منابع مقاله:
[پاره ای از خورشید ص448]،
مهاجری، مسیح
؛
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری:
شیرین ترین خاطره ای که یک شاگرد از استادش می تواند داشته باشد , به یادآوردن لحظه های زیبای جلسات درس اوست . به ویژه اگر استاد , شخصی مانند شهید مطهری باشد که درسش آمیخته ای از عصاره همه علوم انسانی , آن هم از سرچشمه زلال اسلام باشد .
او با اینکه دریای علم بود و فکرش به کوهها درس صلابت می داد , وقتی وارد جلسه درس می شد , کفشش را به دست می گرفت و مثل همه طلاب با سادگی می نشست و با آنها سخن می گفت و بدین ترتیب علم و اخلاق را یکجا به شاگردانش می آموخت .
من فقط قمستی از[ اسفار] ملاصدار را پیش استاد مطهری خوانده ام و بهترین خاطره ای که از ایشان دارم , عظمتی است که در نخستین جلسه درس از مقام و تسلط فوق العاده ایشان , نه تنها بر فلسفه , بلکه بر قرآن و حدیث و عرفان و علوم انسانی دیگر احساس کردم . شهید مطهری , یک مدرس ساده فلسفه نبود . او فلسفه را تنها فرمولهای خشک عقلانی نمی دانست , بلکه آن را چکیده اندیشه بشر برای تبین آفرینش به شمار می آورد و چون گوهری گران قیمت آن را در دست داشت .
شهید مطهری برای انجام رسالتی که در همین زمینه بر دوش خود می دید , با وجود اشغالات سنگین علمی و مبارزاتی که در تهران داشت , در سالهای 55 و 56 هش هر هفته به قم می رفت و در دو جلسه جداگانه به تدریس فلسفه و معارف قرآن می پرداخت .
فضلای حوزه علمیه قم از درسهای استاد مطهری استقبال کم نظیری می کردند و تعدادی از دانشجویان و استادان دانشگاه , هر هفته برای استفاده از این درسها از تهران به قم می رفتند . آیت الله بهشتی نیز از سالها قبل چنین کاری کرده بود . اقدام این دوتن , نقطه عطفی در تاریخ حوزه علمیه قم و پرورش فکری طلاب جوانی بو که هم آن روزها در صحنه های مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهی حضور فعالانه داشتند و هم امروز در تداوم انقلاب اسلامی در زمینه های فکری و نیزکارهای اجرایی مهمی که با مسائل ایدئولوژیک و علمی سر و کار دارد , سهم بزرگی دارند .