در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ماهنامه زمانه، شماره 31 ، نیکبخت، رحیم ؛


 

  • آیا مطهری تنها یک اندیشمند بود؟ آیا او تنها می گفت و می نوشت و دستی از دور بر آتش داشت یا دانشمندی بود که در میدان قهرمانیهای عرصه مبارزه نیز شجاعانه وارد می شد و علم و عمل را به هم درآمیخته بود؟ مقاله حاضر با روشن کردن گوشه هایی از زندگی مبارزاتی استاد به این پرسش پاسخ می دهد.

انقلاب اسلامی در اثر تعامل میان مردم و روحانیت شیعه و در راس آن امام خمینی(ره)، به پیروزی رسید. ایشان به عنوان رهبر حرکت و نهضت اسلامی اعتراضات مردمی سراسری را به سمت وسوی تشکیل نظامی جدید براساس آرمانهای اسلامی شیعی سوق داد. در بررسی نقش اقشار مختلف در پیروزی نهضت اسلامی، روحانیت مبارز و انقلابی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: نخست، رهبران فکری و فرهنگی هستند که شاگردان ممتاز امام (ره) بودند. در میان این دسته می توان به آیت الله دکتر شهید بهشتی، آیت الله دکتر مفتح، حجت الاسلام دکتر باهنر، و سرانجام آیت الله استاد مطهری، اشاره کرد. دسته دوم علمای شهرستانها بودند که به جهت موقعیت اجتماعی و مذهبی و نفوذی که در شهرهای محل سکونت خود داشتند، نقش مهمی در انقلاب ایفا کردند. شخصیتهایی چون آیت الله شهید قاضی طباطبایی در آذربایجان، شهید دستغیب در فارس، آیت الله شهید صدوقی در یزد، آیت الله شهید اشرفی اصفهانی در کرمانشاه، آیت الله شهید مدنی در همدان و مرحوم آیت الله شیرازی در مشهد هریک مبارزات مهمی را در راستای نهضت اسلامی به رهبری امام انجام دادند. در مرتبه سوم، وعاظ و گویندگان انقلابی چون مرحوم حجت الاسلام فلسفی، شهید حجت الاسلام محلاتی، مرحوم حجت الاسلام حسینی همدانی، حجت الاسلام شجونی، معادیخواه و... قرار دارند که با زبان گویای خود تاثیر قابل توجهی در بیداری افکار عمومی جامعه داشتند. دسته چهارم نیز ائمه جماعات هستند که در مساجد محل خود تاثیرگذار بودند.

در میان این چهار دسته، ضمن آن که هرکدام ویژگیها و تاثیر خاصی دارند، گروه نخست به جهت تولید فکر و اندیشه و بستر سازی فرهنگی لازم برای انقلاب و دگرگونی، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. این دسته، در کنار مبارزات سیاسی علیه حکومت، شیوه جدیدی را در راستای مبارزه به کار گرفتند. آنان با ایجاد تغییر در ماهیت و کارایی وعظ و خطابه، به مبارزه صبغه فرهنگی دادند و در یک حرکت بی سابقه «تٍز روحانیت غیرحرفه ای»[1] را مطرح کردند؛ به این صورت که با انتخاب شغل آموزشی و فرهنگی در آموزش وپرورش یا وزارت آموزش عالی، ضمن برقراری تماس مداوم با محیط دانشگاهی، دانشجویان و دانش آموزان، سعی کردند دغدغه معیشت را نیز از خود دور سازند و ضمنا فعالیتهای فرهنگی خود را تحت لوای این مجموعه ها، به دور از محدودیتهای موجود پیگیری کنند. شهیدان دکتر بهشتی، دکتر باهنر، دکتر مفتح و مطهری، همه از جمله شاگردان طراز اول امام بودند که در آموزش وپرورش و یا دانشگاه خدمت می کردند.

ویژگی دیگر این گروه، کسب تحصیلات دانشگاهی در کنار تحصیل علوم دینی در حوزه های علمیه بود. درواقع آنها با ورود به دانشگاه، کسب مدارج عالی علمی و اشتغال به تدریس در این مراکز، تصور تقابل علوم جدید با علوم دینی و حوزوی را منتفی کردند. در این مقام و موقعیت بود که شخصیتهایی چون استاد مطهری و دکتر مفتح توانستند در مراکز علمی در جمع جوانان مستعد، اندیشه ناب اسلامی را ترویج نمایند.

در بررسیهایی که پیرامون انقلاب اسلامی صورت گرفته است، متاسفانه نقش این دسته در بسترسازی فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی مورد غفلت قرار گرفته و یا با اجمال و اختصار از آن گذشته اند. در این نوشتار، با سیری کوتاه در زندگانی و مبارزات سیاسی فرهنگی آیت الله شهید مطهری، فرازهایی مهم از مبارزات او مطرح خواهد شد.

آیت الله مرتضی مطهری در سیزدهم بهمن سال1298.ش در قریه فریمان واقع در هفتادوپنج کیلومتری شهر مشهد در خانواده ای مذهبی و روحانی به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات اولیه در مکتب، به فراگیری دروس ابتدایی پرداخت و از سن دوازده سالگی در حوزه علمیه مشهد به تحصیل علوم دینی مشغول گردید.[2] مطهری در سال1316.ش در شرایط مبارزه شدید حکومت پهلوی با روحانیت و مظاهر اجتماعی اسلامی، به منظور تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه

.......................................................................................... ص 79 ..........................................................................................

  • علمیه قم شد. او در دوران اقامت پانزده ساله خود در قم از درس فقه و اصول آیت الله العظمی بروجردی استفاده کرد؛ همچنین به مدت دوازده سال از محضر امام خمینی(ره) فلسفه ملاصدرا، عرفان، اخلاق و اصول را آموخت، تاجایی که از شاگردان خصوصی امام به حساب می آمد.[3]

مطهری، پس از امام، به درس فلسفه علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان منتقل شد. ایشان نهج البلاغه را نزد آیت الله علی آقا شیرازی فراگرفت.[4] از اساتید دیگر وی می توان به آیت الله العظمی حجت کوه کمره ای در اصول و آیت الله محمد محقق داماد در فقه اشاره کرد.[5] آیت الله مطهری پس از تکمیل تحصیلات خود در سال1331 به تهران منتقل شد. وی ابتدا در مدرسه سپهسالار و سپس در مدرسه مروی به تدریس پرداخت. ایشان در همین ایام، مقدمه و پاورقی بر جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم را به پایان رساند و در سال1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی آغاز کرد.[6] ازاین پس، وی در قالب ایراد سخنرانی و نگارش کتاب، همکاری گسترده ای را با مجامع اسلامی و کانونهای مذهبی پی گرفت. پس از تشکیل انجمن پزشکان در سالهای1337 و 1338، مطهری سخنران اصلی جلسات این انجمن بود و این همکاری در سالهای بعد نیز همچنان ادامه یافت.[7]

آغاز فعالیتهای سیاسی فرهنگی استاد مطهری را بایستی از سال1337 دانست؛ زیرا در این سال بود که شهربانی[8] و ساواک[9] هر دو برای ایشان تشکیل پرونده داده و اعمال، گفتار و کردار وی را به واسطه ماموران خود تحت مراقبت قرار دادند. شهید مطهری از همان آغاز در جریان نهضت اسلامی به رهبری مراجع و در راس آنها امام خمینی در سال1341 به طورفعال حضور داشت. پس از واقعه دوم فروردین سال1342 و حمله نیروهای امنیتی و انتظامی حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، تعداد زیادی از طلاب دستگیر و به سربازی اعزام شدند. در مدتی که این طلاب در پادگان باغ شاه تهران به سر می بردند، مطهری به دیدار آنها می رفت.[10] ادامه فعالیتهای او ساواک را بر آن داشت تا به وی در این خصوص تذکر دهد.[11] مرتضی مطهری جزو اولین افرادی بود که پس از سرکوب خونین قیام پانزدهم خرداد سال1342 بازداشت شد. این قیام در پی انتشار خبر دستگیری امام خمینی صورت گرفت.[12] دستگیری و زندانی شدن علما و وعاظ[13] تا پانزدهم مرداد همان سال ادامه یافت.[14] مطهری همزمان با این وقایع با هیاتهای موتلفه اسلامی رابطه نزدیکی برقرار کرد؛ ضمن آن که از دوره ملی شدن نهضت نفت با فدائیان اسلام نیز در ارتباط قرار گرفته بود.[15] آیت الله مرتضی مطهری به دستور امام عهده دار رهبری و هدایت هیاتهای موتلفه گردید.[16] فعالیتهای او پس از زندان به تبلیغ و سخنرانی در مساجد مشهور تهران مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و مسجد اتفاق متمرکز شد؛ و این در حالی بود که ساواک کنترل و مراقبت شدیدی از سخنرانیهای او به عمل می آورد. سخنرانیهای روشنگرانه مطهری به تهران محدود نمی شد بلکه ایشان در شهرهای متعدد به ویژه در دانشگاهها از جمله دانشگاههای تبریز، شیراز و نفت آبادان، سخنرانیهایی ایراد می کرد که از سوی دانشجویان مورد استقبال قرار گرفت.[17] از جمله اقدامات مهم و تاثیرگذار شهید مطهری، می توان به تاسیس موسسه خیریه تعلیماتی و تحقیقات علمی و دینی حسینیه ارشاد به همراه ناصر میناچی و محمد همایون در بیست وهشتم فروردین 1346 اشاره کرد.[18] گرداننده اصلی حسینیه ارشاد استاد مطهری بود. بعدها دکتر علی شریعتی نیز به حسینیه وارد شد و با حضور آن دو، این مکان رونق خاصی گرفت و مخاطبان اصلی و شرکت کنندگان آن نیز اغلب جوانان و دانشجویان بودند.[19] بااین همه، خط مشی گردانندگان حسینیه ارشاد به گونه ای بود که استاد علیرغم آن که از بانیان آن به شمار می رفت، ناچار به کناره گیری از آنجا شد.[20] به دنبال حمله نیروهای اسرائیلی به مردم بی دفاع فلسطین و اخراج تعداد زیادی از مردم مظلوم در

.......................................................................................... ص 80 ..........................................................................................

  • سال1349، مطهری به همراه علامه طباطبایی و آیت الله موسوی زنجانی شماره حسابهایی جهت کمک به جنگ زدگان افتتاح نمودند[21] که حساسیت فوق العاده ساواک را برانگیخت؛ چنان که به طرق مختلف سعی در تهدید و ارعاب او داشتند؛ از جمله آن که پس از شهادت آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی[22] در زندان، ساواک تهران او را احضار کرد و صورت جلسه های متناقض مقامات زندان را در مورد علت مرگ آیت الله سعیدی به وی نشان داد تا بدین وسیله تفهیم کنند که اگر از فعالیتهای خود دست برندارد، دچار چنین سرنوشتی خواهد شد.[23] در ادامه ایجاد این محدودیتها، ساواک در بیست وششم دی ماه 1349 طی ابلاغی به رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دستور داد ایشان را از ادامه تدریس معاف کنند؛[24] ضمن آن که کلیه فعالیتهای وی چه در تهران و چه در شهرستانها به طورکامل تحت کنترل قرار گرفت و[25] با نزدیک ترشدن موعد برگزاری جشنهای2500ساله شاهنشاهی، این مراقبت و کنترل هرچه بیشتر تشدید گردید.[26] بااین وجود، مطهری همچنان به سخنرانیهای متعدد خود در مساجد الجواد و هدایت ادامه داد؛ که البته هر دو مسجد در سال1351 تعطیل شدند. ساواک در پی احساس خطر از جانب حسینیه ارشاد، محل مذکور را نیز تعطیل کرد. متعاقب این تعطیلی، تعدادی از جوانان و دانشجویان مسلمان در مقابل درب بسته حسینیه ارشاد دست به تظاهرات زدند که به دستگیری هفده نفر از آنان و از جمله استاد مطهری منجر گردید.[27] ایشان پس از تحمل مدتی حبس و بازجوییهای مفصل، سرانجام آزاد شد. اما این دستگیری و حبس او را از فعالیتهایش بازنداشت و ایشان پس از آزادی همان رویه سابق خود را ادامه داد. شهرت و اعتباری که سخنرانیهای او پیدا کرده بود، باعث می شد وی جهت ایراد سخنرانی به شهرستانهای متعددی دعوت شود.[28] در ادامه این فعالیتها بود که ساواک ایشان را ممنوع المنبر کرد و[29] پس از مدتی، به همکاری علمی و آموزشی وی به عنوان رئیس دپارتمان فلسفه دانشکده الهیات نیز خاتمه داده شد.[30] شهید مطهری در سال1355 در مسافرتی به نجف اشرف موفق شد با حضرت امام (ره) دیدار کند. این اقدام با توجه به حساسیت ساواک، در نوع خود کار بسیار خطرناکی بود.[31] همچنین مطهری در طی سالهای13551357 در اکثر جلسات روحانیون مبارز در تهران، شرکت موثر و محوری داشت. این جلسات پایه و اساس جامعه روحانیت مبارز تهران را شکل داد.[32] سازمان مجاهدین خلق در سال1354، که تا آن زمان خود را یک گروه مبارز اسلامی مطرح کرده بودند، علنا طی اعلام مواضع استراتژیک جدید، خط مشی کمونیستی را برگزیدند و ازآن پس مخالفت اصولی و اساسی با آنها نیز در دستور کار شهید مطهری قرار گرفت.

شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی پس از دوره ای رکود در روند نهضت اسلامی، به تبع تبعید امام خمینی(ره)، به حرکت این نهضت شتاب بخشید و مبارزان مسلمان را به تجدید یاد و خاطره و نام رهبر دور از وطن نهضت واداشت. آیت الله مطهری در برپایی مجالس باشکوه ختم حاج مصطفی نقش بارزی ایفا کرد و از آن جمله در هشتم آبان1356 مراسم باشکوهی را در مسجد ارک تهران برگزار نمود.[33] اهانت روزنامه اطلاعات به مقام مرجعیت شیعه و ساحت امام خمینی در هفدهم دی ماه همان سال، قیام نوزدهم دی را توسط طلاب و مردم قم به بار آورد.[34] چهلم شهدای قم، تبریز را به صحنه حرکت گسترده تری تبدیل کرد.[35] دهم فروردین تظاهرات مردم یزد به مناسبت چهلم شهدای قیام مردم تبریز توسط نیروهای انتظامی و نظامی به خون کشیده شد. حلقه های شتاب زای انقلاب یکی پس از دیگری به وقوع پیوست. حمله به منزل علما در نوزدهم اردیبهشت، سالگرد قیام پانزدهم خرداد، تحریم عید نیمه شعبان از سوی رهبری نهضت، شروع ماه مبارک رمضان، نماز عیدفطر در تپه های قیطریه، کشتار مردم تهران در میدان ژاله و دهها واقعه خونین دیگر در سراسر کشور، ایران را در آستانه انقلاب قرار داده بود. استاد مطهری به عنوان یکی از ارکان جامعه روحانیت مبارز نقش مهمی در هدایت این حرکت عمومی داشت. با اوج گیری حرکتهای اعتراض آمیز، حکومت بعثی عراق به اشاره حکومت ایران اقداماتی را جهت جلوگیری از فعالیتهای مبارزاتی سیاسی امام در نجف فراهم آورد که خشم و اعتراض شدید مردم و روحانیت مبارز را برانگیخت.[36] پس از عزیمت امام خمینی(ره) به فرانسه تلگرافی از سوی جمعی از روحانیون تهران خطاب به رئیس جمهور این کشور مبنی بر برخورد احترام آمیز با رهبر انقلاب مخابره شد که نام استاد نیز در جمع امضاکنندگان تلگراف بود.[37] در وضعیت جدید، زمینه ارتباط بیشتری میان امام خمینی و مبارزان مسلمان فراهم آمد. چندماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، استاد مطهری برای برنامه ریزی و هماهنگی با رهبر انقلاب راهی فرانسه شد. امام مسئولیت تشکیل شورای انقلاب را به ایشان واگذار کرد تا زمینه مساعد برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم آید. پس از بازگشت مطهری، آیت الله دکتر بهشتی نیز راهی فرانسه شد.[38] در جریان اعتصابات گسترده در دوران انقلاب، تلاشی جهت تولید نفت برای مصارف داخلی توسط هسته هدایت نهضت صورت گرفت که استاد مطهری نقش موثری در این تلاش داشت.[39] دولت شاپور بختیار پس از روی کارآمدن دستور داد فرودگاههای کشور بر روی پروازها بسته شود. در اعتراض به جلوگیری از بازگشت امام خمینی به کشور، روحانیون مبارز در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند. طراح اصلی این اقدام استاد شهید مطهری بود.[40] با قطعیت یافتن بازگشت امام خمینی به میهن، مطهری به همراه شهید حجت الاسلام محلاتی و شهید دکتر مفتح شورای مرکزی کمیته استقبال از رهبر انقلاب اسلامی را به وجود آورد.[41] سرانجام پس از سالها انتظار، هواپیمای حامل امام خمینی در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. شهید مطهری و آیت الله پسندیده اولین کسانی بودند که در داخل هواپیما به ایشان خیرمقدم گفتند.[42] متن خوشامدی هم که در فرودگاه مهرآباد در حضور امام خوانده شد، به قلم مطهری بود.[43]

.......................................................................................... ص 81 ..........................................................................................

  • امام خمینی پس از ورود به ایران در دوازدهم بهمن سال1357 به بهشت زهرا رفت. قبل از سخنرانی تاریخی حضرت امام، آیت الله مطهری نطق کوتاهی ایراد کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست ودوم بهمن، شهید مطهری نقش حساسی را در تشکیل کمیته های انقلاب ایفا نمود.[44] تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی ایشان تا لحظه شهادتش در یازدهم اردیبهشت ماه سال1358 همچنان ادامه داشت. وی در طول سالها مبارزه سیاسی و فرهنگی یکی از فعالترین و پرکارترین شخصیتهای اصیل اسلامی بود که آثار متعددی را در عرصه های مختلف، با توجه به نیاز روز و ضرورتهای اجتماع، برجای گذاشت. تمام آثار او که همگی در پاسخ به مقتضیات جامعه بود، در قالب صدها سخنرانی، بحث علمی، کتاب و مقاله بر جای مانده است. وی به هنگام شهادت، یکی از اعضای برجسته شورای انقلاب بود. استاد مطهری(ره) پس از پایان جلسه ای که در منزل آقای سحابی برگزار شده بود، توسط گروه مشکوک فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید.[45]

پی نوشت ها

_______________________________

[1] برای اطلاع بیشتر ر.ک به: رحیم نیکبخت، نگاهی به زندگانی و مبارزات شهید آیت الله دکتر مفتح، اندیشه های دکتر مفتح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زیرچاپ.

[2] مجله پاسدار اسلام، شماره مسلسل113، اردیبهشت1370، ص3

[3] محمدحسن رجبی، زندگینامه سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1376، ص120

[4] مجله بعثت، نوزده دی، سال سوم شماره مسلسل90، دوره37، 27/8/60، ص4

[5] مجموعه آثار استاد شهیدمطهری، ج1، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سوم،1372، صص 109

[6] سیری در زندگانی استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم،1376، صص5150

[7] مجموعه آثار، پیشین، ص10

[8] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ساواک آیت الله مطهری، کد613، ش ب577، ص2

[9] همان آرشیو، پرونده ساواک آیت الله مطهری، کد1/180، ش ب412، ص8

[10] زندگانی و مبارزات استاد شهید مرتضی مطهری، تهران. انتشارات محمد، بی تا، ص47

[11] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان پرونده، ش ب412، ص47

[12] همان، صص7669

[13] مرحوم حجت الاسلام سیداحمد حسینی همدانی از جمله دستگیرشدگان خرداد1342 از هم بندیهای استاد بود که در دفتر یادداشتهای استاد مطهری یادداشتی به شرح زیر نوشته است که برای بار اول منتشر می شود:

«حقیقت سرایی است آراسته

هوا و هوس، گرد برخاسته

نبینی که هرجا که برخاست گرد

نبیند نظر، گرچه بیناست مرد

تو را تا دهان باشد از حرص باز

نیامد به گوش دل از غیب راز

یادگار ایام حبس در زندان موقت شهربانی تهران به مناسبت قیام مقدس ملت ایران به پیروی از علمای اعلام علیه استعمار و نفوذ خارجی، که در خدمت دوست ارجمند جناب آقای سیداحمد حسینی ملایری و چهل وپنج نفر دیگر از رفقا هستم. از خداوند متعال مسئلت می نمایم مسلمانان را روز به روز بیدارتر و آشناتر به مصالح عالیه شان بفرماید و شر استعمار و استعمارگران را از سرشان کوتاه بفرماید. مرتضی مطهری، 9/4/1342» (خاطرات حجت الاسلام حسینی همدانی، تدوین رحیم نیکبخت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص75)

[14] زندگانی و مبارزات استاد شهید مطهری، پیشین، ص47

[15] خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، به کوشش علیرضا کمری، تهران. مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1376، ص65

[16] زندگی و مبارزات استاد...، پیشین، ص51

[17] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان پرونده، ص107

[18] همان، ص118

[19] تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی. قم، نشر دارالفکر،1373، ص239

[20] سیری در زندگانی استاد مطهری، پیشین، صص7772

[21] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ساواک آیت الله مطهری، کد5/180، ش ب588، ص68

[22] ر.ک به: شهید آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1376

[23] حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ2، 1376، ص839

[24] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ساواک آیت الله مطهری، کد3/180، ش ب587، ص10. در یکی از اسناد پرونده استاد آمده است: «در تاریخ12/12/49 گزارشی حاکی از مخالفت یادشده با رژیم به عرض رسید و تیمسار ریاست معظم ساواک دستوری به شرح زیر صادر فرمودند: “این شخص را همیشه مراقبت نمایید. عنصری غیرصالح و همیشه در جبهه منحرفین قرار گرفته است.” در اجرای اوامر ایشان مراتب جهت مراقبت از این شخص به ساواک تهران منعکس شد.» (همان آرشیو، پرونده آیت الله مطهری، کد4/180، ش ب588، ص70)

[25] همان آرشیو، پرونده روحانیون مبارز خراسان، ش ب 123، ص206

[26] استاد شهید به روایت اسناد، به کوشش علی کردی، تهران. مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1378، ص181

[27] همان، صص208207

در مورد فعالیتهای شهید مطهری در حسینیه ارشاد اظهارنظری به شرح زیر از سوی مقامات عالی تر به ساواک در پرونده ساواک مندرج است: «پس از افتتاح حسینیه ارشاد، روحانی مذکور سخنرانیهای خود را در حسینیه مزبور آغاز و در طول این سخنرانیها که تا تعطیل شدن حسینیه ارشاد ادامه داشت با زیرکی خاصی موضوعات گمراه کننده ای عنوان کرده است. یادشده در تاریخ26/8/51 در جریان تظاهرات مقابل حسینیه ارشاد دستگیر و پس از مدتی آزادگردیده است. نکته ای که در سوابق وی همواره مشهود است، معاشرت و ارتباط نزدیک این شخص با سایر وعاظ ناراحت و روحانیون سابقه دار می باشد. پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد، مطهری مکررا و به طور پیوسته در جلسات مذهبی مخصوص دانشجویان دانشگاه و مدارس عالی شرکت و سخنرانی کرده است.» (همان آرشیو، پرونده آیت الله مطهری، کد4/180، ش ب588، ص71)

[28] همان آرشیو، پرونده استاد مطهری در ساواک، گزارشهای متعدد.

[29] استاد شهید به روایت اسناد، پیشین، ص209

در جمع بندی فعالیتهای استاد که توسط اداره کل سوم ساواک صورت گرفته نکات جالبی وجود دارد که منجر به ممنوعیت منبر وی گردید: «باتوجه به وضع مشکوک یادشده، از ساواکهای مشهد و تهران خواسته شد که از اعمال و تماسهای این شخص مراقبتهای دقیق تری به عمل آورند و متعاقبا یکی از منابع مورد اعتماد ساواک مشهد گزارشهایی در اختیار گذارد که خلاصه ای از آنها ذیلا به عرض می رسد:

1 در شهریور ماه 53، واعظ مذکور ضمن سخنرانی در سمینار دبیران علوم دینی، اظهار نموده... بحث پیرامون آزادی، برای محیط آزاد خوب است که انسان آزاد حرف بزند... آزادی و تساوی زن و مرد وسیله ای برای بهره گیری از زنها است که اول از طرف سرمایه داران غربی و استثمارگران شروع شد و بعد به کشورهای دیگر سرایت کرد. عده دیگری که سنگ آزادی به سینه می زنند و زن را آزاد می خوانند، برای بهر ه برداری جنسی و شهوی است... آزادی و تساوی در منطق اجتماعات ما مطلبی جز فریب دادن و سوءاستفاده کردن از زن نیست.

2 در تاریخ25/10/53 یادشده در محل دانشکده الهیات دانشگاه تهران ضمن گفت وگو با یکی از دوستانش و پس از اظهار تاسف از بازداشت سیدعلی خامنه ای، اظهار نموده خامنه ای از عوامل موثر در روشن کردن افکار اجتماع بوده است. وی اضافه کرد: شیخ دیگری به نام غفاری را که از پیشنمازهای تهران بود، در زندان سازمان امنیت کشته اند و کشتن او تبلیغ عجیبی علیه سازمان امنیت بود؛ زیرا خبر کشتن او به همه محافل دینی رسید و همه گروههای روشن بین فهمیدند و این عمل نفرت همه مردم را علیه سازمان امنیت برانگیخت و قیافه آدم کشی این دستگاه بار دیگر بر مردم کوچه و بازار آشکار گردید.

3 در تاریخ23/2/54 یادشده با دو نفر از معاشرین خویش صحبت می نموده و ابتدا از این که اعلامیه هایی علیه حزب رستاخیز در محیط دانشگاه پخش گردیده ابراز خوشحالی کرده و گفته “... نباید دست روی دست گذاشت و بیکار نشست... در حال حاضر از ما، کاری به طور مستقیم برنمی آید. چون روی ما حساسیت دارند. اما باید به طورغیرمستقیم کارکرد، به این معنی که افراد روشنفکر و خوش استعدادی را که در گوشه و کنار می توانیم پیدا کنیم و به وسایل مقتضی آنها را آماده کنیم تا ترتیب جلسات و سخنرانیها را بدهند و مخصوصا نسل جوان را دور خود جمع کنند و بعد در جهت فکری آنها را راهنمایی کنیم و مطالبی را که ما خود نمی توانیم با جوانان در میان بگذاریم، آنها بگذارند و درواقع گرداننده فکری جلسات، ما باشیم.”

ضمنا به استحضار می رساند تذکراتی که به مشارالیه داده شده در روحیه او به هیچ وجه موثر واقع نشده است.

بررسیهای معموله:

نتیجه حاصله از تجزیه و تحلیل اقدامات شیخ مرتضی مطهری حاکی از آن است که یادشده از سال42[13] تاکنون همواره درصدد آن بوده که به انحاء مختلف و با زیرکی خاص، به اقدامات روحانیون افراطی در مخالفت با رژیم دامن زده و ضمن سخنرانیهای خلاف و از طریق فعالیتهای جنبی و از جمله تالیف کتاب، عناصر متعصب مذهبی را نسبت به رژیم و انقلاب سفید هرچه بیشتر بدبین نموده و آنان را به سوی فعالیتهای ضدامنیتی سوق دهد. پس از جلوگیری از تشکیل جلسات حسینیه ارشاد که قریب به اتفاق شرکت کنندگان آن دانشجویان دانشگاهها و مدارس عالی بودند، مشارالیه تصمیم گرفته که به سمپاشیهای خود در بالای منبر ادامه دهد و به این ترتیب اگر این امکان را نداشت که دانشجویان را به حسینیه ارشاد بکشد، خود به دیدن آنها می رفت و ازآن پس با برنامه ای پیگیر، در جلساتی که در مساجد و نمازخانه های دانشگاهها و مدارس عالی برقرار می گردید، جهت دانشجویان این مراکز سخنرانی کرده است تا بتواند اقدامات سوء خود را دنبال نماید.

نظریه:

با عرض مراتب بالا و این که: اولا دستگیری روحانی یادشده موجبات بزرگ شدن وی و بالارفتن وجهه او در بین عناصر متعصب مذهبی و دانشجویان افراطی خواهد شد. ثانیا قرارگرفتن این شخص در راس گروه فلسفه دانشگاه الهیات و اصولا وجود وی در دانشگاه، باتوجه به مقاصد سوء این شخص، به هیچ وجه به مصلحت نمی باشد. ثالثا ادامه سخنرانیهای مشارالیه در محافل مذهبی صحیح نیست، علیهذا مستدعی است در صورت تصویب، اولا به اداره کل چهارم اعلام شود که ادامه خدمت نامبرده در دانشگاه تهران به مصلحت نیست، ثانیا با همکاری شهربانی کشور از ادامه سخنرانیهای وی ممانعت به عمل آید و مراقبت از او کماکان ادامه یابد. موکول به رای عالی است.» (همان آرشیو، پرونده آیت الله مطهری، کد4/180، ش ب588، ص73)

[30] همان، ص360

[31] مجموعه آثار، پیشین، ص11

[32] مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل186، 5/2/1366، ص17

[33] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، تهران، سروش، 1376، ص51

[34] اسناد انقلاب اسلامی، ج3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1374، ص236

[35] همان، ص243

[36] روزشمار انقلاب اسلامی، ج6، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،1378، ص72

[37] همان، ص246

[38] خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، پیشین، ص100

[39] استاد شهید مرتضی مطهری، یاران امام به روایت اسناد ساواک (عالم جاودان)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1382، ص51

[40] سیری در زندگانی استاد مطهری، پیشین، ص125

[41] مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل161، 25/1/65، ص29

[42] تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، پیشین، ص427

[43] سیری در زندگانی استاد مطهری، پیشین، ص129

[44] همان، صص136135

[45] مجموعه آثار، پیشین، ص12

.......................................................................................... ص 82 ..........................................................................................

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است