در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، سید صادق سیدنژاد ؛


تنفس در هوای معطر اندیشه شهید مطهری

همانگونه که در روابط جوامع با یکدیگر علاوه بر توجه به منافع و خط مشی های مشترک از جمله اموری که همیشه کشورها آن را در سیاست گذاری ها و موضع گیری خود مهم تلقی می کنند، شناسایی کشورهای دوست و دشمن است، تا در جهت گیری ها به گونه ای عمل شود که علاوه بر حفظ منافع از بروز خطرات احتمالی جلوگیری به عمل آید . به همین منوال در فعالیت های فکری و فرهنگی نیز یکی از مهم ترین مسائل، دشمن شناسی و مبارزه با عمل کرد منفی آن هاست . از بررسی های تاریخی کاملا معلوم می شود که در حوزه فرهنگ اسلامی همواره اندیشمندان بزرگی بوده اند که با هدف تبیین و حاکمیت بخشی به احکام و ارزش های اسلامی یا در جریان دفاع از تعالیم عالیه اسلام در مقابل دشمنان با تمام وجود از مرزهای عقیدتی جوامع اسلامی پاسداری کرده اند و از به خطر افتادن اساس مکتب مانع شده اند . از جمله شخصیت های بزرگی که در عصر حاضر چنین رسالتی را به خوبی به انجام رساند، استاد شهید آیة الله مرتضی مطهری رحمه الله است . وی در طول عمر مبارک خود خدمات بسیار زیادی به فرهنگ اسلامی داشته اند که شاید مهم ترین خدمت ایشان همان دشمن شناسی وی است . از مطالعه سیره و مجموعه فعالیت هایی که شهید مطهری در دوره حیات خود انجام داده اند، چنین به دست می آید که وی در دوره مختلف تلاش های علمی و تحقیقی و تبلیغی خویش، چندین دشمن خطرناک فرهنگ و جامعه اسلامی را مورد شناسایی قرار داده بودند و در نتیجه همه فعالیت هایشان را در راستای مقابله و مبارزه با این دشمنان و توطئه هایی که آن ها دنبال می کردند، متمرکز ساخته بودند . از جمله دشمنانی که استاد مطهری برای فرهنگ و جامعه اسلامی تشخیص داده بودند عبارتند از:

1 - استبداد داخلی

استاد مطهری اولین بار در سنین نوجوانی در جریان اجرای سیاست های استعماری رضاخان با مسائل سیاسی آشنا می شود . وی خاطرات بسیار تلخی را از این دوره نقل می کند «. . . در تمام خراسان دو یا سه معمم بیشتر پیدا نمی شد . پیرمردهای هشتاد ساله و ملاهای شصت و هفتاد ساله، مجتهدها و مدرس ها مکلا (کلاهی) شده بودند . در مدرسه ها همه بسته شده بود و تقریبا در مسجدهابه کلی بسته بود هیچ کس به ظاهر باور نمی کرد دین و مذهب دوباره زنده شود . . . پدرم که روحانی و پیرمرد هفتاد و هشتاد ساله بود، او را به زور کشیدند و بردند، مکلایش کردند . او هم از پشت بام برگشت و چون لباس به تن می کرد، از خانه بیرون نمی آمد . . .» (1) در هر حال استاد مطهری در سال های اول تحصیل خود شاهد مبارزات ضداستعماری روحانیت از یک طرف و دشمنی استعمارگران با احکام و ارزش های اسلامی از طرف دیگر بود . وقایعی پس از کشف حجاب، نظیر ماجرای مسجد گوهرشاد را به چشم خود دید و بدین ترتیب اولین دشمن فرهنگ اسلامی را که سیطره طاغوت و ایادی استعمارگران بود، از همان دوران نوجوانی با تمام وجود شناخت . در چنین دورانی که بسیاری افراد از سلک روحانیت دور می شدند، استاد مطهری با پافشاری به ادامه تحصیل در حوزه، عملا وارد مبارزه با استعمار می شود و این حرکت تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در هر مقطع به شکلی که شرایط اقتضاء می کرد، ادامه می یابد یک روز به صورت حمایت از نهضت امام خمینی در خرداد سال 42، روز دیگر با به دست گرفتن رهبری فکری فدائیان اسلام و بالاخره روزی هم با نوشتن کتاب و مقاله در ضد سیاست های دین ستیزانه حکومت طاغوت و . . . و به این خاطر به زندان می افتد و حقوق مسلم خود در بسیاری موارد محروم می گردد که نمونه روشن آن علی رغم اعتراف مقامات به شایستگی استاد مطهری، از تایید استادی او در دانشگاه خودداری می شود که در نهایت مجبور به قبول آن می شوند بعدها او را وادار به استعفا از مقام استادی در دانشگاه می کنند و از آن به بعد از سخنرانی و منبر رفتن او نیز جلوگیری می کنند . . . . با این همه استاد مطهری لحظه ای دست از مبارزه بر نمی دارد، بلکه تنها کاری که می کند این است که همیشه با توجه به شرایط، شیوه و روش مبارزه را عوض می کند و تا سرنگونی طاغوت به مبارزه با آن ادامه می دهد .

2 - استعمار خارجی

گرچه استعمارگران خارجی سال ها پیش از تولد استاد مطهری در جوامع اسلامی از طریق به اجرا در آوردن انواع نقشه های شوم، مشغول فعالیت بودند، اما در دوران زندگی استاد مطهری استعمارگران از طریق بهره گیری از عوامل داخی و خارجی خود تلاش های زیادی را به منظور فراهم سازی زمینه تسلط خود بر منابع کشورمان انجام می دادند . آنان علاوه بر روی کار آوردن دولت های دست نشانده به شیوه های گوناگون می کوشیدند تا ارزش های غربی را جایگزین ارزش های اسلامی کرده و آحاد جامعه را نسبت به فرهنگ خود بی تفاوت کنند . بر این اساس هر روز به منظور مبارزه با احکام و ارزش های دینی که مانع اصلی حضور بیگانگان در عرصه های مختلف جامعه بودند، موضوع خاصی را مطرح می کردند . یک روز ارزش های ناسیونالیستی را ترویج می دادند، روز دیگر مراسم دینی را با انواع جو سازی ها مورد حمله قرار می دادند، گاهی هم به تحریف واقعیت های تاریخی می پرداختند و . . . .

آیة الله مطهری در حد توان خود با توجه به معارف اصیل اسلامی از راه تبیین حقایق تاریخی و توضیح و تشریح اصول و احکام دینی در قالب مقاله یا کتاب و سخنرانی ها به مقابله با توطئه های استعمارگران و ایادی آنان می پرداختند . نگارش کتاب هایی چون «خدمات متقابل اسلام و ایران » ، «نظام حقوق زن در اسلام » و «عدل الهی » و . . . بخشی از تلاش های روشنگرانه استاد مطهری در این زمینه هاست . امتیاز استاد نسبت به سایر اندیشمندان این بود که وی علاوه بر نقد و ابطال مبانی فکری و فرهنگی ایادی استعمار، راه صحیح مقابله با آنان را نشان می داد و به تمام شبهاتی که در بین توده های مردم رواج داده می شد، پاسخ های لازم را ارائه می نمود .

3 - جریانات فکری الحادی

به موازات آشنایی مردم ایران با تمدن جدید غربی از آنجا که هر روز با قسمتی از پیشرفت های صنعتی و تکنولوژی آنان بیشتر آشنا می شدند، آن گاه از طریق مقایسه وضع جامعه ایران با جوامع غربی، به جای دقت تامل در علل واقعی عقب ماندگی جامعه خودی و پیشرفت تمدن غربی دچار نوعی حقارت و سرشکستگی و خود کم بینی می شدند . این امر موجب پدید آمدن نظریه ها و راه کارهایی می شد . عده ای صددرصد غربی شدن را توصیه می کردند که حتی برخی از نظریه پردازان این دیدگاه تصریح کرده بودند: راه نجات ایران در از فرق سر تا ناخن پا غربی شدن است (2) . این طیف، تفکر «لیبرالیستی » غربی و سرمایه داری را تبلیغ می کردند گروه دیگر ضمن اشاره به نارسایی ها و عوارض منفی تمدن جدید غربی و پی آمدهای ظالمانه نظام سرمایه داری، موج شرق زدگی و ضرورت تسلیم به «کمونیسم » و پذیرفتن تز «ماتریالیستی » روسیه را پیشنهاد می کردند .

استاد مطهری با دانش وسیع و بصیرت کم نظیری که داشت، با اعتقاد به حقانیت و برتری تعالیم عالیه اسلام، می گفت: اگر اعتقاد داریم اسلام دین و ایدئولوژی برتر است، بایستی بتوانیم آن را با زمان روز به اثبات برسانیم، اگر نه خواهان سیطره حکومت غربی ها هستیم و نه خواهان سیطره شرقی ها . . . صرفا نمی توانیم به نفی کردن اکتفا کنیم، بلکه بایستی علاوه بر ثابت کردن بطلان مبانی و اصول این قبیل از مکاتب، برتری ایدئولوژی اسلامی را نشان دهیم . به دنبال این سخن از طریق نوشتن پاورقی های روشنگرانه در اصول فلسفه و روش رئالیسم، القائات تفکر ماتریالیستی را نقد کرده و پوچی و بی اعتباری فلسفه مادی را به اثبات رساند و بدین ترتیب جلو نفوذ افکار غلط کمونیستی را در جامعه ایرانی گرفت . از طرف دیگر، با تشریح مبانی تفکر لیبرالیستی غرب، پرده از چهره حقیقی نظام اومانیستی غرب برداشت .

4 - اسلام التقاطی

یکی دیگر از جریانات خطرناک فرهنگی که استاد مطهری پس از آشنایی با آن به مبارزه بی امان بر علیه آن پرداخت و حتی جان خود را در این راه گذاشت، التقاط بود . توضیح آن که وقتی ترفندهای گوناگون تفکرات الحادی محض، به جهت قوت پایه های اعتقادی توده های مردم و تلاش های روشنگرانه عالمان دینی کاری از پیش نبردند، افراد و گروه هایی در ایران پیدا شدند که از طرفی با بینش اسلامی آشنایی کامل نداشتند . از طرف دیگر، با زمینه های ذهنی غرب گرایانه یا شرق گرایانه وارد مسائل می شدند . این قبیل از افراد و گروه ها به خاطر عدم برخورداری از آگاهی کافی به مبانی اسلامی و تعلق خاطر به برخی مبانی تفکرات لیبرالیستی و ماتریالیستی به این فکر افتادند که از طریق تلفیق آموزه های اسلامی با برخی فرضیه ها و مفاهیم مارکسیستی یا لیبرالیستی، نظام فکری و اعتقادی و سیاسی جدیدی را عرضه نمایند . (3)

استاد مطهری اگر هم پیش از همه متوجه خطر این قبیل گروه ها نشده بود، بدون تردید بیشتر و عمیق تر از دیگران خطر این طیف از فعالیت را درک کرد و در برابر آن ها به موضع گیری پرداخت و بخشی از تلاش های خود را صرف التقاط زدایی از اندیشه اسلامی کرد . وی از این قبیل از تفکرات، تحت عنوان «کفر مستور» یاد می کرد و تاکید می کرد که مقابله با این گونه از جریانات سخت تر از کفر محض است . چون این بار قرائت خاصی از دین مطرح بود دینی که از اسلام فقط رنگ و لعابش را داشت . تشخیص بخش های انحرافی آن برای توده های مردم واقعا مشکل بود; مخصوصا این که در ظاهر آن را انقلابی تر و علمی تر از قرائت های دیگر معرفی می کردند و حداقل برای نسل های جوان خوشایندتر جلوه می دادند .

در چنین وضعیت سختی با افشاء ماهیت خطرناک عمل این گروه ها، وظیفه مرزبانی از اصول و ارزش های اسلامی را به نحو احسن به انجام رساند . وی در این راستا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی می دیدند که «یکی از مهم ترین خطرات در کمین انقلاب تفکرات التقاطی است، این هشدار را داد که: هرنهضت اجتماعی باید پشتوانه ای ازنهضت فکری و فرهنگی داشته باشد، وگرنه در دام جریان هایی قرار می گیرد که از سرمایه هایی برخوردارند و جذب آن ها می شود و تغییر مسیر می دهد . هر پشتوانه فرهنگی اسلامی که بخواهد پشتوانه نهضت اجتماعی واقع شود، باید از متن فرهنگ کهن ما نشات بگیرد و تغذیه گردد، نه از فرهنگ های دیگر . اینکه ما از فرهنگ های دیگر مثلا از فرهنگ مارکسیستی یا از اگزیستانیالیستی و امثال این ها قسمت هایی را التقاط کنیم و روکشی از اسلام بر روی آن ها بکشیم، برای اینکه نهضت ما را در مسیر اسلامی هدایت کند، کافی نیست . ما باید فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی، فلسفه تاریخ، فلسفه اقتصادی، فلسفه دین، و فلسفه الهی خود را که از متن تعلیمات اسلام الهام می گیرد، تدوین کنیم و در اختیار افراد خودمان قرار دهیم » . (4)

علاوه بر این استاد مطهری دشمنان بزرگ و کوچگ دیگری را که در مقاطع و شرایط مختلف پیدا می شدند، با تیزبینی شناسایی نموده به میزان خطری که از ناحیه آن ها احساس می کردند، به مبارزه با آن ها می پرداختند . از جمله دشمنان دیگری که استاد مطهری با آنان به مقابله پرداخته است، عبارتند از: متحجران و مرتجعان، قشریون زهد پیشه، اخباری گری و اشعری مآبی ها، پوسته گرایی فقهی، تحریف گرایان جاهل و آگاه، متعصبان مذهبی و روشنفکری و . . .

امید که اندیشه ورزان رسالت مدار، با الگو و اسوه قرار دادن شیوه و سیره استاد فرزانه آیة الله مطهری رحمه الله، از طریق به جای آوردن وظیفه امروزشان، در تداوم بخشی راه او موفق و مؤید باشند .

پی نوشت ها:

1 - جلوه های معلمی استادص 21 .

2 - تقی زاده

3 - نماد تفکر التقاطی غرب جبهه ملی و نهضت آزادی و . . . و نماد التقاط با شرق، سوسیالیست های خداپرست، امتی ها و مجاهدین خلق و فرقان و . . . . بودند .

4 - نهضت اسلامی . . . ص 74 .

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است