در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه فقه (کاوشی نو در فقه اسلامی)، شماره 23، نجفی، محمد حسن ؛


  • فقه, درخورِ جایگاهی که دارد باید از چنان رشد و بالندگی برخوردار باشد که بتواند همپا, بلکه پیشاپیش حرکت شتابان زندگی انسان امروز حرکت کند و هر آن, افقهای جدیدی را فرا روی خواهندگان و آرزومندان بگشاید و پاسخ گوی انبوه نیازهای فردی و اجتماعی باشد. دانشی که فلسفه وجودی خود را روشن کردن تکلیف یکان یکان, چه در زندگی فردی و چه زندگی اجتماعی می داند, و (فعل مکلف) محور تمامی پژوهشها و بررسیهای اوست, نمی تواند از دگردیسیهای پرشتابی که برگرداگرد (فعل مکلف) تنیده است, چشم بپوشد.

این جایگاه عالمان دین و فقیهان روشن اندیش را متعهد می سازد, تا به پیشباز مسائل نو پیدا بروند و با رو در رویی با هر گزاره و مسأله جدید, بابی تازه بگشایند و با همان دقت, وسواس و نکته سنجیهای پیشینیان به اجتهاد و استنباط بپردازند, تا پیوند فقه و زندگی را جل وه گر سازند و توان مندی فقه شیعه را در پاسخ گویی به نیازهای انسان امروز, پاس دارند.
متأسفانه با آن که, امروز هم نیازها و هم تواناییها و شرایط خود را بر فقه و فقیهان عرضه داشتند, ولی بین آن جایگاه و این رسالت, فاصله بسیار است.
...................................................................... ص 3 ......................................................................
  • استعدادها, توانها, دقتها و نکته سنجیها, پیش تر, به بخشها و مسائلی از فقه متوجه می شوند که یا به کلی مورد نیاز نی ستند و یا نیاز نخست جامعه امروز ما نیستند. اگر چاره ای اندیشیده نشود, گذشت زمان این فاصله را بیش تر کرده و سرانجام, فقه را, که پس از سالها انزوا با زحمتها و خون دلهای فراوان, به صحنه جامعه آمده, دوباره به انزوا می کشاند و در گوشه حجره ها, زمین گیر می ساز د. این جاست که درنگ در افکار و اندیشه فقیهانی که درد دین داشته و دغدغه اصلی آنان رساندن فقه به جایگاه اصلی خویش بوده است, ضرورت می یابد.

بی گمان شهید مطهری, از انگشت شمار فقیهانی است که اندیشه برابرسازی فقه بانیازهای زمان, آنی از حیات علمی و تحقیقی او جدا نشده است.
او, از بُن دندان, بر این باور بود که:
(اسلام… مکتبی است جامع و واقع گرا, در اسلام, به همه جوانب نیازهای انسانی, اعم از دنیایی یا آخرتی, جسمی یا روحی, عقلی و فکری, یا احساسی و عاطفی, فردی و اجتماعی, توجه شده است.)1
استاد, جلوه گری و به حقیقت پیوستن فراگیری و گستردگی و واقع گرایی را در ضرورت تشکیل حکومت می بیند:
(اسلام تمام شؤون زندگی بشر را زیر نظر دارد. قانون اجتماعی دارد, قانون اقتصادی دارد, قانون سیاسی دارد. آمده برای تشکیل دولت, تشکیل حکومت….)2
از نگاه او, منابع چهارگانه فقه: کتاب, سنت, اجماع, عقل, از چنان غنایی برخوردار است که می تواند تمامی این نیازها را برآورد:
(منابع چهارگانه اسلام, کافی است که علمای امت نظر اسلام را درباره هر موضوعی کشف نمایند. علمای اسلام, هیچ موضوعی را به عنوان این که بلاتکلیف است تلقی نمی کنند.)3
...................................................................... ص 4 ......................................................................
  • در روش فقاهتی او, اجتهاد رمزی دارد که بدون توجه به آن, این قدرت و توانایی, به دست نمی آید.

(اساساً, رمز اجتهاد در تطبیق دستورات کلی بر مسائل جدید و حوادث متغیر است. مجتهد واقعی آن است که این رمز را به دست آورده باشد. توجه داشته باشد که موضوعات, چگونه تغییر می کند و بالطبع حکم آنها عوض می شود والاّ به موضوع کهنه و فکر شده, فکر کردن و حداکثر یک (علی الاقوی) را تبدیل به (علی الأحوط) کردن و یا علی الأحوط را تبدیل به علی الأقوی کردن, هنری نیست و این همه جار و جنجال لازم ندارد.)4
او, در سراسر آثار خود تلاش می ورزد این باورها را جامه عمل بپوشاند و آنها را به نسل جدید حوزه, برساند.
ییک جا, به ادامه مبانی می پردازد و اندیشه خویش را بر عروة الوثقی شریعت پیوند می زند و در جای دیگری, به کالبد شکافی روش موجود فقاهت و اجتهاد, می پردازد, کاستیها را می نمایاند و عواملی را که در برابرسازی فقه با نیازهای زمان کارساز است, بر می شمرد.
راههای رشدو بالندگی فقه را می نمایاند و نسبت به عوامل جمود و رکود هشدار می دهد و در فرجام, با قلمی استوار و منطقی توانا, به پیشواز پرسشها و شبهه هایی که متوجه باور: (فقه, پاسخ گوی نیازهای جامعه) است می رود و به آفرینش آثاری نو, دست می یازد.
امروز عرصه فقه پژوهی سخت نیازمند واکاوی در انظار فرزانه ای است که دغدغه ها, نگرانیها و دلواپسیهای او درباره فقه, نگرانیها, دغدغده ها و دلواپسیهای امروز ماست و دفاعهای او از قلمرو فقه, ضرورت امروز ما و رهنمودهایش در جهت رشد و بالندگی فقه, چراغ راه ماست. بویژه آن که پس از گذشت بیست سال از تشکیل حکومت اسلامی, هم نیازها بیش تر احساس شده است و هم تهی گاه ها, بهتر خود را نمایانده است.
...................................................................... ص 5 ......................................................................
  • البته در سالهای اخیر, نگاهها به سوی (فقه پاسخ گو ) رفته; بویژه پس از سفارشهای مکرر حضرت امام و راهکارهایی که خود آن حضرت در جهت پویایی و شکوفایی فقه ارائه کرد, مانند تأکید ایشان بر نقش زمان و مکان در اجتهاد, توجه به عنصر مصلحت, حفظ نظام و…و نیز رهنمودها ی مقام معظم رهبری در راستای رشد و بالنده سازی فقه, امروز شاهد حرکتها و تلاشهای مبارک و خجسته ای, هر چند کُند, در حوزه هستیم که امید است در آینده رد پای ماندگاری از خود بگذارد و شتابی در خور گیرد.

آنچه ما را بر آن داشت تا به پاسداشت یاد شهید مطهری, این چند سطر را به نگارش در آوریم, دو سفارش و رهنمود مهم آن بزرگوار, در راستای رشد و بالندگی فقه است که متأسفانه تاکنون مورد توجه قرار نگرفته و حال آن که از نگاه استاد و هر صاحب نظری برای فقه ضرورت نخست را داشت. اگر آن روز, طرح این پیشنهادها برای پاره ای از گوشها سنگین بود و نیاز به اقامه برهان و استدلال داشت, زمان و نیاز امروز, بایستگی آنها را بدیهی کرده است و بی نیاز از چند وچون و استدلال.
1. تخصصی شدن فقه
کم تر دانشی را می توان به گوناگونی و گستردگی فقه یابید. آنچه امروز, زیر عنوان حقوق طرح می شود, با گونه های گوناگون آن: حقوق اساسی, حقوق مدنی, حقوق خانوادگی حقوق اداری, حقوق سیاسی و… در بابهای گوناگون فقه, با نامها و عنوانهای دیگر پراکنده است. افزون بر ای ن,مسائلی مانند: عبادات که در حقوق امروز مطرح نیست, در فقه طرح شده است. فقه با موضوع دگرگون شونده ای چون: (فعل مکلف) و با هدف گیری چون: پاسخ گویی به پدیده های نوپیدا, رودر رو شدن فقه شیعه با عنصر حکومت, چیزی که در گذشته سابقه نداشته و گزاره ها و پرسمانها ی انبوهی که از این راه بر فقه عرضه
...................................................................... ص 6 ......................................................................
  • شده است, همه و همه, چیرگی و خبرگی فردی را بر همه بابهای فقه, ناممکن ساخته و اجتهاد در پدیده های نوپیدا را ناکارامد کرده است.

شهید مطهری با تیزبینی, سی سال پیش, رشته ای شدن فقه را ضرورت صد سال اخیر می دانست:
(احتیاج به تقسیم کار در فقه و به وجود آمدن رشته های تخصصی در فقاهت, از صد سال پیش به این طرف ضرورت پیدا کرده و در وضع موجود, یا باید فقهای این زمان, جلو رشد فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد تسلیم شوند; زیرا تقسیم کار در علوم, هم معلول تکام ل علوم است و هم علت آن.)5
از نگاه استاد, رشد و بالندگی فقه در گرو تخصصی شدن فقه است و فرار از آن, مایه رکود و جمود و بیرون رفتن فقه از روند تکاملی و حیات پویای آن است.
در بیان دیگر, همین بایستگی را با اشاره به دستاوردها و راهکارهای آن, مستند به سخن مؤسس حوزه می کند:
(در این وضع حاضر و بعد از این, پیشرفت و تکامل که در فقه, مانند سایر علوم دنیا پیدا شده و این پیشرفت, معلول مساعی علما و فقهای گذشته بود. یا باید علماء و فقهای این زمان, جلو رشد و تکامل فقه را بگیرند و مانع ترقی آن گردند و یا باید آن پیشنهاد متین و مترقی [پیشنهاد شیخ عبدالکریم حائری, درباره تخصصی شدن بابهای فقه] را عملی کنند, رشته های تخصصی به وجود آورند و مردم هم, در تقلید, تبعیض کنند, همان طوری که در رجوع به طبیب, تبعیض می کنند.)6
شرح این طرح مترقی از زبان آقای اراکی چنین است:
(حاج شیخ می فرمود: هر بابی از این ابواب, یک متخصص
...................................................................... ص 7 ......................................................................
  • لازم دارد; چون ابواب فقه, خیلی متشتت و اقوال و ادله عقلیه و نقلیه و اجماعاتش تتبع زیاد می خواهد و افراد سریع الذهن, لازم دارد و این عمر انسانی کفایت نمی دهد که پنجاه باب به طور شایسته و آن طور که باید و ش اید, تحقیق شود, پس خوب است برای هر بابی یک شخص متخصص بشود.)7

اگر آن روز, این پیشنهادهای متین و مترقی, مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گرفتند, امروز این همه شبهه ها و پرسشهای بی پاسخ مانده نداشتیم و انبوه راههای نا رفته پیش رو نمانده بود. امید آن که برای جبران گذشته, مجال را غنیمت شمرده, با انجام کارشناسیها و رایزن یها و نشستهای علمی درخور, راهکارهای به حقیقت پیوستن این مهم, هر چه زودتر فراهم گردد.
2. شورای علمی
رشد و بالندگی فقه, همچون دیگر دانشها, وامدار اختلاف نظر و برخورد آرای گوناگون است. عرصه پژوهش, بی اختلاف دیدگاهها, مُردابی را ماند که امکان رشد و حیات را از هر ذی حیاتی می گیرد. ولی آنچه مهم است جدا کردن بین عرصه تحقیق و میدان عمل است. به همان اندازه که اختلاف نظر در عرصه تحقیق, شایسته است, در عرصه عمل یگانگی در نظر و رویه شایسته است و خوشایند; بویژه در مسائل اجتماعی که اختلاف نظر در آنها پیامدهای فراوان دارد.
فقه دو مرحله دارد: مرحله تحقیق و تفقّه و مرحله عمل و تحقّق. در مرحله نخست, آنچه خوشایند است (اضربوا بعض الرأی ببعض) است; ولی آنچه در مرحله دوّم خوشایند است و مفید, نتیجه این برخورد آراء است که (یتولد منه الصواب). برخورد آراء, مقدمه رسیدن به حق و واقع است که آن جا, جای یگانگی نظر است; چرا که حق تعدد بردار نیست. برای رسیدن به این مهم, استاد
...................................................................... ص 8 ......................................................................
  • مطهری پیشنهاد می دهد:


(اگر شورای علمی در فقاهت پیدا شود و اصل تبادل نظر, به طور کامل جامه عمل بپوشد, گذشته از ترقی و تکامل که در فقه پیدا می شود, بسیاری از اختلاف فتواها را از بین می برد.)8
خوشبختانه زمینه عملی شدن این پیشنهاد در حوزه های علمیه موجود است. طلبه از روز نخست, با مقوله مباحثه و گفت وگوی علمی با همگنان خود آشنا می شود. کافی است ما این شیوه مباحثه را به سطح طلاب و فضلا, ویژه نسازیم و آن را به سطح عالی حوزه, فقهاء و مراجع بگسترانی م. ما در درسهای خارج, این پیوند را با فقیهان پیشین, به راحتی برقرار می کنیم, استاد, آرای آنان را با رأی خود می سنجد و پس از تضارب و تبادل, رأی صواب را بر می گزیند. ما اگر همین پیوند را با فقیهان موجود برقرار سازیم, بی گمان, به واقع و صواب زوتر خواهیم رسی د. بنابراین, با توجه به این پیش زمینه ها, انجام این مهم چندان دور از واقعیت نیست. به امید آن روز.
پی نوشتها:
1. (مجموعه آثار), شهید مطهری, ج63/2, صدرا.
2. (جهاد), شهید مطهری17/, صدرا.
3. (مجموعه آثار), ج241/2.
4 . (ده گفتار), شهیدمطهری, گفتار اصل اجتهاد در اسلام/ 9899, صدرا.
5. (بحثی درباره مرجعیت و روحانیت), جمعی از نویسندگان61/, شرکت سهامی انتشار.
6. همان60/.
7. مجلّه (حوزه), شماره 40/12, مصاحبه با آیت اللّه اراکی.
8. (بحثی درباره مرجعیت و روحانیت) 64/

....................................................................... ص 9......................................................................

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است