در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: هفته نامه - پنجره - 1388 - شماره 2 - تاریخ شمسی نشر 00/02/1388، کرمی، سعید ؛


مردم سالاری با قرائت های متفاوت

مردم سالاری، از آموزه های نوظهور در ادبیات سیاسی کشورهایی است که نظام حکومتی در آن ها مبتنی بر رأی مردم است. نظام هایی که اساس حاکمیت آن ها صرفا براساس خواست مردم است، مطالعه و خواست مردم را نیز مبنای مشروعیت حکومت می دانند. از این رو، مردم سالاری در آن یعنی: «پایه ریزی حکومت و قانون بر طبق خواست و اراده اکثریت مردم»، برای اداره حکومت نیز طبعا دو عنصر لازم است؛ قانون و مجری. قانون، تعیین کننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیان کننده شرایط حاکمان و رأی دهندگان است. اگر مردم قانونی را که وضع می شود به هر شکل نپذیرند، آن نظام مردم سالار نخواهد بود.

منظور از رأی دهندگان و مردم در نظام های سیاسی نیز متفاوت است. در نظام سیاسی اشرافی، منظور از مردم، اعیان و اشراف بودند، در حکومت کلیسایی، کشیشان و ارباب کلیسا صاحب رأی بوده اند و در دموکراسی های سوسیالیستی، اعضای حزب کمونیست حاکم، صاحب رأی تلقی می شده اند و در نظام لیبرال دموکراسی غربی نیز صاحبان رسانه که شبکه های خبر پراکنی و نظام دهی به افکار مردم هستند، صاحب رأی و مردم تلقی می شوند.

مردم سالاری دینی و لیبرال دموکراسی

مردم سالاری دینی، مفهومی است که دربردارنده نظام مکتبی اسلامی است. مردم سالاری دینی، یعنی توحید اجتماعی و قانون الهی را قانون اداره اجتماع قرار دادن. انسان شناسی توحیدی مبنای مردم سالاری دینی تلقی می گردد. مبنای مردم سالاری در اسلام، احکام و شریعت الهی است. مردم در مردم سالاری دینی، دارای جایگاه مقبولیت دهی به حاکمیت هستند و مشروعیت حکومت، الهی و دینی است. استاد شهید مطهری در آن خصوص بیان می کنند: «مردم سالاری ما علاوه بر داشتن مزایای مردم سالاری های دیگر، از نقایص مردم سالاری لیبرال هم بری است و مزایای فراوان دیگری هم دارد، قانون گذاری در نظام ما مختص خداست و مردم مسلمان با پذیرش قانون خداوند، به تعیین و انتخاب مجریان می پردازند و قانون خدا را با یاری آن ها در کشور اجرا می کنند و به گستردن عدل و داد و رفاه عمومی همت می ورزند.» ایشان در تفسیر جمهوری اسلامی بیان کرده اند: «جمهوری اسلامی شکل حکومتی است که حکومت عامه مردم است، یعنی حکومتی که در آن حق انتخاب با همه مردم است. قطع نظر از این که مرد یا زن، سفید یا سیاه دارای این عقیده یا آن عقیده باشند، در اینجا بلوغ سنی و رشد عقلی معتبر است.» ایشان در مقایسه مردم سالاری دینی با نظام لیبرال دموکراسی اظهار می دارند: «آزادی غربی، یعنی انسان هر کاری دلش می خواهد بکند، اما از دید اسلام، آزادی و دموکراسی بر اساس آن چیزی است که تکامل انسانی انسان ایجاب می کند. دموکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آن که این واژه در قاموس غرب، معنای حیوانیت رها شده را متضمن است. اگر تمایلات انسان را ریشه آزادی بدانیم که مبنای دموکراسی غربی همین است، یعنی نوعی حیوانیت رها شده و همان چیزی به وجود خواهد آمد که امروز در مهد دموکراسی غربی شاهد آن هستیم. در این کشورها مبنای وضع قوانین خواست اکثریت است و بر همین مبناست که می بینیم هم جنس بازی به حکم احترام به دموکراسی و نظر اکثریت، قانونی می شود اما دموکراسی اسلامی بر اساس آزادی انسان است، آزادی واقعی که همان دربند کردن حیوانیت و رهاساختن انسانیت است.»

خواست واقعی مردم

ایشان به کسانی که حاکم بودن قوانین الهی را ناقض دموکراسی می دانند، پاسخ داده اند: «اگر خواسته مردم [یعنی اسلامیت جمهوری و حاکم بودن قانون اسلام]حاکمیت مردم را نقض کند، باید بگوییم که دموکراسی امری محال است، زیرا همیشه وجودش مستلزم عدمش است، هیچ کس نمی خواهد اسلامی بودن را بر مردم تحمیل کند، این خواست و تقاضای خود مردم است.»

شهید مطهری مردم داری واقعی را سبب جلب و جذب مردم به حکومت، ایجاد رابطه مردم نسبت به حاکمیت و موجب تداوم مشارکت بیشتر مردم در سرنوشت خودشان دانسته اند: «حکومت ها ممکن است از نظر تأمین حوایج مادی مردم، یکسان عمل کنند، در عین حال از نظر تحصیل جلب رضایت عمومی یکسان نتیجه نگیرند، بدان جهت که یکی حوایج روانی اجتماع را برمی آورد و دیگری برنمی آورد. یکی از چیزهایی که رضایت عموم بدان بستگی دارد، این است که حاکمیت با چه دیدی به توده مردم و خودش نگاه می کند. با این چشم که آن ها برده و مملوک اند و خود مالک و صاحب اختیار است، یا با این چشم که آن ها صاحب حق اند و او خود وکیل و امین و نماینده ایشان است؟ در صورت اول، هر خدمتی که انجام می دهد، از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان خویش انجام می دهد و در صورت دوم، از نوع خدمت یک امین صالح است. اعتراف حکومت به حقوق واقعی مردم و احتراز از هر نوع عملی که مشعر نفی حاکمیت آن ها باشد؛ از شرایط اولیه جلب رضا و اطمینان آنان است.»

اسلام طرفدار آزادی است

شهید مطهری، اسلام را طرفدار مردم سالاری و دارای شاخصه آزادی مخالف و حق انتخاب مردم معرفی می کند و تشریح می نمایند که از نظر اسلام، مردم بر فطرت حق طلبی، حق جویی و حق شناسی خلق شده اند و اسلام نیز متین ترین، معقول ترین و فطری ترین اندیشه ها را ارایه کرده است. از این رو اگر مردم در انتخاب آزاد باشند و اندیشه های مختلف به درستی ارایه و تبیین شود، هیچ فکر و اندیشه ای به اندازه اندیشه های اسلامی جذابیت نخواهد داشت و ایده های دیگر، همگی مغلوب خواهند شد. شهید مطهری برای این مقوله، آزادی بی نظیر مخالفان در صدر اسلام، به خصوص در دوران حکومت پیامبر (ص) و امام علی (ع) را مثال می زند و اعلام می کند که چنین آزادی در هیچ حکومت مردم سالاری به مخالفان داده نشده است و نمی شود. امام راحل نیز مکرر در این خصوص بیان نموده اند که در حکومت اسلامی، احزاب آزادند، هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم داشته باشد، آزاد است، اما ما اجازه توطئه گری و فریب کاری نمی دهیم.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است