در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
سیره عملی - خصوصیات اخلاقی و شخصیتی شهید مطهری

منابع مقاله: ، غلامرضا گلی زواره ؛


سالگرد شهادت استاد شهید، آیت اللّه مرتضی مطهری، فرصتی بود که نگاهی دوباره به شخصیت خانوادگی آن شهید بزرگوار داشته باشیم. بخشی از این تحلیل را در شماره پیش آوردیم. آنچه می خوانید بخش پایانی این نوشته است که امیدواریم بتواند درسهای ارزنده ای را پیش راه بگذارد.

* آیینه اخلاص و تلاش

همسر آن وارسته در خون خفته گفته است: مطهری معنویتی از خود باقی گذاشت و رفت و عجیب، تیزبین و دوراندیش بود و آنچه ما در آیینه نمی دیدیم او در خشت خام می دید. تقوای شگفتی داشت. در مدت بیست و شش سالی که با ایشان زندگی کردم، در تمام طول شبانه روز، نیم ساعت بی وضو نبود. همیشه تأکید می نمود: با وضو باشید. مناجاتهای شب و نمازهای شب ایشان حالت ویژه ای داشت. سروش نیمه شبان مطهری هنگام نماز شب این بود: نخوابید، شیطان خوشحال می شود.(1) رهبر انقلاب، طی خاطراتی فرموده اند: «مرحوم مطهری یک مرد اهل عبادت، تسویه، تزکیه اخلاق و روح بود ... این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت، نماز شب می خواند و گریه می کرد، به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می کرد ... هر شب قبل از خواب حتما قرآن می خوانده است ... اتاق ایشان وضعیت خاصی داشت ... یک اللّه بود که با نئون سبز با این شب نماها نوشته شده بود و فقط در شب جلوه داشت و مشخص می کرد که استاد همان نیمه شبها که مشغول ذکر خدا هستند و ذهنشان هم به یاد خداست می خواهند که از همه حواس خود نیز استفاده کنند ...»(2)

فرزندش مجتبی مطهری نوشته است: پدرم قرآن را با آهنگ خوش می خواند. هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء یک یا چند سوره از قرآن را با صوتی خوش، تلاوت می نمود.(3)

آیة اللّه مهدوی کنی خاطرنشان نموده است: مرحوم مطهری تظاهر به تقدس نمی کرد، شاید اکثر ماها نمی دانستیم اهل تهجد است، ولی خانم ایشان ذکر می کرد که اتاق خاصی داشت. شبها گاهی صدای ناله های او را می شنیدیم. در دل شب قرآن می خواند «و قرآن الفجر انّ قرآن الفجر کان مشهودا».(4)

آنقدر اهل خانه تحت تأثیر مناجات و نوافل وی بودند، به طوری که محمد از فرزندان آن شهید در حالی که هنگام شهادت پدر، نوجوانی بیش نبود ساعت دو و نیم بامداد در همان جای پدر به نماز شب می ایستد و تا صبح با خدای خویش نجوا و مناجات می کند!

همسرش اظهار داشته است: در مدت سه سال که شهید مطهری به دانشگاه می رفت و ممنوع المنبر بود، کارش در منزل صورت می گرفت. پس از نماز ظهر مختصر غذایی می خورد، یک ساعت می خوابید، بعد تجدید وضو می کرد و به اتاق مطالعه می آمد و مشغول می شد و وقتی دانشجویان می آمدند درس می گفت و بعد از نماز مغرب تا ساعت 10 و 11 مطالعه می نمود یا جلسه داشت. قبل از خواب حدود نیم ساعت، قرآن تلاوت می نمود.(5) باید بگویم که ایشان در تنظیم وقت ابتکاری عجیب داشت و چنان اوقات شبانه روزی خود را تنظیم می نمود که به تمام کارهایش می رسید، گویا خداوند به وقت او برکت داده بود. هرگز از حوادث، پروا نداشت و در کارها به خدا توکل می کرد. از غیبت و دروغ شدیدا احتراز می نمود. در نظافت دقت کافی داشت. همیشه جمله ای را قرائت می نمود که در نظر ما نقش بسته و آن اینکه در همه حال بدانید که بنده خدایید و در کارها ناظر اعمالتان است و بازگشت شما به سوی اوست.

همسرش می افزاید: در مسایلی که مربوط به بانوان می شد با من مشورت می کردند. به عنوان مثال نوشته هایی مانند «مسأله حجاب» و «نظام حقوق زن در اسلام» را قبل از چاپ در اختیار من قرار داده بودند تا نظرم را ابراز کنم، ولی در برنامه های سیاسی و موضوعات حساس اجتماعی از روی کنجکاوی پرس و جو می کردم. در غیر این صورت کمتر صحبتی به میان می آمد. بسیار مؤدب و فروتن بود. برای من، همسری مهربان و برای فرزندانش پدری فداکار محسوب می گشت. با اینکه برخی مواقع بر اثر شدت کار و فشار تلاشهای فکری اعتراف می نمود که خسته ام و سرم گیج می رود و احتیاج به استراحت دارم، با خوشرویی و قیافه ای بشّاش به گفته های ما گوش می داد و من و فرزندان را راهنمایی می نمود و به حق می توان گفت: «او معلم زندگی ما بود».(6) همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کردند. با صدای متین و چهره خندان به طوری که با یک ارادت و عشق خاصی کار می کردم و علاقه شدید ایشان به من و محبتهایی که می کردند مرا در انجام کارهای منزل رغبت و شوق عجیبی می بخشید. تا کسی با ایشان برخورد نداشت اخلاقش را درک نمی کرد. مطهری مراد خانواده بود و افراد خانواده مریدش بودند. محیط خانه را چنان مساعد ساخته بود که فرزندان، متقی پرورش یابند. تأثیر رفتار پدر در فرزندان، آنها را راهیان راه پدر و سالکان طریق حق ساخته است.(7)

* صفای معنوی زندگی

مرحوم شهید مطهری که دارای چهار فرزند دختر و سه پسر می باشد، با وجود فعالیتهای وسیع و چشمگیر سیاسی و علمی در حوزه و دانشگاه هرگز وظیفه تعلیم و تربیت فرزاندان را فراموش نکرد و آنان را با علم و عمل به سوی راستی، درستی و تقوا و فضیلت هدایت نمود. همسرش می گوید: من خودم

پیش ایشان قرآن و عربی یاد گرفتم. بچه ها هم درسهایی نزد ایشان آموخته اند. در سالهای آخر عمرشان کلاس درسی در منزل گذاشته بودند که من و دخترها و یکی از دامادها و نیز پسرها جامع المقدمات می خواندیم.(8) وی در نامه ای به یکی از فرزندانش می نویسد: «در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است ... حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم(ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است ان شاءاللّه ».(9)

ایشان در فرازی از نامه به دخترش چنین نوشته است: «خوشوقتم که خداوند دعاهای نیمه شب مرا در باره تو مستجاب فرموده، تو را سعادتمند و خوشبخت فرمود ... امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدردان نعمتها و تفضلات الهی باشند تا روزبه روز خداوند بر نعمات خود بیفزاید. اگر زندگی من و مادرت از صفر شروع شده روزبه روز و سال به سال بهتر شده (للّه الحمد) از آن جهت است که همیشه قدردان نعمتهای الهی بوده ایم و جاهلانه عمل نکرده ایم. همیشه تفکر و تعقل را جانشین احساسات و هیجانها کرده ایم ...»(10)

آقای محمد مطهری فرزند استاد می گوید: ایشان برای تشویق، همیشه ما را مورد محبت قرار می دادند. کارهایی که انجام

می دادیم برایشان اهمیت داشت؛ به نحوی که تلاشهای جالب فکری، هنری و عملی را برای پدر توضیح می دادیم.

بعد از شهادتشان در بین نوشته های ایشان دیدیم به هر کدام از فرزندان خود یک دفترچه اختصاص داده که در آن از نوشته ها و نقاشیهای ما نگهداری می کردند. این موضوع نظم و ارزشی را که آن شهید برای افراد خانواده قایل بودند، نشان می دهد.(11) آقای مجتبی مطهری فرزند دیگر استاد گفته است: گاهی که از سخنان والدین ملول می شدم پدرم می فرمودند: مجتبی، انسان هیچ گاه از سخن پدر و مادرش ناراحت و دلگیر نمی شود. آنان همیشه خیر و سعادت فرزندان را خواستار هستند.(12) همسر شهید مطهری یادآور شده است آنقدر با من صمیمی و نزدیک بودند که رنج و ناراحتیم را نمی توانستند تحمل کنند. یادم هست یک بار برای دیدن یکی از دخترانم به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روز با یکی از آشنایانم به تهران برگشتم، حوالی سحر بود. چون وارد خانه شدم مشاهده کردم بچه ها خوابند ولی آقا بیدار است. چای حاضر نموده، میوه و شیرینی چیده بودند و منتظرم بودند. دوستم از دیدن این وضع تعجب کرد و گفت: همه روحانیون این قدر خوبند؟ بعد از سلام و علیک چون آقا دیدند بچه ها خوابند با تأثر به من گفتند: می ترسم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید. یک وقت هم به کربلا رفته بودیم، چون به خانه بازگشتیم چون دو سه تا از بچه ها خواب بودند، ناراحت شده و با حالتی برافروخته گفتند: چرا وقتی مادرتان از سفر کربلا برگشته به استقبالش نیامده اید؟! روزهای پنج شنبه و جمعه وقتی ایشان به قم عزیمت می نمودند، لباسهایشان را شسته و مرتب می نمودم، اتاق آن شهید را منظم می کردم و منتظر می ماندم. هر چه از صفا و محبت ایشان بگویم کم گفته ام. بیشتر صبحها چای دم می کردند. در تمام طول زندگی یاد ندارم که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم. از ستم به زنها بسیار ناراحت و منقلب می شدند و می گفتند: زن نباید استثمار شود. رفتار محترمانه و صمیمانه ای بین من و ایشان بود. عاطفه و مهر عجیبی بین ما جاری بود. در بین سخنهایشان از مقربان درگاه پروردگار و اولیای الهی حرف می زدند و با تمثیلات و مطالبی پرمعنا اما ساده مرا به تقوا و فضیلت فرا می خواندند. اگر از مسایل مادی دنیا حرف می زدم و گله ای می کردم، این شعر را برایم می خواندند:

اگر لذت ترک لذت بدانی

دگر لذت نفس، لذت نخوانی(13)

آن بانوی فداکار در جای دیگر گفته است: شهید مطهری در برابر مشکلات سخت بردبار بودند و با دشوارترین مسایل به آسانی برخورد می نمودند. بارها امری در برابر ما بزرگ و چون کوهی جلوه گر بود، ولی چون با ایشان در میان می نهادیم با لبخندی مسرت آمیز می گفتند: چیزی نیست به زودی برطرف می شود.(14) اختلافی بین سخن و عملشان نبود. از مشاهده فرزندان و تربیت و صحبت با آنها لذت می بردند، البته کثرت مطالعات و مراجعات به ایشان مجال رسیدگی به مسایل فرعی را نمی داد ولی با این وصف در بهترسازی اندیشه های اهل خانواده مراقبت کامل داشتند.(15)

* خوی ملکوتی

آن حکیم الهی از شرح صدری برخوردار بود که هم نسبت به شهود حضوری او در پاره ای از حقایق شهید صادق است و هم نسبت به تحلیل فلسفی و ادارک حصولی، گواهی عادل است. حریم هر یک از مراحل احساس و تعقل را آن چنان در نظر داشت که به دیگری آسیبی نرسد. آنچه را که با تحلیل عقلانی می اندیشید می توانست با بیان و بنان به مرحله احساس تنزل دهد.(16) اصولاً هر ارزشی را که استاد مطهری بدان پی می برد هیچ گاه آن را از دست نمی داد بلکه آن ارزش در کنار ارزشهای دیگر در تکوین شخصیت او جای ویژه خود را باز می کرد و بر بعدی از ابعاد شخصیتش می افزود. بدین جهت با کسب علم و در نوردیدن طریق فلسفه و حکمت از تقوا و اخلاصش کاسته نمی شد و با تبحّر و غوّاصی در علوم گوناگون از مناجات و راز و نیاز غافل نمی گردید و تحصیل علم را بدون آن حالات معنوی، حجابی بزرگ می دانست. همچنین تحقیق علمی، او را از اندیشیدن به مسایل جامعه دور نمی کرد و سخن گفتن برای عوام، وی را به سطحی نگری سوق نمی داد. دانسته های آن شهید به یکدیگر ارتباط داشت، گرچه در شاخه های متنوع علمی بود، هم دامنه معلوماتش وسیع بود و هم به درجات عالی و فضایل انسانی نایل شده بود. شهید مظلوم آیت اللّه دکتر بهشتی خاطرنشان نموده است: مرحوم مطهری، دوستی بی تکلّف و در دوستی و ادامه آن دیرپای، در رفتار اجتماعی ساده و بی تکلف، در اهتمام به عبادات اسلامی قوی، مردم دوست، انسان دوست و به هر حال از ملکات ارزنده متعددی پر بهره بود. دارای پشتکار فراوان، خوش قریحه و خوش نفس بود. دارای فکری قوی و قدرت تجزیه و تحلیلهای زیادی بود.(17)

استاد مطهری جاذبه ای قوی داشت؛ همان گونه که دارای دافعه ای قوی بود. نزد ارباب زر و زور، خضوع نمی نمود و تا امکان داشت اظهار حاجت نمی کرد. خیرخواه و مشکل گشا بود و تا جایی که دستش می رسید به دیگران کمک می کرد و از نابسامانی اوضاع و احوال معیشتی دوستان رنج می برد. واقع بینی، انصاف، دلبستگی به فضیلت، حقگویی و تسلط بر اعصاب موجب می شد تا آن شهید در برابر لیاقت و فضل افراد، حتی اگر از راهش جدا بودند خاضع باشد. دوراندیش بود و هیچ فعالیتی را بدون تمهید مقدمات لازم آغاز نمی کرد.(18)

* مدافع صدف عفاف

یکی از مسایلی که توجه خاص این عالم شهید را به سوی خود جلب نمود، مقام و ارزش زن بود. او با بینش عمیق و درک مقتضیات زمان، دریافت، استکبار جهانی قصد دارد با وارد نمودن فرهنگ مبتذل به کشور اسلامی ایران، تمامی ارزشهای اسلامی زن را پایمال هوسها و امیال خویش کند و او را از فضایل و هویّت اصیل خود خالی ساخته و نقشه نابکارانه خود را عملی سازد. بدین جهت «مسأله حجاب» را در جلسات متعددی مورد بحث قرار داد(19) و سپس آن سخنرانیها به صورت کتابی با همین عنوان، بارها به زیور طبع آراسته گردید. او در دورانی که عفاف، چادر و پوشش را نوعی تحجّر و عقب افتادگی زنان مسلمان محسوب می کردند در سنگر دفاع از حق و اثبات هویت واقعی زن، قلم را چون ذوالفقار علی(ع) از نیام بیرون کشید و مسأله حجاب را از دیدگاههای گوناگون مورد بررسی قرار داد و در معرض قضاوت مردم گذاشت. این اثر که نمایشگر نوعی ابتکار در بیان مسایل فقهی به ساده ترین زبان، آن هم فارسی است توانست تحول عظیمی در افکار نسل جوان و نگرش این نسل به فقه اسلامی در قلمرو مسایل زنان پدید آورد و در عین حال یکی از مشکلات اجتماعی را

حل کند. حتی برخی بانوان ناآشنا به اسلام بر اثر مطالعه این کتاب به راه اسلام بازگشت نمودند.(20) شهید مطهری در این کتاب کوشیده است تا به رفع شبهات و اتهاماتی که مغرضین در اطراف این مسأله ایجاد کرده بودند بپردازد و حدود حجاب را روشن ساخته، علل وضع این قانون و عواقب و پیامدهای وجود یا عدم آن را بررسی نماید. وی اظهار می دارد: حجاب آرامش روانی در معاشرتهای معمول بین زنان و مردان را تأمین می کند، پیوند خانوادگی را مستحکم نموده، به جامعه استواری می بخشد و ارزش و احترام زن با حفظ حریم وقار و عفت و موقع خویش در قبال مردان توسط حجاب محقق می گردد.

استاد مطهری در فرازی از این اثر ارزشمند می نویسد: «حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه، نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و نه تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است، محسوب می شود. اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی زن و یا مرد را مقیّد سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی را زندانی کردن یا بردگی نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمی توان دانست ...»(21)

در محیط دانشگاه و در اختناق رژیم پهلوی شهید مطهری در جهت رعایت حجاب از سوی بانوان اهتمامی ویژه داشت. در یکی از سالهایی که شمار داوطلبان ورود به دانشکده الهیات سخت رو به فزونی رفت، شماری از آنان، زنان بی حجاب بودند. استاد که به سختی تلاش می نمود فضای دینی آن محیط علمی با ورود این گونه افراد آسیب نبیند. در یکی از جلسات شورای دانشکده پیشنهاد نمود، دختران و زنانی که می خواهند در این مکان به تحصیلات خود ادامه دهند باید با پوششی وزین و دارای حجاب شرعی باشند وگرنه دانشکده از پذیرفتن آنان معذور است. این نظر مورد تصویب اعضاء شورا و رییس وقت دانشکده که برای شهید مطهری احترام قایل بود قرار گرفت. قبل از شروع کنکور اختصاصی دانشکده، استاد مطهری تعداد زیادی روسری تهیه نمود و در روزهایی که در رسانه ها و محافل وابسته به رژیم شاه از بی حجابی و اختلاط زن و مرد تعریف و تمجید می کردند، بخشی از این روسریها را به نگهبان درب جنوبی و بخشی را به نگهبان درب شمالی دانشکده سپرد و به آنها فرمود: یکی از این روسریها را به هر داوطلب زن که بدون حجاب وارد می شود هدیه کنید تا بدون حجاب به مکانی مقدس (به خاطر تدریس دروس مذهبی و رشته الهیات) نیاید. از این حرکت استقبال شد و تدبیر اندیشمندانه استاد به نحو مطلوبی مؤثر واقع شد و اکثر قریب به تمام زنان که برای امتحان ورودی روی صندلیها نشسته بودند، با حجاب کامل و یا نسبی دیده می شدند.(22)

* حمایت از حقوق بانوان

استاد شهید مطهری در سالهای 1345 1346 ه.ش در مجله «زن روز»، سلسله مقالاتی با عنوان «زن در حقوق اسلامی» نشر داد که توجه افراد زیادی را به خود جلب نمود. مقالات ایشان و فرد دیگری به نام مهدوی، همزمان و در برابر هم نشر می یافت. پس از شش هفته مهدوی با سکته قلبی درگذشت و برای همیشه از پاسخگویی راحت گردید! اما برخی علاقه مندان از استاد مطهری خواستند نوشته های وی ادامه یابد که ایشان قبول نموده و تعداد مقالاتشان به 33 عدد رسید که در سال 1353 ه.ش تحت عنوان «نظام حقوق در اسلام» چاپ شد. این کتاب نقش عظیمی در عقیم ساختن برنامه های رژیم شاه در جهت مخدوش نمودن نظام خانواده ها و غربی نمودن معاشرت افراد داشت. در این اثر، نخست به واقعیتهای وجودی زن و فطرتش پرداخته شده و آنگاه به تشریح حقوقی که اسلام بر اساس این مسایل برای زن قایل شده اقدام شده

است. تیزنگری و روشن بینی استاد در کشف واقعیتها او را در پدید آوردن این اثر موفق نموده، و احاطه و آگاهی آن شهید بر قوانین قرآن و عترت و توانایی در استخراج مفاد حقوقی از منابع اسلامی وی را موفق نموده است. آن شهید والامقام در پیشگفتار کتاب مورد اشاره، این موضوع را مورد توجه قرار داد که مشکل روابط خانوادگی را تنها نمی توان با برگزاری سمینار حل کرد و از اینکه گروهی بی خبر چنین مسایلی را با اموری چون حمل و نقل و خدمات رفاهی و اجتماعی و مانند آن یکی می گیرند ابراز تأسف نمود و افزود شایسته نیست که در گشودن این گره از غرب تقلید کنیم.

استاد در فرازی از مقدمه کتاب نوشت: «این پندار محض است. آنها [اروپاییان] در این مسایل بیچاره تر و گرفتارتر و فریاد فرزانگانشان بلندتر است. از مسایل مربوط به درس و تحصیل زن که بگذریم در سایر مسایل، خیلی از ما گرفتارترند و از سعادت خانوادگی کمتری برخوردار می باشند ... برای ما

مردم مسلمان ... هیچ ضرورت اجتناب ناپذیری نیست که از هر راهی که آنها رفته اند برویم و در هر منجلابی که فرو رفته اند فرو رویم. ما باید به زندگی غربی، هوشیارانه بنگریم. ضمن استفاده و اقتباس علوم و صنایع و تکنیک و پاره ای مقررات اجتماعی قابل تحسین و تقلید آنها، باید از اخذ و تقلید رسوم و عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بدبختی به وجود آورده است پرهیز نماییم ...»(23)

استاد در جای دیگر کتاب می نویسد: «قرآن کریم به اتفاق دوست و دشمن احیا کننده حقوق زن است. مخالفان لااقل این اندازه اعتراف دارند که قرآن در عصر نزولش گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت، ولی هرگز به نام احیای زن به عنوان «انسان» و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرد. به عبارت دیگر قرآن زن را همانگونه دید که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است ...»(24)

در بخشهای بعدی کتاب پس از ردّ تشابه حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام که از سوی منادیان آزادی زن در محافل غربی عنوان می شود می نویسد: «تفاوتهای زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال، قانون خلقت خواسته است با این تفاوتها تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترکی ساخته شده اند و مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت است به وجود آورد».(25)

همسر شهید مطهری اظهار داشته است: استاد مطهری ازدواج را امر واجب و الهی می دانست و ازدواجی را توصیه می نمود که بر پایه ایمان و تقوای طرفین بنا شده باشد. در این صورت طرفین به هم اطمینان داشته و در زندگی مشترک آنان نارسایی نخواهد بود هر یک وظیفه شرعی را در قبال دیگری اجرا خواهند کرد ایشان نقش مادر را بسیار با اهمیت می دانست. و تأکید داشت مادران باید در دوران بارداری از نظر عبادی و ارتباط با خداوند رعایت حال خود را بنمایند و بدانند تربیت فرزند به عنوان وظیفه ای سنگین به عهده آنان است و باید آن را به نحو احسن انجام دهند.(26)

شهید مطهری در مباحث مربوط به زنان برای خوشامد سلایق برخی افراد و جمع کردن طرفدار زیادتر سخنی نگفت و چیزی ننوشت. از توجیه و تفسیر پیش خودی و اظهارت غیر محققانه که با موازین شرع و اسلام در تباین بود ولی توجه عامه را به سوی خود جلب می کرد اجتناب می نمود. به خود اجازه نمی داد حقایق ناب اسلامی و گوهرهای گرانبهای قرآنی را در لعاب سلیقه های شخصی و برداشتهای فردی مخفی سازد. دقیقا بر معیارها و موازین اسلامی تأکید و اصرار داشت. نمی خواست معارف دینی را در خصوص مسایل زنان و حقوق آنان در لفاظیهای کلامی به شکلی جای دهد که خود را به عقاید روشنفکران و یا متفکران غربی نزدیک کند و این کار را به نفع مبانی دینی نمی دانست.

شهید مطهری در رفتار اجتماعی خود نیز برای زنان احترام قایل بود و از برخی برخوردها که با این قشر از جامعه به صورت استثمار انجام می شد، اظهار ناراحتی می کرد. یک بار که برای معالجه علامه طباطبایی همراه همسرش به اروپا رفته بود، عده ای از دختران دانشگاهی نزد ایشان آمدند و گفتند: آیا این موضوع صحت دارد که علمای مسلمان به زنهایشان

احترام نمی گذارند و آنان را در هیچ کاری شرکت نمی دهند. استاد مطهری جواب دادند: خیر، این طور که مطرح کرده اند نیست و در آنجا از حقوق زن در اسلام مباحثی را مطرح کردند و از جمله اظهار داشتند: اسلام حق بسیار زیادی برای زنان قایل شده که حتی می گوید زن وظیفه ندارد به بچه خود شیر بدهد چه برسد به کارهای دیگر.(27)

* بانوان با ایمان ما

شهید مطهری ساعاتی قبل از شهادت، مطالبی در باره نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران به نگارش درآورد تا آن را به عنوان مقاله ای در مقدمه کتاب «مسأله حجاب» قرار دهد. متأسفانه ایشان نتوانست آن مطالب را تکمیل کند و بنا به اظهار همسرش هنگام رفتن به جلسه موردنظر در شب شهادت، قلم را بر زمین نهاده و می گوید: بقیه را بعدا می نویسم اما فعلاً باید بروم. دریغا و دردا که این رفتن چنان هجرتی بود که مشتاقان معارف را از معنویت نوشته های دیگر این استاد، محروم کرد. وی که نقش مهمی برای زنان در حرکتهای انقلابی قایل بود و شرکت زنان باحجاب را در تظاهرات میلیونی پدیده جالب و شگفت می دانست در این نوشتار آخرین اظهار داشته است: «انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد که در مجموع خود آن را در میان همه انقلابات جهان بی نظیر و بی رقیب ساخته است. یکی از آن ویژگیها ذی سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگی از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتی است که جملگی برآنند. رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ایران [امام خمینی قدس سره] بارها با تکریم و تحسین از نقش فعال بانوان یاد کرده اند و احیانا سهم آنان را عظیم تر از سهم مردان شمرده اند. رهبر انقلاب اسلامی با تیزبینی و تیزهوشی خاص خود دریافته بودند که انقلاب اسلامی ایران بدون شرکت بانوان به ثمر نخواهید رسید. از این رو شرکت آنان را در مراسم انقلابی واجب و لازم شمردند حتی موافقت پدر یا شوهر را لازم ندانستند. بانوان باایمان ما، پس از آن که از فرمان رهبر آگاه شدند با حفظ اصول و موازین اسلامی از هیچ گونه فداکاری در راه به ثمر رسانیدن انقلاب خودداری نکردند، پا به پای مردان راهپیمایی کردند، شعار دادند، در تظاهرات شرکت نمودند، شهید دادند، زندان رفتند، شکنجه کشیدند، آواره خانه و خانواده شدند، دربه دری کشیدند، محرومیتها متحمل شدند. به نظر می رسد این چنین نقش تاریخی برای زنان در جهان بی سابقه است ... تنها در صدر اسلام است که می بینیم بانوان نقش مؤثری از نظر سیاسی یا نظامی یا فرهنگی ایفا کرده اند ... زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آنها نبوده اند، بلکه الهام بخش و نیرودهنده و مکمل مردانگی آنها بوده اند. از پشت جبهه جنگ، همواره به مردان مردانگی می بخشیده اند ...»(28)

آخرین دست نوشته ای که پس از شهادت از جیب لباسشان به دست آمد یادداشتی است که ایشان در نظر داشته موارد مندرج در آن را با حضرت امام خمینی در میان بگذارد. از هشت موضوع مذکور دو موضوع آن به مسایل زنان، حجاب و خانواده اختصاص داشته است.(29)

* شهد شیرین شهادت

متفکر شهید مرتضی مطهری در 12 فروردین 1358 به جمهوری اسلامی رأی دادند و این تنها همه پرسی بود که ایشان در آن شرکت نمود.(30) از اواخر این ماه، استاد حال و هوای دیگری داشت و مهربانتر و خندان تر

شده بود. گاهی این شعر را زمزمه می نمود:

آنان که ره دوست گزیدند همه

در کوی شهادت آرمیدند همه

یک هفته قبل از شهادت خود و یک روز بعد از شهادت سرلشکر قَرَنی، به شهید دکتر مفتح گفته بود، بعد از قَرَنی نوبت من است.(31) مجتبی مطهری، فرزند بزرگ شهید مطهری طی خاطره ای گفته است: پدرم شب جمعه ای (چند شب قبل از شهادت) خوابی دیدند و با حالت خاصی از بستر خود برخاستند. مادرم که متوجه حالت وی شده بود پرسید: مگر چه شده است؟ پدرم گفت: در عالم رؤیا دیدم من و حضرت امام خمینی(قدس سره) در مکه هستیم و گویا باید به زیارت رسول اکرم(ص) برویم. به همین جهت سر و صورت خود را مرتب نمودیم، عطر زدیم و از مسجدالحرام به سوی خانه کعبه حرکت کردیم. در همین اثنا دیدیم فردی از سمت خانه خدا به طرف ما می آید و نور او تمام آن منطقه را روشن کرده است. وقتی به چند قدمی ما رسید، هر دو احساس کردیم آن فرد را می شناسیم. او به سمت من آمد و من برای این که به امام خمینی بی احترامی نشده باشد قدری خود را کنار کشیدم و در حالی که به حضرت امام اشاره می نمودم عرض کردم: یا رسول اللّه (ص) آقا از اولاد شما هستند ... پیامبر اکرم(ص) تبسمی نمود و سکوت کردند. فهمیدم رازی در کار است و لذا تسلیم شدم. رسول خدا(ص) مرا مورد محبت و تفقد قرار داده و سپس به حضرت امام نزدیک شده و ایشان را مورد لطف خویش قرار دادند. بعد حضرت محمد(ص) مجددا به سوی من آمدند و لبهای مبارکشان را برای لحظاتی روی لبان من گذاشتند و من به همین خاطر از خواب جا پریدم؛ به طوری که داغی لبهای مبارک رسول اکرم(ص) را بر روی لبهای خود احساس می کردم و از هیجان و التهاب عجیبی که داشتم شروع به گریستن نمودم. آن گاه پدرم گفتند: اطمینان دارم که به زودی حادثه مهمی برایم رخ می دهد. مادرم گفت: ان شاءاللّه حضرت رسول اکرم(ص) گفته ها و نوشته های شما را تأیید کرده اند. قرار بر این شد که پدرم به قم برود و ماجرای خواب مزبور را برای امام امت بیان کند که سه شنبه شب به شهادت رسید و شب جمعه هم جنازه پاکش به امر امام خمینی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) دفن گردید.(32)

این نوشتار را با اشعاری از مرحوم سپیده کاشانی که در دی ماه سال 1363 در سوگ آن استاد مطهر سروده شده به پایان می بریم:

ای چشمه جوشنده علم و فضیلت

آه ای مطهر، مرتضی، خونینه دستار

رفتی نه این هنگام، گاه رفتنت بود

افسرد بی تو دشت، ای باران ایثار

کردی وفا با جان و آن میثاق خونین

شد مُهر با خون تو، بنگر صدق گفتار

در شب فشاندی بذر خورشید دل افروز

فارغ ز بیم و از گزند خصم خونخوار

تو جاودان گشتی شهید راه توحید

کردی وضو در خون و رفتی سوی دلدار

رفتی به معراج و منافق رو سیه ماند

خفّاش بر خورشید بندد چشم دیدار ...

1 مجله راه زینب، همان، ص10.

2 سرگذشتهای ویژه، ج اول، ص56 57.

3 ویژه نامه استاد مطهری، ص21.

4 سیمای استاد در نگاه یاران، به اهتمام سیدحمید جاویدموسوی، ص78.

5 مطهری مطهر اندیشه ها، ج2، ص657.

6 مجله تربیت، همان، ص19 و 20.

7 مطهری مطهر اندیشه ها، ج اول، ص27 28 و نیز جلد دوم، ص656.

8 سرگذشتهای ویژه، ج2، ص110 111.

9 جلوه های معلمی استاد، ص41 و 42.

10 لمعاتی از شیخ شهید، ص36، سرگذشتهای ویژه، ج2، ص165 164، شهید مطهری مرزبان بیدار، ص155.

11 سرگذشتهای ویژه، ج3، ص168 169.

12 همان مأخذ، ج2، ص151.

13 سرگذشتهای ویژه، ج اول، اقتباس و مأخوذ از صفحات 108 112.

14 مطهری مطهر اندیشه ها، ج2، ص660.

15 مجله راه زینب، همان، ص12.

16 برگرفته از سخنان آیت اللّه جوادی آملی، مندرج در یادنامه شهید مطهری، ص223.

17 یادنامه شهید مطهری، ص193.

18 نگاه کن به مقاله سیری در زندگی علمی و انقلابی استاد شهید مرتضی مطهری، آیة اللّه واعظ زاده خراسانی، مندرج در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری.

19 کتاب مسأله حجاب، حاصل سخنرانی استاد در انجمن اسلامی پزشکان است و اولین بار در سال 1347 منتشر شد.

20 مطهری مطهر اندیشه ها، ج اول، ص273.

21 مسأله حجاب، شهید مرتضی مطهری، ص85 و نشر صدرا، ص101.

22 مأخوذ از اظهارات دکتر سیدمحمدباقر حجتی، نک: سرگذشتهای ویژه ... ج2، ص73 76 و نیز بنگرید به کتاب شهید مطهری مرزبان بیدار، ص125.

23 نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری، ص4 و 7.

24 همان مأخذ، ص25.

25 همان، ص169 170.

26 مصاحبه با همسر شهید مطهری، مجله زن روز، 11/2/1360 ه.ش.

27 سرگذشتهای ویژه، ج2، ص110.

28 مجله راه زینب، همان، ص16 17.

29 لمعاتی از شیخ شهید، ص41؛ شهید مطهری مرزبان بیدار، ص199.

30 همان مأخذ، ص41.

31 سرگذشتهای ویژه، ج2، ص144 145.

32 خوشایند زندگی، خویشاوند مرگ، از نگارنده، به نقل از مجله خانواده، سال ششم، شماره 113، ص18 19. در ضمن این رؤیا توسط همسر شهید مطهری در مصاحبه های متعدد نقل شده است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است