در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: [پاره ای از خورشید ص331]، زمانی، مصطفی ؛


مرحوم حجت الاسلام و المسلمین مصطفی زمانی:

درباره آغاز آشنایی تان با استاد شهید مطهری برایمان صحبت کنید . بعد از شهریور 1320 که به علل سیاسی و بین المللی , آزادی عمل جناح اسلامی بیشتر شد , مردان آینده نگر از جمله استاد شهید مطهری برای رشد اسلامی و پیاده کردن مقررات اسلام وارد عمل شدند . از جمله برنامه های ایشان و عده ای دیگر از استادان حوزه علمیه قم , بیان مسائل اسلامی و معرفی اسلام عزیز بود .

بیان مطالب اسلامی , در پی بیش از بیست سال فشار خفقان و سکوت , حیات تازه ای به جامعه می داد . در آن ایام حوزه های علمیه , مساجد , تکیه ها و شخصیتهای اسلامی نفس راحتی می کشیدند و مسئله تجدید سازمان امور تبلیغی از قبیل سخنرانیها , نوشته ها و چاپ و پخش مطالب اسلامی ضروری می نمود . اگر به آمار نشریات و مطبوعات بعد از شهریور 1320 توجه کنیم , در زمینه فعالیتهای مطبوعات اسلامی , اعم از روزنامه و کتاب , اقدام چشمگیری نمی بینیم . اگر چه چند روزنامه و مجله هفتگی و یا ماهیانه در آن ایام منتشر می شد اما آنها هم به علل مختلفی از جمله بی تفاوتی جامعه نسبت به مسائل اسلامی , توفیق چندانی نداشتند . سخنرانیهای مذهبی هم حدود بیست سال عملا به حال تعطیل درآمده بود و این مسئله موجب شده بود که نه گوینده ای تربیت شود و نه آمادگی شنیدن مطالب اسلامی به وجود آید . شرایط حساس و خطرناکی بود و دورنمای محو شدن اسلام و مراکز اسلامی به چشم می خورد . نه از نماز جماعت خبری بود , نه از سخنرانیهای مذهبی , نه از کتاب و کتابخانه های اسلامی . اگر هم چراغ مسجدی سوسو می زد , با حمایت مستقیم یا غیر مستقیم رژیم و تحت نظارت آن بود . در چنین شرایطی , عده ای از فضلای حوزه علمیه قم , از جمله استاد شهید مطهری به پا خاستند تا جغد شوم سکوت را ازبام مراکز اسلامی دور کنند و جامعه را با اسلام عزیز آشنا سازند . در یک ماه رمضان , استاد مطهری به نجف آباد آمدند . در آن موقع در ماه رمضان در مساجد و محافل مذهبی خبری نبود و فعالیتها به دعای شبهای قدر و مراسم قرآن به سر گرفتن ختم می شد , آن هم بسیار کم و محدود . ورود استاد مطهری به نجف آباد , موجی از گرایش به مسجد به وجود آورد . تبلیغات و جانفشانی های ایشان و دو نفر از علمای شهر که تازه به نجف آباد آمده بودند , زمینه ساز رشد گرایش جامعه به حوزه علمیه قم و مساجد و محافل مذهبی شد .

در این گونه مجالس و محافل , با فکر و مطالب و شخصیت استاد شهید مطهری آشنا شدم . سخنرانی های ایشان , همراه فعالیت های دیگر شخصیت های محلی موجب شد که این جانب به حوزه علمیه و درس طلبگی روی آورم . استاد مطهری معتقد بودند که گذشته از تلاش برای رشد گرایش به اسلام , از طریق سیاست هم باید مجلس شورا را قبضه کرد و عملا مقررات اسلام را پیاده کرد . به همین منظور یک بار به فکر کاندیدا شدن از نجف آباد برای مجلس افتادند . اما بعد از بررسی فراوان , تشخیص دادند که نمایندگی مجلس , امری فرمایشی است و به همین دلیل از فکر نمایندگی مجلس بیرون آمدند .

با استاد شهید مطهری چه نوع ارتباطی داشتید ؟

در آغاز ورودم به قم , از نظر درسی به حدی نرسیده بودم که از ایشان استفاده کنم . موقعی هم که می توانستم از درس معظم له بهره ببرم , ایشان به تهران رفته بودند .

در سال 1342 که اولین اثر خود را به نام[ ابراهیم بت شکن یا قهرمان توحید] نوشتم و به چاپ رسانیدم , نسخه ای از آن را با پست برای معظم له فرستادم . وقتی کتاب به دست ایشان رسید , تحت تأثیر قرار گرفتند و از یکی از شاگردانشان که همشهری این جانب بود , راجع به بنده سؤالاتی کردند و سپس با محبت قرار ملاقات گذاشتند و من چند جلسه با ایشان گفتگو کردم.

یکی از امتیازات بارز استاد این بود که در نهادشان روح شخصیت بخشی و میدان دادن به افراد برای ابراز وجود بود , بر خلاف تنگ نظرانی که همه چیز و همه جا را برای خود می خواهند و احتکار چند مسئولیت را علامت شخصیت می دانند و از تقویت فکر دیگران می هراسند و سعی می کنند یا افراد را تحت سلطه خود درآوردند ویا به هر نحو ممکن , از جمله با مارک زدن و برچسب زدن , آنان را از صحنه خدمت به جامعه خارج کنند .

استاد از معدود شخصیت هایی بودند که به نوشتن و خدمت به جامعه اعتقاد داشتند و از همه مهم تر این که به درد جامعه آگاه بودند و پیدا کردن درمان برای آن را تشویق می کردند .

از آنجا که استاد در تهران بودند و بنده در قم بودم و امکان و فرصت رفت و آمد به تهران را نداشتم , از دیدارشان کم بهره بودم . گاه و بی گاه که برای تبادل نظر و یا سخنرانی به قم مشرف می شدند , تا آنجا که توفیق رفیق بود , با ایشان دیدار می کردم و آثار جدیدم را خدمتشان تقدیم می کردم و ایشان نیز مرا تشویق می کردند .

معظم له بیش از همه از تأسیس مؤسسه مطبوعاتی انتشاراتی پیام اسلام تقدیر کردند . ایشان گفتند :

از این طریق با جامعه ارتباط داری و می دانی در جامعه چه می گذرد و چه مسائلی مطرح است و چه جوابی باید برای آنها در نظر گرفت و چه مطلبی را منتشر ساخت . اصولا وقتی روحانی مفید و مؤثر است و می تواند با جامعه پیش برود که از درددل کوچک و بزرگ آگاه باشد و با آنان در ارتباط . مرحوم شهید مطهری برای رسیدن به همین هدف در قم مرکزی به نام[ انتشارات صدرا] به وجود آوردند تا بتوانند بیش از پیش با جامعه ارتباط برقرار کنند و از حوادثی که به صورت زیربنایی جامعه را تهدید و مثل موریانه عقاید و اخلاق جامعه را نابود می کند , آگاه شوند . . اما متأسفانه قبل از به ثمر رسیدن این آرزو , شهد شهادت نوشیدند .

از امتیازات مخصوص استاد شهید مطهری , درک واقعیت و آینده نگری بود . در هر حادثه ای که پیش می آمد , اول علل را بررسی می کردند . تنگ نظری , کوتاه فکری و عدم درک واقعیتها ایشان را رنج می داد . سعی می کردند با ارزیابی نیروی دشمن و تصور عکس العملی که در موقع رویارویی ممکن است نشان دهد , با برنامه ریزی دقیق وارد عمل شوند و به تکلیف الهی خود عمل کنند .

استاد بزرگوار ناگزیر بودند از یک سو با افکار تند و افراطی که معتقد بودند باید خیلی سریع حتی زودتر از تصمیم امام خمینی انقلاب پیاده شود , مقابله کنند و آنان را از تندروی باز دارند و از سوی دیگر ناگزیر بودند با افکار انحرافی , التفاطی و استعماری که با رنگهای گوناگون خودنمایی می کرد , به مخالفت برخیزند و از طریق جراید , سخنرانی , تدریس و نشر کتاب به وظیفه خود عمل کنند . در این ارتباط گفتگوی تندی پیش آمد و استاد گفتند :

نمی شود واقعیتها را منکر شد . وقتی حضرت امام سفارش به وحدت همه مراجع و طلاب دانشگاهیان می کند , چرا ما کاسه داغتر از آش شویم و این و آن را بکوبیم ؟ این کوبیدنها مخالف نظر حضرت امام خمینی است .

متأسفانه آنها در جواب استاد گفتند[ : شما که هیچ , حتی اگر حضرت امام خمینی هم با فکر و روش ما مخالفت کند , او را طرد می کنیم و کنارش می گذاریم] .

در زندگی استاد , آنچه که بیش از هر چیز باید شناخته شود و برای جامعه ما نیز سرنوشت ساز است , عوامل رشد فکری معظم له است و عللی که باعث شد تنها استاد از میان دهها هزار طلبه [ , محصول عمر امام] شود . پاسخ این سؤال را باید از اعضای خانواده معظم له , همدرس ها و هم مباحثه های ایشان جویا شد . کشف این مطلب , خدمتی بزرگ به انقلاب , اسلام عزیز و حوزه های علمیه است .


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است