حجت الاسلام و المسلمین کاظم مدیر شانه چی:

خاطرات بنده از جناب آقای مطهری تقریبا مربوط به زمانی است که من مشغول تحصیل بودم ایشان در مدرسه نواب تردد داشتند و با یکی از فضلای مدرسه نواب که از طلاب قدیم حوزه علمیه مشهد بود , رابطه دوستی داشتند و گاهی به حجره ایشان تشریف می آوردند و من هم به مناسب اینکه در آن مدرسه بودم , در حجره ایشان حضور پیدا می کردم و در گفتگوهایی که بین این دو بزرگوار رد و بدل می شد , وارد می شدم .

کم کم آن جلسات موجب برقراری دوستی با ایشان شد . تا جایی که برای ازدواجشان بنده کمک هایی کردم البته نه کمک مالی .

این دوستی طوری بود که گاهی که من به تهران می رفتم , با ایشان ملاقات داشتم . حتی یک بار ایشان بنده و جناب آقای واعظ زاده را که با ایشان سابقا هم حجره و دوست بودند , به منزلشان دعوت کردند و خدمتشان شرفیاب شدیم .

در همان اوانی که من یکی دو سفر به تهران کردم , از وضع تدریس ایشان هم با خبر شدم . ایشان جزو فضلای حوزه علمیه قم بودند و در آنجا عهده دار تدریس بودند . بعد که به تهران تشریف آوردند , علاوه بر اینکه در دانشکده الهیات تهران تدریس می کردند , شبها هم جلساتی داشتند و در بعضی از مجالس دانشجویان و مردم فاضل تهران سخنرانی می کردند . از آنجایی که برادر من با ایشان دوستی داشت و در تشکیل آن جلسات نقش عمده ای داشت , ارتباط من با ایشان بیشتر شد .

یک بار هم که من به تهران رفتم , به حجره مرحوم شریعتمدار , یکی از دوستان سابق مان که با ایشان همبحث بود , وارد شدم , ایشان در آن حجره با آن دوست ما مباحثه ای در فقه تطبیقی داشتند و درباره کتاب[ بدایة المجتهد ] ابن رشد که کتابی بسیار مفید و کلاسیک است , با هم بحث می کردند . یکی دو روزی هم که آنجا بودم , در آن بحث شرکت می کردم .

جناب آقای مطهری بعداز اینکه به تهران منتقل شدند , یکی دو بار رسما از طرف دانشکده الهیات مشهد که آن زمان بنده هم شغل تدریس در آن دانشکده را عهده دار بودم دعوت شدند . یک بار برای کنگره هزاره شیخ طوسی بود که ایشان هم جزو مدعوین بودند و سخنرانی کردند . یک بار هم در دانشکده نوبنیاد الهیات برای سخنرانی از ایشان دعوت شد ایشان اجابت کردند و تشریف آوردند . علاوه بر دانشجویان دانشکده ما , از دانشکده های دیگر هم انبوهی شرفیاب حضور ایشان شده بودند .

بیان جناب آقای مطهری بسیار رسا و بسیار خوب بود و دانشجویان را جلب می کرد هم اطلاعات و هم بیان و هم دید علمی و جهان بینی ایشان طوری بود که توده مردم مخصوصا فضلا و دانشجویان را جلب کرده بود .

همان طور که عرض کردم , بعضی از تجار و بازرگانان که برادر من هم جزو آنها بود , جلساتی تشکیل داده بودند که عده ای از فضلا و دانشمندان و کسبه روشن بازار در آن جلسات شرکت می کردند . عده ای از فضلای آن زمان در آن جلسات به تناوب سخنرانی می کردند . جناب آقای مطهری هم یکی از کسانی بودند که آن جلسات سیار را اداره می کردند .

بعد در تهران به همت بعضی از بازرگانان و دیگران , حسینیه ارشاد تأسیس شد و ایشان جزو کسانی بودند که در حسینیه ارشاد اظهاراتی می فرمودند و همه مردم استفاده می کردند .