در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: تجلی پیام (استاد مطهری)، ؛


تدکر: این مقاله جهت رعایت حال کاربر به دو بخش تقسیم گردیده که بخش دیگر آن تحت عنوان لینک مقالات مرتبط در ذیل هر مقاله درج شده است.

چکیده

آنچه در این مقاله مورد نظر است، تبیین و توضیح مفهوم «اخلاص» با استمداد از مطالب و مباحث استاد مطهری در این باره است. به این منظور ابتدا آثار استاد مطهری مورد مطالعه قرار گرفت و مطالب مربوط به موضوع مقاله جمع آوری شد. حاصل مطالعات آثار استاد مطهری این نحو بود که دریافتم ایشان چندان به تبیین و توضیح چیستی حقیقت و ماهیت اخلاص نپرداخته، بلکه عمدتاً به میزان اهمیت و جایگاه اخلاص، چگونگی تحقق و حصول آن و عواملی که در عرض و همراه اخلاص اهمیت و ضرورت دارند، پرداخته است به این ترتیب که وی موضوع «اخلاص» را به هنگام بحث پیرامون آیه 2 سوره ملک در تفسیر چیستی معنا و مصداق تعبیر «احسن عمل» طرح می کند. به این نحو که مقبولیت عمل انسان معتقد و مسلمان به درگاه حق تعالی، موقوف و موکول به تحقق شرایط و عواملی است که برخی از آن ها مربوط به فعل و عمل انجام شده است و برخی دیگر مربوط به فاعل فعل انجام شده است. در این میان اهمیت و لزوم «اخلاص» در ارتباط با شرط فاعلی مطرح می گردد به این صورت که «اخلاص» یکی از شرایط فاعلی می باشد که در عین لزومش شرطی ناکافی است و برای حصول و تداومش نیازمند به شرط دیگر فاعلی یعنی «معرفت» است. معرفت به دو معنای «خداشناسی» و «دیگری، مطلق تعقل، تدبر، تجزیه و تحلیل و زیرکی». استاد مطهری علاوه بر ذکر این شرایط، معتقد است که شرایط فاعلی یعنی اخلاص و معرفت، در نسبت علّی- معلولی و وابسته به هم می باشند به این ترتیب که «اخلاص» به عنوان یک عمل خاص (عمل خدا محورانه و توحیدی)، معلول بینش و تفکری خاص یعنی توحید در نظر و خداشناسی صحیح و جامع می باشد و به تبع آن حاصل می شود و پس از تحقق نیز برای حفظ و صیانتش از آفاتی؛ نظیر، مورد سوء استفاده واقع شدن از جانب

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 130

دشمنان اسلام بالأخص دشمنان پنهان؛ یعنی، منافقین لازم است که همراه و متکی به تعقل، هوشیاری و زیرکی باشد. بنابراین آنچه که از مطالب و مباحث پیرامون «اخلاص» از دیدگاه استاد مطهری حاصل می آید این مطلب است که در تحقق و تداوم «اخلاص»، عامل اصلی و محوری، «معرفت و عقلانیت» می باشد. در این تحقیق به منظور منسجم گشتن مطالب ابتدا به ارائه تعریف لغوی و اصطلاحی «اخلاص» با استمداد از آثار اندیشمندان اسلامی؛ نظیر، «شرح اربعین حدیث» امام خمینی و «ادب فنای مقربان»، ج 2، از علامه جوادی آملی پرداخته شد سپس سایر مباحث و محورهای مربوط به «اخلاص» از دیدگاه استاد مطهری مطرح می شود.

کلید واژه ها:

 اخلاص، توحید نظری، توحید عملی و عبادی، شرک، ریا، سمعه، تعظیم شعائر اسلامی.

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 131

1- تعریف اخلاص

 [پیرامون تعریف مفهوم «اخلاص» در آثار استاد مطهری مطلبی طرح نیامده است، نه تعریف لغوی و نه تعریف اصطلاحی اما از آنجا که در هر تحقیق و پژوهش، ارائه تصوری روشن از موضوع مقاله، ضروری می باشد. لذا در این بخش برای تبیین تعاریف لغوی و اصطلاحی «اخلاص» مطالبی از کتب «ادب فنای مقربان، ج 2» اثر جوادی آملی و «شرح چهل حدیث» از امام خمینی (ره) تهیه و ارائه می گردد.]

 «اخلاص» از ریشه «خلص» به معنای تصفیه و تنقیه نمودن چیزی از ناخالصی ها می باشد «1». «خلص» یعنی جدا کردن و اخراج ناخالصی ها و بیگانه ها از شی ء مورد نظر، چنان که تهیه عطر و گلاب از گل (که فرد با شیوه ای خاص، عصاره گل را خارج می کند و خرمنی از گل را در شیشه ای جای می دهد). نوعی خالص کردن است زیرا با گرفتن عطر و گلاب، سایر اجزای گل، تفاله است و به زباله دان ریخته می شود «2».

اخلاص، مفهومی است که غالباً و به طور رایج در عرف و ادبیات دینی و عرفانی به عنوان یک خصلت و اخلاق فاضله مطرح است. اصطلاح دینی و عرفانی آن به این معنی است که انسان، اعمال و رفتار خود را تنها برای رضای خدا و عمل به اوامر وی انجام دهد و نیّت خود را از هر گونه آلودگی و ناخالصی پاک نماید «3». ناخالصی ها و شوائبی؛ نظیر، هوی پرستی و خودمحوری، جاه، مال و مقام پرستی، انسان پرستی، (چه انسان هایی که در جایگاه بزرگان و اساتید قرار دارند و چه عامه مردم) «4».

آنچه که از تعریف اخلاص استنباط می شود بیانگر نکاتی چند است یکی اینکه موضوع و متعلق وصف و خصیصه پسندیده اخلاص، اعمال و رفتار انسان می باشد. در این میان تعریف «ریا» به عنوان خصلت ناپسندی که در نقطه مقابل اخلاص، مطرح است، بنا به قاعده «تعرف الأشیاء بأضدادها» «5». می تواند معنای اخلاص را بسط و وضوح بیشتری بخشد به این ترتیب که «ریا» عبارت است از انجام دادن اعمال نیک، بالأخص عبادات الهی به منظور کسب موقعیت و منزلت در دل مردم «6». در این میان، تعاریفی که

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 132

بزرگان عرفان اسلامی درباره اخلاص، ارائه کرده اند نیز مؤید همین نکته است به این نحو که خواجه عبدالله انصاری، اخلاص را پاک کردن عمل از هر گونه شائبه و ناخالصی تعریف می کند. «الإخلاص تصفیه العمل من کل شوب» و شیخ بهائی آن را، پاکیزه نمودن عمل از هر آنچه که در این نصیبی برای غیر خدا باشد، تعریف نموده است «1».

نکته دیگر اینکه غرض و هدفی که سبب انجام و تحقق اعمال و رفتار انسان می گردد و جهتی که آن ها را هدایت می نماید، باید هدف و جهتی الهی باشد، یعنی مطلقاً و صرفاً برای جلب رضایت خدا و عمل به اوامر الهی وی باشد. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که مفهوم اخلاص مبتنی بر دو رکن و محور است. یکی نیکو و حسنه بودن عمل و فعل و دیگری نیت، غرض و جهت الهی داشتن فاعل کارها.

2- تعریف نیت

نیت از نظر جهان بینی اسلامی روح عمل است؛ «انما الاعمال بالنیات»، «لکل امری ما نوی». اعمال مادی تابع نیت نیست، زیرا زنده نیست «2». عمله ای که دیوار را به کمک استاد بالا می برد یا باری را به دوش کشیده یا آب حوض می کشد، از لحاظ صحت و کمال این عمل فرق نمی کند که به قصد تقرب باشد یا نباشد، انگیزه اش خدمت به خلق باشد یا تحصیل وجهی برای آنکه آن را صرف نوشیدن می و بدمستی کند. ولی از لحاظ اخروی، هر عملی روحی دارد. روح عمل که نیت است باید محفوظ باشد، یعنی باید برای خدا یا آخرت باشد یا حداقل به قصد احسان و خدمت صورت گرفته باشد. پس منطقی است اگر گفته شود عامل فاقد ایمان، اجر اخروی ندارد. چه خوب و عالی فرموده قرآن: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه «3»».

3- اهمیت و جایگاه اخلاص

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 133

 [استاد مطهری، مبحث «اخلاص» را تحت عنوان «احسن عمل»، «بهترین عمل» و «کیفیت عمل» در تفسیر آیه 2 سوره ملک «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملًا و هو العزیز الغفور» «1». مطرح می نماید و با بحث و بررسی پیرامون نظر اسلام درباره عوامل و شرایط مؤثر در احسن شدن عمل، جایگاه و میزان نقش و اثری را که «اخلاص» در احسن شدن اعمال دارد، مشخص می نماید. به این ترتیب که از دیدگاه اسلام، مقبولیت و حسنه بودن عمل، مشروط به شرایطی است که برخی از آن ها مربوط به ذات و ماهیت عمل است، به این معنا که فعل انسان باید فعلی صحیح و پسندیده باشد و نه فعل قبیح و نادرست که از این شرط تعبیر به «حسن فعل» می شود و برخی مربوط به فاعل فعل به این معنی که انسان علاوه بر اختیار و انجام فعل پسندیده و صحیح، می باید نسبت به فعل خود، معرفت و خلوص داشته باشد یعنی آن عمل را فقط برای رضای خداوند و عمل به اوامر الهی وی انجام دهد که این دو شرط تحت عنوان «حسن فاعل» می باشند که در صورت نبود هر یک از شرایط نامبرده (نیکو و صحیح بودن عمل، خلوص نیت و معرفت داشتن فاعل)، افعال انسانی از درجه مقبولیت الهی و احسن بودن ساقط می گردد «2».]

استاد مطهری در این باره چنین می گوید: «هرعملی دوجنبه و دوبعد دارد و هریک از دوجنبه آن از نظر خوبی و بدی حسابی جداگانه دارد. ممکن است یک عمل از لحاظ یک بعد نیک باشد ولی در بعد دیگر نیک نباشد، عکس آن نیز ممکن است و نیز ممکن است یک عمل از لحاظ هر دو بعد، نیک یا بد باشد.

این دو بعد عبارت است از شعاع اثر مفید و یا مضر عمل در خارج و در اجتماع بشر و شعاع انتساب عمل به شخص فاعل و انگیزه های نفسانی و روحی که موجب آن عمل شده است و عامل خواسته است به واسطه عمل و با وسیله قرار دادن عمل به آن هدف ها و انگیزه ها برسد.

از نظر اول باید دید اثر مفید و یا مضر عمل تا کجا کشیده شده است و از نظر دوم باید دید که عامل، در نظام روحی و فکری خود چه سلوکی کرده و به سوی کدام مقصد رفته است؟

اعمال بشر از نظر شعاع اثر سودمند یا زیانبار در دفتر تاریخ ثبت می شود و تاریخ درباره آن قضاوت می کند، آن را ستایش یا نکوهش می نماید. ولی از نظر شعاع انتساب با روح بشر، تنها در دفاتر علوی

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 134

ملکوتی ثبت و ضبط می شود. دفتر تاریخ، عمل بزرگ و مؤثر می خواهد و چنین عملی را ستایش می کند، ولی دفاتر علوی ملکوتی الهی علاوه بر این جهت در جستجوی عمل جاندار است.

قرآن می فرماید: «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم أیکم احسن عملًا». «آنکه مرگ و زندگی راآفرید تا شما را در امتحان نیکوترین عمل و صوابترین عمل قرار دهد.»

فرمود «صوابترین» عمل و نفرمود «بیشترین عمل» زیرا عمده اینست که بدانیم آنگاه که تحت تأثیر انگیزه هائی روحی، عملی انجام می دهیم گذشته از پیکر عمل که یک سلسله حرکات و سکنات است و دارای اثرها و ارزش های خاص اجتماعی است، از نظر معنوی واقعاً و حقیقتاً به سوئی می رویم و طی طریقی می کنیم.

مطلب به این سادگی نیست که هر چه هست «عمل» است، کار است، انرژی عضلانی است که مصرف می شود و اما اندیشه ها و نیت ها، به اصطلاح ارزش مقدماتی دارد برای عمل، همه ذهنیت است و همه مقدمه است و عمل ذوالمقدمه، اساس ذوالمقدمه است، مقدمه هر طور بود، خیر، اصالت فکر و نیت از اصالت عمل کمتر نیست. این گونه تفکر «اصاله العملی» که اندیشه و نیت و عقیده را «اصیل» نمی شمارد و تحت عنوان «عینیت» و «ذهنیت» صرفاً ارزش مقدمی برایش قائل است، یک تفکر مادی است. گذشته از اینکه بطلان این مکتب در جای خود روشن است، قدر مسلم این است که معارف قرآن را با این گونه طرز تفکرها نتوان توجیه کرد.

از نظر قرآن شخصیت واقعی ما و من حقیقی ما همان روح است. روح ما با هر عمل اختیاری از قوه به سوی فعلیت گام برمی دارد و اثر و خاصیتی متناسب با اراده و هدف و مقصد خود کسب می کند. این آثار و ملکات جزء شخصیت ها می شود و ما را به عالمی متناسب خود از عوالم وجود می برد.

پس حسن و قبح فعلی یا خوبی و بدی اعمال از نظر بعد اول بستگی به اثر خارجی آن عمل دارد و حسن و قبح فاعلی یا خوبی و بدی از نظر بعد دوم بستگی به کیفیت صدور آن از فاعل دارد. در حساب اول قضاوت ما درباره یک عمل از لحاظ نتیجه خارجی و اجتماعی آن است و در حساب دوم قضاوت ما از نظر تأثیر داخلی و روانی عمل در شخص فاعل است.

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 135

وقتی یک فرد بیمارستانی به وجود می آورد یا اقدام نیکوکارانه دیگری در امور فرهنگی یا بهداشتی یا اقتصادی یک کشور انجام می دهد، شک نیست که عمل او از نظر اجتماعی و در مقیاس تاریخ، خیر است؛ یعنی کار مفید و نافع برای خلق خدا است، در این حساب تفاوتی نمی کند که هدف فاعل از ایجاد بیمارستان یا مؤسسه خیریه دیگر چه باشد؟ خواه هدفش ریاکاری و تظاهر و اشباع غرائز نفسانی باشد یا انسانی و عالی و غیر فردی و مافوق مادی، در هر صورت از لحاظ اجتماع یک مؤسسه خیریه به وجودآمده است. قضاوت تاریخ در مورد اعمال مردم همیشه از همین جنبه و در همین بعد است. تاریخ هرگز به نیت اشخاص کاری ندارد، وقتی سخن از شاهکارهای هنر و صنعت در اصفهان به میان می آید کسی کاری ندارد که مثلًا پدیدآورنده مسجد شیخ لطف الله یا مسجد شاه یا سی و سه پل چه نیتی و هدفی داشته است، تاریخ، پیکر را می بیند و نام عمل را «عمل خیر» می گذارد.

اما در حساب «حسن فاعلی» نظر به اثر اجتماعی و خارجی فعل نیست. در این حساب نظر به نوع ارتباط عمل با فاعل است، در این حساب مفید بودن عمل کافی نیست برای اینکه عمل، «عمل خیر» محسوب می گردد. در اینجا حساب این است که فاعل با چه نیت و چه منظور و هدفی و برای وصول به چه مقصدی اقدام کرده است. اگر فاعل، دارای نیت و هدف خیر باشد و کار خیر را با انگیزه خیر انجام داده باشد کارش خیر است یعنی حسن فاعلی دارد و عمل دو بعدی است؛ در دو امتداد پیش رفته است؛ در امتداد تاریخ و زندگی اجتماعی بشری و در امتداد معنوی و ملکوتی. ولی اگر آن را با انگیزه ریا یا جلب منفعت مادی انجام داده باشد، کارش یک بعدی است، تنها در امتداد تاریخ و زمان پیش رفته ولی در امتداد معنوی و ملکوتی پیش نرفته است و به اصطلاح اسلامی عملش به عالم بالا صعود نکرده است، و به تعبیر دیگر در این گونه موارد فاعل به اجتماع خدمت کرده و آن را بالا برده است ولی به خودش خدمت نکرده است، بلکه احیاناً خیانت کرده است. روحش به جای اینکه با این عمل تعالی یابد و بالا رود تنزل یافته و سقوط کرده است.

البته مقصود این نیست که حساب حسن فاعلی از حسن فعلی به کلی جدا است و انسان از نظر نظام روحی و تکامل معنوی نباید کاری به کارهای مفید اجتماعی داشته باشد، مقصود این است که کار مفید اجتماعی آنگاه از نظر نظام روحی و تکامل معنوی مفید است که روح با انجام آن عمل یک سیر و سفر معنوی کرده باشد، از منزل خودخواهی و هواپرستی خارج و قدم به منزل اخلاص و صفا گذاشته باشد.

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 136

نسبت حسن فعلی به حسن فاعلی نسبت بدن به روح است. یک موجود زنده، ترکیبی است از روح و بدن، باید در پیکر عملی که حسن فعلی دارد، حسن فاعلی دمیده شود تا آن عمل زنده گردد و حیات یابد «1».

 [قبل از توضیح هر یک از شرایط نامبرده توجه به نکاتی در این باره مطلب را روشن تر می نماید. یکی این که شهید مطهری، عامل و شرط معرفت، را به دو گونه و دو معنا مطرح نموده است. یکی معرفت به معنای عام آن یعنی مطلق هوشیاری، تعقل و تعمق به این معنی که انسان در زندگی و مجموعه افعال و کردارش باید ملازم و ملزم به تعقل، آگاهی و تجزیه و تحلیل باشد چرا که در غیر این صورت جهل و سطحی نگری و ظاهرنگری وی زمینه مساعد و ابزاری متناسب برای رشد و موفقیت دشمنان عاقل وی (که انسان های کافر و فریبکاری اند)، می گردد. معنای دوم ازمعرفت به معنای خاص خداشناسی است که شهید مطهری در این باره، معتقد است که علت اصلی خلوص در عمل، شناخت جامع و صحیح به ذات حق تعالی، صفات و افعال و آثار وی است که حس تعظیم و عبادت و اطاعت از حق تعالی را در انسان ایجاد می نماید.

نکته دوم این که شرایط مربوط به حسن فاعلی فعل در یک روند منطقی و علی- معلولی مطرح می شوند و در طول و راستای هم تحقق می یابند به این ترتیب که عامل معرفت به معنای عام آن، یعنی تعقل و اندیشه، زمینه ساز عامل معرفت به معنای خاص آن یعنی خداشناسی می شود که از آن تعبیر به توحید نظری می شود، خداشناسی (توحید نظری) نیز سبب و عامل توحید در عبادت و طاعت که همان اخلاص است، می گردد. اخلاص هم برای محفوظ و مصون بودنش از آفت های خاصش، نیاز به یک عامل حفاظتی و صیانتی دارد که همان معرفت به معنای عام و مطلق یعنی عاقل، هوشیار و زیرک بودن انسان مخلص است. چرا که همانطور که در بخش پایانی مقاله تبیین و توضیح داده می شود، اخلاص، شرط لازم برای مقبولیت الهی است ولی شرط کافی و تام نمی باشد. به این ترتیب، در این مقاله به ترتیب به تأثیر معرفت به معنای خاص آن (خداشناسی) و عامل تحقق و ایجادش یعنی معرفت به معنای عام (اندیشه و تأمل در هستی، انسان و ...)، اخلاص و تعقل و هوشیاری در ایجاد و دوام احسن و مقبول شدن اعمال در پیشگاه حق تعالی، پرداخته می شود.]

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 137

4- خداشناسی (توحید نظری)، عامل حصول و تقویت اخلاص (توحید عملی)

هنگامی که فرد، موحد و خداشناس شد، خود خداشناسی برای انسان برنامه زندگی تعیین می نماید. به بیان دیگر جهان بینی توحیدی به این معنا که خداوند، کامل ترین ذات با کامل ترین صفات، منزه از هرگونه نقص و کاستی است و نسبت به وی با جهان، در موقعیت آفرینندگی، نگهداری، فیضیت، عطوفت و رحمانیت است برای انسان، ایدئولوژی و برنامه عملی توحیدی می سازد که از آن به «توحید عملی» و «توحید در عبادت»، تعبیر می شود که عکس العملی از جانب انسان مؤحّد است که تنها خداوند را اطاعت و پرستش نماید و هیچ مخلوقی را در این مقام، شریک خداوند نسازد»

. البته توحید عملی با توجه به میزان و درجه توحید نظری، شدت و ضعف می یابد به این ترتیب که هر چه خداشناسی انسان و ایمان وی به خدا قوی تر و شدیدتر باشد، عمل، رفتار، شخصیت و روحیه انسان بیش «2» تر تحت سیطره خداشناسی اش قرار می گیرد و خداشناسی بیشتر در عمل وی نفوذ می نماید و عمل انسان، وحدت بیشتری می یابد که به همین وحدت در عمل و رفتار (توحید عملی و عبادی)، «صدق و اخلاص» می گویند. «اخلاص» که همان خدا محوری در عمل می باشد هم در محدوده رفتار و عمل سنجیده و تعیین می گردد و هم در محدوده مراسم و اعمال و مناسک دینی.

در این میان توضیح بیشتر معنای «عبادت و طاعت»، توحید عملی را وضوح بیشتری می دهد.

4- 1- معنای عبادت در اسلام

پرستش و عبادت، نوعی فعل و کار معنی دار و مفهوم دار است، کاری کلمه گونه که دلالت بر معنای خاص دارد. پرستش، دلالت بر این معنا دارد که فرد پرستش کننده، بنده و مطیع موجود پرستش شونده است «3».

بنابراین پرستش نوعی رابطه خاضعانه، ستایشگرانه و سپاسگزارانه بین پرستش کننده (عابد) و پرستش شونده (معبود) می باشد «4».

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 138

پرستش و عبادت، محصول و معلول درک این حقیقت از جانب عابد است که معبود وی دارای مطلق وجود، قدرت آگاهی و اراده است؛ از هر نوع نقص و عیب به دور و به هر کمالی موصوف است «1». بنابراین انسان، تنها حقیقتی را می پرستد که او را صاحب قدرت و کمال فرض کرده باشد، در نتیجه انسان در اصل پرستش که فطری اوست، اشتباه نمی کند بلکه در فهم و تشخیص مصداق حقیقی آن دچار خطا و اشتباه می گردد «2».

در این میان اگر انسان در حوزه اندیشه و توحید نظری، مؤفق و مطابق با واقع پیش رود در تشخیص مصداق اصلی پرستش نیز به مؤفقیت نائل می گردد یعنی به توحید عملی و عبادی دست می یابد.

نکته ای که دراین میان قابل توجه است این مطلب است که در دیدگاه اسلام عبادت، دارای معنای عام و وسیعی است که هم دربرگیرنده مجموعه رفتارها، کردارها و اعمال و مناسک دینی است که این مناسک نیز در شکل های مختلف قولی و زبانی؛ نظیر، دعا، ذکر، تسبیح، تمحید، تقدیس و ... و عملی؛ نظیر، نماز، روزه، حج و ... تحقق می یابند «3» و هم دربرگیرنده این معنای عام است که انسان هر امری را که مقصد نهایی، قبله معنوی قرار دهد و جهت اتخاذ نماید و آن را ایده آل خود در نظر بگیرد و نسبت به آن در مطلق اطاعت و پیروی باشد در اصل به اطاعت و عبادت آن امر پرداخته است هر چند که در برابر او ظاهراً مناسک دینی را انجام ندهد «4».

بر این اساس، انسان، نه تنها در عبادات و مناسک دینی مأمور به اخلاص و توحید است بلکه در همه ابعاد زندگی اش، میزان اخلاص و توحیدش قابل سنجش و بررسی است و می باید که تلاش نماید که شوائب غیرالهی را از عمل و عبادت خود دور نماید «5». در این میان هر چه توحید نظری انسان کامل تر باشد، توحید عملی وی که همان «اخلاص» است نیز بیشتر خواهد شد و در مقابل ضعف و خطا در جهان بینی و

                        تجلی پیام (استاد مطهری)، ص: 139

توحید نظری، وی را دچار «شرک» و «ریا» که نقطه مقابل «اخلاص» می باشند، مبتلا می نماید. بنابراین برای توضیح بیشتر «اخلاص»، بیان نقطه مقابل آن یعنی «شرک» و «ریا»، می تواند بحث را وضوح بیشتری بخشد.

4- 2- شرک و ریا، محصول نقص و انحراف جهان بینی

همان گونه که صحت و جامعیت جهان بینی و خداشناسی، انسان را در عمل و رفتار و نوع زندگی به وحدت و اخلاص می رساند به همان نسبت، ضعف و خطا در جهان بینی و خداشناسی، انسان را در عمل و زندگی به شرک و ریا که در نقطه مقابل اخلاص و خدامحوری اند، مبتلا می سازد.

به این ترتیب که نقص و خطا و تقلید و انحراف در «توحید ذاتی» و «توحید صفاتی» سبب می شود که انسان با شناختی ناقص و اشتباه به خداوند او را نه به خاطر ذات و حقیقت وجودی اش بلکه خداوند را به طمع رسیدن به نعمت ها و ترس از مبتلا شدن به عقوبت ها و عذاب ها، اطاعت و عبادت نماید که این نوع عبادت به ترتیب همان عبادت تجار و بندگان است و نه آن عبادت واقعی که عبادت آزادانه و عاشقانه می باشد «1».

این نحوه تنوع عبادات در کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز موجودست که فرمودند: «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار». (نهج البلاغه، حکمت 229)، ترجمه: همانا گروهی خداوند را به خاطر طمع و رغبت به رسیدن نعمتی پرستیدند که این عبادت تجار است و گروهی خداوند را از ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است و گروهی خداوند را به خاطر شکر نعمت هایش پرستیدند که این عبادت آزادگان است.

نقص و خطا در توحید افعالی نیز سبب می شود که انسان خویش را تحت سلطه و پیروی هوای نفس، مردمان (چه از خواص آن ها؛ نظیر، بزرگان علم و دین و چه عوام آن ها و ...) قرار دهد و آن ها را مؤثر واقعی در رسیدن به مقاصدش بپندارد «2».

لینک مقالات مرتبط:

مفهوم رفتار خالصانه بخش دوم

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است