در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه علوم سیاسی، شماره 27، ملکی، علی ؛



  چکیده :

این نوشتار برای بررسی دیدگاه آیة اللّه مطهری درباره جامعه مدنی نگارش یافته است. در آثار ایشان بحث جامعه مدنی به طور مستقیم نیامده است، اما مؤلفه های آن را می توان بررسی کرد. در این راستا ضمن بیان معانی و تعاریف جامعه مدنی و نیز ویژگی های مختلف جامعه مدنی، به تبیین دو ویژگی اساسی آن یعنی تکثرگرایی فرهنگی (دینی) و سیاسی بر اساس اندیشه استاد مطهری پرداخته شده است. نتیجه آن که تکثرگرایی دینی و سیاسی، به شکلی که در اندیشه سیاسی غرب مطرح است، در اندیشه مطهری پذیرفته نیست.

کلمات کلیدی :

جامعه مدنی، مرتضی مطهری، تکثرگرایی سیاسی، تکثرگرایی فرهنگی.

(صفحه 79)


این نوشتار برای بررسی دیدگاه آیة اللّه مطهری درباره جامعه مدنی نگارش یافته است. در آثار ایشان بحث جامعه مدنی به طور مستقیم نیامده است، اما مؤلفه های آن را می توان بررسی کرد. در این راستا ضمن بیان معانی و تعاریف جامعه مدنی و نیز ویژگی های مختلف جامعه مدنی، به تبیین دو ویژگی اساسی آن یعنی تکثرگرایی فرهنگی (دینی) و سیاسی بر اساس اندیشه استاد مطهری پرداخته شده است. نتیجه آن که تکثرگرایی دینی و سیاسی، به شکلی که در اندیشه سیاسی غرب مطرح است، در اندیشه مطهری پذیرفته نیست.

واژه های کلیدی: جامعه مدنی، مرتضی مطهری، تکثرگرایی سیاسی، تکثرگرایی فرهنگی.

مقدمه

اصطلاح «جامعه مدنی» گرچه در گذشته به خصوص یونان باستان مطرح بوده، اما به مفهوم مدرن و به معنای حلقه واسط بین دولت و مردم، از زمان هگل مطرح شده است.1

برای جامعه مدنی تعریف های مختلفی ارائه شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم:2

______________________________

1 دانش آموخته حوزه علمیه قم و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم سیاسی مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم علیه السلام .

(صفحه 80)


1. جامعه مدنی به مفهوم دولت در اندیشه ارسطویی در مقابل خانواده و در اندیشه اصحاب قرارداد اجتماعی در مقابل وضع طبیعی.

2. جامعه مدنی به مفهوم جامعه متمدن در مقابل جامعه ابتدایی در اندیشه دانشمندانی مانند آدام نرگسون و آدام اسمیت.

3. جامعه مدنی به مفهوم شکل اولیه تکوین دولت در اندیشه هگل.

4. جامعه مدنی به مفهوم حوزه روابط مادی و اقتصادی و علایق طبقاتی و اجتماعی در مقابلِ دولت و به عنوان پایگاه آن در اندیشه مارکس.

5. جامعه مدنی به عنوان جزئی از رو بنا و مرکز تشکیل قدرت ایدئولوژیک یا هژمونی طبقه حاکمه در اندیشه آنتونیوگرامشی.

6. جامعه مدنی حلقه واسط بین مردم و دولت در مقابل دولت.

در این پژوهش تعریف مورد نظر، تعریفی است که از زمان هگل پایه ریزی شده است و بر اساس آن جامعه مدنی در مقابل دولت قرار می گیرد و شامل همه حوزه هایی است که پس از تعیین و تجزیه حوزه دولت باقی می ماند. جامعه مدنی در مقابل دولت به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعه ای از نهادها، مؤسسات، انجمن ها، تشکل های خصوصی و مدنی (غیر خصوصی) گروه های فشار و ... را در بر می گیرد. جامعه مدنی حوزه روابط اجتماعی و دولت حوزه روابط سیاسی است.3

جامعه مدنی در این معنا برای اثبات مطلوبیت قلمرو آزادی و حقوق فردی و ایجاد محدودیت هایی برای دولت است. دولت با ترسیم مرزهای حوزه سیاسی تلاش می کند تا رویه ها یا اعمال سیاسی را کنترل یا محدود سازد؛ در مقابل، جامعه مدنی دولتی پاسخ گو می طلبد و این که حقوق شهروندان را رعایت کند، آزادی را محدود نکند و در جامعه قانون حکم فرما باشد. بر این اساس، وجود جامعه مدنی یکی از ویژگی های جوامع دموکراتیک است. جامعه مدنی ارزش هایی مانند مشارکت سیاسی، پاسخ گویی دولت و عمومی بودنِ سیاست را در پی دارد. بدون حمایت از حقوق شناخته شده و قابل اجرای آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده و فکر و ترویج افکار عمومی جامعه مدنی از بین می رود.4

مؤلفه های جامعه مدنی

جامعه مدنی دارای عناصر و ویژگی هایی است که برای تحقق آن لازم است، مانند مشارکت و رضایت عمومی، تساهل و تسامح، تکثرگرایی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، انسان محوری،

(صفحه 81)


قانون گرایی و آزادی فردی. برخی از مؤلفه های جامعه مدنی جزء مقوّمات جامعه مدنی بوده و از آن انفکاک ناپذیرند که تکثرگرایی فرهنگی و سیاسی از آن جمله اند. با این توضیح که اگر تکثرگرایی فرهنگی پذیرفته شود تکثرگرایی سیاسی نیز پذیرفته می شود. در این نوشتار دو مؤلّفه تکثرگرایی فرهنگی و سیاسی با توجه به آثار و آرای استاد مطهری بررسی و تحلیل می شود. ابتدا به تبیین این دو مؤلفه می پردازیم.

1. تکثرگرایی فرهنگی (دینی)

تکثرگرایی فرهنگی یعنی به رسمیت شناختن حقانیت ادیان مختلف، نژادها، ملیت ها، زبان ها، قرائت های مختلف از دین و ... است؛ بدین معنا که هیچ کدام بر دیگری برتری نداشته و همگی نشانی از حقیقت دارند. در کشور ما بحث تکثرگرایی فرهنگی بیشتر در عرصه دین مطرح شده است و ما نیز به تکثرگرایی دینی توجه خواهیم کرد. تکثرگرایی دینی به سه صورت قابل تصور است:

الف) تکثرگرایی بین ادیان الهی: به این معنا که ادیان بزرگ الهی مانند یهود، مسیحیت و اسلام هر کدام حقیقت را بیان می کنند و هر یک از آنها با تجربه های مختلفی که از واقعیت الوهی دارند انسان را به حقیقت می رسانند؛

ب) تکثرگرایی مذهبی (درون دینی): یعنی تنها دین اسلام می تواند انسان را به حقیقت رهنمون کند و در درون دین اسلام مذاهب مختلف با هم مساوی هستند، زیرا ادیان مختلف مانند مسیحیت، یهودیت و اسلام ابعاد عملی و اخلاقی گوناگون دارند که با هم تفاوت زیادی دارد. از این جهت تنها مذاهب موجود در اسلام مانند سنی و شیعه و ... حقیقت را بیان می کنند؛

ج) تکثرگرایی درون مذهبی: به این معنا که تنها مذهب شیعه حقیقت محض را بیان می کند و مذاهب دیگر حظی از اسلام واقعی ندارند، اما در درون مذهب شیعه تنوّع آرا و عقاید پذیرفته می شود و اندیشه های مختلف فقهی کلامی می توانند امکان بروز پیدا کنند. در این جا وجه اشتراک بیشتر بوده و در امور مورد اختلاف بین قرائت های مختلف رقابت صورت می گیرد. این تنوّعات می تواند ناشی از تکثر نظر در مبانی فقهی، اصولی و ... باشد.5

2. تکثرگرایی اجتماعی (سیاسی)

یکی از مؤلفه های بسیار مهم جامعه مدنی تکثرگرایی اجتماعی سیاسی است که همواره بر بنیاد تکثرگرایی فرهنگی اعتقادی استوار است. در علوم اجتماعی دانشمندی که معتقد باشد جامعه بر حسب تنوّع گروه های قومی یا فرهنگی آرایش می یابد تکثرگرا خوانده می شود. تکثرگرایی سیاسی

(صفحه 82)


مشارکت غیر مستقیم و نهادمند مردم در سیاست است. منظور از تکثرگرایی سیاسی وجود احزاب، گروه ها و جناح های سیاسی است که فعالان سیاسی در قالب نهادها به دیدگاه ها و مواضع سیاسی خود سامان می دهند. هدف این گونه نهادهای حزبی و جناحی، دسترسی به حکومت و تصدی مراکز رسمی قدرت سیاسی به منظور اداره امور عامه بر اساس دیدگاه ها و برنامه های خود است. در یک جامعه تکثرگرا که بر مبنای یکسری اصول موضوعه و عقاید مورد قبول همه گروه ها، وحدت سیاسی ملی و ارزش جامعه تأمین و تضمین شده، حزب یا جناح حاکم همواره در تعارض و رقابت با احزاب رقیب در تلاش برای ارائه خط مشی ها و برنامه هایی است که بتواند حداکثر منافع عامه را تأمین کند و بنابراین بیشترین حجم حمایت های مردمی را حفظ نماید.6 چنین ساختار مردم گرایانه و مردم مدارانه در جامعه تکثرگرا، دو کارویژه مهم انجام می دهد: نخست، گسترش آگاهی ها و نهادهای سیاسی مردمی؛ دوّم، تقریب مصالح نظام سیاسی با مصلحت عامّه. حزب یا جناح حاکم در رقابت با احزاب معارض، مصلحت دولت را اساساً هنگامی تضمین خواهد کرد که بتواند مصالح عمومی را تشخیص داده و تأمین کند، در غیر این صورت به صورت مسالمت آمیز از دایره دولت و قدرت بیرون خواهد رفت.

از آنچه گذشت روشن می شود که تکثرگرایی سیاسی با آزادی تشکیل احزاب سیاسی و امکان جابه جایی قدرت به شکل مسالمت آمیز پیوند دارد و لازمه وجود چنین امری، آزادی بیان و مطبوعات و رسانه های گروهی است که بتوانند خواسته ها و دیدگاه گروه های مختلف را در جامعه منعکس کنند.

در این جا آرای استاد شهید مطهری را در خصوص سه شاخص زیر مورد بررسی قرار می دهیم:

الف) تشکیل احزاب سیاسی؛

ب) امکان جابه جایی قدرت به شکل مسالمت آمیز؛

ج) آزادی در عرصه های مختلف مانند آزادی فکر، بیان، مطبوعات و رسانه های گروهی.

با توجه به تعریف جامعه مدنی و با توجه به شاخصه های مقوّم جامعه مدنی در این بخش به بررسی دیدگاه های استاد شهید مرتضی مطهری درباره دو مؤلفه مهم جامعه مدنی یعنی تکثرگرایی دینی و تکثرگرایی سیاسی می پردازیم.

1. تکثرگرایی دینی

بحث تکثرگرایی دینی به شکلی که امروز مطرح است و اول بار جان هیک عنوان کرد، در زمان شهید مطهری مطرح نبوده است، اما در مجموع مطالبی در آثار ایشان یافت می شود که می تواند ما را

(صفحه 83)


در یافتن رأی ایشان کمک کند.

الف) تکثرگرایی بین ادیان الهی

از نظر شهید مطهری، تکثرگرایی بین ادیان الهی به این شکل که یهودیت، مسیحیت و اسلام حقیقت را بیان می کنند مورد قبول نیست. ایشان در کتاب جهان بینی توحیدی، ضمن بیان جهان بینی های مختلف و جهان بینی مذهبی، جهان بینی توحیدی اسلامی را بهترین جهان بینی می داند و معتقد است در اسلام توحید به خالص ترین شکل و پاک ترین طرز بیان شده است.7 شهید مطهری معتقدند دینِ خداوند از اول تا آخر یک دین و آن هم اسلام بوده است، ولی در طول زمان، هرگاه خرافات و بدعت ها وارد دین می شد، پیامبری ظهور می کرد و همان دین خالص خداوند را دوباره عرضه می کرد.8 در زمان آخرین پیامبر یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله مردم به آن درجه از رشد رسیدند که دین خود را حفظ کنند. ادیانی مانند یهود و مسیحیت ناقص هستند، ولی اسلام دین کاملی است. پس تنها دینِ حق، اسلام است و حضرت عیسی و موسی علیهم السلام هم دین اسلام داشته اند، ولی دین حضرت محمّد صلی الله علیه و آله دین کامل است و اسلام به شکل کامل برای همیشه تاریخ نازل شده است.

اسلام نام دین خداست که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شده اند و به آن دعوت کرده اند. صورت جامع و کامل دین خدا به وسیله خاتم پیامبران حضرت محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله به مردم ابلاغ شد و نبوت پایان یافت و امروز با همین نام در جهان شناخته می شود.9

بنابراین و نیز با توجه به مبانی فکری شهید مطهری روشن می شود که تکثرگرایی دینی از نظر ایشان مورد قبول نیست و بحث های او بیشتر درون دینی است.

ب) تکثرگرایی مذهبی (درون دینی)

تکثرگرایی مذهبی یعنی در جامعه اسلامی، طرح آرا و عقاید مذاهب مختلف اسلامی آزاد بوده و آنان به نسبت مساوی از حقانیت و مشروعیت برخوردار باشند. شهید مطهری در عین این که با طرح اندیشه های مختلف در جامعه اسلامی مخالفتی ندارد، تنها شیعه را مذهب حق می داند و تکثرگرایی مذهبی به معنای حقانیت مذاهب مختلف را به شدّت ردّ کرده و فرقه های غیر شیعه را گروه های افراطی یا تفریطی قلمداد می کند. به اعتقاد ایشان، اسلام و متون دینی مانند آبی است که از سرچشمه بیرون می آید، ولی ممکن است آلودگی هایی آن را در مسیر راه آلوده کند10؛ از این رو اسلام دستگاه های تصفیه ای قرار داده که با آنها، اندیشه های صحیح شناخته می شود که عبارتند از

(صفحه 84)


قرآن کریم، عقل و روایات متواتر. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرموده اند امور مشکوک را باید به این سه منبع عرضه کرد. شهید مطهری مذاهب اشعری، اعتزالی و خوارج را فرقه های افراطی و تفریطی می داند که از راه میانه خارج شده اند.11 ایشان گر چه اهل سنت را مسلمان می داند اما افکار آنها را تحلیل کرده و نقاط ضعف آنها را برمی شمارد.

اگر ما آن راهی را که ائمه اطهار علیهم السلام در مقابل راه های دیگران برای ما باز کرده اند برویم، هم از افراط و تندروی های بعضی مصون می مانیم و هم از تفریط و جمود بعضی دیگر. در روش های فقهی مثال زدیم به افراطی که در روش فقهی حَنفی وجود دارد که استدلالات ذهنی ظنی را پایه قرار می دهد و نیز تفریط و جمودی که در فقه احمد حنبل وجود دارد. آنچه که مابین این دو است یعنی فقه شافعی و فقه مالکی هم راه معتدلی نیست. مخلوطی است از جمودی که در این جاست و جهالتی که در دیگری است.12

شهید مطهری روش معتزله را افراط در روشنفکری می داند که در همه چیز تردید می کردند، حتی وجود جنّ را که در قرآن آمده است انکار می کردند و اشاعره جمود فکری داشتند، به طوری که از آیه «الرحمن علی العرش» استنباط می کردند «خدا روی تخت نشسته است» خوارج نیز جمود فکری داشتند و همه فرق اسلامی را کافر می پنداشتند.13

در مجموع شهید مطهری تنها مدارا و همزیستی مسالمت آمیز را با مذاهب غیر شیعه می پذیرد و اما تکثرگرایی مذهبی به معنای حقانیت فرقه ها و مذاهب مختلف اسلام را نمی پذیرد.

ج) تکثرگراییِ درون مذهبی

تکثرگرایی درون مذهبی به معنای وجود قرائت ها، افکار و عقاید مختلف در چارچوب ضروریات مذهب در درون مذهب شیعه و آزادی گروه های مختلف شیعی در بیان افکار خود است.

شهید مطهری مانند همه علمای شیعه معتقد است رأی و نظر صحیح در واقع یکی است و حکم خداوند نمی تواند متعدد باشد. شیعیان مانند اهل سنت قائل به تصویب نیستند که به تعداد مجتهدان، حکم شرعی وجود داشته باشد؛ البته تکثر آرا در چارچوب خارج نشدن از ضروریات مذهب شیعه را می پذیرد. در عین حال عوامل تصفیه کننده و معیارهایی وجود دارد که برداشت های صحیح را از برداشت های غیر صحیح نشان می دهد. این معیارها عبارتند از قرآن، عقل و روایات متواتر.14 با توجه به این معیارها، معتقدند اخباری گری نهضتی بر خلاف عقل بود که جمود فکری زیادی داشت.15 از نظر شهید مطهری، منابع اسلامی به ویژه قرآن کریم، استعداد پایان ناپذیری برای کشف، تحقیق و استنباط دارد و این امر منحصر به مسائل فقهی و حقوقی نیست.

(صفحه 85)


قرآن درطول چهارده قرن با آن که صدها متخصص روی آن کار می کرده اند نشان داده است که از نظر تحقیق و اجتهاد استعداد پایان ناپذیری دارد. قرآن از این نظر مانند طبیعت است که هر چه بینش ها وسیع تر و عمیق تر می گردد، و تحقیقات و مطالعات بیشتر انجام می گیرد راز جدیدتری به دست می آید.16

علاوه بر قرآن، کلمات و عبارات پیامبر اسلام و معصومین علیهم السلام هم با توجه به مرور زمان فهم و تفسیر بهتری شده است.

این که قرآن کریم و حتی کلمات جامعه رسول اکرم، استعداد کاوش و تحقیق پایان ناپذیری دارند و نباید نظرها محدود شود، از اول مورد توجه پیشوای بزرگ اسلام بوده است و آن را به یاران خود گوشزد می فرموده است. رسول اکرم مکرر در کلمات خویش به این نکته اشاره فرموده است که قرآن را به بینش مخصوص یک عصر و زمان محدود نکنید. تاریخ نشان داده است که اعصار بعدی فهم و بینش بیشتری در درک معانی و مفاهیم گفته های آن حضرت نشان دادند.17

از نظر ایشان، مطالعه ای دقیق درباره مسائل مربوط به مبدأ و معاد، حقوق، فقه، اخلاق، قصص تاریخی و طبیعیات که در قرآن آمده، و مقایسه آن با بینش هایی که در طول چهارده قرن پدید آمده و کهنه شده، حقیقت را روشن می کند.

شهید مطهری معتقد است یکی از اموری که تکثر قرائت ها را ایجاب می کند، سطح بینش و جهان بینی فقیه است، یعنی سوابق ذهنی و اطلاعات خارجی یک فقیه در فتواهایش تأثیر دارد:

فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است، اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینی اش در فتواهایش زیاد تأثیر دارد. فقیه باید احاطه کامل به موضوعاتی که برای آن موضوعات فتوا صادر می کند داشته باشد. اگر فقیهی را فرض کنیم که همیشه در گوشه خانه و یا مدرسه بوده و او را با فقیهی مقایسه کنیم که وارد جریانات زندگی است، این هر دو به ادله شرعیه و مدارک احکام مراجعه کنند اما هر کدام یک جور و یک نحو به خصوص استنباط می کنند. اگر کسی فتواهای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمناً به احوال شخصیه و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند می بیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته به طوری که فتوای عرب بوی عرب می دهد و فتوای شهری بوی شهری.18

در مجموع از آثار شهید مطهری به دست می آید که از متون دینی قرائت های مختلفی ممکن است در یک زمان یا در طول زمان ارائه شود، اگر چه نمی توان همه را صحیح دانست و یا این که صد در صد از دوره های قبلی بهتر دانست؛ اما صرف وجود فهم ها و اندیشه های مختلف قابل انکار

(صفحه 86)


نیست و با توجه به معیارهایی مانند قرآن، عقل و روایات متواتر می توان قرائت های افراطی و تفریطی را باز شناخت و اما قرائت های معتدل امکان رقابت با هم داشته باشند. این نوع تکثرگرایی درون مذهبی در وادی فقه و اصول فقه از مسلّمات حوزه های علمیه است و همواره در فروع با هم اختلافاتی داشته اند.

با توجه به این مباحث به دست می آید که شهید مطهری در بحث تکثرگرایی تنها تکثرگرایی درون مذهبی یعنی تکثر آرا و دیدگاه ها در جامعه شیعی را می پذیرد؛ البته این به معنای حق بودن همه آرا و فتواها نیست، بلکه در جامعه راهی غیر از پذیرش آرا وجود ندارد و شیعیان همواره خود را مخطئه می دانند. این اندیشه می تواند راه را برای شکل گیری جامعه مدنی در جوامع شیعی فراهم کند.

2. تکثرگرایی سیاسی

یکی از مؤلفه های جامعه مدنی تکثرگرایی در عرصه اجتماع و سیاست است. بر اساس تکثرگرایی سیاسی، احزاب، گروه ها، و جناح های سیاسی می توانند آرا و افکار خود را بیان کرده و به شکل مسالمت آمیز و با انتخابات قدرت را به دست می آورند و امکان جابه جایی قدرت سیاسی وجود دارد. تکثرگرایی سیاسی دارای شاخصه هایی است که دو مورد از آنها را با توجه به آثار شهید مطهری بررسی می کنیم.

الف) جابه جایی قدرت سیاسی و وجود احزاب سیاسی در جامعه

در جامعه مدنی وجود حق رأی، مشارکت سیاسی، شهروند بودن مردم، جابه جایی قدرت سیاسی و وجود احزاب سیاسی اصلی مهم است.

برای روشن شدن دیدگاه شهید مطهری لازم است نظر ایشان را درباره شکل حکومت و جایگاه رأی مردم بیان کنیم. درباره مشروعیت حکومت سه نظریه وجود دارد: 1. مشروعیت تنها به رأی مردم برمی گردد و مردمی است؛ 2. مشروعیت تنها به خداوند برمی گردد؛ 3. مشروعیت به خداوند باز می گردد، ولی مردم نیز در مشروعیت بخشیدن به حاکمیت حاکم دخالت دارند. به عبارت دیگر، ضوابط حاکم اسلامی را شرع مشخص می کند، اما خداوند این حق را به مردم داده است که حاکم خود را انتخاب کنند.

به نظر می رسد که شهید مطهری مشروعیت حکومت را از نوع سوم می داند. بر این اساس، خداوند تدبیر سیاسی امت اسلام را به خود ایشان تفویض کرده تا در چارچوب ضوابطِ دینی، حاکم خود را انتخاب کنند. مردم از جانب خداوند حاکم بر سرنوشت اجتماعی خویشند و کسی حق ندارد

(صفحه 87)


این حق الهی را از آنان سلب کند. رأی مردم مادامی که در راستای اهداف دین باشد و با احکام شرع تخالف نداشته باشد دخیل در مشروعیت است و رضایت آنان با قیود یاد شده باید تأمین گردد. بنابراین مشروعیت الهی است، ولی مردم واسطه بین خداوند و دولت محسوب می شوند و در مشروعیت از این حیث دخالت دارند. از این جهت شهید مطهری به نقش مردم علاوه بر حاکمیت خداوند توجه کرده است، او در کتاب علل گرایش به مادیگری به کسانی که با تمسک به خداوند، حق مردم را تنها وظیفه و تکلیف می دانند می گوید:

از نظر فلسفه اجتماعی اسلام نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسؤولیت دارد، بلکه از این نظر تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسؤول می سازد و افراد را ذی حق می کند و استیفای حقوق را یک وظیفه شرعی لازم معرفی می کند.19

او تقابل بین حق خدا و حق مردم را موجب گریز افراد از دینِ خدا و مذهب می داند. همچنین به رأی مردم در انتخاب حاکمان در جامعه اسلامی اشاره کرده و مردم را شهروند قلمداد می کند؛ مردم حتی ولی فقیه را که عالی ترین مقام حکومتی است تعیین می کنند. ولایت فقیه یک ولایت ایدئولوژیکی است و اساساً فقیه را خود مردم انتخاب می کنند. و این امر عین دموکراسی است.20

شهید مطهری معتقدند جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب رئیس حکومت از سوی عامه مردم است و محتوای آن اسلامی است. در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی حکومت جمهوری اسلامی را حکومتی دموکراتیک می داند که بر اساس رأی مردم شکل گرفته است و مردم مقامات و مسؤولان رده های مختلف کشوری را انتخاب می کنند این طرز تفکر دقیقاً مطابق با اندیشه امام خمینی است. امام در این باره می گویند:

اما جمهوری به همان معنایی است که همه جا جمهوری است لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی متکی است که قانون اسلام می باشد. این که ما جمهوری اسلامی می گوییم این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می شود، اینها بر اسلام متکی است. لکن انتخاب با ملّت است و طرز جمهوری هم، همان جمهوری است که همه جا هست.21

با توجه به عبارات منقول از شهید مطهری و با عنایت به این که ایشان در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی نظام اسلامی را بر مبنای دموکراسی و حق انتخاب مردم می داند، جای شکی باقی نمی ماند که ایشان با جابه جایی قدرت در جامعه اسلامی به شکل مسالمت آمیز و با رقابت سیاسی سالم موافق هستند که یکی از شاخصه های مهم برای تکثرگرایی سیاسی است.

(صفحه 88)


طبیعی است لازمه وجود رقابت سالم، تشکیل احزاب سیاسی و رقابت آنان برای کسب قدرت است. این دیدگاه به صورت روشن در اندیشه شهید مطهری مطرح است:

همان طوری که رهبر و امام ما مکرر گفته اند در حکومت اسلامی احزاب آزادند... اما ما اجازه توطئه گری و فریب کاری نمی دهیم. احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند آنها را می پذیریم؛ اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی گوید.22

بنابراین شهید مطهری مؤلفه های مهم جامعه مدنی یعنی جابه جایی قدرت و وجود احزاب سیاسی در جامعه اسلامی را می پذیرد.

ب) آزادی فکر، عقیده، آزادی بیان، مطبوعات و ...

شهید مطهری درباره آزادی دیدگاه های منحصر به فردی دارد و دایره آن را در جامعه بسیار وسیع می بیند. در اندیشه بسیاری آزادی تکلیف است تا حق، اما ایشان آزادی را یک حق و بلکه فوق حق می داند.

هر چیزی که برای چیزی به وجود آمده باشد منشأ حق است. مغز هم برای بیان آفریده شده پس می توان گفت حق آزادی بیان و عقیده که نقطه ممنوع الحقوق بودن است حق خاصی نیست. آنچه حق است خود بیان است به آزادی استفاده از حق... علت این که در فقه اسلام در میان حقوق، نامی از آزادی نیست، این نیست که در اسلام به حقِّ آزادی معتقد نیستند، بلکه آزادی را فوق حق می دانند.23

شهید مطهری آزادی تفکر را یک حق دانسته و بلکه لازمه بشر می داند و معتقد است در اسلام، تفکر یکی از واجبات به شمار می رود. از نظر ایشان دیکته کردن نوع خاصی از انتخاب در عرصه مشارکت سیاسی و جهت دادن آزادیِ مردم نیز ممنوع است:

اگر سرپرست های اجتماع بخواهند ولو با حسن نیت به بهانه این که مردم لایق و قابل نیستند و خودشان نمی فهمند آزادی را از آنان بگیرند، به حساب این که مردم خودشان لیاقت ندارند این مردم تا ابد بی لیاقت می مانند، مثلاً انتخابی می خواهد صورت بگیرد حالا یا وکیل مجلس یا انتخاب دیگری، ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفته اید واقعاً حُسنِ نیت هم داشته باشید و واقعاً تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب بکند و فرض می کنیم واقعاً آن فرد شایسته است، اما اگر شما بخواهید این فرد را به مردم تحمیل بکنید و بگویید شما نمی فهمید... اینها تا دامنه قیامت مردمی

(صفحه 89)


نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بکند. صد بار هم اگر اشتباه بکند باز باید آزاد باشد.24

از این عبارت استفاده می شود شهید مطهری در حوزه های اندیشه و عمل فردی و نیز حوزه عمومی که عرصه مشارکت اجتماعی و سیاسی به شمار می رود به آزادی معتقد است. برخی برای آزادی حدود و خط قرمزهایی قائل هستند، اما مرحوم مطهری معتقد است در حوزه اندیشه منطقه ممنوعه ای که عقل و تدبّر انسان اجازه ورود به آن و کند و کاو عالمانه در آن را نداشته باشد وجود ندارد، زیرا خداوند انکار و نقادی مخالفان خود را در قرآن کریم آورده است. بعلاوه، تنها مکاتبی که به ایدئولوژی خود اطمینان دارند از محدودیت در آزادی پرهیز می کنند. ایشان محدودیتی را برای طرح آرای مخالفان حتی اندیشه مارکسیسم نمی بیند، مگر آن که از روی صداقت نبوده و با عناد یا نفاق باشد.

من به همه این دوستان غیر مسلمان اعلام می کنم که از نظر اسلام تفکر آزاد است. شما هر جور که می خواهید بیندیشید بیندیشید، هر جور می خواهید عقیده خود را ابراز کنید، به شرطی که فکر واقعی خودتان باشد ابراز کنید. هر طور که می خواهید بنویسید، بنویسید.25

با توجه به این مطالب روشن می شود که شهید مطهری به آزادی در ابعاد مختلف آن مانند آزادی اندیشه، بیان، قلم و مطبوعات به طور وسیع اعتقاد دارد که یک شرط تحقق جامعه مدنی هم وجود حدی از آزادی در جامعه است.

(صفحه 90)


پی نوشت ها

1. جان پلامناتز، شرح و نقدی بر فلسفه اجتماعی هگل، ترجمه حسین بشیریه (تهران: نشر نی، 1371) ص 229.

2. حسین بشیریه، جامعه شناسی سیاسی (تهران: نشر نی، 1374) ص 330.

3. همان، ص 332.

4. نیرا چاندوک، جامعه مدنی و دولت، ترجمه فریدون فاطمی و وحید بزرگی (تهران: نشر مرکز، 1377) ص 229 232.

5. محمدتقی جعفری، «پلورالیسم و تکثرگرایی دینی»، مجله طب و تزکیه، ش 30 (پاییز 1377) ص 92.

6. داود فیرحی، «تکثرگرایی و مشارکت سیاسی در جامعه مدنی و دولت اسلامی»، مجله دانشگاه اسلامی، ش 5، ص 76.

7. مرتضی مطهری، جهان بینی توحیدی (قم: انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1357) ص 23.

8. همو، اسلام و مقتضیات زمان (تهران: انتشارات صدرا، 1362) ص 214.

9. همو، وحی و نبوت (قم: انتشارات صدرا، بی تا) ص 210.

10. همو، اسلام و مقتضیات زمان، ص 128 129 و 142.

11. همان، ص 97.

12. همان، ص 113.

13. مرتضی مطهری، بیست گفتار (قم: انتشارات اسلامی، 1361) ص 35.

14. همو، اسلام و مقتضیات زمان، ص 71 به بعد.

15. همو، اجتهاد در اسلام (قم: انتشارات محمد، بی تا) ص 12.

16. همو، ختم نبوت (قم: انتشارات اسلامی، بی تا) ص 61.

17. همان، ص 62 63.

18. همان، ص 64.

19. مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری (تهران: انتشارات صدرا) ص 180.

20. همو، پیرامون انقلاب اسلامی (قم: انتشارات صدرا، چاپ دوم، بی تا) ص 86.

21. امام خمینی(ره)، صحیفه نور (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1369) ج 3، ص 145.

22. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 17.

23. همو، پیرامون جمهوری اسلامی (تهران: انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1369) ص 94.

24. همان، ص 122.

25. همان، ص 13 14.

پایان مقاله

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است