در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: پاره ای از خورشید ص239، آیت الله جوادی آملی ؛


آیت الله عبدالله جوادی آملی:

خاطره ای که من از شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه دارم . این است که وقتی ایشان از قم به تهران آمدند , در اولین دوره امتحانات مدرسی معقول و منقول شرکت کردند .

خدا خواست که ایشان بتواند جامع بین حوزه و دانشگاه و رابطی باشند که قدیم و جدید یا دانشگاه و فیضیه را به هم متصل کنند .

در آن امتحان , ایشان در رشته معقول شاگرد اول شدند و دوباره به قم آمدند و در حجره ماجرا را برای ما تعریف کردند . گفتند :

هیئت ممتحنه به اتفاق گفتند[ : چه کنیم ؟ نمره ای بالاتر از بیست نیست و اگر نمره ای بالاتر از بیست بود به شما می دادیم] .

اما این نمره برای شهید مان کوچک بود . نمره ای که باید او بگیرد , فوق آن است . خاطراتی که از او داریم . نشان می دهد که باید خدا به او نمره بدهد .

قرآن کریم گرچه در قسمتی می فرماید مؤنین دارای درجاتی هستند ( لهم درجات ) دربخشی دیگر نیز می گوید که[ : هم درجات] خود مؤمنین درجه اند . وقتی در اواخر عمر خواستند به قم بیایند , روزی به منزل ما آمدند و گفتند :

من در قم می خواهم درسی در مدرسه سعادت شروع کنم . درسی که هفته ای دو روز باشد و خلاء فکری را پر کند . کدام بحث مناسب است ؟

بحثی که هفته ای دو روز باشد و ضروری و سودمند باشد .

بنا شد نمط نهم و نمط دهم[ اشارات و تنبیهات] بوعلی را که در عرفان است مطرح کنند . امام رازی می گوید[ : من نه بعد ازابن سینا و نه قبل از ابن سینا کسی را ندیدم که عرفان را این چنین برهانی کند] . ایشان آن درس را شروع کردند و مشتاقان و اهل معنی به محضر شریف ایشان راه یافتند و استفاده ها کردند و این زمینه ای بود برای بحثهای دیگری که بعدا در قم شروع کردند .

 

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است