در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: سایت - باشگاه اندیشه، علیرضا- مرامی ؛


5-1- مرحله تخلیه فرهنگی

دین اسلام در برهه خاصی از تاریخ بشر ظهور كرد. در زمان ظهور اسلام فرهنگ خاصی كه قرآن از آن به عصر حاكمیت "فرهنگ جاهلی" تعبیر می كند. از آنجا كه این فرهنگ بر اساس شناخت صحیحی از نظام موجود جهان و بر محور توحید استوار نبود؛ بنابراین اولین گام در راستای مهندسی فرهنگی به وسیله قرآن و پیامبر برداشته شد كه همانا تخلیه انسان ها از عقاید غیر توحیدی و شرك آلود بود. پیامبر و قران در این مرحله با شعار"لااله" سعی در تخلیه انسان ها از این عقاید باطل كردند و در این راه موفق هم شدند. به این ترتیب تخلیه فرهنگی به عنوان گام اول برای مهندسی فرهنگی برداشته شد.

5-1-1 الزامات تخلیه فرهنگی

مكاتب و نظام های فكری و سیاسی برای پاك كردن عقاید و اندیشه هایی كه به زعم آنها نادرست است از شیوه های گوناگون و گاه متضادی استفاده می كنند. در شوروی زمان استالین و انقلاب فرهنگی در چین روش خاصی برای مبارزه با اندیشه های دگراندیشان به كار بسته شد. قطعا در دینی مانند اسلام نمی توان به چنین روش هایی دست یازید. بدین ترتیب مهم ترین سوالی كه در این مرحله از مهندسی فرهنگی مطرح می شود این است كه چگونه می توان به تخلیه عقاید و اندیشه های باطل یا به تعبیر استاد مطهری آنچه انسان ها دارند و نباید داشته باشند، پرداخت و در نهایت به نتیجه مطلوب هم دست یافت به گونه ای كه معارض با آموزه ها و روح دین اسلام هم نباشد؟ می توان با مراجعه به برخی آیات قرآنی كه در این رابطه راه گشا هستند، گفت؛ اسلام برای تخلیه فرهنگی موافق روش های خشن و غیر انسانی نیست. زیرا؛ كتاب آسمانی ما مسلمانان در مواجهه با اندیشه های مخالف توصیه به شنیدن حرف های مخالف و با تكیه برحكمت و موعظه حسنه و جدال احسن می كند. ادع الی سبیل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن. از طرف دیگر روش پیامبر(ص) و ائمه در این باره دلالت بر محكومیت روش های خشن و غیرانسانی و مطلوب بودن روش قرآن دارد.

5-2- مرحله تحلیه فرهنگی

بعد از برداشته شدن گام اول و تحقق مرحله تخلیه فرهنگی، اگر به جای مظاهر فرهنگی نفی شده چیزی گذاشته نشود، طبیعی است كه حركت ابتر مانده و بعد از مدتی عقاید باطل برمی گردند. چون انسان ها در خلا فرهنگی نمی توانند زندگی كنند. بنابراین باید به جای آنچه برداشته و تخلیه شده است، چیزی گذاشته شود. یعنی عقاید صحیح بر اساس شناخت درست از نظام موجود جهان و بر محور توحید جایگزین شود. این جاست كه گام دوم برداشته می شود و بخش دوم شعار توحید مطرح می شود. یعنی به دنبال لااله، الا الله قرار می گیرد. به این ترتیب مردم و انسان ها به عقاید صحیح و توحیدی آراسته و تحلیه می شوند. اما آیا وقتی این دو مرحله طی شد، كار به انجام رسیده است و فرایند مهندسی فرهنگی به پایان و نتیجه موردنظر رسیده است؟ عقل انسان گواهی می دهدكه در این مرحله كار به فرجام نمی رسد، به همین خاطر باید مرحله بعدی را انجام داد و آن همانا گام سوم مهندسی فرهنگی یعنی مرحله تثبیت یا به عبارت دیگر درونی كردن (internalisation) می باشد.

5-2-1- الزامات تحلیه فرهنگی

بعداز تخلیه انسانها از آنچه دارند و نباید داشته باشند مناسب ترین روش ها برای آراستن انسان ها به اندیشه ها و عقاید درست كدامند؟ اگر كوشش های فكری استاد مطهری را در طول زندگی فكری خود بررسی كنیم، خود ایشان برای رسیدن به این هدف از چه روش هایی استفاده می كردند؟ به نظرمی رسد سرلوحه كار آقای مطهری برای رسیدن به این هدف همانا پیروی از دستور قرآنی جدال احسن بوده است. بدین ترتیب می توان گفت حداقل یكی از الزام های منطقی برای تحلیه فرهنگی پرهیز جدی از روش هایی مانند شستشوی مغزی -كه در برخی از ایدئولوژی ها به شدت مرسوم است- و استفاده از روش جدال احسن بوده است.

5-3- مرحله تثبیت فرهنگی

تاریخ بشر نشان می دهد كه در مراحلی از زندگی انسان ها عقاید موجود نفی شده و عقاید دیگری به جای آنها به عنوان جایگزین معرفی شده است، اما به دلیل استوار نشدن عقاید جدید، بعد از مدتی عقاید باطل پیشین بازگشت نموده و عرصه را بر عقاید جدید تنگ كرده و تمام زحمات اولیه را بر باد داده است. گویاترین مثال در این رابطه ماجرای اهل رده بعد از رحلت پیامبر(ص) می باشد. چون عقاید توحیدی در ذهن و ضمیر و زبان عده ای از اعراب استوار و محكم نشده بود، بنابراین آن عده ساز ارتداد و بازگشت به فرهنگ قبلی را نواختند. پس گام سوم این است گه اندیشه ای جدید در ذهن زبان مردمان تثبیت شوند. این همان مرحله ای است كه استاد مطهری از آن به عنوان مرحله تثبت فرهنگی نام می برد.

شاید بتوان گفت مهم ترین ابزاری كه در مرحله سوم به كار می آید، همان است كه در زبان التوسر از آن به دستگاه های ایدئولوژیك دولت تعبیر شده است. یعنی باید نهادهایی مثل نهادهای آموزشی، پژوهشی و پرورشی تعبیه كرد كه به تثبیت عقاید صحیح بپردازند و اگر این دستگاهها وجود دارند، می باید با جهت دهی صحیح به آنها سمت و سوی حركت و تاثیرگزاری آنها را راستای تثبیت اندیشه های جدید رهبری كرد.

5-3-1- الزامات تثبیت فرهنگی

بعداز آنكه اندیشه های نادرست و غیر همراستا از ذهن و زبان انسانها تخلیه شد و آنها به زیور اندیشه های صحیح آراسته شدند، برای رسوخ این عقاید و تثبیت آنها در روح، دل و رفتار آدمیان چه بایدكرد؟ تجربه ثابت كرده است كه با روش هایی مانند شدت عمل و سركوب و جلوگیری از طرح شدن نظرات مخالف نمی توان به هدف تثبیت فرهنگی رسید. اندیشه های راستین در فضای آزاد شكوفا می شوند. از طرف دیگر همچنانكه در بالا گفته شد، برای تثبیت اندیشه های جدید باید از توان تمام نهادهای فرهنگی و آموزشی جدید بهره گرفت و در صورت نیاز نهادهای فرهنگی جدید را به وجود آورد تا به تثبیت اندیشه های نوین بپردازند. به نظر می رسد در این رابطه می توان از نطریه موجود در روان شناسی تربیتی كمك گرفت. به عنوان مثال می توان كلیت فرهنگ اسلامی در شكل یك مورد یا بسته آموزشی در نظر آورد و مراحل ششگانه ای را كه در بحث یادگیری برای آموزش در نظر گرفته شده است به صورت متوالی طی كرد. این مراحل عبارتند از 1- دانش 2- فهم 3- كاربرد 4- تجزیه 5- تركیب 6- ارزشیابی. یعنی می توان گفت فرهنگ اسلامی در افراد جامعه بعد از طی این مراحل ششگانه در آنها درونی و در نتیجه تثبیت می شود.

6- كاربست الگوی مهندسی فرهنگی استاد مطهری در دانشگاه ها

آنچه در بالا گفتیم مهندسی فرهنگی به طور عام بود اما از آنجا كه دانشگاه خود یك نهاد بسیار مهم فرهنگی است و به همین دلیل با فضای عمومی اجتماعی تفاوت هایی دارد، سوال این است كه با توجه به طرح فوق در دانشگاه چگونه می توان به مهندسی فرهنگی پرداخت و برای یك مهندسی فرهنگی موفق در دانشگاه از چه الزاماتی باید پیروی كرد؟ از الگوی مورد نظر استاد مطهری برای مهندسی فرهنگی چگونه می توان استفاده كرد؟

6-1- تخلیه فرهنگی در دانشگاه

كسی كه وارد دانشگاه می شود، مراحل اولیه جامعه و فرهنگ پذیری را در نهادهای دیگری مانند؛ خانواده، آموزش و پرورش و... تا اندازه ای گذرانده است بنابراین از دو حال خارج نیست. یا این مراحل با موفقیت طی شده اند، كه در این صورت تلاش زیادی برای انجام مراحل مختلف تخلیه فرهنگی برای چنین شخصی لازم نخواهد بود و یا به صورت ناقص طی كرده است كه در این صورت باید چنین كسانی شناسایی و این كار درباره آنها صورت پذیرد. البته در عین حال باید به این نكته توجه داشت كه حتی آن كسانی كه فرهنگ پذیری را با موفقیت طی كرده اند، بی نیاز از فرهنگ پذیری مجدد نیستند چون؛ در آموزش و پرورش مراحل اولیه و ابتدایی فرهنگ پذیری انجام می شود و در دانشگاه است كه این مساله تعمیق می شود. بنابراین می توان پرسید: چگونه می توان در دانشگاهها با توجه به الگوی مهندسی فرهنگی استاد مطهری به تخلیه فرهنگی پرداخت؟

برای تخلیه فرهنگی در دانشگاه ها، اولین گام شناسایی محتوای اندیشه های دانشجویان به خصوص آن بخش از اندیشه های آنهاست كه به تعبیر استاد مطهری "نباید داشته باشند". در دانشگاه از یك طرف دانشجویان از طریق آموزش های رسمی كه دریافت می كنند، فرهنگ پذیر می شوند و از طرف دیگر فرایند فرهنگ پذیری آنان با فعالیت های فوق برنامه انجام می شود. یكی از اولین ضرورت ها در این رابطه تعارض زدایی از ناسازگاری های احتمالی موجود میان فعالیت های رسمی آموزشی و فعالیت های فوق برنامه ای است. به این معنا كه با توجه به تعدد نهادهای متولی فعالیت فرهنگی در دانشگاهها نباید وضع به گونه ای باشد كه هر كدام از آنها بدون ارتباط ارگانیك با همدیگر اهداف جداگانه ای را دنبال كنند.

علیرغم اینكه دانشگاه یكی از پرظرفیت ترین نهادها برای انتخاب و برگزیدن مدیران فرهنگی حتی برای مدیران نهادهای فرهنگی بیرون از دانشگاه است، متاسفانه اكثر مدیران فرهنگی انتخاب شده در دانشگاه شناخت عمیقی نسبت به زوایای فرهنگ و فعالیت های فرهنگی ندارند و تا با ابعاد فرهنگ آشنایی قابل قبولی پیدا می كنند، جای خود را به فرد دیگری می دهند. لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم باید ضوابط دقیقی را برای ساماندهی مدیریت فرهنگی در دانشگاهها تعیین و اعلام كنند تا فعالیت های فرهنگی در دانشگاه ها با اهداف فرهنگ اسلامی متناسب باشد.

6-1-2-تحلیه فرهنگی در دانشگاه ها

همچنانكه در بالا گفتیم مدیریت فرهنگی در دانشگاه ها با مدیریت فرهنگی در سازمان های دیگر متفاوت است. بسیاری از برنامه هایی را كه برای تحلیه فرهنگی در سازمان های دیگر به راحتی می توان اجرا كرد، در دانشگاه ها پیاده نمی توان كرد. دانشجویان به خصوص دانشجویان رشته های علوم انسانی با اندیشه ها و مكاتب گوناگون و جهان بینی ها و توصیه های آن مكتب ها برای ساماندهی زیست جهان و همچنین با استدلال های آنها برای اثبات عقاید خود آشنا می شوند. بنابراین استدلال به شیوه غیرمقبول برای آنها به خصوص با شیوه های استدلالی قدیم نمی تواند ذهن دانشجویان را تسخیر كند. به این ترتیب باید برای تحلیه فرهنگی در دانشگاه برنامه ریزی های دقیقی انجام داد. در این برنامه ریزی ها برای آراستن دانشجویان به فرهنگ اسلامی باید از استدلال های نیرومندی استفاده كرد. یكی از بهترین راه های انجام فرایند تحلیه فرهنگی در دانشگاه ها استفاده از الگوی استاد مطهری در طول فعالیت های فرهنگی شان در عمر پر بركت این اندیشمند بزرگ می باشد. باید دید استاد مطهری برای تحلیه مردم به آنچه ندارند و باید داشته باشند، از چه متد و روشی استفاده می كردند تا این الگو را در دانشگاه ها نیز به كار بست.

به نظر نویسنده استاد مطهری در تمام نوشته های خود با تمركز بر سه سطح توصیف وضعیت تفكر دینی، تبیین علل به وجود آمدن این وضع و تجویز راه حل برای حل این مشكل، الگوی برنامه ریزی مطلوبی برای تحلیه فرهنگی ارائه كرده اند كه می تواند مورد استفاده در دانشگاه ها قرار گیرد.

6-1-3- تثبیت فرهنگی در دانشگاه ها

ارزش ها و هنجارها و آداب و رسوم و همچنین آموزه های دینی، بعداز انتقال از مجاری ارتباطی باید در افراد جامعه درونی شوند زیرا بدون درونی شدن به نظام ثابت اندیشه و رفتار افراد تبدیل نخواهند شد. استاد مطهری در نظریه مهندسی فرهنگی خود، از آنچه كه در حوزه هایی مانند روان شناسی به درونی شدن تعبیر می شود، با اصطلاح تثبیت یاد می كنند. برای تثبیت یا درونی كردن فرهنگ اسلامی و ارزش های مرتبط با آن می توان از طبقه بندی دكتر بنجامین بلوم استفاده كرد.

این طبقه بندی شامل سه حوزه و سه حیطه؛ شناختی، عاطفی و حسی- حركتی می باشد. این مراحل قابل انطباق با تقسیم بندی مرسوم از معرفت اسلامی نیز می باشد كه استاد مطهری نیز به آن اشاره كرده است. «دین مقدس اسلام - همان طور كه علمای قدیم گفته اند- مجموعه دستورهایش سه بخش اساسی است: یك بخش، عقلیات یا فكریات است كه از آنها به "اصول عقاید" تعبیر می شود. بخش دوم نفسیات است كه از آنها به "اخلاق" تعبیر می گردد. و بخش سوم بدنیات یا فعلیات است كه از آنها به "احكام" تعبیر می شود.» (مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صص139- 138)

برابر این طبقه بندی اهداف آموزشی حیطه شناختی شامل مراحل دانش، فهم، كاربرد، تحلیل، تركیب و ارزشیابی می شوند. در اینجا باید این مراحل را به عنوان برداری در نظر گرفت كه فرهنگ اسلامی روی آن بردار به دانشجویان و جامعه هدف منتقل می شود.

یعنی فرهنگ اسلامی را باید به آنها شناساند، در گام دوم آن را به آنها فهماند، در مرحله سوم كاربردش را نشان داد، در مرحله چهارم مهارت های مربوط به تحلیل فرهنگ اسلامی را به دانشجویان یاد داد، در مرحله پنجم مهارت های مرتبط با تركیب آموزه های فرهنگ اسلامی را به آنها انتقال داد و در مرحله آخر سعی كرد كه آنها بتوانند به ارزشیابی آموزه های فرهنگ اسلامی در مقایسه با دیگر فرهنگ ها بپردازند و وجوه برتری فرهنگ اسلامی بر فرهنگ های دیگر را تشخیص دهند. بعد از طی این مراحل می توان گفت حركت قابل توجهی در جهت تثبیت یا درونی سازی فرهنگ اسلامی در جامعه هدف برداشته شده است.

در حیطه عاطفی، فرهنگ اسلامی بر روی بردار اهداف حوزه عاطفی؛ از مراحل توجه، پاسخ دادن، ارزش گذاری و سازمان آغازشده و به مرحله شخصیت پذیرفتن ختم می شود. با انجام این مرحله گام دیگری در تثبیت و درونی سازی فرهنگ اسلامی برداشته می شود.

7- نتیجه

استاد مطهری به عنوان یكی از اندیشمندان بزرگ ایران معاصر تلقی ویژه ای از مفهوم فرهنگ و فرهنگ اسلامی دارد. او همانند بسیاری دیگر از مباحث خود تكیه گاه اصلی فرهنگ را فطرت انسان می داند. استاد مطهری با استناد به مفهوم فطرت، سرمایه گذاری كلان فكری در تبیین فكری- فرهنگی فرهنگ اسلامی كرده است. او مهندسی فرهنگی را نه تنها امكان پذیر می داند بلكه خطوط كلی مهندسی فرهنگی اسلامی را با تكیه بر سه مفهوم تخلیه، تحلیه و تثبیت فرهنگی ترسیم كرده است. پایان

مهندسی فرهنگی در سه حركت(1)

منابع

1- آرون، ریمون: مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، چاپ دوم، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، 1370.

2-آشوری، داریوش، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، چاپ اول، ویراست سوم، تهران، انتشارت آگاه، 1380.

3- استریناتی، دومینیك: مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، چاپ اول، تهران، انتشارات گام نو، 1380.

4-اشتراوس، لئو: حقوق طبیعی و تاریخ، ترجمه باقر پرهام، چاپ اول، تهران، انتشارات آگاه، 1373.

5- بشیریه، حسین: نظریه های فرهنگ در قرن بیستم، چاپ اول، تهران، انتشارات آینده پویان، 1379.

6- پهلوان، چنگیز: فرهنگ شناسی، چاپ اول، تهران، انتشارات پیام امروز، 1378.

7- جیمسون، فردریك: منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر، ترجمه مجید محمدی، فرهنگ رجایی و فاطمه گیوه چیان، چاپ اول، تهران، انتشارات هرمس، 1379.

8- كاظمی، علی اصغر: جهانی شدن، فرهنگ و سیاست، چاپ اول، تهران، انتشارات قومس، 1380.

9- كرایب، یان: نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، چاپ اول، تهران، انتشارات آگاه، 1382.

10- كوئن، بروس: مبانی جامعه شناسی، ترجمه دكتر غلامعباس توسلی و رضا فاضل، چاپ دوم، تهران، انتشارات سمت، 1372.

11- مطهری، مرتضی: بیست گفتار، قم، انتشارات صدرا، 1358.

12- مطهری، مرتضی: پیرامون انقلاب اسلامی، چاپ دهم، تهران، انتشارات صدرا، 1368.

13- مطهری، مرتضی: عدل الهی، قم انتشارات صدرا، 1362.

14- مطهری، مرتضی: جامعه و تاریخ، قم، انتشارات صدرا، 1359.

15- مطهری، مرتضی: نظام حقوق زن در اسلام، قم، انتشارات صدرا، 1357.

16- مطهری، مرتضی: انسان و ایمان، قم، انتشارات صدرا، 1357.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است