در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه کتاب نقد، شماره 14، دژاکام، علی ؛


  • اشاره:

مقاله، دیدگاه استاد مطهری را در خصوص تساهل در سه حوزه و به سه معنی، به تفکیک بررسی می کند. ایشان تساهل را بمعنای «تحمّل عقائد دیگران» و نیز «آسان بودن شریعت» می پذیرند اما آن را بمفهوم «سهل انگاری و سازشکاری» در امر دین، ردّ می کنند:
آن «تساهل و تسامح» که ترجمه Tolerance(تولرانس) است، مفهومی وارداتی محسوب می شود که لزوما با تسامح و مدارای اسلامی، مترداف نیست و مثلاً نمی توان آن را به حدیث رسول اکرم(ص) که فرمود: «لم یرسلنی اللّه بالرّهبانیه ولکن بعثنی بالحنیفیّة السّهلة السّمحة» مستند کرد. تساهل لیبرالی را نمی توان امری دینی قلمداد کرد و در عین حال نمی توان با استناد به مخالفت با «مداهنه و مصانعه» با کفّار و اهل کتاب، از تساهل و تسامح مشروع نیز نهی کرد.
پیش از هر چیز لازم است از کلّی گویی در باب «تساهل و تسامح» پرهیز شود و معتقدان و منتقدان، تبیین صریح و روشن خود را از این اصطلاحات ارائه کنند و به تعریف واحدی از «تساهل و تسامح» بویژه در حوزه دین برسیم تا معلوم شود بر سر کدام نکته با یکدیگر اختلاف داریم. اینک از این زاویه به آثار مطهری نگریسته و سه برداشت از «تساهل و تسامح» را از دیدگاه ایشان به اجمال بیان می کنیم:
1 به معنای «تحمل عقیده مخالف» که منفعلانه و از سر ناچاری و ضعف نباشد بلکه فاعل «تساهل و تسامح» می تواند نظر نامطلوب را سرکوب کند ولی از سر آزادی و اختیار، به او اجازه حیات و ابراز وجود دهد و این حکایت از اقتدار فکری فاعل «تساهل و تسامح» می کند.
این معنا از «تساهل و تسامح» مورد قبول بوده و تاریخ اسلام سرشار از چنین «تساهل و تسامح» در عرصه های گوناگون بوده است مشروط به آنکه نظریه نامطلوب، از مسیر ادب و منطق و قانون، خارج نشود.
2 به معنای سازش بر سر اصول و احکام دین و دست برداشتن از لااقل بخشی از باورهای دینی، که استاد
............................................................. ص 351 .............................................................
  • مطهری این معنا از «تساهل و تسامح» را معادل «مداهنه و مصانعه» دانسته و تصریح می کنند که قرآن و سنّت به شدت با این معنا از «تساهل و تسامح» برخورد کرده و دینداران را از آن نهی کرده اند.

3 به این معنا که اسلام در امر دینداری اجتماعی از همه دینداران، توقّع به بجاآوردن همه حدّ اکثرها را ندارد و به ظرفیت و ناتوانی و محدودیت های بشری توجّه دارد. این معنا از «تساهل و تسامح» نیز مورد پذیرش می باشد. آنچه در پی می آید تفصیل نکاتی است که گفته آمد:
1. تحمّل عقاید دیگران
استاد مطهری در تبیین عوامل مؤثر در شکل گیری نشاط علمی در زمان امام صادق(ع) عواملی را از جمله «تساهل و تسامح» به معنای همزیستی با غیرمسلمانان و تحمّل اهل کتاب می شمارد:
«... در آنچه امروز «تسامح و تساهل دینی» اصطلاح کرده اند و همزیستی با غیرمسلمانان است مسلمانان، اهل کتاب را تحمل می کردند و این را بر خلاف اصول دینی خودشان نمی دانستند.»(1)
مطهری یکی از عوامل رشد علمی جامعه مسلمین را همین نوع از «تساهل و تسامح» توسط مسلمانان می داند که اجازه می داد تا اندیشمندان اهل کتاب براحتی وارد جامعه اسلامی شوند و مسلمین مقدم آنان را گرامی شمردند و لذا در همان عصر اول، معلومات اینها را از ایشان گرفتند و در عصر دوم، خود مسلمین در رأس جامعه علمی، قرار گرفتند.(2)
مطهری بر این باور است که احادیثی چون «خذالحکمة ولو من مشرک...»، «الحکمة ضالّة المؤمن یأخذهااینما وجدها» و آیاتی چون «یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا»،(3) که بر اخذ علوم و فنون گرچه از مشرک، توصیه می کنند و حکمت را گمشده مؤمن می دانند و آن را «خیر کثیر» معرفی می کنند، در حقیقت به «تساهل و تسامح دینی» توصیه می کنند، زیرا بدون «تساهل و تسامح دینی» یعنی بدون «همزیستی مسالمت آمیز» مسلمانان با غیر مسلمانان، گرفتن علوم و فنون از غیرمسلمانان امکان پذیر نخواهد بود.(4) استاد مطهری در ردّ این نظر که «تسامح و تساهل» نسبت به اهل کتاب، ریشه در دربار خلفاء دارد چنین می نویسد:
«برخی مسأله «تسامح و تساهل» نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که سعه صدر خلفاء ایجاب کرده که در دربار آنها مسلمانان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از
............................................................. ص 352 .............................................................
  • یکدیگر استفاده کنند ولی این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. حتی جرجی زیدان، این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا می گذارد. داستان سیدرضی را نقل می کند که سیّد رضی که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوق العاده ای است وقتی که دانشمند معاصرش «ابوالحسن صابی»(5) وفات یافت قصیده ای در مدح او گفت:

أرأَیت من حَملواعلی الاعوادِ

أَرایت کیفَ خبا ضیاُء النادّی
  • «دیدی این چه کسی بود که روی این جوبهای تابوت حملش کردند؟! آیا فهمیدی که چراغ محفل ما خاموش شد؟! این یک کوه بود که فرو ریخت...»، برخی آمدند به او عیب گرفتند که آیا یک سید اولاد پیغمبر، یک عالم بزرگ اسلامی، یک مرد کافر را این طور مدح می کند؟! گفت: بله «انّما رثیتُ علمهَ»، من علمش را مرثیه گفتم، مرد عالمی بود، من او را به خاطر علمش مرثیه گفتم. در این زمان اگر کسی چنین کاری کند از شهر بیرونش می کنند. جرجی زیدان بعد از آن که این داستان را نقل می کند می گوید: ببینید سعه صدر یک سید اولاد پیغمبر«ص» مثل سیّد رضی با اینهمه عظمت روحی و این مقام شامخ علمی و سیادت، یک کافر را چنین مدح می کند. بعد می گوید همه اینها ریشه اش از دربار خلفا بود که اینها مردمانی واسع الصدر بودند. این به دربار خلفاء مربوط نیست. سیّد رضی، شاگرد علی ابن ابی طالب«ع» است که نهج البلاغه را جمع کرده. او از همه مردم به دستور جدّش علی بن ابی طالب«ع» آشناتر است که می گوید: حکمت و علم در هر جا که باشد محترم است.»(6)
  • به اعتقاد مطهری، «تساهل و تسامح دینی» به معنای پیش گفته، یکی از عوامل مؤثر گسترش اسلام در قرون اولیه بود و طی پنج قرن، اسلام در «تساهل و تسامح دینی» از پیش گامان بوده است:
  • «پیدایش و اضمحلال تمدن اسلامی از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن، از سال 81 هجری تا 597 هجری از لحاظ نیرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نیک و تکامل سطح زندگانی و قوانین منصفانه انسانی و تساهل دینی [احترام به عقاید و افکار دیگران] و ادبیات و تحقیق علمی و علوم و طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود.»(7)
  • زندگانی ائمّه اطهار علیهم السلام پر است از «تساهل و تسامح دینی» چه تسامح و تساهلی بالاتر از اینکه در حکومت علی(ع) در حقوق شهروندی و انسانی هیچ فرقی بین یک مؤمن و یک یهودی وجود ندارد
  • ............................................................. ص 353 .............................................................
  • شمشیر عدالت علی(ع) همان مقدار که برای احقاق حقوق یک شهروند مؤمن و مسلمان و شیعه برّان است، درست، همان مقدار برای گرفتن حق یک شهروند یهودی به کار گرفته می شود. غیرمسلمانان در حکومت علی(ع) با آسایش تمام زندگی می کنند و در مواقع لزوم، علی(ع) را به محکمه می کشانند و پیروز از محکمه خارج می شوند، بدون اینکه کمترین ترسی به خود راه بدهند. استاد در کتاب «داستان راستان»، داستانهای بسیاری از جمله «مسلمان و کتابی»، «امام باقر(ع) و مرد مسیحی»، «مسیحی و زره علی(ع)»، «تازه مسلمان»، «سلام یهود»، «در ظله بنی ساعده»، «دستی که بریده شد»، «حضرت امیر و پیرمرد نصرائی»، «مفّضل و ابن ابی العوجاء» و «مناظره امام صادق(ع)» با گروهی زاهد مسلک و متصوّفه را نقل می کند که بیانگر روح تسامح و آسان گیری با اهل کتاب و غیرمسلمانان در حکومت اسلامی است.

2. سازش بر سر دین
قرآن کریم، رسول اکرم(ص) را از «مداهنه»(8) و «مصانعه» یعنی سازش کاری با کفّار، نهی می کند و سازش با کفار و اهل کتاب را به منزله اطاعت از آنان می داند. مطهری، «تساهل دینی» را به معنای «ادهان» گرفته و معتقد است که قرآن با «تساهل دینی» یعنی سازش با غیرمسلمان بر سر دین، مخالف است و در تفسیر آیه
(و دّوالوتُدهِنُ فَیُدهنون) می گوید:
«موضوع آیه، ادهان است. ادهان دو طرفی، یعنی سهل گیری دو طرفی؛ توهم کمی در حرفهایت سهل بگیر، ما هم کمی در حرفهایمان سهل می گیریم یعنی تساهل. اصطلاحی امروز پیدا شده است، اسمش را گذاشته اند «تسامح»، تسامح در مورد خودش نسبتا تعبیر خوبی است ولی اینها اسمش را گذاشته اند تساهل دینی که از تساهل دینی دفاع می کنند، نقطه مقابل تعصّب. به نظرم این لغت را اوّل بار تقی زاده به این معنی، وضع کرد. مقصود از کلمه «ادهان»، همین است که تو در بعضی از حرفهایت یک مقدار نرمش و تساهل نشان بده، گذشت نشان بده، ما هم در بعضی از حرفهایمان همین طور، بعد با هم کنار می آییم. این را قرآن به شدّت، نفی کرد و فرمود: فَلاتُطِعِ الُمکذّبینّ ودّوالوتُدهن فَیدهنُون.»
به اعتقاد مطهری، علّت ردّ سازش با اهل کتاب و کفّار از ناحیه قرآن کریم، این است:
«دو فکر که در دو قطب متضاد قرار گرفته اند امکان ندارد که با یکدیگر کنار بیایند مگر اینکه این فکر مقداری از حرفهایش را حذف کند، آن هم مقداری از حرفهایش را، تا بشود اینها را در کنار همدیگر قرار
............................................................. ص 354 .............................................................
  • داد والاّ اگر او بخواهد روی همه حرفهای خودش ایستادگی داشته باشد، آن هم روی همه حرفهای خودش، محال است که با هم کنار بیایند.»

به اعتقاد مطهری، «سازش با غیرمسلمان» اگر به معنای مصالحه کردن بر سر دین و حتی کوچکترین موّاد دین باشد به شدت از ناحیه قرآن کریم، نفی شده ولی اگر به عنوان تاکتیک، مورد استفاده قرار بگیرد، مورد قبول اسلام است:
«مطلبی را باید توضیح دهم و آن همین مسأله تساهل است... آیا قرآن این کار را به طور کلی نفی می کند؟ باید عرض کنیم که دو مطلب است. یک نوعش را قرآن به کلی، نفی می کند که هرگز به پیغمبر، اجازه نمی دهد تا چه رسد به غیرپیغمبر، و آن [یعنی] مصالحه براساس خود مواد برنامه و فکر، یعنی به اصطلاح امروز ایدئولوژی؛ یعنی بیاییم این طور کنار بیاییم که تو از بعضی حرفهایت صرف نظر کن، ما هم از بعضی حرفهایمان صرف نظر می کنیم. یک دین حق، محال است اجازه بدهد که با دشمن کنار بیایید،... یک مستّحب یا مکروه کوچک هم قابل مصالحه نیست؛ یعنی اگر یک چیزی در شریعت وارد شده است که مستّحب است،... آیا این قابل مصالحه است که طرف بگوید تو از این یک مستّحب صرف نظر کن و بگو مستّحب نیست، ما هم از فلان حرفمان صرف نظر می کنیم؟ خیر، قابل مصالحه نیست. یک چیزی که جزء وحی الهی است، ولو به عنوان کوچکترین مستّحب و کوچکترین مکروه، قابل مصالحه و گذشت نیست. بله یک امر دیگر است که قابل تصالح و گذشت است و به اصطلاح، تاکتیک بردار است. تصالح، مسأله تاکتیک است... مسأله تاکتیک، به «اصول» یعنی به مواد برنامه، هرگز جریان ندارد، با عمل جریان دارد؛ یعنی در مقام اجراء، قرارداد می بندیم که این کار را فعلاً تأخیر یا جلو بیندازیم. مسأله، می شود مسأله اجرا، که مسأله دیگری است. قرآن این اختیار را از پیغمبر(ص) نگرفته است که در مقام اجرا، یک قرارداد صلحی با مشرکین امضا کند؛ نه در دعوی خودش صلح کند. در دعوی خود، صلح کردن یک مسأله است، در مرحله اجرا صلح کردن مسأله دیگر است.
3. رضایت به مراتب متوسّط دینداری در اکثریت مردم
استاد در تفسیر حدیثی که از رسول اکرم(ص) با این مضمون نقل شده «لم یرسلنی اللّه بالرّهبانیة ولکن بعثنی بالحنیفة السّهلة السمحة»، می فرماید:
............................................................. ص 355 .............................................................
  • «در این شریعت، به حکم این که «سهله» است، تکالیف دست و پاگیر و شاقّ و حَرَج آمیز وضع نشده است؛ «ما جَعَل علیکم فی الدّینِ مِن حَرجٍ»، خدا در دین، تنگنایی قرار نداده است و به حکم این که «سمحه» (باگذشت) است، هر جا که انجام تکالیفی توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد، تکلیف ملغی می شود.»

از تفسیر مطهری اینگونه می توان برداشت کرد که حوزه «تساهل و تسامح» دینی، تکالیف دینی می باشد بنابراین بحثی درون دینی است نه بیرون دینی، لذا درجایی که تکلیف الهی بر بندگان وجود ندارد بحث از این نوع «تساهل و تسامح» دینی، بی معناست. معنای «تساهل و تسامح» دینی آن است که در امر دینداری می توان در مواردی، به حداقّل های دینی که کمترین مشقت را برای دینداران درپی داشته باشد بسنده کرد و مردم را در رعایت حداکثرها اجبار ننمود زیرا خداوند هم از عموم بندگان، همان حدّاقل ها (واجبات) را خواسته و رعایت حدّاکثرها (مستحبّات) را به بندگان خاصّ واگذار کرده است. حداقّل نماز که همان صورت ظاهری نماز است و حداقل روزه که همان بجانیاوردن مبطلات ظاهری روزه است برای رفع تکلیف نزد خداوند کفایت می کند و باقی تکالیف دینی نیز چنین است. بیشترین نمود «تساهل و تسامح» دینی به معنای مذکور در سطح جامعه دینی نمایان می شود. یکی از آثار مهم «تساهل و تسامح دینی» به معنای مذکور، برچیده شدن دامن ریا و سالوس بازی از جامعه دینی است.
«همانگونه که خداوند، مشقّت بر بندگان را نمی پذیرند، زیر پا نهادن حداقّل های دینی را نیز نمی پذیرد و در صورت تحقّق، به شدت با آن برخورد می کند. امر بمعروف و نهی از منکر، مکانیزم تحقّق بخشیدن به حدّاقل های دینی بخصوص در سطح جامعه دینی است. به تعبیر علی(ع)، رسول اکرم(ص)، طبیبی بود که بر سر بالین بیماران حاضر می شد و ابتدا با لطف و مهربانی و گذشت و چشم پوشی، مرهم بر زخمهای آنان می نهاد ولی اگر «تساهل و تسامح»، سودی نمی بخشید و آنها در رعایت حدّاقل های دینی کوتاهی می کردند و احکام الهی را به سخره می گرفتند با آنها به شدت برخورد می کرد و با اجرای حدود الهی آنها را تنبیه می نمود،(9) اگرچه تنبیه رسول اکرم(ص) نیز از روی شفقت و لطف و احسان و مهربانی است به همین خاطر به کفار می فرمود: «دلم به حال شما می سوزد که چرا شما به آنچه که خیر و حق شماست نمی رسید.»(10)
............................................................. ص 356 .............................................................
  • پی نوشتها :

______________________________
1. سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص 141.
2. منبع پیشین
3. بقره / 269.
4. ر. ک به: سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، صص 142141.
5. ابواسحق صابی مسلمان نبود، صابئی بود.
6. منبع پیشین، صص 143142
7. مجموعه آثار، ج 1، ص 349 به نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت، ج 11 ص 317.
8. مطهری «مداهنه» را با «مصانعه» که به معنای سازشکاری است مترادف می داند.
9. ر.ک.به: مجموعه آثار، ج 17، ص248.
10. تعلیم و تربیت، ص 168.
............................................................. ص 357 .............................................................
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است