در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 57، احمدزاده، مصطفی ؛


تذکر: این مقاله برای جلوگیری از خستگی کاربر به دو بخش تقسیم شده که بخش اول آن پیش روی شماست و لینک بخش دوم در انتهای صفحه ارائه گردیده است.

چکیده

در این مقاله روش تفسیری استاد شهید مطهری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نویسنده، نخست، به گزارش عصر استاد مطهری پرداخته و گونه شناسی آثار قرآنی و پیش فهم های تفسیری ایشان را گزارش کرده است. سپس به ویژگی های روش تفسیری استاد روی آورده و از روش های تفسیر عقلی، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر اثری، تفسیر ادبی، تفسیر علمی، تفسیر موضوعی و تفسیر عصری سخن به میان آورده و در هر بخش، ابتدا، روش تفسیری مربوطه را تعریف کرده و سپس با استناد به آثار و سخنرانی های استاد، جایگاه آن روش را در روش تفسیری استاد مورد بررسی قرار داده و، با ذکر یک یا چند مثال از آثار ایشان، دیدگاه خود را به

.............................. ص 25 .........................

اثبات رسانده است. در پایان به این نتیجه رسیده است که روش تفسیری استاد مطهری، هر چند به عبارتی روش جامع است که در آن از همه ی ابزارها و مصادر فهم در جهت بهره برداری بیشتر از معارف قرآنی استفاده شده است، اما، آنچه در نگاه استاد، به تأسی از استادش علامه طباطبایی، اهمیت داشته است، روش تفسیر قرآن به قرآن بوده است، به طوری که ایشان تمام دریافت های دیگر روش های تفسیری را با ملاک و معیار این روش می سنجیده و مهر اعتبار بر آنها می نهاده است و این نگرش بر پایه ی پیش فهم ها و پیش فرض های مفسر شکل گرفته است. از این رو، روش تفسیری ایشان، روش تفسیر قرآن به قرآن با رویکرد اجتماعی و سیاسی و با تأکید بر پاسخ گویی به نیازها و سؤالات عصر است.

واژگان کلیدی: روش شناسی تفاسیر، روش تفسیری مطهری، تفسیر موضوعی، تفسیر ادبی، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر عصری، تفسیر اثری، تفاسیر معاصر.

مقدمه

قرن چهاردهم، قرن تحولات بنیادی در شناخت اسلام است. قرآن کریم، به عنوان اساسی ترین عنصر شناخت اسلام، از یک سو با روش ها، نگرش ها و رویکردهای گوناگون تفسیری و پیش فرض ها و پیش فهم های مفسران و از دیگر سو، بهره گیری از داده ها، یافته ها و دستاوردهای دانش بشری به ویژه در حوزه ی علوم انسانی جدید، قوه ی محرکه و محور اصلی تحولات اصلاح گرایانه دنیای اسلام محسوب می گردد.

ثمره ی تلاش ها و کوشش های مصلحان و مفسران اسلامی در چند دهه ی اخیر، بازگشت به قرآن و کشف مجدد آن و عرضه ی تفاسیر سیاسی و اجتماعی در عرصه ی تفسیر نویسی قرآن کریم است، که نوید بخش سرآغاز فصل نوینی از تعامل مسلمانان با قرآن است.

............................ ص 26 .............................

استاد مطهری، از جمله مصلحان پرشور و مفسران آگاه عالم تشیع در دهه ی پنجاه، با تیزبینی و دوراندیشی منحصر به فرد خویش، دریافت که رمز موفقیت همه ی مصلحان عالم اسلام از سید جمال الدین اسدآبادی گرفته تا امام خمینی قدس سره ، تمسک به نور هدایت آفرین و انسان ساز قرآن کریم است. از این رو، حدیث گهربار معلم حقیقی قرآن، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، که فرمود: "خیرکم من تعلم القرآن و علمه" (مجلسی، 1403 ه، 2 / 189) را آینه ی خویش ساخت و با جان و دل بر سر سفره ی قرآن حضور یافت و کام تشنه ی خویش را به آب حیات بخش قرآن سیراب نمود و سالیان متمادی به خوشه چینی از خرمن علم و معرفت و عمل بزرگانی همچون علامه طباطبایی قدس سره و امام خمینی قدس سره مشغول گشت و سپس با بنان و بیان خود به نشر و تبلیغ آموزه های روح فزای قرآنی در میان اقشار گوناگون مردم، به ویژه دانشجویان و دانشگاهیان، پرداخت و با ارائه ی نوآوری روشمند در تفسیر قرآن کریم، دریچه ی جدیدی از گنجینه ی معارف وحیانی در پیش روی علاقه مندان گشود. عصری که مطهری در آن می زیست با عصری که ما در آن به سر می بریم، از یک سو، به واسطه ی القای شبهات قرآنی در فضای جامعه و نشان دادن ناکارامدی آموزه های وحیانی در راستای تأمین نیازهای زندگی انسان معاصر از سوی رسانه های خارجی و داخلی و از سوی دیگر، به واسطه ی جامعه ی جوان و تحصیل کرده که تنها معرفی حقیقت اسلام و اسلام حقیقی جان عطشناک آنان را سیراب می سازد و آنان را در برابر شبیخون فرهنگی دشمنان اسلام و قرآن استوار می سازد؛ همانندی های بسیاری دارد.

اگر در آن روزگار، استاد با سلاح قرآن به جنگ با دشمنان برخاست و پیروز گردید - که شهادتش، مُهر پیروزی اوست -؛ بی تردید، امروز نیز توسعه، ترویج و تبلیغ معارف قرآنی کارگر می افتد. از این رو، بازکاوی و شناساندن روش تفسیری شهید مطهری، راه را برای ارائه ی تفسیر روزامد و کارآمد و دقیق و عمیق از قرآن کریم متناسب با نیازهای مادی و معنوی جامعه براساس مبانی و اصول روشمند تفسیری هموارتر می سازد.

.............................. ص 27 .............................

قبل از پرداختن به تبیین روش تفسیری استاد، بررسی دو موضوع، به عنوان مقدمه ی بحث، لازم است.

1 ) گونه شناسی آثار قرآنی شهید مطهری

در آثار قرآن پژوهی استاد مطهری، از میان شاخه های گوناگون قرآنی، بیشتر از بحث های علوم قرآنی و تفسیر سخن به میان آمده است و از موضوعات دیگری مانند تاریخ قرآن، تاریخ تفسیر، روش های تفسیری و... جز اشاراتی جسته و گریخته، نکته ی خاصی به چشم نمی خورد.

آثار قرآن پژوهی استاد به چهار بخش تقسیم می شود:

1 ) تفسیر ترتیبی: آثاری است که در آن سوره ای، و یا بخشی از یک سوره، به ترتیب آیات تفسیر شده است. مجموعه ی نه جلدی آشنایی با قرآن از جمله این آثار است. استاد در جلد اول به برخی از مقدمات تفسیری از جمله اقسام شناخت قرآن، آشنایی با زبان قرآن و جایگاه عقل در قرآن اشاره کرده و در جلدهای بعدی به تفسیر سوره های حمد، بخش ابتدایی بقره، آیاتی از سوره های انفال و توبه، سوره نور، زخرف، دخان، جاثیه، فتح، قمر، الرحمن، واقعه، حدید، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معارج، نوح و جن پرداخته است.

2 ) تفسیر موضوعی: آثاری است که استاد در آنها به موضوع ویژه ای پرداخته و دیدگاه قرآن را درباره ی آن موضوع روشن ساخته است. البته استفاده از آیات و دیدگاه های قرآن در این آثار به تناسب موضوع متفاوت است. کتاب های نظام حقوق زن در اسلام، مسأله ی حجاب، معاد، امامت، انسان در قرآن، جامعه و تاریخ، علل گرایش به مادی گری، شناخت، عدل الهی و... در این دسته جای می گیرند.

3 ) علوم قرآنی: آثاری است که در آنها مباحث علوم قرآنی - دانش هایی که باور به اصالت متن وحیانی را به اثبات می رسانند - مورد بررسی قرار گرفته است.

.............................. ص 28 ................................

دیدگاه های استاد در رابطه با این دانش ها، به ویژه وحی، معجزه و اعجاز قرآن را در کتاب نبوت و امی بودن پیامبر را در کتاب پیامبر امی می توان جستجو کرد.

4 ) پراکنده: استاد در اغلب آثار خود مانند سیری در نهج البلاغه، اسلام و نیازهای زمان، سیره ی نبوی، مقالات فلسفی، عرفان حافظ و... از آیات قرآن در جهت تبیین معارف اسلامی سود جسته است. کتاب تازه انتشار یافته ایشان به نام یادداشت های استاد مطهری، که مجموعه ی یادداشت های الفبایی و موضوعی استاد را در بر دارد، نیز در این بخش قرار می گیرد. شایان توجه است که در بخش سوم جلد هشتم این کتاب، یادداشت های موضوعی استاد به صورت پراکنده، اما با محوریت قرآن، به ویژه در حوزه ی علوم قرآنی و تفسیر قرآن کریم آمده است.

2 ) پیش فهم های تفسیری استاد

هر چند در گذشته، در محافل علمیِ دینی، این فکر رواج داشت که می توان و یا حتی باید با ذهنی خالی از هرگونه پیش فهم و علاقه و انتظار، به تفسیر قرآن پرداخت، اما امروزه، این نکته به اثبات رسیده است که پیش دانسته ها و علایق و انتظارات مفسر است که به فهم وی از قرآن جهت می دهد. و این گمان که تفسیر قرآن تنها بر مبناها و مباحث علم لغت و اصول تفسیری استوار می گردد و دیگر دانش های بشری در شکل گیری و محتوایابی و فهم قرآن نقشی بازی نمی کنند، از میدان تفسیر قرآن، به دور رانده شده است. در عصر حاضر، مفسران بر این نکته تأکید دارند که مبانی فلسفی، کلامی، انسان شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی و... است که پیش فهم های نخستین و علایق و انتظارات مفسر را درباره ی قرآن شکل می دهد و استنباط و فهم مفسر از آیات قرآن کریم، بر این پیش فرض ها استوار است. از این رو، پیش از پرداختن به روش تفسیری استاد، بایسته است پیش فهم ها و انتظارات تفسیری ایشان را، هر چند کوتاه و گذرا، مورد بازکاوی قرار دهیم و این مسأله را روشن سازیم که استاد، ساختمان تفسیری خویش را بر

................................ ص 29 ...........................

چه پایه هایی استوار ساخته است.

برخی از پیش فهم ها، علایق و انتظارات تفسیری استاد مطهری چنین است:

1 ) اصول شریعت اسلامی جزء انفکاک ناپذیر اسلام است و نمی شود آن را از اسلام جدا کرد، ولی باید در فهم اصول شریعت اسلامی و حدود آن اجتهاد مستمر کرد و اجتهاد گذشتگان کفایت نمی کند.

2 ) شریعت دارای اصول ابدی است. شریعت، با توجه به معلومات و معقولات انسان امروز قابل فهم و عرضه است.

3 ) شریعت ثابت اختصاص به جنبه های ثابت زندگی انسان دارد و تعیین تکلیف جنبه های متغیر زندگی برعهده ی خود انسان - دولت اسلامی - گذاشته شده است.

4 ) اسلام واقعی، یک فلسفه ی اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده ی فکری و اعتقادی و همه جانبه و سعادت بخش است. (مطهری، 1376 ، 11 / 1)

5 ) باید از دو چیز پرهیز کنیم تا بتوانیم آن مقداری که قرآن کریم دستور داده است عمل کنیم؛ از افراط کاری ها و دخل و تصرف های جاهلانه و از جمود یعنی خشکی های بی معنی و بی جا. (مطهری، 1376 ، 133 / 1)

6 ) کتاب آسمانی ما، قرآن، ستون فقرات و تکیه گاه اسلام است. این کتاب آسمانی محفوظ و مصون و پاک باقی مانده است و هیچ قدرتی نتوانسته در خود این کتاب دخل و تصرف بکند ... قرآن کریم یک مقیاس و یک دستگاه تصفیه ای است برای آلودگی هایی که در طول تاریخ پیدا شده است. (مطهری، 1376 ، 134 / 1)

7 ) دین هدف و راه رسیدن به هدف را معین می کند، اما تعیین وسیله ی تأمین احتیاجات در قلمرو عقل است. عقل کار خودش را به تدریج تکمیل می کند و هر روز وسیله ی بهتری انتخاب می کند و بشر به حکم قانون اتم و اکمل می خواهد از هر راه که ساده تر و کم خرج تر باشد به هدف خودش برسد. (مطهری، 1376 ،

................................ ص 30 ...................................

194 / 1)

8 ) حاجت های اولی بشر ثابت است. حاجت های ثانوی، یعنی حاجت هایی که انسان را به حاجت های اولی می رساند، متغیر است. (مطهری، 1376 ، 195 / 1)

9 ) قوانین اصلی و فطری که اصول هستند، ثابت و لایتغیرند، ولی یک سلسله قوانین هستند که مربوط به اوضاع و احوال و شرایط و محیط و زمان و مکان اند که فرع و شاخه می باشند. این فرع ها و شاخه ها متغیرند. (مطهری، 1376 ، 259 / 1)

10 ) تعلیمات اسلامی جانشین ناپذیر است، برای این که اسلام در تعلیمات خود هرگز دنبال هدف های جزئی و موقت برای بشر نرفته است. (مطهری، 1373 خ ، 73)

11 ) قرآن مانند طبیعت است. در طبیعت، بسی رازها وجود دارد که حل نشده و در شرایط فعلی نیز برای ما امکان حل آنها وجود ندارد، اما این مسائل در آینده حل خواهد شد. بنابر این هیچ ضرورتی ندارد که بتوانیم همه ی مسائل قرآن را حل کنیم. (مطهری، 1368 ، 29 / 1)

12 ) قرآن مثل بعضی کتاب های مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمز آسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده ی اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، به طوری که مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشه ها را از منابع دیگر اخذ کنند. قرآن، اصول معتقدات و افکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان، به عنوان یک موجود «با ایمان» و صاحب عقیده، لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیانا اجتهاد و تطبیق اصول بر فروع را بر عهده ی سنت و یا برعهده ی اجتهاد گذاشته است. این است که استفاده از هر منبع دیگر موقوف به شناخت قبلی قرآن است. قرآن مقیاس و معیار همه ی منابع دیگر است. (مطهری، 1368 ، 10 / 1)

13 ) قرآن حاضر، عین همان کتابی است که آورنده ی آن حضرت محمد بن

................................ ص 31 ............................

عبداللّه  صلی الله علیه و آله به جهان عرضه کرده است. ... معارف قرآن التقاطی و اقتباسی نیست، بلکه ابتکاری است ... معارف قرآن از افق ماوراء ذهن و فکر حضرت رسول به ایشان افاضه شده است و ایشان صرفا حامل این وحی و این پیام بوده اند. (مطهری، 1368 ، 19 / 1)

14 ) آیات قرآن مجموعا یک ساختمان بهم پیوسته را تشکیل می دهند. یعنی اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بگوییم تنها همین یک آیه را می خواهیم بفهمیم، شیوه ی درستی اتخاذ نکرده ایم. (مطهری، 1368 ، 21 / 1)

15 ) قرآن دارای دو زبان است. مخاطب برخی از آیات قرآن، عقل انسان است و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن می گوید. اما به جز این زبان، قرآن زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست بلکه دل است و این زبان دوم، احساس نام دارد. (مطهری، 1368 ، 35 / 1)

16 ) قرآن، نه کتاب طب، نه کتاب فلسفه، نه کتاب تاریخ، نه کتاب ریاضی و...، بلکه کتاب هدایت است. (مطهری، 1368 ، 129 / 2)

این مبانی و مقبولات و مانند این ها، که دیدگاه استاد مطهری را نسبت به وحی و قرآن ترسیم می کنند، پیش فهم های ایشان هستند که برخی به انسان شناسی، برخی به جامعه شناسی، برخی به علم، برخی به فلسفه و برخی به اخلاق مربوط می شود. به دیگر سخن، استاد مطهری با نگرش خاصی به فلسفه، عرفان، انسان، جامعه، تاریخ، اخلاق و سیاست و جز این ها به سراغ فهم قرآن رفته است.

این نکته را نیز بیفزاییم که تبلیغ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و پاسخ به شبهات مخالفان و معاندان اسلام و دفاع از اصول و قوانین اسلام، دغدغه ی اصلی استاد مطهری در طول عمر پربرکتش بوده است. به طوری که این مسأله بر تمام ذهن و فکر و آثار استاد سایه افکنده و رد پای آن را در جای جای گفتارها و نوشتارهای ایشان می توان جستجو کرد. از سوی دیگر، آیات روح فزای قرآن محور اصلی این پاسخ گویی و دفاع از اسلام بوده اند. از این رو، انتظار اصلی استاد از قرآن، جامعیت و پاسخ گویی قرآن به نیازهای هر عصر و نسلی است. با توجه

............................... ص 32 ...........................

به آیات قرآن، ایشان دقیقا در راستای هدف اصلی نزول قرآن که هدایت، شکوفایی استعدادها و تکامل انسان ها در تمام اعصار است، حرکت کرده و نگرش تفسیری خویش را با دیدگاه هدایتی قرآن همسو و همگام ساخته است.

ویژگی های روش تفسیری استاد مطهری

الف - تفسیر عقلی، میزان صحت

یکی از ابزارهای معرفتی انسان قوه ی تعقل است. همان سان که ضرورت و پذیرش وحی به کمک نیروی عقل برای انسان امکان پذیر است، فهم محتوای وحی نیز به یاری عقل میسور است. نادیده گرفتن این اصل در تفسیر قرآن، تلاشی بی نتیجه و رویه ای ناصواب است، که آسیب های جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. هر چند ضروری است، جهت پیش گیری از رهیافت های ناروا به عرصه ی تفسیر قرآن، به تعریف دقیق حدود و مرزبندی و ضابطه مندی استفاده از این ابزار بپردازیم.

با مطالعه ی آثار تفسیری استاد مطهری، این نکته روشن می گردد که ایشان به لزوم رویکردی عقلانی به دین معتقد بوده و در عرصه ی خردورزی در معارف دینی حضوری فعال، چشمگیر و جدی داشته و همواره بر پیوستگی و ارتباط متقابل عقل و وحی تأکید می ورزیده است، به طوری که در سراسر آثار خود، از عقل و جایگاه آن در فهم معارف دینی سخن گفته است. (ر. ک. به: سونچی، 1382 ، 124 / 91)،. استاد معتقد است نباید مانع حضور عقل در فهم معارف الهی شد. (مطهری، 15-12 / 1). شهید مطهری با تکیه بر این مطلب که قرآن به انحای مختلف سندیت عقل را امضا کرده است متذکر می گردد:

قرآن به اصطلاح اهل منطق به دلالت مطابقی دعوت به تعقل نموده است. آیات بسیار دیگری نیز وجود دارند که قرآن به دلالت التزامی سندیت عقل را امضا می کند. به عبارت دیگر سخنانی می گوید که پذیرش آنها، بدون آن که حجیت عقل پذیرفته شده باشد، امکان پذیر نیست. (مطهری، 1368 ، 49 / 1)

........................... ص 33 ......................

استاد مطهری، عقل را یکی از ابزارهای فهم قرآن کریم می داند و بی توجهی به آن را، عامل انحراف و گمراهی از مقصد و هدف اصلی قرآن برمی شمارد و نظر قرآن را درباره ی دستیابی به تفسیر کلام الهی، چنین یاد می کند:

قرآن در خطاب به مخالفان خویش می فرماید: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها چرا به تدبر در قرآن نمی پردازند؟ این دل ها چگونه دل هایی است که گویی بر آنها مهر زده شده است. در آیه ی دیگر می فرماید: کِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْکَ مُبارَکٌ کتابی است پرثمر و پربرکت که ما به سوی تو فرود آوردیم. چرا؟ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ ... برای این که در آیاتش بیندیشند و تدبر کنند. وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ و آنان که دارای فکر و خرد هستند، آگاهی یابند. این آیات و ده ها آیه ی دیگر با تأکید بر تدبر در قرآن، جایز بودن تفسیر قرآن را تأیید می کنند، اما تفسیری نه از روی میل و هوای نفس بلکه براساس انصاف و صداقت و بدون غرض ... (مطهری، 1368 ، 29-28 / 1)

استاد، آیات مربوط به دعوت قرآن به تعقل و پذیرفتن نظام های حاکم بر جامعه، که موید نظم علّی و معلولی است و ذکر فلسفه ی احکام در قرآن و مبارزه ی قرآن با مزاحم های عقل را از جمله دلایل «حجیت و اصالت عقل» از نگاه قرآن برمی شمارد، که بر سندیت عقل، به عنوان یک ابزار بی بدیل در تفسیر قرآن کریم، مهر تأیید می نهند. (مطهری، 1368 ، 58-48 / 1)

نمونه های فراوانی از به کارگیری عقل در تفسیر قرآن در آثار قرآن پژوهی استاد به چشم می خورد. در اینجا به ذکر یک نمونه بسنده می کنیم. ایشان درباره ی ادله ی توحید در قرآن از طریق مخلوقات به دو شکل استدلال اشاره می کنند؛ یکی از راه اتقان صنع و دیگری هدایت مخلوقات. ایشان معتقد است، براساس آیات قرآن کریم، هدایت انسان جدا از خلقت انسان به عنوان یک نعمت و موهبت جداگانه مطرح شده است. سپس در پاسخ به این سؤال که «آیا واقعا اصل هدایت در موجودات با اصل نظم در خلقت موجودات یک مطلب

.......................... ص 34 ...........................

است یا دو مطلب؟» چنین آورده اند:

پس از تفکر و مطالعه به اینجا رسیدم که اگر خلقت موجودات به اصطلاح فلسفی به صورت ماشین می بود، به این معنی که خداوند این موجودات را که آفریده است، به صورت یک ماشین کامل و منظمی آفریده است، آن وقت قهرا کاری که باید این ماشین بکند تکلیفش روشن است، دیگر برای کارش یک تدبر علیحده ای لازم نیست ... آیا دنیای علم می گوید این کاری که موجودات می کنند - مخصوصا در عالم نباتات و حیوانات و انسان - لازمه ی ساختمان مادی این موجودات است؟ یا یک نیرو و قدرت و چیز دیگری که ما اصلاً لفظی هم برای آن جز هدایت و رهبری نداریم، یک امر دیگری در عین حال وجود دارد که باز این موجود ساخته شده را در کارش رهبری می کند؟ آن امر مرموز را اگر به خدا که مدیر و مدبر موجودات است نسبت دهیم نامش هدایت است، و اگر به خود موجودات نسبت دهیم نامش عشق و محبت و تسلیم و اطاعت است. ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ این نشان می دهد که منطق این کتاب، مافوق منطق بشر است. پس بی جهت نیست که پیوسته بشر را به أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرآنَ دعوت می کند ... پس یکی از ارکان ختم نبوت، قابلیت عجیبی است که قرآن کریم برای تحقیقات و مطالعات نو و کشف های تازه دارد، و این هاست که نخواهد گذاشت این دین کهنه شود و از میان برود. (مطهری، 1373 خ، 189-186)

ب - تفسیر قرآن به قرآن، ستیغ وحدت

یکی از روش های تفسیری قرآن، تفسیر قرآن به قرآن است. قرآن کریم در آیات چندی، خود را به عنوان تبیان، مبین و... معرفی کرده است. کتابی که روشنگر همه چیز است، روشنگر خویش نیز می باشد. از این رو درک صحیح هر آیه ای در پرتو توجه به آیات دیگر امکان پذیر است. آیه ی 7 سوره ی آل عمران

........................... ص 35 ................................

این نکته را یادآور گشته است که همواره برخی از آیات قرآن از جهت رساندن معنی و مفهوم رسا و واضح هستند و مفهوم و مقصود حقیقی آنها روشن و بدیهی است که از این گونه آیات به «ام الکتاب» تعبیر می شود و برخی دیگر از آیات قرآن متشابه هستند و برای رسیدن به معنی و مفهوم حقیقی آنها باید از آیات محکم یاری جست و آیات متشابه را به «ام الکتاب» ارجاع داد تا مقصود واقعی آیات روشن گردد. این آیه، که یکی از مستندات پیروان تفسیر قرآن به قرآن است، راه را برای تفسیر واقعی قرآن گشوده است. با توجه به این گونه آیات، تفسیر قرآن به قرآن در رأس هرم روش های تفسیری قرار می گیرد و بهترین و مطمئن ترین روش تفسیری را - در حوزه ی تفسیر ترتیبی - فرا روی قرآن پژوهان و مفسران قرار می دهد.

استاد مطهری با تأثیر پذیری از روش تفسیری استاد خویش مرحوم علامه طباطبایی و براساس پیش فهم ها و پیش فرض های تفسیری خود، قرآن را به سان یک مجموعه ی به هم پیوسته و انفکاک ناپذیر - که برخی از آیات به آیات دیگر همپوشانی دارد - مورد مطالعه قرار می دهد. وی با تأکید بر آیات و روایات، فهم و تفسیر دقیق آیه ای از قرآن و دستیابی به مراد خداوند را در هر آیه، از طریق بررسی روشمند آیات قرآن امکان پذیر می داند. زیرا دستیابی به تفسیر یک آیه ی قرآن، از رهگذر جمع آوری و تجزیه و تحلیل آیات گوناگون قرآن در رابطه با موضوع آن آیه ی خاص امکان پذیر است. به دیگر سخن، هندسه ی فهم صحیح هر آیه ی قرآن با توجه به آیات دیگر قرآن، کامل می گردد. کج فهمی ها، بد فهمی ها و انحرافات تفسیری در طول تاریخ تفسیر قرآن، ریشه در عدم توجه به این نکته ی اساسی دارد.

به جرأت می توان گفت، اغلب آثار تفسیری و قرآن پژوهی استاد بر پایه ی روش تفسیر قرآن به قرآن سامان یافته است که نشان از نقش و جایگاه ویژه ی این روش در شکل گیری منظومه ی تفسیری استاد مطهری دارد. ایشان در این زمینه می گوید:

........................... ص 36 .........................

نکته ی مهمی که در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت این است که در درجه ی اول باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود این است که آیات قرآن مجموعا یک ساختمان به هم پیوسته را تشکیل می دهند. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگر است ... قرآن در بیان مسائل، شیوه های مخصوص به خود دارد. در بسیاری موارد اگر یک آیه ی تنها را از قرآن اخذ کنید، بدون آن که آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا می کند که با مفهوم همان آیه، وقتی که در کنار آیات هم مضمون قرار گرفته است، به کلی متفاوت است. (مطهری، 1368 ، 21 / 1)

شهید مطهری براین باور است که آیات مقید، تفسیرگر آیات مطلق، و آیات خاص، بیانگر آیات عام و آیات محکمات روشن کننده ی آیات متشابهات است. پیشینه ی این اصل تفسیری، به آغازین روزهای تفسیر قرآن کریم توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باز می گردد و قریب به اتفاق مفسران، از آن روزگار تاکنون به عنوان مرامنامه ی تفسیر قرآن، بدان وفادار مانده اند.

استاد مطهری، در تفسیر آیه ی 86 سوره زخرف وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ، در توضیح مسأله ی شفاعت که در این آیه بدان اشارت رفته است، نخست به شفاعت منفی و مثبت در قرآن اشاره می کند و سپس می نویسد:

اینجاست که ما باید با توجه به مجموع آیات قرآن کریم در مورد شناخت، ببینیم آن شفاعتی که منفی و مسلوب است، چه نوع شفاعتی است و شفاعتی که اثبات و تأیید می شود، چه نوع شفاعتی است؛ نیز شفاعت مثبت چه شرایطی دارد ... در این آیه، شفاعت مثبت مورد نظر است ... و فقط ویژه ی گروهی است که به حق شهادت می دهند، یعنی حق را و توحید را شهودا درک می کنند، و آگاه به کار خودشان هستند که درباره ی چه کسی شفاعت کنند و درباره ی چه کسی شفاعت نکنند ... در این آیه شرط شفیع را از نظر صلاحیت خودش ذکر کرده، یعنی هر کسی نمی تواند شفیع باشد، شرط

........................ ص 37 ...........................

شفاعت، از اهل توحید بودن است، دیگر آگاه بودن به احوال مشفوعٌ لهم است. شرط دیگر با توجه به آیه ی 255 سوره ی بقره: مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِاِذْنِهِ و آیه ی 38 سوره ی نبأ: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً، این است که با اذن و اجازه ی خدا باید این کار را بکند. شفاعت از ناحیه ی خدا شروع می شود. شرط چهارم در آیه ی 28 سوره ی انبیاء: وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی، آمده و آن این که از کسی شفاعت می شود که اصل ایمانش مورد پسند باشد ... یعنی افرادی باشند که عناد نداشته باشند، افرادی باشند که نداشتن دین بر ایشان از روی قصور بوده نه از روی تقصیر ... از طرف دیگر یک سلسله شفاعت های منفی در قرآن هست که قرآن در کمال صراحت آن شفاعت ها را نفی کرده است و فرموده: یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ... در این آیه، قرآن فرموده شفاعتی نیست و در آن آیات، فرموده شفاعت می کنند ... در آیه ی 24 سوره ی زمر می گوید: قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً اصلاً شفاعت از آن خداست. خداست که شفیع را برای شفاعت برانگیخته است... پس آن شفاعتی که مردود و منتفی است، آن است که برای شفیع استقلال قائل شویم. (مطهری، 1375 ، 95-80 / 5)

استاد با تکیه بر روش تفسیر قرآن به قرآن، با استفاده از آیات دیگر قرآن در راستای تبیین این آیه گام برداشته است. ایشان نخست بین شفاعت مثبت و منفی تفکیک قائل شده و سپس به شرایط شفاعت، شفیع و مشفوعٌ له اشاره کرده اند و در طی بحث به چند شبهه در این زمینه پاسخ گفته اند. بدیهی است، به دست دادن این نکات از یک آیه، بدون توجه به آیات دیگر قرآن، میسور نیست. و این ثمره ی شیرین تنها از رهگذر نگاه سیستماتیک و مجموعه ای به آیات قرآن به دست می آید که استاد در برداشت های قرآنی خود کاملاً بدان توجه داشته است.

مقالات مرتبط:

روش قرآن پژوهی استاد مطهری بخش دوم

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است