست که اسمش «عبادت» است.

2- بعضی از احکام و قوانین مربوط به رابطه ی انسان با خودش می باشد که اصطلاحاً «اخلاق» نامیده می شود.

3- بخشی از آموزه های دینی رابطه ی انسان با دیگران را تبیین و توضیح می دهد . انسان موجود اجتماعی است و بسیاری از صفات و استعداد های وجودی تنها در ظرف اجتماع به فعلیت می رسد و لذا زندگی اجتماعی  برای انسان ضروری است. بنابراین او در برابر دیگران وظایفی دارد و تکالیفی و دیگران نیز همچنین .

برخی دیگر از قوانین دینی رابطه انسان را با طبیعت مشخص می کنند. رابطه انسان با گیاهان، باحیوانات ،بازمین و... .47

توجه اسلام به همه جوانب مادی ومعنوی و فردی و اجتماعی نشانه جامعیت و همه جانبه بودن آموزه های دینی و مهم ترین رکن جاودانگی آن می باشد. از نظر استاد مطهری «اسلام طرحی است کلی و جامع و همه جانبه و معتدل و متعادل، حاوی همه طرح های جزیی و کار آمد در همه ی موارد.»48 در جای دیگر ایشان به این نکته اشاره می کند که لازمه ی دین جامع این نیست که در جزئیات تکالیف معین و روشن ارائه دهد. «بعضی ها جمود به خرج می دهند. خیال می کنند که چون اسلام دین جامعی است ،پس باید درجزییات هم تکلیف معین روشن کرده باشد،نه این طور نیست.»49

برخی تصور کرده اند که استاد مطهری در مورد جامعیت دین دو نظریه متضاد ارائه داده است.50 یک نظریه این است که اسلام حاوی همه طرح های جزیی است و نظریه دیگر مبتنی برعدم دخالت اسلام در جزییات است. درحالی که این دو نظریه قابل جمع است. یعنی در مواردی اسلام طرح های جزیی ارائه داده است تا بر مبنای آن بتوان جزییات را مشخص کرد. در هر دو معنا لازمه ی جامعیت این نیست که اسلام به جزییات بی توجه  باشد. چنان که استاد در جای دیگر می گوید: «اما این ها (حاکم شرع) در حدودی که تکلیف اقتضاء می کند حق دارند مقرراتی را وضع بکنند که در واقع وضع قانون جزیی است که باقانون کلی الهی تطبیق کند.»51

3- مراتب دین

از نظر قرآن 52 حقیقت و ماهیت دین واحد است و همه پیامبران مردم را به یک دین دعوت کرده اند. قرآن نام این دین را که تمامی انبیاء مردم را به سوی آن فرا می خوانند، «اسلام» نام گذاری می کند: « انّ دینّ عند الله الاسلام»53 و اسلام عبارت است از تسلیم شدن در برابر حق در مقام. به عبارت دیگر همه فرستادگان خدا امت واحدی بودند: «انّ هذه امتکم  امّه واحده»؛54 آن ها امت واحدی بودند. همچنین اصول اساسی تعالیم آنان واحد بوده است. از همین روی پیامبران دین خود را اسلام و خویشتن را مسلمان خوانده اند.55 البته در پاره ای از قوانین و شرایع اختلاف داشته اند و قرآن این اختلاف را می پذیرد. 56 این اختلاف در شرایع به حسب نقص و کمال می باشد نه اختلاف به نحو تضاد و تنافی.

استاد مطهری معتقد است که اصول فکری و اصول عملی پیامبران یکی بوده و همه آنان مردم را به یک شاهراه و به سوی یک هدف دعوت می کردند. اختلاف شرایع و قوانین جزئی، در جوهر و ماهیت این راه تأثیری نداشته است. ایشان بر این باورند که اختلاف و تفاوت آموزه های آسمانی از نوع اختلافات تباینی نبوده، بلکه این اختلافات دو نوع می باشد، یا از نوع اختلاف درشکل اجرایی یک اصل کلی در شرایط و اوضاع گوناگون بوده است و یا از نوع اختلاف در سطوح و مراتب بوده است و این اختلاف ریشه در استعداد های انسان های سابق و لاحق دارد. اختلاف در سطوح هم در ناحیه قوانین دینی و شرایع بوده و لذا شرایع در طول تاریخ از نقص به سوی کمال حرکت کرده و در زمان رسالت پیامبر بزرگ اسلام(ص) جامع ترین و کامل ترین و مترقی قوانین در اختیار بشر قرار گرفت که نوع سیستم قانون گذاری آن به گونه ای است که پاسخ گوی همه ی نیازمندی های بشر در همه اعصار می باشد.57

نزول معارف دینی برطبق مسیر تکاملی انسان بوده است. از دیدگاه استاد مطهری (ره) احتیاج به پیامبر جدید تنها از نظر قانون گذاری نبوده ، بلکه یکی از وظایف اصلی و اوّلی پیامبران ارائه معارف الهی بوده است، برای روشن شدن این موضوع باید گفت که: «هر کدام از پیامبران به اصطلاح یک حدی دارند، یک مقامی دارند و معارف الهی را متناسب با درجه سیر و سلوک خودشان یعنی تا حد عروج خودشان بیان می کنند. به عبارت دبگر هر پیامبری از معارف الهی آن مقدار که توانسته کشف بکند و به اصطلاح عرفا در حدی که مکاشفه اش رسیده است بیان می کند. بیشتر نمی تواند بیان کند و قادر نیست. ناچار بعد از او اگر مکاشف دیگری یک قدم از او جلوتر رفته باشد و قهراً او مأموریت دارد که معارف و حقایق را برای مردم شرح بدهد.

مکاشفه معارف ممکن است ناقص باشد و ممکن است یک درجه کامل تر باشد، ولی یک حدی از مکاشفه است که آخرین حد آن است و به اصطلاح می گویند ختام ،یعنی انسانی از معارف الهی آن چه را که برای بشر مقدور است و امکان دارد که دریابد، به طوری که آنچه از معارف الهی که ممکن است کشف بکند، کشف کرده باشد. در این صورت، این بشر، دیگر زمینه برای هیچ پیغمبری بعد از خودش باقی نمی گذارد یعنی آخرین حد معارف همان است که او بیان کرده است، دیگر ماورای آن معارفی از معارف الهی وجود ندارد که دیگری بعد از او بیاید و بیان کند. به اصطلاح، او به لوح محفوظ الهی اتصال کامل پیدا کرده است...خاتمیت از نظر معارف یعنی ختام، تمام، فصل کامل. فصل کامل که صورت گرفت ،دیگر فصل دیگری که مغایر با آن باشد معنی ندارد.»58 بنابراین برخی از علمای اسلامی خاتمیت را به همین معنی تعریف کرده اند و گفته اند: الخاتم من ختم المراتب بأسرها؛ یعنی پیامبر خاتم آن پیامبری است که جمیع مراتب را طی کرده است و از نظر او مرحله طی نشده وجود ندارد.59

«و تَمّت کَلِمَه رَبِکَ صِدقاً و عَدلاً لامُبَدّلَ کَلِماتِهِ و هُوَالسّمیعُ العَلیمُ»؛60 سخن راستین و موزون پروردگارت کامل شد؛ کسی را توانایی تغییر دادن آن نیست، او شنوا و داناست.»

در پایان یادآوری این نکته لازم است که برخی از موضوعات دیگر نیز وجود  دارد، مثل فطری بودن دین و امامت و... که از ارکان و پایه های اندیشه ختم نبوت به حساب می آید و لیکن به جهت اختصار از بررسی آن ها صرف نظر کردیم.

فلسفه و حکمت ختم نبوت تبلیغی

پیامبران الهی دو وظیفه داشتند، برخی از آن ها از جانب خداوند برای بشر قانون و دستورالعمل می آورند و بعضی دیگر برای حفاظت و نگهبانی آن قوانین و تبلیغ و ترویج آن ها مبعوث می شدند. عده بسیار کمی از پیامبران صاحب شریعت بودند و غالب فرستادگان رسالتشان تعلیم و تبلیغ و ارشاد مردم به آموزه های پیامبران تشریعی بود. اسلام که ختم نبوت را اعلام کرد نه تنها به نبوت تشریعی پایان داد ،به نبوت تبلیغی نیز خاتمه داد. به نظر می رسد شریعت به هر اندازه از جامعیت و کمال برسد، ولیکن هیچ وقت مستغنی از حفظ ونگهداری و تبلیغ و ترویج نیست و لذا در طول تاریح خداوند بعد از پیامبران صاحب شریعت انبیایی را به عنوان مبلّغ و مروّج شریعت آنان می فرستاد تا شرایع از گزند بدعت ها و تحریف ها و انحرافات مصون بمانند.بنابراین ما با این پرسش روبرو هستیم که چرا امت اسلام از این نعمت بزرگ محروم شد؟

با مطالعه و بررسی این موضوع به این نتیجه می رسیم که ظهور پیاپی تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی بشر به پیام نوین نبوده ،بلکه بیشتر معلول نابودی ها و تحریف در احکام و قوانین الهی وکتب آسمانی بوده است. این تحریف ها گاهی سهوی و در اکثر موارد عمدی بوده است، «فوَیلٌ لِلّذین یکتبونَ الکِتاب َ بِأیدیهم ثمّ یَقولونَ هذا مِن عِند الله»؛61 «پس وای برکسانی که کتاب [تحریف شده ای] با دست های خود می نویسند، سپس می گویند این از جانب خداست.»

از دیدگاه استاد مطهری یکی از علل اصلی تجدید رسالت ها و ظهور پیامبران جدید، تحریف و تبدیل هایی است که در تعلیمات و کتب مقدس رخ داده است و لذا کتب مقدس صلاحیت خود را برای هدایت از دست می دادند و غالباً پیامبران احیاء کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده ی تعلیمات تحریف یافته پیشینیان بوده اند.62 استاد مطهری معتقدند تحریف دین از مختصات انسان های قبل پیامبر اسلام(ص) نیست، بلکه تحریف لازمه ی طبیعت بشر است و طبیعت بشر عوض نشده است و بدعت، تحریف و انحراف در دین خاتم هم امکان پذیر است. لذا احتیاج به مصلح و اصلاح همیشه وجود دارد ولی تفاوت در این جهت است که در زمان شرایع سابق مردم این مقدار قابلیت و استعداد نداشته اند که افرادی از میان آن ها بتوانند جلوی تحریف را بگیرد و با تحریفات مبارزه کند و پیامبری با مأموریت الهی می آمد و این کار را انجام می داد. در دوره خاتمیت مردم این قابلیت را پیدا کردند و به حدی از رشد و بلوغ رسیده بودند که این وظیفه بر عهده خود آنان گذاشته شود. بنابراین یکی از ارکان ختم نبوت تبلیغی بلوغ اجتماعی بشر در زمان ظهور پیامبر بزرگ اسلام می باشد.63و64 با یک نگاه اجمالی به تاریخ و آیات و روایات علائم و نشانه های بلوغ در عصر پیامبر بزرگ اسلام (ص) و بعد از آن مشاهده می شود و آن علائم عبارتند از:

1-   اسلام دوره قبل از خودش را دوره جاهلیت می خواند. این جاهلیت قبل از اسلام از نظر قرآن منحصر به عرب نیست بلکه شامل غیر عرب هم می شود. نقطه مقابل جاهلیت علم است. قرآن دراولین آیه ای که نازل می شود سخن از قرائت و نوشتن و قلم وعلم  به میان می آورد.65 در واقع این آیه اعلام می کند که عهد قرآن، عهد خواندن و نوشتن و یاد دادن و علم و عقل است. این آیه تلویحاً می فهماند که در عهد قرآن وظیفه تعلیم و تبلیغ و حفظ آیات آسمانی به دانشمندان منتقل شده است.66

2-   قرآن وظیفه تبلیغ و ترویج و حفظ میراث دینی را بردوش خود امت گذاشته است.آیاتی چند این موضوع را اثبات می کنند: «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»؛67 باید گروهی از شما باشند که دعوت به خیر کنند، به نیکی فرمان دهند و از زشتی باز دارند.«فلولا نفر من کل فرقه طائفهٌ لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون»؛68 «پس چرا از هر فرقه ای از آنان [مؤمنان] دسته ای کوچ نمی کنند تا [دسته ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند باشد که آنان [از کیفر الهی] بترسند.» و همچنین روایتی از پیامبر بزرگ اسلام (ص) نقل شده که این مطلب را ثابت می کند. آن حضرت می فرماید: « اذا ظهرت البدعُ  فعَلَی العالم اَن یُظهر علمه و من لم یفعل فعلیه لعنه الله»؛69 آن گاه که بدعت ها پدید می آیند، برعهده دانشمندان است که دانش خویش را آشکار کنند و آن که نکند لعنت خدا بر او باد.

3-   یکی از علائم و نشانه های روشن رشد و بلوغ فکری امّت اسلامی صیانت قرآن از تحریف می باشد. در میان کتب آسمانی تنها کتابی که به صورت درست و به تمام و کمال دست نخورده باقی مانده، قرآن کریم است. درست است که خداوند محفوظ ماندن قرآن را از تحریف و تغییر و نابودی تضمین کرده است: «انّا نحنُ نزَّلنَا الذّکر و انّا لهُ لَحافِظونَ»70 ماخود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان و حافظ آن هستیم. ولیکن یکی از راه های حفظ قرآن توسط خدا رشد و قابلیت بشر این دوره است که دلیل بر نوع بلوغ اجتماعی انسان این زمان می باشد، اصطلاح دستور زبان عربی، قرائت، لغت، معانی، بدیع و حدیث به جهت حفظ قرآن بود. مدام پیامبر مردم را تشویق می کرد به شنیدن سخنان خویش و حفظ آن ها و انتقال آن ها به نسل های بعدی: « نصّرالله عبدا سمع مقالتی فَوَعا ها و بلّغها من لم یسمعها»؛ 71 خدا شاد کند آن انسانی را که آن چه را که از من می شنود ضبط کند و به گوش کسانی که نشنیده اند برساند، و هم چنین فرمود: «اکتبوا عنّی ربّ حامل فقه غیر فقیه و ربّ حامل فقه الی من هو افقه منه»؛72 آن چه از من می شنوید بنویسید و به نسل های بعدی منتقل کنید، ای بسا کسی که ازمن می شنود معنای سخن من را آنگونه که باید درک نمی کند، بعد تحویل میدهد به کسانی که آن ها معنای سخن مرا خوب می فهمند.

همه این سعی و تلاش ها جهت مصون ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی صورت می گرفت و این امور از علائم آشکار رشد و بلوغ فکری امت اسلامی محسوب می شود.

در پایان این موضوع یاد آور می شود که امامت در تبیین و تفسیر وحی و صیانت قرآن از تحریف نقش کلیدی داشته و یکی از ارکان ختم نبوت تبلیغی به شمار می آید، جهت روشن شدن ابعاد مختلف این مسئله به بحث امامت باید رجوع کرد.

فلسفه وحکمت ختم نبوت تشریعی

 با این که درناحیه ختم نبوت تشریعی با انبوهی از سؤالات و پرسش ها مواجه هستیم، لیکن به خاطر فهم بهتر مطالب و رعایت اختصار می توان همه شبهات و سؤالات را در دو محور سامان دهی کرده و به پاسخ آن ها پرداخت.

1-   اسلام و مقتضیات زمان

برخی از پرسش ها مربوط به ثابت بودن قوانین اسلام و مقتضیات زمان و نیازمندی های متغّیر انسان هاست. بر اساس جاودانگی دین اسلام، قوانین دین ثابت و لایتغّیر می باشد. چگونه ممکن است دین اسلام با قوانین ثابت نیازهای متغیّر انسان ها را در همه اعصار و در همه عرصه ها،به ویژه عرصه های اجتماعی پاسخ گو باشد؟

لینک مقاله مرتبط:

عقل و خاتمیت در آثار شهید مطهری بخش دوم

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است