منابع مقاله:
پاره ای از خورشید ص174،
جوان، حسن
؛
آقای حسن جوان خواهر زاده استاد
در کلاس ششم دبستان , من از سطح معدل خوبی برخوردار بودم . استاد معدل مرا که دیدند , گفتند :
تو باید بروی در مدارس صنعتی درس بخوانی .
من با مدارس صنعتی آشنایی نداشتم . ایشان گفتند :
آینده مملکت به صنعت بسیار نیازمند است .
در مشهد آموزشگاهی حرفه ای بود که شرکت نفت آن را تأسیس کرده بود . ایشان مرا به آنجا راهنمایی کردند و حتی گفتند :
من خودم مخارجی هم برای تو در نظر می گیرم .
خیلی به این قضیه اهمیت می دادند و شخصا مرا به آنجا بردند و ثبت نام کردند و مرا به تحصیل در آموزشگاه حرفه ای بسیار تشویق می کردند .
من بعدها اهمیت صنعت را فهمیدم اما استاد در آن زمان یعنی سال 43 اهمیت بسیاری برای آن قائل بودند .
خاطره دیگری هم از ایشان دارم . حدود سال 48 بود و من از مرحوم آیت الله میلانی
تقلید می کردم . بعد ازاینکه ایشان مرحوم شدند , از ایشان راهنمایی خواستم که از چه کسی تقلید کنم . ایشان گفتند :
از حاج آقا روح الله تقلید کن .
من آشنایی چندانی با امام نداشتم ایشان گفتند :
تقلید از حاج آقا روح الله لذت دیگری دارد .