در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: روزنامه - کیهان - تاریخ شمسی نشر 20/02/1388، دژاکام، علی ؛



بحث تساهل و تسامح از جمله مباحثی است که در ادبیات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ما همواره مورد چالش بوده و جریان های فکری و سیاسی هر کدام با توجه به منافع و رویکردهای خاص خود، به گونه ای متفاوت این مقوله را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند دیدگاههای شهید والامقام مرتضی مطهری (ره) که در تبیین اسلام ناب در تمامی عرصه ها زبانزد خاص و عام است، در این زمینه نیز مورد استناد نویسنده قرار گرفته و این مقوله را تبیین نموده است. اینک با هم مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم تساهل و تسامح

«تساهل و تسامح» که ترجمه Tolerance (تولرانس) است، مفهومی وارداتی محسوب می شود که لزوما با تسامح و مدارای اسلامی، مترادف نیست و مثلا نمی توان آن را به حدیث رسول اکرم (ص) که فرمود: «لم یرسلنی الله بالرهبانیه ولکن بعثنی بالحنیفیه السهله السمحه» مستند کرد. تساهل لیبرالی را نمی توان امری دینی قلمداد کرد و در عین حال نمی توان با استناد به مخالفت با «مداهنه و مصانعه» با کفار و اهل کتاب، از تساهل و تسامح مشروع نیز نهی کرد.

پیش از هر چیز لازم است از کلی گویی در باب «تساهل و تسامح» پرهیز شود و معتقدان و منتقدان تبیین صریح و روشن خود را از این اصطلاحات ارائه کنند و به تعریف واحدی از «تساهل و تسامح» به ویژه در حوزه دین برسیم تا معلوم شود بر سر کدام نکته با یکدیگر اختلاف داریم. اینک از این زاویه به آثار مطهری نگریسته و سه برداشت از «تساهل و تسامح» را از دیدگاه ایشان به اجمال بیان می کنیم:

1- به معنای «تحمل عقیده مخالف» که منفعلانه و از سر ناچاری و ضعف نباشد بلکه فاعل «تساهل و تسامح» می تواند نظر نامطلوب را سرکوب کند ولی از سر آزادی و اختیار، به او اجازه حیات و ابراز وجود دهد و این حکایت از اقتدار فکری فاعل «تساهل و تسامح» می کند.

این معنا از «تساهل و تسامح» مورد قبول بوده و تاریخ اسلام سرشار از چنین «تساهل و تسامح» در عرصه های گوناگون بوده است مشروط به آنکه نظریه نامطلوب، از مسیر ادب و منطق و قانون، خارج نشود.

2- به معنای سازش بر سر اصول و احکام دین و دست برداشتن از لااقل بخشی از باورهای دینی، که استاد مطهری این معنا از «تساهل و تسامح» را معادل «مداهنه و مصانعه» دانسته و تصریح می کنند که قرآن و سنت به شدت با این معنا از «تساهل و تسامح» برخورد کرده و دینداران را از آن نهی کرده اند.

3- به این معنا که اسلام در امر دینداری اجتماعی از همه دینداران، توقع به جا آوردن همه حداکثرها را ندارد و به ظرفیت و ناتوانی و محدودیت های بشری توجه دارد. این معنا از «تساهل و تسامح» نیز مورد پذیرش می باشد. آنچه در پی می آید تفصیل نکاتی است که ذکر شد:

1. تحمل عقاید دیگران

استاد مطهری در تبیین عوامل مؤثر در شکل گیری نشاط علمی در زمان امام صادق (ع) عواملی را از جمله «تساهل و تسامح» به معنای همزیستی با غیرمسلمانان و تحمل اهل کتاب می شمارد: «در آنچه امروز (تساهل و تسامح دینی) اصطلاح کرده اند و همزیستی با غیرمسلمانان است مسلمانان، اهل کتاب را تحمل می کردند و این را بر خلاف اصول دینی خودشان نمی دانستند».[1]

مطهری یکی از عوامل رشد علمی جامعه مسلمین را همین نوع از «تساهل و تسامح» توسط مسلمانان می داند که اجازه می داد تا اندیشمندان اهل کتاب به راحتی وارد جامعه اسلامی شوند و مسلمین هم مقدم آنان را گرامی می شمردند و لذا در همان عصر اول، معلومات اینها را از ایشان گرفتند و در عصر دوم، خود مسلمین در رأس جامعه علمی، قرار گرفتند.[2]

نظر مطهری این است که احادیثی چون «خذالحکمه و لو من مشرک»، «الحکمه ضاله المؤمن یأخذها اینما وجدها» و آیاتی چون «یؤتی الحکمه من یشأ و من یؤت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا»[3] که بر اخذ علوم و فنون گرچه از مشرک، توصیه می کنند و حکمت را گمشده مؤمن می دانند و آن را «خیر کثیر» معرفی می کنند، در حقیقت به «تساهل و تسامح دینی» توصیه می کنند، زیرا بدون «تساهل و تسامح دینی» یعنی بدون «همزیستی مسالمت آمیز» مسلمانان با غیرمسلمانان، گرفتن علوم و فنون از غیرمسلمانان امکان پذیر نخواهد بود[4] استاد مطهری در رد این نظر که (تسامح و تساهل) نسبت به اهل کتاب، ریشه در دربار خلفا دارد چنین می نویسد: «برخی مسأله (تسامح و تساهل) نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که سعه صدر خلفا ایجاب کرده که در دربار آنها مسلمانان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند ولی این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. حتی جرجی زیدان، این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا می گذارد.

داستان سید رضی را نقل می کند که سید رضی- که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوق العاده ای است- وقتی که دانشمند معاصرش «ابوالحسن صابی[5] وفات یافت قصیده ای در مدح او گفت: أرأیت من حملوا علی الاعواد أرأیت کیف خبا ضیأء النادی «دیدی این چه کسی بود که روی این چوبهای تابوت حملش کردند؟! آیا فهمیدی که چراغ محفل ما خاموش شد؟! این یک کوه بود که فرو ریخت»، برخی آمدند به او عیب گرفتند که آیا یک سید اولاد پیغمبر، یک عالم بزرگ اسلامی، یک مرد کافر را این طور مدح می کند؟! گفت: بله «انما رثیت علم!»، من علمش را مرثیه گفتم، مرد عالمی بود، من او را به خاطر علمش مرثیه گفتم. در این زمان اگر کسی چنین کاری کند از شهر بیرونش می کنند. جرجی زیدان بعد از آن که این داستان را نقل می کند می گوید: ببینید سعه صدر یک سید اولاد پیغمبر (ص) مثل سید رضی با این همه عظمت روحی و این مقام شامخ علمی و سیادت، یک کافر را چنین مدح می کند. بعد می گوید: همه اینها ریشه اش در دربار خلفا بود که اینها مردمانی واسع الصدر بودند. این به دربار خلفا مربوط نیست. سید رضی، شاگرد علی بن ابی طالب (ع) است که نهج البلاغه را جمع کرده، او از همه مردم به دستور جدش علی بن ابی طالب (ع) آشناتر است که می گوید: حکمت و علم در هر جا که باشد محترم است.[6]

به اعتقاد مطهری، «تساهل و تسامح دینی» به معنای پیش گفته، یکی از عوامل مؤثر گسترش اسلام در قرون اولیه بود و طی پنج قرن، اسلام در «تساهل و تسامح دینی» از پیش گامان بوده است: «پیدایش و اضمحلال تمدن اسلامی از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن، از سال 18 هجری تا 759 هجری از لحاظ نیرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نیک و تکامل سطح زندگانی و قوانین منصفانه انسانی و تساهل دینی ]احترام به عقاید و افکار دیگران[ و ادبیات و تحقیق علمی و علوم و طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود.»[7]

زندگانی ائمه اطهار علیهم السلام پر است از «تساهل و تسامح دینی» چه تسامح و تساهلی بالاتر از اینکه در حکومت علی (ع) در حقوق شهروندی و انسانی هیچ فرقی بین یک مؤمن و یک یهودی وجود ندارد. شمشیر عدالت علی (ع) همان قدر که برای احقاق حقوق یک شهروند مؤمن و مسلمان و شیعه برّان است، درست، همان مقدار برای گرفتن حق یک شهروند یهودی به کار گرفته می شود.

غیر مسلمانان در حکومت علی (ع) با آسایش تمام زندگی می کنند و در مواقع لزوم، علی (ع) را به محکمه می کشاند و پیروز از محکمه خارج می شوند، بدون اینکه کمترین ترسی به خود راه بدهند.

استاد در کتاب «داستان راستان»، داستان های بسیاری از جمله «مسلمان و کتابی، امام باقر (ع) و مرد مسیحی، مسیحی و زره علی (ع)، تازه مسلمان، سلام یهود، در ظله بنی ساعده، دستی که بریده شد، حضرت امیر و پیرمرد نصرانی، مفضل و ابن ابی العوجا و مناظره امام صادق (ع) با گروهی زاهد مسلک و متصوفه» را نقل می کند که بیانگر روح تسامح و آسان گیری با اهل کتاب و غیر مسلمانان در حکومت اسلامی است.

2 سازش بر سر دین

قرآن کریم، رسول اکرم (ص) را از «مداهنه»[8] و «مصانعه» یعنی سازش کاری با کفار، نهی می کند و سازش با کفار و اهل کتاب را به منزله اطاعت از آنان می داند. مطهری، «تساهل دینی» را به معنای «ادهان» گرفته و معتقد است که قرآن با (تساهل دینی) یعنی سازش با غیر مسلمان بر سر دین، مخالف است و در تفسیر آیه (ودوا لو تدهن فیدهنون) می گوید: «موضوع آیه، ادهان است. ادهان دو طرفی، یعنی سهل گیری دو طرفی؛ «تو نیز کمی در حرف هایت سهل بگیر، ما هم کمی در حرف هایمان سهل می گیریم» یعنی تساهل.

اصطلاحی امروز پیدا شده است. اسمش را گذاشته اند تسامح، تسامح در مورد خودش نسبتا تعبیر خوبی است ولی اینها اسمش را گذاشته اند تساهل دینی که از تساهل دینی دفاع می کنند، نقطه مقابل تعصب. به نظرم این لغت را اول بار تقی زاده به این معنی، وضع کرد. مقصود از کلمه «ادهان»، همین است که تو در بعضی از حرف هایت یک مقدار نرمش و تساهل نشان بده، گذشت نشان بده، ما هم در بعضی از حرف هایمان همین طور، بعد هم کنار می آییم. این را قرآن به شدت، نفی کرد و فرمود: فلا تطع المکذبین و دوا لو تدهن فیدهنون.

به اعتقاد مطهری، علت رد سازش با اهل کتاب و کفار از ناحیه قرآن کریم، این است: «دو فکر که در دو قطب متضاد قرار گرفته اند امکان ندارد که با یکدیگر کنار بیایند مگر اینکه این فکر مقداری از حرفهایش را حذف کند، آن هم مقداری از حرف هایش را، تا بشود اینها را در کنار همدیگر قرار داد والا اگر او بخواهد روی همه حرف های خودش ایستادگی داشته باشد، آن هم روی همه حرف های خودش، محال است که با هم کنار بیایند.»

به اعتقاد مطهری، «سازش با غیرمسلمان» اگر به معنای مصالحه کردن بر سر دین و حتی کوچکترین مواد دین باشد به شدت از ناحیه قرآن کریم، نفی شده ولی اگر به عنوان تاکتیک، مورد استفاده قرار بگیرد، مورد قبول اسلام است: «مطلبی را باید توضیح دهم و آن همین مساله تساهل است... آیا قرآن این کار را به طور کلی نفی می کند؟ باید عرض کنیم که دو مطلب است. یک نوعش را قرآن به کلی، نفی می کند که هرگز به پیغمبر، اجازه نمی دهند تا چه رسد به غیر پیغمبری، و آن ]یعنی[ مصالحه بر اساس خود مواد برنامه و فکر، یعنی به اصطلاح امروز ایدئولوژی؛ یعنی بیاییم این طور کنار بیاییم که تو از بعضی حرف هایت صرفنظر کن، ما هم از بعضی حرف هایمان صرفنظر می کنیم. یک دین حق، محال است اجازه بدهد که با دشمن کنار بیایید، ... یک مستحب یا مکروه کوچک هم قابل مصالحه نیست؛ یعنی اگر یک چیزی در شریعت وارد شده است که مستحب است، ... آیا این قابل مصالحه است که طرف بگوید تو از یک مستحب صرفنظر کن و بگو مستحب نیست، ما هم از فلان حرفمان صرفنظر می کنیم؟ خیر، قابل مصالحه نیست. یک چیزی که جزء وحی الهی است، ولو به عنوان کوچکترین مستحب و کوچکترین مکروه، قابل مصالحه و گذشت نیست. بله یک امر دیگر است که قابل تصالح و گذشت است و به اصطلاح، تاکتیک بردار است. تصالح، مسئله تاکتیک است... مسئله تاکتیک، به «اصول» یعنی به مواد برنامه، هرگز جریان ندارد، با عمل جریان دارد؛ یعنی در مقام اجرا، قرارداد می بندیم که این کار را فعلا تاخیر یا جلو بیندازیم. مسئله، می شود مسئله اجرا، که مسئله دیگری است. قرآن این اختیار را از پیغمبر (ص) نگرفته است که در مقام اجرا، یک قرارداد صلحی با مشرکین امضاء کند؛ نه در دعوی خودش صلح کند. در دعوی خود، صلح کردن یک مسئله است، در مرحله اجرا صلح کردن مسئله دیگر است.

3 رضایت به مراتب متوسط دینداری در اکثریت مردم

استاد در تفسیر حدیثی که از رسول اکرم (ص) با این مضمون نقل شده «لم یرسلنی الله بالرهبانیه ولکن بعثنی بالحنیفه السهله السمحه»، می فرماید: «در این شریعت، به حکم این که «سهله» است، تکالیف دست و پا گیر و شاق و حرج آمیز وضع نشده است؛ «ما جعل علیکم فی الدین من حرج»، خدا در دین، تنگنایی قرار نداده است و به حکم اینکه «سمحه» (با گذشت) است، هر جا که انجام تکالیفی توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد، تکلیف ملغی می شود.»

از تفسیر مطهری اینگونه می توان برداشت کرد که حوزه «تساهل و تسامح» دینی، تکالیف دینی می باشد بنابراین بحثی درون دینی است نه بیرون دینی، لذا در جایی که تکلیف الهی بر بندگان وجود ندارد بحث از این نوع «تساهل و تسامح» دینی بی معناست. معنای «تساهل و تسامح» دینی آن است که در امر دینداری می توان در مواردی، به حداقل های دینی که کمترین مشقت را برای دینداران در پی داشته باشد بسنده کرد و مردم را در رعایت حداکثرها اجبار ننمود زیرا خداوند هم از عموم بندگان همان حداقل ها (واجبات) را خواسته و رعایت حداکثرها (مستحبات) را به بندگان خاص واگذار کرده است. حداقل نماز که همان صورت ظاهری نماز است و حداقل روزه که همان به جا نیاوردن مبطلات ظاهری روزه است برای رفع تکلیف نزد خداوند کفایت می کند و باقی تکالیف دینی نیز چنین است.

بیشترین نمود «تساهل و تسامح» دینی به معنای مذکور در سطح جامعه دینی نمایان می شود. یکی از آثار مهم «تساهل و تسامح دینی» به معنای مذکور، برچیده شدن دامن ریا و سالوس بازی از جامعه دینی است.

«همانگونه که خداوند، مشقت بر بندگان را نمی پذیرد، زیر پا نهادن حداقل های دینی را نیز نمی پذیرد و در صورت تحقق، به شدت با آن برخورد می کند، امر به معروف و نهی از منکر، مکانیزم تحقق بخشیدن به حداقل های دینی به خصوص در سطح جامعه دینی است. به تعبیر علی (ع)، رسول اکرم (ص)، طبیبی بود که بر سر بالین بیماران حاضر می شد و ابتدا با لطف و مهربانی و گذشت و چشم پوشی، مرهم بر زخم های آنان می نهاد ولی اگر «تساهل و تسامح»، سودی نمی بخشید و آنها در رعایت حداقل ها دینی کوتاهی می کردند و احکام الهی را به سخره می گرفتند با آنها به شدت برخورد می کرد و با اجرای حدود الهی آنها را تنبیه می نمود [9] اگرچه تنبیه رسول اکرم (ص) نیز از روی شفقت و لطف و احسان و مهربانی است به همین خاطر به کفار می فرمود: «دلم به حال شما می سوزد که چرا شما به آنچه که خیر و حق شماست نمی رسید» [10]



[1]- سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 1. 14  

[2]- پیشین.

[3]- بقره / 9. 26

[4]- سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، صص 114 2. 14

[5]- ابواسحق صابی مسلمان نبود، صائبی بود.

[6]- پیشین، صص 2143. 14

[7]- مجموعه آثار، ج 1، ص 934 به نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت، ج 11 ص 7. 31

[8]- مطهری «مداهنه» را با «مصانعه» که به معنای سازشکاری است مترادف می داند.

[9]- ر. ک. به: مجموعه آثار، ج 71، ص 8. 24

[10]- تعلیم و تربیت، ص 8. 16


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است