در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 57، فغفور مغربی، حمید ؛


تذکر: این مقاله برای جلوگیری از خستگی کاربر به دو بخش تقسیم شده که بخش اول آن پیش روی شماست و لینک بخش دوم در انتهای صفحه ارائه گردیده است. 

چکیده

شناخت منطق نظری و عملی امامان علیهم السلام ، یعنی کشف اصول و قواعد حاکم بر تفکر و اندیشه و رفتار و عملکردهای ایشان، به ویژه در حوزه ی اجتماعی، نه تنها ما را با شخصیت هایی که عصاره و خلاصه ی قرآن هستند، آشنا می سازد، بلکه کاربرد عینی آن در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان و الگو بودن آنان را نشان می دهد، که ضرورت جدی دارد.

استاد مطهری آغازگر نگاهی نو به سیره ی امامان علیهم السلام می باشد که در این مقاله کوشش شده است روش شناسی استاد در این زمینه تبیین شود.

........................ ص 59 .........................

رویکرد جامع گرایانه ی استاد که ترکیبی از نگاه عقلانی و عرفانی است، امامان را نه کارشناسان دینی در حد مجتهدان برجسته، بلکه کارشناسان و اسلام شناسانی از جانب خدا و نیز انسان های کامل معنوی مورد نیاز بشر، به ویژه مسلمانان و شیعیان، بازخوانی می نماید.

به همین دلیل استاد به دنبال کشف اصول و قواعد زندگی آنان می باشد و بر این اساس به شیوه ی تطبیقی تعارضات ظاهری عملکرد آنان را تفسیر نموده و خطوط استراتژی آنان را تبیین می نماید. نگاه پویای استاد موجب زنده بودن و کاربردی نمودن این مباحث را فراهم می نماید.

استاد در کنار این مباحث کلیدی به آسیب شناسی برداشت های غلط از سیره نیز توجه دارد. شیوه ی استاد همچون شیوه ی مصلحان و احیاگران فکر دینی در سده ی معاصر می باشد. این روش می تواند الگوی مطالعات دین پژوهی محققان حوزوی و دانشگاهی قرار گیرد تا راه ناتمام استاد ادامه یابد و گام های فراتر برداشته شود.

واژگان کلیدی: سیره، امام (امامان علیهم السلام )، امامت، اصول و قواعد.

مقدمه

بررسی اصولی و روش شناسی موضوع امامت و سیره ی امامان علیهم السلام از منظر استاد مطهری از مبرم ترین مسؤولیت ها و از جدی ترین نیازهای کنونی حوزه های علمیه و دانشگاه ها می باشد. این حرکت نه تنها ما را به شناخت عمیق اندیشه های اسلام رهنمون می شود و موجب گسترش دین شناسی و دین پژوهی می گردد، بلکه پژوهشگران و محققان را به تکمیل و ادامه ی راه آن استاد فرزانه تشویق می نماید.

سیره در آثار استاد مطهری

ممکن است گمان شود بحث از سیره در مجموعه ی آثار استاد همان سیری در

.............................. ص 60 ..............................

سیره ی نبوی و سیری در سیره ی ائمه اطهار علیهم السلام و حماسه ی حسینی و همچنین رهبری و امامت و ختم نبوت و... باشد، ولی با تأمل و دقت بیشتر می توان فهمید استاد در بسیاری دیگر از آثارش و در لابلای کتاب هایش علاوه بر سیره ی عملی، سیره ی نظری آنها را مورد بررسی قرار داده است. از جمله در کتاب های: اسلام و مقتضیات زمان، انسان و سرنوشت، جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام ، سیری در نهج البلاغه، تعلیم و تربیت در اسلام، فلسفه ی اخلاق، انسان کامل، مسأله ی حجاب، نظام حقوق زن در اسلام می توان مشاهده نمود.

اهداف سیره

به نظر می رسد اهداف استاد از طرح سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام متعدد بوده است. یکی فهم و بازخوانی شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام و دیگر ارائه ی تصویری نسبتا جامع، به عنوان الگوی مسلمانان، همچنین درک و فهم صحیح کتاب الهی، زیرا آنها خود قرآن ناطق هستند و دیگر آنکه عملکرد و موضع گیری های آنها تصویر حقیقی از اصول و مبانی اسلام است و سرانجام آنها به عنوان معلمان و مربیان بشریت متکی بر اصول و روش های تعلیم و تربیتی خاص بوده اند. کشف سبک، متد، اصول و قواعد ثابت و متغیر زندگی آنها، مبین هویت اسلام، شیعه و آن شخصیت ها می باشد، همچنین موجب هویت بخشیدن به مسلمانان می شود، زیرا آنها قهرمانان بزرگ اندیشه و تفکر مکتبی جهانی هستند. امروز نه تنها مسلمانان، بلکه جهانیان نیازمند شناخت آن شخصیت ها می باشند.

1 ) شناخت متدولوژی (سبک شناسی) معصومین علیهم السلام

استاد در ابتدا از اهمیت سبک سخن می گوید و اینکه شاعران مانند فردوسی، مولوی، حافظ و سعدی هر کدام سبک ویژه ای دارند و سبک در شعر و نثر واقعیتی انکارناپذیر است. سپس به حیطه ی هنر وارد می شود که هنر نیز

............................... ص 61 ..............................

سبک های گوناگون دارد، و حتی معماری نیز دارای سبک های خاص خود می باشد. سپس وارد حوزه ی فلسفه و اندیشه می شود که فلاسفه و اندیشمندان سبک های نظری خاص خود را دارند و چنین نوشته است:

یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است، یعنی در همه ی مسائل از منطق ارسطویی پیروی می کند، ... یکی دیگر سبکش سبک تجربی است، مثل بسیاری از علمای جدید، ... یک نفر سبکش عقلی است، دیگری سبکش نقلی است، مانند مرحوم مجلسی ... یکی سبکش ... دیالکتیکی است ... یکی سبکش استاتیک است. (مطهری، 1369 ، 50)

استاد پس از بحث در مورد سبک های نظری به سبک های عملی می پردازد و انواع آنها را به اختصار بیان می نماید و می نویسد:

رهبرهای اجتماعی و سیاسی، بعضی، اساسا سبکشان ... فقط زور است ... بعضی دیگر در سیاست و اداره ی امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند و... (مطهری، 1369 ، 53)

سپس استاد تصریح می نماید که منظور از سیره ی معصومین علیهم السلام همان سبک عملی آنهاست که گاه از آن به منطق عملی در برابر منطق نظری تعبیر می نماید.

در نظر اول این طور به ذهن متبادر می شود که منظور استاد آن است که منطق عملی یا سیره ی عملی معصومین علیهم السلام در اصول یکسان است، ولی با دقت در مجموعه ی نوشته های استاد می توان نتیجه گرفت که استاد آنها را به دو نوع اصول ثابت و متغیر تقسیم می کند، که اصول ثابت در همه ی شرایط و مقتضیات زمانی، واحد است، ولی اصول متغیر متناسب با شرایط زمانی تغییر می کند. نتیجه ی کاربردی آن چنین می شود که اگر شرایط ما مانند پیامبر صلی الله علیه و آله بود باید به آن اصول عمل نمود و اگر شرایط، همچون زمان امام علی علیه السلام است، باید به اصول دوران ایشان عمل نمود. به تعبیر دیگر در شرایط امام حسن علیه السلام باید با اصل صلح به صحنه آمد و در شرایط امام حسین علیه السلام با اصل جهاد.

مهم آن است که انسان، با توجه به سبک پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام و حتی پیامبرانی که قرآن آنها را معرفی می نماید و شرایط متنوع آنها سبک کار و

............................ ص 62 ............................

زندگی خود را مشخص نماید و به قول استاد از کسانی نباشد که دمدمی مزاجند و به هر طرف متمایل می شوند و یا فاقد سبک هستند. انسان های بزرگ صاحب سبک اند و انسان های آگاه، سبک انسان های بزرگ را آگاهانه انتخاب می کنند، ولی بسیاری فاقد سبک هستند.

2 ) کشف اصول و قواعد سیره ی معصومین علیهم السلام

استاد بر مبنای تفکر خود از مفهوم سیره و با توجه به اینکه یکی از منابع شناخت، سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام می باشد و با توجه به آیه ی لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ1 که پیامبر صلی الله علیه و آله را الگو معرفی می نماید، به دنبال شناخت قوانین حاکم بر شخصیت فردی و اجتماعی آنهاست و می نویسد:

همین طور که سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله معنی دارد و برای یک معنی ادا شده است، رفتارهای پیغمبر صلی الله علیه و آله هم همه معنی و تفسیر دارد ... پس همین طور که گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله نیاز به تعمق و تفسیر دارد، رفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله هم نیاز به تعمق و تفسیر دارد ... رفتار پیغمبر ما صلی الله علیه و آله آنقدر عمیق است که از جزیی ترین کار ایشان می شود قوانین استخراج کرد. (مطهری، 1369 ، 44 و 47)

استاد با واکاوی واژه ی سیره، به نکته ای اشاره می کند که نگاه به تاریخ پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام را تغییر می دهد و آنچه تاکنون به نام سیره نوشته شده را به معنای واقعی درست نمی داند:

سیر یعنی حرکت، رفتن، راه رفتن. سیره یعنی نوع راه رفتن، سیره بر وزن فِعلَه است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع ... و این نکته ی دقیقی است. سیر یعنی رفتن، رفتار، ولی سیره نوع و سبک رفتار. آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله است. (مطهری، 1369 ، 48)

به نظر می رسد از دیدگاه استاد، سبک، عام و کلی است و شامل اصول و قواعدی است و در ذیل سبک شناسی پیامبر صلی الله علیه و آله ، به اصول گوناگون تصریح نموده است.

سیره نویسان زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله ، که همان تاریخ نویسان هستند، تاکنون یا غالبا

........................... ص 63 ......................

سیر و رفتار و کارهای پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام را نوشته اند و به اصطلاح تاریخ نقلی را منتقل کرده اند و یا اینکه بعضی به تحلیل و تعلیل آن پرداخته اند، که در اصطلاح تاریخ تحلیلی می گویند، ولی استاد اولین بار است که از تاریخ زندگی پیامبر و امامان علیهم السلام به دنبال کشف اصول، قواعد و سبک و متد آنها می باشد.

این اصلی است که افرادی در دنیا هستند و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در رأس آنهاست که دارای سیره و منطق عملی هستند، دارای یک سلسله معیارها هستند که از آن معیارها تخلف نمی کنند، یعنی شرایط اجتماعی، اوضاع اقتصادی و موقعیت های طبقاتی، قادر نیست آن اصول را از آنها بگیرد. (مطهری، 1369 ، 88)

استاد در این بیان می خواهد بگوید، اولاً همه ی انسان ها دارای سبک و متد و منطق عملی نیستند، و ثانیا پیامبران و امامان به دلیل عصمت از سبک، یعنی از اصولی واقعی و درست برخوردارند، پس می توانند الگو باشند.

استاد سپس به طرح سؤال و چالشی پرداخته و به پاسخ هم می پردازد، که شیعه چهارده رهبر دارد و هر یک راه و رسم های گوناگون دارند و نوعی حیرت و گمراهی و هرج و مرج برای پیروانش، یعنی شیعیان، به وجود می آورد و در پاسخ می نویسد:

این طور نیست و نقطه ی قوت شیعه در همین است ... ما اگر یک پیشوای معصوم داشته باشیم که بیست سال یا سی سال در میان ما باشد و یا یک پیشوا داشته باشیم که 250 سال در میان ما باشد، البته اگر تنها بیست سال در میان ما باشد آنقدرها تحولات و پیچ و خم ها و تغییرها و موضوع های مختلف پیش نمی آید که ما عمل آن پیشوا و طرز مواجه شدن آن پیشوا را با صورت های مختلف و شکل های مختلف موضوعات ببینیم و در نتیجه استاد بشویم و مهارت پیدا کنیم که ما هم در این دنیای متغیر چگونه مواجه شویم و در این زندگی متغیر چگونه اصولی کلی دین را با موضوعات مختلف و متغیر تطبیق کنیم. (مطهری، 1367 ، 14 و 16)

استاد با ذکر مثال سطح زندگی اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام که متفاوت

......................... ص 64 ..........................

از سطح زندگی امام صادق علیه السلام بوده است، و اینکه بین این دو روش اختلاف اصولی نیست، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام با توجه به مقتضیات زمان که سطح زندگی مردم پایین بود و از طرفی حاکم بودند، برخلاف امام صادق علیه السلام ، آن طور زندگی می کردند، نه اینکه معیار و اصول واحدی برای زندگی در همه ی دوران ها باشد.

و سپس در حل تعارضات سیره ی معصومین علیهم السلام یک ملاک کلی ارائه می دهد و چنین می گوید:

علیهذا یکی از طرق حل تعارضاتی که در سیرت های مختلف است، به اصطلاح حل عرفی و جمع عرفی است که از راه اختلاف مقتضیات زمان است. حتی در حل تعارضات قولی نیز این طریق را می توان به کار برد. (مطهری، 1367 ، 19)

البته استاد به این نکته نیز توجه می دهد که یک عده مسائل، که دستورهای کلی الهی است، تغییرناپذیر است و ناشی از مصالح کلی و عالی بشریت است و در واقع مشترک بین همگان است. به هر حال انسان ها نیازمند اصول و قواعد و معیارهایی هستند که خود تشخیص دهند که در هر شرایطی چگونه آنها را به کار گیرند و از کدام استفاده کنند. برخی از آنها همواره اصول ثابتی هستند و برخی از آنها اصول متغیر متناسب با شرایط هستند که بین آنها نوعی رابطه ی ارگانیک و منطقی وجود دارد.

3 ) مقایسه و تطبیق موضع گیری امامان علیهم السلام و شرایط آنها ب یکدیگر

یکی از شیوه های نوین تحلیل، شیوه ی تطبیقی و مقایسه ای است. در این شیوه موارد مشابه و موارد متفاوت بررسی می شود و دلایل عملکردهای گوناگون بهتر فهمیده می شود و گاه به قرینه تفاوت ها و تشابه ها و ویژگی های آن پدیده، که مورد غفلت قرار گرفته بود، تکمیل می گردد. عناصر کلیدی و اصولی که معیار هستند از شرایط و مقتضیات موردی تفکیک می شود. راه حل های موردی و راه

.......................... ص 65 ......................

حل های کلی و عام بهتر شناخته می شود و نتایج کوتاه مدت از نتایج بلند مدت مشخص می شود. نتایج کوتاه مدت معمولاً با مقتضیات و شرایط مرتبط است و نتایج بلند مدت به معیارها و اصول کلی ارتباط دارد.

حتی می توان اصول ثابت و روح کلی یک موضوع را از اصول متغیر تفکیک نموده، رفتار را از معیار رفتار یا سیر را از سیره تشخیص داد و، شاید از همه مهم تر، محقق را توانمند می سازد تا هسته و روح حقایق را از پوسته و ظواهر متغیر آن بازشناسی نماید.

نمونه هایی از این مقایسه ها در سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در آثار استاد را می توان چنین ذکر کرد:

تفاوت های میان وضع علی علیه السلام و وضع پیغمبر صلی الله علیه و آله یکی این بود که پیغمبر با مردم کافر یعنی با کفر صریح، با کفر مکشوف و بی پرده روبرو بود، با کفری که می گفت من کفرم؛ ولی علی علیه السلام با کفر زیرپرده، یعنی با نفاق روبرو بود، با کفری روبرو بود که هدفشان همان هدف کفار بود، اما زیر پرده ی اسلام. در زیر پرده ی قدس و تقوا، در زیر لوای قرآن و ظاهر قرآن. تفاوت دوم این بود که در دوره ی خلفا، مخصوصا در دوره ی عثمان، آن مقداری که باید و شاید دنبال تعلیم و تربیتی را که پیغمبر صلی الله علیه و آله گرفته بود نگرفتند. فتوحات اسلامی زیادی صورت گرفت ... اگر دست به جهاد و فتوحات هم باید زد، به تناسب توسعه ی فرهنگ اسلامی و ثقافت اسلامی است. (مطهری، 1367 ، 30)

و در جای دیگر به نحوی سؤال و چالشی را در مقایسه شرایط امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و عملکرد هر کدام مطرح می کند:

مقایسه ای به عمل می آید میان صلح امام حسن علیه السلام با معاویه و جنگیدن امام حسین علیه السلام با یزید ... به نظر می رسد برای کسانی که زیاد در عمق مطلب دقت نمی کنند، این دو روش متناقض است ... و اساسا امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام دو روحیه ی مختلف داشته اند ... یا این مربوط به شرایط مختلف است. شرایط در زمان امام حسن علیه السلام یک جور ایجاب می کرد و در زمان امام حسین علیه السلام جور دیگری. (مطهری، 1367 ، 56)

...................... ص 66 .......................

و در مورد دیگر مقایسه ی حاکمان و شرایط مردم و ملت های گوناگون و شرایط فرهنگی بین امام صادق علیه السلام و امام حسین علیه السلام می نماید:

زمان حضرت صادق علیه السلام با زمان امام حسین علیه السلام از زمین تا آسمان تفاوت داشت. زمان امام حسین علیه السلام یک دوره ی اختناق کامل بود ... برعکس، در زمان امام صادق علیه السلام در اثر همین اختلافات سیاسی و همین نهضت های فرهنگی آنچنان زمینه ای فراهم شد که نام چهار هزار شاگرد برای حضرت در کتب ثبت شده است، لهذا اگر ما فرض کنیم که حضرت صادق علیه السلام در زمان خودش از نظر سیاسی در همان شرایطی بود که امام حسین علیه السلام بود - در صورتی که این طور هم نیست - از یک جهت دیگر تفاوت زیاد میان موقعیت آنها بود ... امام حسین علیه السلام اگر شهید نمی شد ... یک وجود معطل در خانه بود ... ولی امام صادق علیه السلام شهید نشدنش یک نهضت علمی و فکری را در دنیای اسلام رهبری کرد. (مطهری، 1367 ، 138)

استاد در جای دیگر می نویسد:

نظیر شبهه ای که در مسأله ی صلح امام حسن علیه السلام هست، در اینجا هم هست، با این که ظاهر امر این است که این ها در عمل متناقض و متضاد است، زیرا امام حسن علیه السلام خلافت را رها کرد ... یعنی کار را واگذاشت و رفت، و در اینجا (ولایتعهدی امام رضا علیه السلام ) قضیه برعکس است، قضیه واگذاری نیست، تحویل گرفتن است، برحسب ظاهر. (مطهری، 1367 ، 195)

و در جای دیگر مبنای مقایسه شخص و شرایط و مردم نیستند، بلکه جایگاه و مقام مورد مقایسه قرار می گیرد:

اینجا وضع امام حسن علیه السلام یک وضع خاصی است، یعنی خلیفه ی مسلمین است که یک نیروی طاغی و یاغی علیه او قیام کرده است. کشته شدن امام حسن علیه السلام در این وضع، یعنی کشته شدن خلیفه ی مسلمین و شکست مرکز خلافت، امام حسین علیه السلام وضعش وضع یک معترض بود، در مقابل حکومت موجود؛ اگر کشته می شد کشته شدنش افتخارآمیز بود. (مطهری، 1367 ، 84)

........................... ص 67 ..............................

به نظر می رسد استاد اساسا شیوه مقایسه کردن را از آموزه های دینی و سخنان امامان علیهم السلام آموخته باشد، از جمله جایی که امام حسن علیه السلام صلح خود را با صلح حدیبیه مقایسه می کند و یا جایی که استاد با نقل حدیثی مقایسه ای را آورده است و الهام بخش ایشان بوده است.

امام حسن عسکری علیه السلام (در مسأله ی وصیت) همان کاری را کرد که حسین بن علی علیه السلام کرد. حضرت امام حسین علیه السلام وصی واقعی اش علی بن الحسین علیه السلام بود، ولی مگر بسیاری از وصایای خودش را در ظاهر به خواهرش زینب علیه السلام نکرد؟ عین این کار را امام حسن عسکری علیه السلام کرد. وصی او در باطن این فرزندی است که مخفی است، ولی در ظاهر وصی خودش را این زن با جلالت (جده) قرار داده است. (مطهری، 1367 ، 250)

البته وصی ظاهری مقابل وصی واقعی نیست، بلکه باید از چنان جایگاه و عظمت علمی و معنوی و روحی برخوردار باشد که به نوعی بتواند قائم مقام او باشد و ملاحظه می کنیم هم زینب علیه السلام و هم جده علیه السلام ، هر دو، از جلالت و بزرگواری و عظمت برخوردار بوده اند.

در اینجا ملاحظه می کنید وصی ظاهری گاه جایگزین وصی باطنی می شود، ولی بدان معنا نیست که وصی ظاهری دارای جایگاه و مقام بلندی باشد، بلکه این مقایسه نشان می دهد که جده علیه السلام همانند زینب علیه السلام دارای مقام بلند بوده است.

4 ) تبیین استراتژی امامان علیهم السلام

یافتن معادله ای که حرکت ها و مواضع گوناگون امامان علیهم السلام را با توجه به اصول و معیارها توضیح دهد و تعارضات و تناقضات را تحلیل نماید، عمده ترین کاری است که استاد در بحث های سیره ی امامان علیهم السلام بدان پرداخته است.

ایشان می نویسد:

اشتباه است اگر ما خیال بکنیم روش سایر ائمه با روش امام حسین علیه السلام در این جهت اختلاف و تفاوت داشته است، ... تفاوت در این است که شکل مبارزه فرق می کند. (مطهری، 1367 ، 170)

............................ ص 68 .......................

از منظر استاد، جهاد امام حسین علیه السلام ، صلح امام حسن علیه السلام ، کار فرهنگی امام صادق علیه السلام ، همکاری امام علی علیه السلام با خلفا و... شکل های گوناگون مبارزه و حرکت و موضع گیری امامان علیهم السلام است. این خط مشی یا شکل مبارزه و یا اصطلاحا استراتژی، بستگی به شرایط زمان دارد و البته اصول و معیارها تغییرناپذیر است.

این است که مقتضیات زمان می تواند در شکل مبارزه تأثیر بگذارد. هیچ وقت مقتضیات زمان در این جهت نمی تواند تأثیر داشته باشد که در یک زمان سازش با ظلم جایز نباشد، ولی در زمان دیگر سازش با ظلم جایز باشد. خیر! سازش با ظلم هیچ زمانی و در هیچ مکانی و به هیچ شکلی جایز نیست، اما شکل مبارزه ممکن است فرق کند. (مطهری، 1367 ، 171)

البته به طور قطع منظور استاد فقط موضع گیری سیاسی امامان علیهم السلام نیست، بلکه استراتژی امامان علیهم السلام همه جانبه است. به عنوان نمونه استاد می نویسد:

شما دو سنت را در میان همه ی ائمه می بینید ... یکی عبادت و خوف از خدا و خداباوری است؛ یک خداباوری عجیب در وجود این هاست. از خوف خدا می گریند، و می لرزند، گویی خدا را می بینند و قیامت را می بینند، بهشت را می بینند، جهنم را می بینند ... سنت دوم ... همدردی و همدلی با ضعفا، محرومان و بیچارگان و افتادگان است ... اصلاً رسیدگی به احوال ضعفا و فقرا برنامه این هاست. (مطهری، 1367 ، 183)

استاد نه تنها مبنای قیام امام حسین علیه السلام را امر به معروف و نهی از منکر می داند، بلکه پذیرش ولایتعهدی امام رضا علیه السلام را نیز بر مبنای امر به معروف و نهی از منکر می داند و آن را به عنوان یک معیار و قاعده می نمایاند، که فقط شکل امر به معروف و نهی از منکر متفاوت می شود، نه اصل آن.

به نمونه هایی از نوشته های استاد توجه کنید:

اگر از او (امام حسین علیه السلام ) تقاضای بیعت هم نمی کردند، باز قیام می کرد و اگر مردم کوفه دعوت نمی کردند، باز قیام می نمود. آن مسأله چه بود؟ مسأله ی امر به معروف و نهی از منکر. (مطهری، 1367 ، 91)

......................... ص 69 .......................

و در جای دیگر استاد تصریح می نماید که ممکن است برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر نیاز به قیام باشد. عوامل آن علاوه بر تحلیل حرام و تحریم حلال، می تواند بدعت، پایمال شدن حقوق عمومی و ظلم زیاد باشد.

عوامل خاصی که ایجاب می کند قیام امر به معروف را، به قرار ذیل است:

الف - موروثی کردن حکومت و خلافت...

ب - نقض مواد صلح امام حسن علیه السلام با معاویه و.... (مطهری، 1377، 163)

استاد در مورد قبولی ولایتعهدی امام رضا علیه السلام می نویسد:

اگر تمکن از امر به معروف و نهی از منکر - که امر به معروف و نهی از منکر در واقع یعنی خدمت - متوقف باشد بر قبول پست از ناحیه ی ظالم، پذیرفتن آن واجب است. منطق هم همین را قبول می کند. زیرا اگر بپذیرید می توانید در جهت هدفتان کار کنید و خدمت نمایید، نیروی خودتان را تقویت و نیروی دشمنان را تضعیف کنید. (مطهری، 1367 ، 236)

استاد در جای دیگر به اصلی ترین خطوط استراتژیک امامان علیهم السلام اشاره می نماید، که عبارت است از:

الف - امر به معروف و نهی از منکر؛

ب - نشر و تبیین علم؛

ج - زهد و احسان و خدمت به خلق؛

د - عبادت و معنویت؛

ه - رسیدگی به فقرا و محرومان؛

و - الگوی اخلاقی بودن.

ائمه ی اطهار اول امر به معروف و نهی از منکر می کردند. شدیدترین آن قیام حسینی بود. ثانیا به نشر علم می پرداختند و نمونه اش مکتب امام صادق علیه السلام بود ... . ثالثا، از همه بالاتر، تقوای عملی و زهد و ایثار و احسان به خلق خدا بود. رابعا شب زنده داری ها به عبادت داشتند. خامسا رسیدگی به احوال ضعفا بود. سادسا اخلاق فاضله ی اسلامی از عفو و جود و تواضع بود. دیدن آنها مردم را به یاد معنویت های اسلام و پیغمبر می انداخت. (مطهری، 1376 ، 33)

...................... ص 70 .....................

می توان خطوط و محورهای اصلی استراتژی امامان علیهم السلام را در چهار محور زیر خلاصه کرد:

الف - موضع گیری فرهنگی و علمی؛

ب - موضع گیری سیاسی - اجتماعی؛

ج - موضع گیری اقتصادی و توجه به عدالت اقتصادی؛

د - توجه به عبادت، معنویت و اخلاق.

موارد فوق امروز نیاز جوامع اسلامی، به ویژه جامعه ی نوپای انقلابی ما، می باشد و این استراتژی مبرم ترین مسؤولیت های مسلمان است.

5 ) بررسی ویژگی های زمان امامان علیهم السلام

استاد همواره در بدو بررسی سیره ی امام به نوعی به ویژگی های زمانی آنها پرداخته، شرایط جامعه ی اسلامی، شرایط حاکمان، وضعیت دشمنان داخلی و خارجی اسلام، موقعیت اجتماعی، موقعیت فرهنگی، موقعیت سیاسی و گاه موقعیت اقتصادی را نیز بررسی نموده است. واقعیت این است که بدون بررسی این مؤلفه ها امکان تحلیل عملکرد امامان علیهم السلام و تبیین استراتژی مخالفان و دشمنان آنها میسر نیست.

به نمونه های زیر توجه نمایید:

زمان حضرت صادق علیه السلام از نظر اسلامی یک زمان منحصر به فرد است، زمان نهضت ها و انقلاب های فکری است، بیش از نهضت ها و انقلاب های سیاسی ... . یک قرن و نیم از ابتدای ظهور اسلام و نزدیک یک قرن از فتوحات اسلامی می گذرد، دو سه نسل از تازه مسلمان ها از ملت های مختلف وارد جهان اسلام شده اند ...، ملت هایی که هر کدام یک ثقافت و فرهنگی داشته اند، وارد دنیای اسلام شده اند. نهضت سیاسی یک نهضت کوچکی در دنیای اسلام بود، نهضت های فرهنگی زیادی وجود داشت و بسیاری از این نهضت ها اسلام را تهدید می کرد. (مطهری، 1367 ، 137)

با این مقدمه، که با ذکر ادله ی عقلی و تاریخی همراه است، استاد مهم ترین

............................. ص 71 ..........................

نقش و مسؤولیت امام صادق علیه السلام را نقش و مسؤولیت فرهنگی ایشان می داند، که مهم تر از نقش سیاسی ایشان در این شرایط است. زیرا فضای اجتماعی چنین نیازی را می طلبد.

استاد، سپس به جریان های فکری این دوره پرداخته و چنین می نویسد:

زنادقه در این زمان ظهور کردند که خود داستانی هستند ...، مسأله ی تصوف به شکل دیگری پیدا شده بود. همچنین فقهایی پیدا شده بودند که فقه را بر یک اساس دیگر - رأی و قیاس و غیره - به وجود آورده بودند، یک اختلاف افکاری در دنیای اسلام پیدا شده بود که نظیرش قبلش نبود، بعدش هم پیدا نشد. (مطهری، 1367 ، 137)

و سپس ابعاد گوناگون آن را توضیح داده و می نویسد:

جنگ عقاید داغ می شود ... اولاً در زمینه ی خود تفسیر و قرائت آیات قرآنی بحث هایی شروع می شود ... از آن بالاتر در تفسیر و بیان معانی قرآن بود ... از این ها بالاتر نحله های فقهی بود ... از همه ی این ها داغ تر بحث های کلامی بود ... از همه خطرناک تر پیدایش طبقه ای به نام زنادقه بود ... جریان دیگر ... جریان خشکه مقدسی متصوفه است ... خوارج و مرجئه هر یک نحله ای بودند. (مطهری، 1367 ، 146-144)

در واقع بی توجهی به این شرایط و عدم استفاده از فرصت های پیش آمده، نوعی مسؤولیت الهی دارد و عدم توجه به آن، فرصت ها را به تهدیدها تبدیل می نماید.

6 ) طرح دیدگاه های گوناگون و حتی مخالفان

استاد در بررسی موضوعات، حتی در سیره ی ائمه، به طرح دیدگاه های گوناگون و حتی مخالفان می پردازد و آنها را نقد و بررسی می نماید؛ البته دیدگاه های تاریخی که مطرح شده است، نه دیدگاه های فرضی و عقلی ممکن.

در موضوع مأمون و امام رضا علیه السلام و مسأله ی ولایتعهدی چنین می نویسد:

فرض دیگر - که این فرض خیلی بعید نیست چون امثال شیخ مفید و شیخ

....................... ص 72 .......................

صدوق آن را قبول کرده اند - این است که مأمون در ابتدای امر صمیمیت داشت، ولی بعد پشیمان شد ... احتمال دیگر این است که اساسا مأمون در این قضیه اختیاری نداشته، و ابتکار از مأمون نبوده است، بلکه ابتکار از فضل بن سهل ذوالریاستین، وزیر مأمون بوده است ... جرجی زیدان [همچنین ادوارد براون [یکی از کسانی است که معتقد است ابتکار از فضل بن سهل بود ... احتمال دیگر این است که ابتکار از خود مأمون بود و مأمون از اول صمیمیت نداشت و به خاطر یک سیاست ملک داری این موضوع را مد نظر گرفت. آن سیاست ... جلب نظر ایرانی ها بود ... . بعضی برای این سیاست مأمون علت دیگری گفته اند و آن فرونشاندن قیام های علویین است ... . احتمال دیگر در باب سیاست مأمون، که ابتکار از خودش بوده و سیاستی در کار بوده، خلع سلاح کردن خود حضرت رضا علیه السلام است. (مطهری، 1367 ، 203 و 209)

استاد سپس با توجه به مباحث تاریخی این موضوع، که شبهات فراوان دارد، با یک شیوه ی اصولی موضوع را مورد بررسی قرار می دهد و آن اینکه باید مسلمات تاریخی را از شبهات تفکیک نمود تا بتوان نتیجه گیری کرد:

بهتر این است که ما مسأله را از وجهه ی حضرت رضا علیه السلام بررسی کنیم. اگر از این وجهه بررسی کنیم، مخصوصا اگر مسلمات تاریخ را مد نظر بگیریم، به نظر من بسیاری از مسائل مربوط به مأمون هم حل می شود. (مطهری، 1367 ، 210)

استاد در مورد شبهات در مورد عملکرد امام رضا علیه السلام به دنبال مدارک تاریخی و تحلیل مسلمات تاریخی است، که مخالفان را نیز مجاب نماید و چنین می نویسد:

از نظر روایات شیعی در اینکه مأمون حضرت رضا علیه السلام را مسموم کرد شکی نیست، ولی از نظر برخی مورخین این طور نیست. مورخ اروپایی این حرف را قبول نمی کند، او مدرک تاریخی را مطالعه می کند ... اغلب مورخین اهل تسنن ... نوشته اند حضرت آمد در طوس مریض شد و فوت کرد ... این بود

...................... ص 73 .................

که من خواستم با منطقی غیر از منطق شیعه نیز در این زمینه صحبت کرده باشم. (مطهری، 1367 ، 243)

استاد بر مبنای یکی از اصول کلامی با منطق مخالفان به پاسخ آنها می پردازد که مورد تردید آنها نباشد.

مقالات مرتبط:

  روش سیره شناسی استاد مطهری بخش دوم                  


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است