در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: [پاره ای از خورشید ص369]، آیت الله فاضل لنکرانی ؛


حضرت آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی:

درست به یاد دارم که در اوایل تحصیلم در حوزه علمیه قم امتیاز و برجستگی شهید مظلوم بین طلاب و فضلای حوزه وادارم کرد با خصوصیات و ویژگیهای این شهید بیتر آشنا شوم . بی تردید خط فکری مرحوم استاد شهید مهطری , خط اسلام راستین و اصیل بود . به یقین می توان گفت که ایشان در خط فکری خویش هیچ گونه انحرافی از خط اسلام راستین و اصیل نداشتند و از نظر آشنایی با اسلام , در اسلام شناسی تا حدی کم نظیر بودند و می توان گفت انتظاری را که اسلام از یک روحانی به تمام معنا دارد , در مطهری پاسخ یافته می بینیم .

از همان هنگام طلبگی که در مدرسه فیضیه اشتغال به تحصیل معارف اسلامی داشتند , این خط فکری در ایشان نمودار بود و از همان زمان به علت همین طرز تفکر , سعی می کردند با افرادی ارتباط و تماس پیدا کنند که تشخیص می دادند در خط اسلام راستین و واقعی اند . از این رو از همان اوایل با حضرت امام تماس پیدا کردند و شاید در ردیف چند نفری بودند که قبل از هر کس با امام آشنایی فکری و علمی پیدا کردند .

آن روزها شهید مطهری در یکی از حجره های مدرسه فیضیه مشغول تحصیل بودند . عصرها همراه تنی چند از فضلای , نزد امام امت درس خارج[ کفایه] و مباحث عقلیه اصول ( که نخستین بار استاد بزرگوارم امام امت تدریس آن را شروع کردند ) می خواندند .

فراموش نمی کنم که تنها چند نفر در این درس شرکت می کردند ولی اساس تأسیس و اداره درس با مرحوم مطهری بود .

زندگی شهید مطهری را ابعاد مختلفی تشکیل می داد و می توان گفت در تمام ابعاد و از همه جهات , ایشان از ویژگیها و مزایای خاصی برخوردار بودند . به طوری که به یاد دارم , زمانی که در خدمت ایشان مباحث بیان[ مطول ] را می خواندم , جاذبه بیان ایشان در طرح مطالب به قدری بود که هر چقدر درس به طول می انجامید , هیچ گونه خستگی ای در ما به وجود نمی آمد . گفتم که زندگی شهید مطهری را ابعاد مختلفی تشکیل می داد . بر این اساس , با یک مصاحبه و یا با نوشتن یک کتاب نمی توان خصوصیات زندگی ایشان را منعکس کرد زیرا شهید مطهری در هر بعدی از ابعاد زندگی دارای ویژگیهای خاصی بودند . مثلا از نظر علمی وقتی به کتابهای فلسفی آن شهید مراجعه و با تعمق , نوشته های ایشان را مطالعه می کنیم , دو ویژگی می یابیم .

یکی اینکه ایشان مشکل ترین و مهمترین مسائل فلسفی را که در کمال پیچیدگی است , با توجه به ابعاد مختلفش در قالب زبان فارسی به صورتی روشن و صریح و به گونه ای بیان می کنند که هر کس با کمترین اطلاعی از مسائل فلسفی می تواند با مراجعه به آثار استاد , مسائل مشکل فلسفی را از تمام جهات درک کند . به نظر من تا کنون در زبان فارسی نویسنده ای جز شهید مطهری نتوانسته است مسائل فلسفه را به این شکل بیان کند .

استاد فلسفه ایشان مرحوم علامه طباطبایی بود . رابطه ایشان با مرحوم علامه طباطبائی , رابطه شاگردی و استادی بود ولی از تعبیراتی که مرحوم شهید مطهری درباره علامه طباطبائی به کار می برد , معلوم می شود که علاقه ایشان به علامه فوق العاده بود . در یکی از کتابهای ایشان بعد از آنکه اسم علامه طباطبائی را یاد می کنند , می نویسند[ : روحی له الفداء] یعنی روح من فدای او باد . این نشان می دهد که تنها رابطه استاد و شاگردی نبود , بلکه علاقه شدیدی به مقام عرفانی و معنویت استاد علامه طباطبائی داشت . این که ایشان برای کتاب استاد علامه پاورقی نوشتند , باز هم تنها مربوط به رابطه استاد و شاگردی نبود بلکه شدت علاقه به علامه طباطبائی ایشان را بر آن داشت که بر کتاب استاد تا حدی سنگین و استفاده از بعضی سطوح آن مشکل بود , پاورقی بنویسند . علامه طباطبائی به ایجاز و با اشارات مسائل را مطرح کرده بودند و ایشان با پاورقی , این کتاب را روشن کردند و توضیح دادند و هر کسی که این پاورقی ها را مطالعه کند . قدرت فلسفی و احاطه علمی مرحوم مطهری کاملا برایش روشن می شود .

ویژگی دیگر شهید مطهری این است که انسان با مطالعه آثار ایشان تصور می کند نویسنده این گونه کتابها تمام عمرش را صرف فلسفه و مسائل فلسفی کرده و تمام زندگیش را در این راه به کار برده است , در صورتی که شهید مطهری علاوه بر تخصص در مسائل فلسفی , در علوم دیگر نیز به اندازه کافی تبحر و تخصص داشت .

شهید مطهری علاوه بر مسائل فلسفی , فقه را کاملا می شناختند . سالیان دراز , علاوه بر استفاده از محضر امام امت , از محضر آیت الله العظمی بروجردی ( ره ) که فقیه هشتاد ساله متبحر و متخصصی بود , کمال استفاده را کردند . به طوری که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی کمال علاقه را به ایشان ابراز می کردند .

یکی از نزدیکان آیت الله بروجردی در همین زمینه داستانی را برایم نقل کرد که حاکی از علاقه و توجه خاص آیت الله بروجردی به ایشان است . این دوست می گفت که روزی مرحوم آیت الله بروجردی برای تدریس از گذر معروف خان در قم به طرف صحن مطهر حضرت معصومه ( س ) می رفتند . از دور دیدند که استاد شهید مطهری به طرف دیگری می رودند . بلافاصله از اطرافیان سؤال کردند[ : مطهری کجا می رود ؟ الان وقت درس است] . این سخن حاکی از این است که آیت الله بروجردی در درس هزار نفری به شخص شهید مطهری عنایت خاصی داشتند و آن شهید توانسته بودند نظر استاد را جلب کنند . ایشان در علم اصول نیز از تخصص کافی بهره مند بودند و از استادان بزرگ , بهره های فراوان برده و خود در این زمنیه صاحب نظر بودند .

شهید مطهری پس از پنج سال اقامت در شهر مذهبی قم , در یکی از تابستان ها به اصفهان سفر کردند . در این مسافرت با مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی آشنا شدند و در اثر همین آشنایی , وادار به تعمق و تفکر در[ نهج البلاغه] شدند و به قول خودشان در همین زمان متوجه شدند که[ نهج البلاغه] چیست و از چه ویژگیهایی برخوردار است .

در تفسیر قرآن نیز تحقیقات ارزنده والایی را انجام داده اند . نوشته ها و نوارهای موجود تفسیر قرآن ایشان , حاکی از تعمق و ژرف نگری استاد در مفاهیم قرآنی است .

ایشان دقایق احکام اسلام و جهات مختلف و ابعاد گوناگون آن را در نوشته و سخنرانی هایشان با علاقه و اعتماد کامل به تمام مسائل اسلامی و خضوع دربرابر احکام الهی بیان و به جامعه معرفی می کردند .

شهید مطهری دوازده سال تمام نزد امام امت درس خواندند و در این مدت دو سال تمام به تنهایی و به طور خصوصی از محضر امام امت استفاده کردند . شهید مطهری و آیت الله منتظری در رأس شاگردان امام بودند . به طوری که خود استاد شهید می گفتند , همیشه مجذوب امام و بیانات امام بودند . ایشان می گفتند :

روزهای پنجشنبه و جمعه که در درس اخلاق امام شرکت می کردم , آن چنان مجذوب معنویات و بیانات امام می شدم و این جاذبه ها سرمستم می کرد که تا چند روز دیگر همچنان با شور و شوق احساسهای روز درس باقی می ماندم . چون به قول خودشان آن زمان که در مشهد به دلیل تخصص و تبحر استادشان مرحوم میرزا مهدی شهیدی رضوی در کلام و فلسفه , مجذوب بیانات ایشان بودند , با آمدن به قم , همان ویژگی های استاد سابقشان را در امام امت پیدا کردند .

البته امام بزرگوار در درسهایشان علاوه بر اینکه شاگردان را با فلسفی , فقه و اصول آشنا می کردند به مسائل اخلاقی و سیاسی واجتماعی هم توجه خاصی داشتند و در این زمینه ها نیز به شاگردانشان تعلیمات ارزنده ای می دادند . بر همین اساس , همین که امام امت مبارزات خود را بر ضد طاغوت شروع کردند , شاگردان ایشان نیز بدون چون و چرا , اوامر امام را اجرا می کردند و برای اعتلای کلمه حق از زحمتهای فراوان و تلاشهای طاقت فرسا دریغ نداشتند .

مرحوم مطهری از همان وقتی که حضرت امام , شروع به مبارزه کردند , ایشان را همراهی کردند . منتها شاید نحوه مبارزه مرحوم مطهری با مبارزات دیگران فرق داشت . مرحوم مطهری بیشتر فکر می کردند که مبارزه از راه آگاهی دادن به افراد رشد پیدا می کند . ایشان سعی می کردند افراد , آگاهی کامل پیدا کنند و مسائل اسلامی با آنها مطرح شود و فاصله ای که رژیم طاغوت مخصوصا بین دانشجویان و مسائل اسلامی به وجود آورده بود , بر طرف شود . از این رو , تشخیص داده بودند که بهترین راه برای پیشرفت مبارزه , آگاهی , مخصوصا آگاهی طبقه روشن فکر و دانشجوست . از این رو با دانشگاه و جوانان سروکار پیدا کردند و می توان گفت که در آگاهی دانشجویان و دانشگاه سهم مهمی را به عهده داشتند . البته پیداست که در زمان طاغوت , بین روحانیت و دانشگاه , فاصله زیادی بود ولی مرحوم مطهری به علت اینکه سمتی رسمی در دانشگاه داشتند , توانستند فاصله بین دانشگاه و حوزه را کم کم از بین ببرند و بر اثر آشنا کردن دانشجویان به مسائل اسلامی , راه مبارزه را به تمام معنا باز و موانع پیشرفت مبارزه را بر طرف کنند . در مبارزه هم هیچ گونه انحرافی پیدا نکردند . قدم به قدم به دنبال امام و بر طبق خواست امام رفتار می کردند و با افرادی که تشخیص می دادند در مبارزه همراه امام نیستند و از روش امام انحراف دارند , مخالف بودند .

در این مورد خاطره ای از مرحوم مطهری دارم که نقل می کنم . در حدود دو سه هفته قبل از شهادت مرحوم مطهری , در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که روز پنجشنبه یا جمعه ای در منزل بنده تشکیل شده بود , پس از آنکه جلسه تمام شد , صحبت از آقای بازرگان به میان آمد . آقای بازرگان در اعتراض به دادگاهها و اینکه به نظر او دادگاهها خشونت به خرج می دهند , مسائلی را مطرح کرده بود . من به یاد دارم که مرحوم مطهری گفتند :

این بازرگان هدفش این است که از امام خمینی در دنیا یک جلاد بسازد و خودش را فردی آزادی خواه و طرفدار حقوق بشر معرفی کند .

استاد مطهری تا این حد با انحراف از مسیر امام مخالف و متوجه آن بودند .

مرحوم مطهری ضمن اینکه از نظر فکری دارای خط فکری صحیح و منطبق با اسلام راستین و اصیل بودند , از نظر اخلاقی در اثر تمرینات و برخوردهایی که با متخصصان اخلاق داشتند , مراتب کاملی را طی کرده بودند و از نظر علم و تخلق به اخلاق اسلامی , ویژگیهای خاصی در ایشان بود . گذشته از ویژگی های فکری , ویژگی های اخلاقی او هم متناسب با روحانی اسلامی بود . به طوری که اگر کسی برخورد مختصری با ایشان می کرد , جاذبه اخلاقی مرحوم مطهری او را جذب می کرد . از نظر تعبد به عبادات و مستحبات و مقید بودن به وظایفی که از نظر عبادی در رشد هر انسانی دخیل است , مرحوم مطهری کاملا ممتاز بودند . کوچکترین احکام اسلام مورد اعتماد ایشان بود , هم از نظر اعتقاد و هم از نظر عمل . به طوری که برای من نقل کرده اند ایشان همواره با طهارت بودند و هیچ وقت خالی از طهارت معنوی نبودند و این از تعبد و تسلیم ایشان در برابر تمام احکام اسلام و حتی مستحبات و مکروهات اسلامی حکایت دارد .

استاد مطهری در حالی که مجموعه فضایل بودند , به قدری متواضعانه برخورد می کردند که اگر کسی با مقام علمی ایشان آشنایی نداشت , شاید ایشان را پایین تر از افراد عادی تصور می کرد . آن روح بزرگ دربرابر احکام خدا و عظمت الهی چنان متواضع بود که هیچ گاه تحت تأثیر اندوخته های خود قرار نمی گرفت .

ایشان کاملا متعبد بودند . یکی از دوستان مورد اطمینان این جانب , در همین اواخر برای من نقل می کرد و می گفت[ : در سالهای اخیر , شهید مطهری هفته ای یک روز به قم می آمدند و اغلب در منزل این جانب به سر می بردند . من هیچ گاه ندیدم نماز شب ایشان ترک شود . همیشه در اواخر شب مشغول راز و نیاز و عبادت با خدای خود بودند و قرآن تلاوت می کردند] .

استاد مطهری دارای شخصیت برجسته ای بودند . به دلیل سوابقی که در حوزه علمیه قم داشتند , حوزه علمیه قم کاملا با ایشان آشنا بود و به وجودشان افتخار می کرد و ایشان را فرد کاملی از فارغ التحصیلان حوزه تلقی می کرد . تا اواخر هم روابط ایشان با حوزه قطع نشد . حتی در این واخر با کثرت کارها و گرفتاریها هفته ای یکی دو روز به قم می آمدند و با طلاب تماس داشتند . درسها و کلاسهای مختلفی از[ نهج البلاغه] گرفته تا فلسفه و تفسیر قرآن داشتند . طلابی هم که در درس ایشان شرکت می کردند , طلابی فاضل و خوش فکر بودند و تقریبا می توان گفت که نزدیک به اجتهاد بودند . آنان در درسها و کلاسهای مرحوم مطهری شرکت می کردند و از وجود ایشان استفاده می کردند .


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است