در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: روزنامه - جمهوری اسلامی - تاریخ شمسی نشر 15/02/1387، ؛



  از نقاط قوت و از ویژگی های بزرگ و مهم شخصیت فکری و علمی اندیشمند توانا شهید آیت الله مرتضی مطهری مبارزه وقفه ناپذیر با انحرافات فکری و نمایاندن بیراهه های وحشت زا و ظلمت خیز و مشخص کردن راه پرفروغ و رهایی بخش دین مبین حق برای رساندن انسان به سلامت و رستگاری است.

بدیهی است در بستر تاریخ و همه ادوار زندگی انسان جریان های اعتقادی ناسالم و نحله های فکری مغشوش با روش های گوناگون بر سر راه نشر حقایق و تعالیم و ارزش های تحول زای اسلام مانع ایجاد کرده اند زیرا جامعیت این دین و قدرت فرهنگ و معارف اسلامی برای ایجاد تحول و تحرک در توده های مردم به ویژه نسل جوان را برای تداوم موجودیت خویش و استمرار مطامع و منافع نامشروع و ضدانسانی خود بسیار تهدیدگر و خطرناک تلقی می کردند و از همین رو به جای تسلیم در برابر وحی الهی و قوانین اسلامی به عناد و ستیز با آنها می پرداختند و سد راه رسولان الهی و ائمه دین (ع) می شدند. این حرکت تخریبی علیه دین مبین حق و قوانین حیاتبخش آن علاوه بر جنبه نظامی به صورت تهاجم و تعدی و قتل و نهب از جنبه فکری و تبلیغی با فضاسازی های آلوده با ایجاد جریان های ناسالم و مغشوش و التقاطی نیز صورت می پذیرفت و این جلوه از مقابله و مبارزه دشمنان با اسلام از جنبه و جلوه نظامی آن موثرتر و خطرناک تر بوده و هست و شگفت انگیز است که تحقق شیوه فکری مبارزه با اسلام شرایط و زمینه هایی به وجود می آورد که نیروهای «خودی» یعنی سرزمین ها و جوامع اسلامی و مسلمانان به ویژه جوانان و دانشجویان با «تهاجم از درون» کار دشمن را بسیار سهل و آسان می کنند و راه ورود آنان را به مرزها صاف و هموار می نمایند و این فاجعه اسف انگیز زمانی به وقوع می پیوندد که مسلمین از «هویت دینی» و «خویشتن اسلامی» خود فاصله بگیرند و به نازلترین سطح از معرفت و شناخت های دینی سقوط نمایند و به مرور به «از خودبیگانگی» برسند و بر متاع بزرگ و شریف و گرانبهای «استقلال» در همه ابعاد چوب حراج بزنند!

یکی از هنرهای بزرگ متفکر شهید استاد مرتضی مطهری این بود که با تمام توان و به طور مستمر و بدون وقفه و درنگ با «تهاجم فرهنگی» دشمنان در تمام ابعاد و جنبه ها و جلوه های آن مقابله کرد و در برابر انحرافات فکری ناشی از تحرکات مختلف و مرموز و پیدا و پنهان آنان ایستادگی نمود و با روش های صحیح به پاسخگویی های مبتنی بر نقد و بررسی و تدقیق و موشکافی و عریان سازی ضعف ها و تزلزل های مبانی فلسفی و فکری جریان های وابسته به قدرت های استعماری پرداخت.

در یک نگرش کلی و مجمل یک محور از مبارزات شهید مطهری با انحرافات فکری را برمی گزینیم. این محور که از مهمترین مصادیق حضور و تحرک و مبارزه آگاهی بخش و تحول زای این متفکر ارجمند با کژراهه ها می باشد عبارت است از تقابل شهید مطهری با اسلام آمیخته با مفاهیم غربی و لیبرالیستی.

شهید مطهری با مطالعه و کنکاش های علمی دقیقی که در مکاتب و جریان های فکری غرب داشت اولا به پوچی و بی پایگی آن ها واقف گشت و شناخت های لازم را نسبت به این جریان ها کسب نمود. ثانیا از حیله ها و توطئه های وابستگان به غرب در ایران برای تقابل همه جانبه با اسلام اصیل مطلع گشت و به مبارزه با آنها پرداخت.

استاد مطهری معتقد بود اسلام آمیخته با مفاهیم غربی و لیبرالیستی به طور مرموز و نامرئی نفوذ و رخنه می نماید و حقیقت اسلام را به شدت تهدید می کند و تعالیم اصیل و جامع این دین مبین را با آرایه های به ظاهر زیبا و جذاب دگرگون می نماید و به نسل جوان عرضه می دارد. ماهیت اسلام غربی مجموعه ای از آموزه های غربی با پوششی از تعالیم اسلامی است و در نهایت انحراف جوانان و دانشجویان و به دام انداختن و در خدمت بیگانگان درآوردن آنان را دنبال می نماید.

این ترفند و حیله که متفکر شهید استاد مطهری به خوبی آن را شناخت و به نقد و تحلیل و آسیب شناسی آن پرداخت دارای ابعاد و جلوه های گوناگونی می باشد که در برخی از آنها تامل می کنیم:

الف نشر افکار و آثار التقاطی

گروهی از روشنفکران غرب گرا و در عین حال به ظاهر اسلام گرا در اثر شیفتگی و دلباختگی در برابر فرهنگ غرب آگاه یا ناآگاه افکار و آثاری را در موضوعات اسلامی منتشر نمودند که آمیخته ای است از آموزش های غربی و اسلامی. طبیعی است که این گونه آثار برای تشنگان فرهنگ و اندیشه اسلامی سم مهلک می باشد و جرعه های زلال معارف دینی را با آلودگی های ناشی از ویروس های فرهنگ غربی به کام جان نسل جوان می ریزد و معلوم است که سرنوشت چنین نسلی چیزی جز گرایش به اسلام غربی و انگلیسی و آمریکایی نخواهد بود!

استاد مطهری در موارد گوناگون درباره این ترفند که از القائات دینی غرب می باشد اعلام خطر می نماید که نمونه ذیل یکی از آنهاست: «... افرادی مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه فلسفه تاریخ می نویسند همان طور فلسفه دین و نبوت می نویسند همانطور اقتصاد می نویسند همانطور سیاست می نویسند همان طور جهان بینی می نویسند همان طور تفسیر قرآن می نویسند همانطور...»[1].

متفکر شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و با توجه به این که فرهنگ جامع و غنی اسلامی باید همچنان در این نهضت بزرگ تاریخی حضور و نقش آفرینی داشته باشد و از هر گونه التقاط فکری ناشی از فعالیت جریان های غرب گرا جلوگیری به عمل آید حقایق ذیل را مورد توجه و نظر دقیق همگان قرار می دهد:

هر نهضت اجتماعی باید پشتوانه ای از نهضت فکری و فرهنگی داشته باشد و در غیر این صورت جذب فرهنگ های دیگر می شود و به سرعت تغییر مسیر می دهد. گروه هایی که از سرمایه فرهنگ اسلامی بی بهره بوده اند مگس وار در تار عنکبوت دیگران گرفتار آمدند و این یک تجربه ای است که از گذشته تاریخ به دست آمده است.

قسمت هایی از فرهنگ های دیگر را التقاط کردن و روکشی از فرهنگ اسلام بر آن کشیدن خطری بزرگی برای نهضت اسلامی ایران به شمار می رود و مانع پیشرفت آن می شود. ما باید فلسفه اخلاق فلسفه تاریخ فلسفه سیاسی فلسفه اقتصادی فلسفه دین الهی در همه موضوعات را از متن تعالیم اسلام الهام گرفته و تدوین کنیم و در اختیار جامعه قرار دهیم[2].

ب نظریه اجتهاد آزاد

نظریه اجتهاد آزاد در برابر اجتهاد اصیل اسلامی قرار دارد و طبیعی است که آنچه در نقطه مقابل اسلام ناب و جامعیت قوانین همه سونگر آن قرار گیرد ناقص است و نه تنها از آبشخور زلال مایه ای ندارد که از مرداب های عفن و آلوده برمی خیزد و آفت و آسیب می آفریند.

تفکر اجتهاد آزاد آنچه را که به عنوان ملاک و معیار برمی گزیند افکار و دیدگاه های فردی و سلیقه های اجتماعی است که اصل و مبنا واقع می شود و پوششی از تعالیم اسلام را برای توجیه خود به همراه دارد. یعنی «اصل» افکار و سلایق افراد و گروه ها و «فرع» اسلام است! حال آن که در اجتهاد اصیل اسلامی منبع و سرچشمه اصلی قوانین دین است که به طور طبیعی «زمان» و «مکان» در استخراج احکام اسلامی در هر موضوعی نقش دارند و در نهایت آنچه باقی می ماند تعالیم و قوانین پویای اسلامی است.

متفکر شهید نظریه اجتهاد آزاد و غیراصیل را اینگونه مردود اعلام می نماید: «... برخی دیگر که به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند. سلیقه روز را معیار قرار می دهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جای آن که اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند. مثلا مهر نباید باشد چون زمان نمی پسندد تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است، پوشیدگی همین طور اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگر یادگار عهدی دیگر، اسلام دین عقل و اجتهاد است، اجتهاد چنین و چنان حکم می کند!»[3].

استاد مطهری تفکر اجتهاد آزاد را معلول «تجددگرایی افراطی» ناشی از شیفتگی در برابر غرب می داند و درباره آثار خطرناک آن که موجب انزوای تعالیم اصیل و ناب دین مبین اسلام و در نهایت عرضه اسلام با محتوای غربی و مطابق با اهداف و خواسته های دشمنان می شود چنین نظر می دهد: «تجددگرایی افراطی که هم در شیعه وجود داشته و دارد و هم در سنی در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع کردن»[4].

البته این سخن استاد مطهری همچنان که بارها و در آثار گوناگون خود تبیین و تشریح کرده است نافی زمان و مقتضیات آن نمی باشد بلکه مقصود این است که نباید «اصل» که «اسلام» است رها شود و به بهانه زمان گرایی اسلام التقاطی و تهی از حقیقت به نسل بشر عرضه گردد.

تعابیر استاد مطهری همچون: وجود امکان انطباق اسلام با مقتضیات زمان[5]، خاصیت تحرک و پویایی داشتن تعالیم دینی[6]، متغیر بودن زمان و پیش آمدن مسائل جدید و انطباق آنها با اصول کلی اسلامی و پاسخگویی به احتیاجات مسلمین در اثر اصل «اجتهاد» که قوه محرکه اسلام است[7] از جمله مواردی است که نشان می دهد اسلام به «زمان» و نیازهای جدید و نوین توجه خاص دارد.

ج نظریه خلع ید و انتقال رهبری از روحانیت

این نظریه از «غرب» سرچشمه می گیرد همان گونه که نظریه اجتهاد آزاد نیز خاستگاهی جز غرب ندارد. هر دو نظریه دارای «هدف واحد» می باشند و آن خارج کردن «اسلام» از جایگاه تبیین و ترویج و رشد و پویایی و اثر گذاری های همه جانبه در جهان اسلام یعنی «حوزه های علمیه» و «روحانیت» می باشد. حضرت امام جعفر صادق (ع) بنیان گذار اولیه حوزه های علمیه و پرورش دهنده فقها و علمای بزرگ می باشد که نام و خدمات علمی و فقهی آنان در اوراق تاریخ ثبت و ضبط گردیده است.

روحانیت اسلام با این خاستگاه و پشتوانه نقش استخراج احکام و تشریح تعالیم و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی در ابعاد گوناگون از جمله معارف سیاسی و حکومتی را که در نهایت به استقرار نظام سیاسی اسلام می انجامد به عهده دارد. در این حرکت پی گیر و منتهی به تشکیل حکومت اسلامی بر اساس مستندات قوی و منتسب به معصوم (ع) ولایت و رهبری حکومت دینی به عهده فقیه جامع الشرایط که شجاع و مدیر و مدبر و آگاه به زمان است می باشد.

متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در پاسخ به غرب زدگانی که نظریه خلع ید از روحانیت و انتقال رهبری به طبقه به اصطلاح روشنفکر را مطرح می کنند پاسخی دقیق دارد[8] که در بخشی از آن به این نکات اشاره می نماید: اسلام در ذات خود یک «حقیقت» است نه یک «مصلحت» و یک «هدف» است نه یک «وسیله». افرادی می توانند از این منبع بزرگ انرژی اجتماعی استفاده کنند که به این دین مبین به صورت حقیقت و هدف بنگرند (یعنی روحانیت) نه به دیده مصلحت و وسیله و برای تحقق امیال و آمال شخصی و فردی و گروهی خود (همچون روشنفکران) بهره گیری از اسلام «تخصص» می خواهد و این نیاز را فقها و علمای اسلام در طول سال های طولانی تحقیق و کنکاش و با کسب ملکه «اجتهاد» به دست می آورند و هر مدعی روشنفکری قادر به بازشناسی اسلام راستین از اسلام دروغین نخواهد بود.

متولیان این منبع عظیم حرکت و انرژی خود به خوبی قادر به بهره برداری از آن در مسیر رشد و سعادت جامعه و کشور می باشند و فرصت «خلع ید» به کسانی که نه اطلاعی از اسلام دارند و نه تخصصی کسب کرده اند و نه هدفی سالم و مستقل و غیر وابسته به بیگانگان در سر می پرورند نخواهند داد.

مردم مسلمان ما همان گونه که در طول تاریخ نشان داده اند با آهنگ و صدای متولیان اصلی اسلام در متن حوزه های علمیه کاملا مانوس و آشنا می باشند و ترجیح می دهند اسلام و فرهنگ اسلامی و منابع انرژی روانی اسلام را از همان نام آشنایان دلسوخته دین و مرزبانان حقیقی عقاید و معارف ناب اسلامی فراگیرند و در فضای پاک معنویت زلالی که فقها و اندیشمندان اسلامی به آنان عرضه می دارند زندگی سالم و آزاد و مستقل و مقتدر خود را به دور از وابستگی به اسلام غربی و آمریکایی استمرار بخشند.



[1]- نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری انتشارات صدرا ص 91 و 92

[2]- همان مدرک ص 74 و 75

[3]- همان مدرک ص 93 و 94

[4]- همان مدرک ص 95

[5]- نظام حقوق زن در اسلام متفکر شهید استاد مطهری انتشارات صدرا ص 102

[6]- همان مدرک ص 102

[7]- همان مدرک ص 103

[8]- مراجعه شود به کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر صفحات 82 تا 85


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است