در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: دانشکده ادبیات، مجتبوی دکتر جلال الدین گروه فلسفه ؛


بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی

در سینه های مردم عارف مزار ما است

 

استاد شهید علامه مرتضی مطهری، پیرو راستین مکتب علی علیه السلام بود. آن امام بزرگ جامع کمالات انسانی از ایمان و علم و خدا پرستی و تقوا و عدالت و شجاعت و جهاد و فداکاری در راه حق و آموزگاری بشر و دیگر فضائل در بالاترین مرتبه بود. و این پیرو شایسته آئینه کوچکی از آن نمونه بزرگ می نمود.

در این گفتار کوتاه بر آن نیستم که سرگذشت زندگی و دوران دانش اندوزی و نام استادان و شرح آثار و فعالیتهای آموزشی و دینی و اجتماعی او را باز گویم، بلکه می خواهم تصویری هر چند ناقص از شخصیت و مقام علمی و فلسفی و تا اندازه ای اخلاقی وی را ترسیم نمایم و این مختصر را وسیله ای سازم برای ترغیب و تشویق جوانان مستعد و آماده در ادامه راه او.

شخصیت علمی استاد مطهری دارای جنبه ها و ابعاد متنوع فلسفی و دینی و اجتماعی و تسلط در علوم اسلامی از فقه و اصول و حدیث و عرفان و کلام و تفسیر قرآن و علم اخلاق است که در همه اینها نه تنها استادی و مهارت داشت بلکه صاحب نظر بود. در فلسفه علاوه بر شناسائی کامل نحله ها و حوزه های فلسفه اسلامی از مشائی و اشراقی و تألیفی و داشتن نیروی ابتکار و مشکل گشائی و حل معضلات، افکار و آراء فیلسوفان غربی و مکتبها و مذهبهای فلسفی مغرب زمین را بخوبی می شناخت و در این راه کوشش و مطالعه دقیق و وسیع می کرد. اینک بجاست که شمه ای از همین جنبه فلسفی شخصیت علمی او گفته آید.

فعالیت فلسفی. مرحوم مطهری، چنانکه از زبان استادشان علامه طباطبائی و همچنین از زبان همدرسشان آیة الله منتظری شنیدیم، هوش و فراست فوق العاده داشت. امام در طریق علم و فلسفه،داشتن هوش و استعداد بتنهائی کافی نیست، و فقط یک وسیله است. وسائل دیگر عشق و علاقه و دقت و ممارست و مداومت در کار و تسلط بر خویشتن است. بخصوص که تعلم و تعمق در فلسفه اسلامی، همچون غوطه خوردن در دریا مشکل است و طاقت فرسا).

در فلسفه غربی، بیش از دویست  سال است که محققان متخصص در کشورهای مختلف کار کرده اند و هزاران اثر تحقیقی دربارۀ مطالب و مسائل فلسفی پدید آورده اند بطوری که در هر زمینه ای می توان به آسانی به آنها رجوع کرد مثلا در تاریخ فلسفه چندان کار کرده و کتاب نوشته اند که آراء و عقاید هر فیلسوف غربی با شرح و تفسیر و تحلیل در دسترس هر جوینده ای هست. اما در فلسفه اسلامی هنوز آثار فلسفی ما بتمامی چاپ و نشر نشده و در دسترس نیست تا چه رسد به ترجمه و تحقیق و تحلیل و شناخت درست و موثق آراء و عقاید هر یک از فلاسفه اسلامی در حوزه های گوناگون فسلفی. بنابراین دانشجوی فلسفه اسلامی نخست باید به زبان غربی تسلط یابد بعد منطق بخواند سپس از متون ساده شروع کند و آنگاه متون خود حکما را نزد استاد فرا گیرد. پس از آن معدودی در این رشته به مرتبه تبحر و استادی می رسند. لیکن غالب اینان از فلسفه غربی چندان اطلاع مبسوط و معتبری ندارند که بتوانند میان این دو نوع فلسفه تطبیق و مقایسه کنند و دریابند که راه گشائیها و ابتکارات فیلسوفان و حکمای ما چیست. آیا در مواردی که  فلاسفه اروپائی به بن بست رسیده اند و نتوانسته اند مشکلات را حل کنند حکمای اسلامی توانسته اند یا نه؟ استاد مطهری باهوش و تیز بینی بخوبی دریافت که فلاسفه غربی در بسیاری از مسائل فلسفی به بن بستها و مشکلات برخورده اند و معتقد بود که راه حل این مشکلات را می توان در  فلسفه اسلامی یافت اما در این مورد فلاسفه مغرب زمین را کوچک نمی شمرد و می گفت بعضی فکر می کنند که این فیلسوفان که به مشکلاتی برخورده اند پس سعی بیحاصل کرده اند و کاری انجام نداده اند و حال آنکه چنین نیست. فرق است بین کسی که پائین کوه ایستاده و قدمی برنداشته و کسی که از کوه بالا رفته اما نزدیک قله پایش لغزیده، او راه را رفته و هموار کرده منتهی ممکن است به مقصد نرسیده باشد. مثلا کانت بررسی دقیقی دربارۀ ذهن انسان و معانی و مفاهیم کرده و اگر اشتباهی کرده ناشی از رسیدن به یک حقیقت و واقعیت بوده منتهی ممکن است بگوئیم که نتوانسته آن را توجیه کند. با این وصف بعضی از فلاسفه غرب مثلا راسل را سطحی و حتی کج اندیش می دانست.

تطبیق و مقایسه فلسفی. در فلسفه تطبیقی و مقایسه ای، که جنبه ابتکاری فعالیت فلسفی استاد مطهری بیشتر در این قسمت است، زیر نویسیهای مفصل و مشروح کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نخستین کار او در این زمینه بود که در خلال آن بحثها برخی از ابتکارات فلسفه اسلامی و راه حل مشکلات و مسائل فلسفی را عرضه نمود. پس از آن درباره بعضی از مسائل پیچیدۀ فلسفی مانند عدل الهی و قضا و قدر و جبر و اختیار که در فلسفه غربی به عنوان مشکلات تقریبا لا ینحل تلقی می شد، کتابهای «عدل الهی» و «انسان و سرنوشت» را نوشت و آن مسائل را بحث و تحلیل کرد.

در کتاب «علل گرایش به ما دیگری»، که تنها کتابی است که استاد سرگذشت عقلی و روحی خود را در آن می نگارد، نارسائیهای مفاهیم فلسفی غرب و دیگر علل گرایش به ماتریالیسم را نشان داد. در مقدمه این کتاب سرگذشت ماتریالیسم در عصر ما، خصوصا در کشور ما، جامه منطق را از خود دور کرده و به سلاح «تبلیغ» مجهز شده است. از اینرو ابائی ندارد که علل گرایشها و اعراضها از مادیگری را به گونه ای دیگر که با هدفهای از پیش تعیین شدۀ سیاسی و اجتماعی منطبق باشد توجیه و تفسیر نماید. در صفحه 10 می نویسد: «کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که در بیست ساله اخیر نقش تعیین کننده ای در ارائه بی پایگی فلسفه مادی برای ایرانیان داشته است در آن مجمع پر برکت پایه گذاری شد» (منظور، حوزۀ درس خصوصی با علامه طباطبائی برای بررسی فلسفه مادی است). آ«گاه در همان صفحه می نویسد: «هر فردی که عمیقا فلسفه الهی را درک کند و بفهمد، تمام تفکرات و اندیشه های مادی را نقش بر آب می بیند و تا امروز که بیست و شش سال از آن تاریخ می گذرد و در همه این مدت از مطالعه این دو فلسفه فارغ نبوده ام روز به روز آن عقیده ام تأیید شده که فلسفه مادی فلسفه کسی است که فلسفه نمی داند.»

آنگاه (در صفحه 12) توجه می کند که چگونه و چرا مسائل فلسفی در کتب ماتریالیستها بصورت انحرافی طرح می شود. در صفحه 13 پرده از این راز بر می دارد: «طولی نکشید که راز و رمز این گونه طرح کردنها از طرف مادیین بر من روشن شد. آن راز چه بود؟ یک جیز، یک چیز بسیار ساده: ضعف منطق مادیین و ترس آنها از مواجهه با مسائل در چهرۀ اصلی.» و سرانجام در صفحه 35 آغاز و پایان ماتریالیسم را در ایران چنین خلاصه می کند: «ماتریالیسم در شکل جدید که کمتر از نیم قرن است در ایران برای خود جای پائی پیدا کرده است، در ابتدا نه منطق الهیون را در سطحی که بعد با آن مواجه شد پیش بینی می کرد و نه مذهب را در میان عموم طبقات و بالاخص توده ها این اندازه ریشه دار می دانست.

می پنداشت به سادگی می تواند حریف را، هم از میدان منطق و استدلال و هم از صحنه اجتماع خارج سازد، اما در عمل این حساب غلط از آب در آمد.»

استاد مطهری در بسیاری از درسها و بحثهای خود نقائص و نارسائیهای فلسفه غربی را بیان می کرد و مشکلات فلسفی و شبهات کلامی را پاسخ می داد (1).

یکی از بحثهائی که در درسهای آن مرحوم بسیار قابل استفاده بود بحث «شناخت شناسی» یا رابطه ذهن و خارج است که از این طریق بسیاری از مسائل و مشکلات فلسفی روشن و حل می شود و این درسها باید بصورت مقالات در دسترس پژوهندگان فلسفه قرار گیرد.

فلسفه اجتماعی و سیاسی: استاد شهید مطهری با ایمان کامل به کار آیی اسلام و تعالیم و احکام آن و اینکه دین و سیاست همبستگی دارند اعتقاد داشت که می توان با تکیه به اسلام و الهام از مکتب نجات بخش آن که بخصوص در فرهنگ مردم ما ریشه های عمیق دارد، بطوری که نه تنها مؤمن به آن که بلکه آماده فداکاری در راه آن هستند، جامعه ای مستقل و آزاد و سعادتمند و با فضیلت ساخت و واضح است که این عقیده و نظر مانند اندیشه مدینه فاضله افلاطون نیست که فقط جنبه ایدئالی و آرمانی داشته باشد. اندیشه ای است قابل تحقق که سعادت و کمال بشر موقوف به آن است. زیرا اسلام امتحان خود را در شایستگی برای ادارۀ جامعه داده و انحراف از اسلام است که مصالح جامعه را دستخوش آفات و لطمات و خسارات می سازد. برای نیل به این مقصود در سال اخیر تلاش و کوشش او شدت یافت و سهم و نقش مهمی در نهضت و انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد.

استاد مطهری در دفاع از ایدئولوژی اسلامی تسلط و توانائی فوق العاده داشت. منطق رسا و متین و استدلال محکم و بینش جامع او افراد و گروههای ضد اسلامی را به ترس و نگرانی انداخته بود. او معتقد بود و استدلال می کرد که عقاید و احکام و اخلاق و نظام اجتماعی اسلام برتر از هر مکتب دیگری است.

با این حال به شناخت افکار و مسلکها و مکتبهای دیگر می پرداخت و بخوبی آنها را درک می کرد، آنگاه ایدئولوژی و نظام اسلامی را با آنها مقایسه می نمود و مزایای نظام اسلامی را نشان می داد. از جمله آثار او در دفاع از ایدئولوژی اسلامی می توان کتابهای خدمات متقابل اسلام و ایران، نظام حقوق زن در اسلام، سلسله گفتارهای جهان بینی اسلامی، بیست گفتار و ده گفتار و نوشته های دیگر را یاد کرد.

نهضت فکری اسلامی: نتیجه همین اندیشه ها و کوششها را می توان یکی از کارهای مهم او یعنی بنیاد گذاری نهضت فکری جدیدی برای معرفی اسلام دانست. در صد ساله اخیر متفکران برجسته و راهنمایان بزرگ فکری و اجتماعی و سیاسی در عالم اسلامی و از جمله در ایران ما به ظهور رسیدند و هر یک میراثی برای ما بجا گذاشتند و بهرۀ ما از آنها بستگی دارد به اینکه آن مواریث را بشناسیم و از آنها استفاده کنیم. میراث گرانبهای مطهری اینست که وی در دفاع از ایدئولوژی اسلامی روش منطقی و استدلالی را اساس کار قرار داد و در آثار قلمی و در گفتارهای خود این شیوه را همواره با سبک و اسلوبی منظم بکار می برد. در بیان افکار و عقاید مخالف، نخست آنها را بی طرفانه و بیان می کرد آنگاه به رد و انتقاد می پرداخت. در همه نوشته ها و گفتارهای او به افکار ابتکاری و راه گشا و آموزنده بر می خوریم، و به همین دلیل خواندن هر یک از آثار استاد بر انگیزندۀ تفکر و بالا برندۀ افق نگرش به مسائل است. بدین سان می توانیم نکات مهم این جنبش فکری را چنین خلاصه کنیم:

اولا، داشتن دید و جهان بینی وسیع و عمیق به مسائل و آگاهی از آراء و عقاید دانشمندان اسلامی و نظریات فلسفی و اجتماعی متفکران غرب.

ثانیا، بکار بردن این آگاهی و جهان بینی برای عرضه ایدئولوژی اسلام و دفاع از آن به شیوۀ منطقی و استدلالی.

ثالثا، مجاهده و کوشش در  فراهم کردن زمینه برای عملی ساختن و بکار بردن تعالیم و احکام اسلام در جامعه.

کرامتهای اخلاقی. علامه شهید با همه بلندی مقام علمی همواره استادان خود را پاس می داشت و قدر می شناخت، بخصوص علامه طباطبائی و بالاخص امام خمینی، سخن پر احساس و آهنگ لرزان او را درباره امام شنیدیم که گفت یاد او قلبم را می لرزاند. در کتاب «علل گرایش به مادیگری» صفحه 8 و 9 از او چنین یاد می کند: «پس از مهاجرت به قم گمشدۀ خود را در شخصیتی دیگر یافتم.. فکر کردم که روح تشنه ام از سر چشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. . درس اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد و درحقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سر مست می کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس_ و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم _ انعقاد یافت.. راستی که او «روح قدسی الهی» بود.

در کتاب «نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر» پس از یاد نام و فضائل روحی و اخلاقی استاد عالیقدر خویش ایشان را حسنه ای می داند که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده، و می نویسد «قلم بی تابی می کند که به پاس دوازده سال فیض گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره های روحی و معنوی که از آن منبع فضیلت و مکرمت کسب کرده ام اندکی از بسیار را بازگو کنم».

آنگاه اشعار مولوی را در فراق استاد و مراد خود می آورد.

یکی دیگر از فضائل اخلاقی او افاضه بی دریغ افکار و نظریات ابتکاری خود به دیگران بود. هرگز نمی اندیشید که فلان مطلب فلسفی یا دینی به نام چه کسی تمام شود؛ خواستار نشر حقیقت بود به نام هر کس که باشد. این معنی یاد آور آزادگی و خلق و خوی فلاسفه بزرگ و دانشمندان وارسته است. روزها و ساعتها وقت عزیز خود را در اختیار طالبان معرفت می گذاشت. در حین اشتغال به کار آموزشی در دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی چند جلسه درس در هفته در موضوعات مختلف مانند شرح منظومه سبزواری، بحث عقاید و نظریات فلسفی، اقتصاد اسلامی، و فلسفه تاریخ در منزل خود داشت. هفته ای دو روز برای تدریس اسفار و معارف قرآنی به قم می رفت و پیش از آن در مدرسه مروی تهران شفای ابو علی سینا درس می داد. با این همه اشتغال، در مسائل گوناگون فلسفه و جامعه شناسی و علم سیاست و علوم اسلامی بسیار مطالعه می کرد و در عین حال نگاشتن کتب و مقالات را هیچگاه رها نمی کرد بطوری که قسمت مهمی از نوشته های او هنوز چاپ نشده و امید هست که در آینده منتشر شود. کسب فیض از محضر استاد احتیاج به التماس و ناز کشیدن نداشت و خانه و اطاق درس او به روی دانشجویان و دانش پژوهان باز بود. این نکته ای است قابل توجه که چنین فضیلتی، همراه ادب و تواضع و بی چشم داشت دنیوی و مادی، محصول دانشگاههای به سبک غربی نیست که غالبا جنبه مادیات بر آنها غلبه دارد. این فضیلت محصول حوزه های علمی اسلامی و حاصل کار استادان وارسته مکتب تشیع است.

از دیگر فضائل اخلاقی او وارستگی و دل نبستن به امور مادی و دنیوی، و عشق و علاقه ورزیدن به معنویت و اخلاق و ایمان بود. او عشق را با عقل و ایمان را با علم جمع کرده بود و در اوج این حالات به مطلوب خود یعنی شهادت رسید.

ضایعه در گذشت و شهادت استاد مطهری مصیبتی بزرگ بر جامعه  و نسل جوان ما و بخصوص اهل دانش و فرهنگ اسلامی است. با فقدان او جامعه ما از وجود متفکری برجسته و فهیم و معلمی شریف و با فضیلت و دانشمندی بزرگ و فداکار محروم شد. وی در تعلیم و پژوهش فلسفه اسلامی استادی زبر دست بود. نویسنده ای توانا و گوینده ای مجاهد و محققی پر کار و صاحب نظری آگاه، انسانی بی تکلف و متواضع و دارای فضائل اخلاقی بود، وسعت فکرش، جامعیت علمش، ایمان محکمش، ذوق سلیم و فهم مستقیمش، کار و کوشش شبانه روزیش، وارستگی و کم نیازیش به امور مادی او را در ردیف حکما و علمای بزرگ اسلام قرار داده است. یاد او در دل دوستان و شاگردانش زنده و روشنی بخش خواهد بود. روانش شاد باد.

-----------------------

(1)_ در کتاب «کلیات فلسفه»، ترجمه نویسندۀ این سطور، چنانکه در مقدمه آن یادداشت کرده ام، پاسخ و راه حل بعضی از مشکلاتی که فلاسفه غربی به آنها برخورده اند یا احیانا در برخی مسائل بیراهه رفته اند با بیان استاد مطهری آورده شده است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است