در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: باشگاه اندیشه، جان بزرگی، علی ؛


تشریح نقش شهید مطهری در گسترش فرهنگ اسلامی و تربیت دینی جامعه

 

 

مقدمه

ما معتقدیم جامعیت و همه جانبه بودن قوانین اسلامی آنچنان است که اگر کسی آن را بشناسد معترف خواهد شد که از حد و مرز فکر بشر خارج است . معارف اسلامی برای همه امور قانون و آداب آورده است و در همه ابعاد زندگی انسان نظر داده است و اطمینان داریم که اسلام در بر دارنده پاسخ به نیازهای مردم است. با این وجود هنگامی که وضعیت جامعه کنونی را در نظر می گیریم، با انواع سوال ها و شبهات به خصوص برای نسل جوان مواجه می شویم. این معضل به همراه عملکرد نا درست برخی منسوبان به دین بسیاری از بی اعتمادی ها را در حیطه عمل به وجود آورده است. با فرض ایمان و اعتقاد به جامعیت تعالیم اسلامی لازم است اندیشه جدی در این زمینه نمودتا بتوان بر مشکلات فوق پیروز شد. یکی از راه های مهم در این زمینه بررسی و مطالعه آثار شهیدمطهری است.این دانشمند بزرگ شمعی است که همیشه بر افروخته است و انسانها از روشنایی و حرارتش بهره میگیرند . بی شک وجود این عزیز سفرکرده مایه برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی می باشد.و با خلق آثار نفیس خود انسانهای تشنه را سیراب می کند. در این مقاله سعی شده است ضمن آشنایی مختصر با زندگی گوتاه ولی پر برکت این معلم نقش سازنده اش بررسی شود و در پایان نیز نتیجه گیری مختصری از این مقاله بعمل آید .

 

زندگینامه استاد شهید مطهری

استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند.

در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و ازامیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند.

در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.

کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.

پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.

در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.

در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.

گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند.

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

 

نقش شهید مطهری در گسترش فرهنگ اسلامی و تربیت دینی جامعه

تلاش شهید مطهری برای احیاء اندیشه اسلامی تنها در پیرایه زدایی محدود نشد، بلکه او به همان اندازه که با افزودن وضمیمه کردن نسنجیده افکار دیگران و التقاط مذموم مخالف بود با جمود و تحجر و خرافه پرستی و افتخار ابلهانه به استخوانهای پوسیده گذشتگان و جلو گیری از نوآوری و هراس از ابتکار نیز به شدت مخالف و با آن مبارزه می کرد.

 

سخن درد مندانه استاد مطهری در باره تفسیرهای نا صواب چنین است:

دین مقدس اسلام، یک دین ناشناخته است.حقایق این دین،تدریجاً در نظر مردم واژگون شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، تعلیمات غلطی است که به نام دین داده می شود. هجوم استعمار غربی، با عوامل مرئی و نا مرئی اش، از یک طرف و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام، در این عصر،از طرف دیگر ، سبب شده که اندیشه های اسلامی در زمینه های مختلف، از اصول گرفته تا فروع،مورد هجوم و حمله قرار گیرد. بدین سبب ، این بنده،وظیفه خود دیده است که در حدود توانایی درمیدان انجام وظیفه نماید

استاد مطهری به منظور احیای اندیشه اسلامی و دمیدن روح و حیات و حرکت در پیگره های افسرده و نیمه مرده مسلمانان،در اولین قدم به ریشه یابی علل فاجعه ای که تضعیف روح دینی واعراض از حق ناگرفته می پردازد.استاد در کتاب علل گرایش به مادیگری، از مواردی به عنوان برجسته ترین دلایل گرایش به مادیگری و روی گردانی از معنویت و ایمان در غرب یاد می کنند و در هر مورد می کوشد تا هم به روشنفکران غربزده ای که مبلغان بی جیره و مواجب فرهنگ غربی هستند و آن گونه می اندیشند که در غرب به آنها آموخته اند،و هم به مسلمانان خود باخته ای که ابهت و عظمت ظاهری تمدن غرب چشم آنها راخیره کرده و سبب شده تا آن را بی چون و چرا حق به حساب می آوردند،تفهیم کند که اگر غربی ها به هزار و یک دلیل،تفکر مذهبی را رها کرده و دین را افیون پنداشته اند، این امر تنها در مورد مذهبی که در میان ایشان رایج بوده صدق میکند و به هیچ وجه قابل انطباق بر اسلام که اساساً دین حیات و حرکت است و همگان را بر تلاش و تحرک فرا می خواند نیست.

استاد شهید مطهری می گوید:اسلام همیشه دم از حیات و زندگی می زند و در حقیقت به آن نوع از زندگی دعوت می کند که سر شار از دانایی و توانایی است. اینکه در قرآن از خدای متعال با کلمه "حٌی" نامبرده میشود،معنایش این نیست که خدا قلب و خون و رگ و پوست دارد بلکه به خدا از آن جهت "حی" گفته می شود که دانای مطلق است.برنامه اسلام دانایی و توانایی یا آگاهی و حرکت است.

بحث احیای تفکر دینی را استاد مطهری به مناسبت تجلیل و تحلیل از شخصیت علامه لاهوری مطرح کرد، وخلاصه آن بحث این است که اقبال، متوجه این نکته شده که اسلام هم در میان مسلمانان وجود دارد ئ هم ندارد. اسلام وجود دارد، به صورت این که ما می بینیم: شعائر اسلام در میان مسلمانان هست، بانگ اذان در میان مردم شنیده می شود. موقع نماز که می شود رو به مساجد می آورند،مرده هایشان را به رسم اسلام دفن می کنند برای نوزادهایشان به رسم اسلام، تشریفاتی قائل می شوند، اسم هایشان غالباً اسلامی است،.....ولی آن چه که روح اسلام است، دراین وجود ندارد،روح اسلام در جامعه اسلامی مرده است،این است که معتقد می شود به تجدید حیات اسلامی، و این حیات اسلامی را باید تجدید کرد و امکان تجدیدش هست، چون اسلام نمرده است، زیرا کتاب آسمانی اش هست، سنت پیغمبرش هست و اینها به صورت زنده ای هستند، یعنی کسی نتوانسته بهتر از آنها را بیاورد.پس یکی ازموارد تفکر اسلامی، این است که فکر ما،در مورد عمل، زنده شود و بفهمیم که اسلام دین عمل است و نه دین وابستگی های خیالی.

 

مجموعه آثار تالیفات و کتب استاد مطهری

1. آیینه جام

2. اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب

3. آزادی معنوی

4. اسلام و مقتضیات زمان (۲ جلد)

5. آشنایی با علوم اسلامی (۳ جلد: منطق و فلسفه، کلام و عرفان و حکمت عملی، اصول فقه و فقه)

6. آشنایی با قرآن (فعلا ۱۱ جلد)

7. شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی (۵ جلد)

8. امامت و رهبری

9. امدادهای غیبی در زندگی بشر

10. انسان در قرآن

11. انسان کامل

12. انسان و ایمان

13. انسان و سرنوشت

14. بیست گفتار

15. پاسخهای استاد به نقدهای کتاب مساله حجاب

16. پیامبر امی

17. پیرامون انقلاب اسلامی

18. پیرامون جمهوری اسلامی

19. تعلیم و تربیت در اسلام

20. تکامل اجتماعی انسان

21. توحید

22. جاذبه و دافعه علی

23. جامعه و تاریخ

24. جهاد

25. جهان بینی توحیدی

26. حرکت و زمان در فلسفه اسلامی (۲ جلد)

27. حق و باطل

28. حکمت ها و اندرزها

29. حماسه حسینی (۲ جلد)

30. خاتمیت

31. ختم نبوت

32. خدمات متقابل اسلام و ایران

33. داستان راستان (۲ جلد)

34. درسهای الهیات شفا (۲ جلد)

35. ده گفتار

36. زندگی جاوید یا حیات اخروی

37. سیری در سیره ائمه اطهار

38. سیری در سیره نبوی

39. سیری در نهج البلاغه

40. شرح مبسوط منظومه (۴ جلد)

41. شرح منظومه (۲ جلد)

42. شش مقاله (الغدیر و وحدت اسلامی)

43. شش مقاله (جهان بینی الهی و جهان بینی مادی)

44. عدل الهی

45. عرفان حافظ (تماشاگه راز)

46. علل گرایش به مادیگری(به ضمیمه ماتریالیسم در ایران)

47. فطرت

48. فلسفه اخلاق

49. فلسفه تاریخ (۲ جلد)

50. قیام و انقلاب مهدی (به ضمیمه شهید)

51. لمعاتی از شیخ شهید

52. مساله حجاب

53. مساله ربا (به ضمیمه بانک و بیمه)

54. مساله شناخت

55. معاد

56. مقالات فلسفی (۳ جلد)

57. نبوت

58. نظام حقوق زن در اسلام

59. نظری به نظام اقتصادی اسلام

60. نقدی بر مارکسیسم

61. نهضت های اسلام صد ساله اخیر

62. وحی و نبوت

63. ولا ها و ولایت ها

 

استاد مطهری در مصاف با کج اندیشی دینی

استاد مطهری یکی از بارزترین و موفق ترین شخصیت های دینی به شمار می آید که از انحرافات و کج اندیشی هایی که به نام دین مطرح می شد به هیچ وجه چشم پوشی نمی کرد. در این زمینه می نویسد: اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ میکنند. یکی از طریق دشمنان،هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند و مکتبهای دیگر را تحت شعاع قرار می دهد، پیروان مکتبهای دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه های بیگانه راکه با روح مکتب مغایر است وارد آن مکتب می کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا کم اثر می کنند.

نمونه اش را در قرون اولیه اسلام دیده ایم. پس از گستردگی و جهانگیری اسلام، مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند.اندیشه های خود را با مارک تقلبی اسلام صادرنمودند.

دیگر از طریق دوستان وپیروان گاهی پیروان خود مکتب به علت نا آشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه یا نا آگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می کنند.

استاد شهید مطهری خود را یکی از پرچمداران با صلابت و با قدرت استدلالی قوی در برابر اینگونه انحرافات بود و هیچگاه به خاطر مصلحت اندیشی در باب انحرافات فکری در مسائل اعتقادی کوتاه نمی آمد وبا اخلاص تمام و با روش اصولی و سازنده با آن برخورد می کرد

مبارزه استاد شهید تنها در زمینه های انحرافات عقیدتی نبود، بلکه با انحرافات سیاسی و نظریات نا درست در این زمینه نیز به مبارزه پرداخت. وی در سال 1356 که دوران اوج نهضت اسلامی ایران بود با مقاله ای بحت عنوان"در روش" با مجموعه مقالات بنی صدر برخورد می کند. بنی صدر در مقاله"در روش"رهبری روحانیت آگاه در نهضت اسلامی را رهبری سنتی و این رهبری را برای ادامه یک نهضت قوی و کافی نمی داند و می نویسد: از رهبری سنتی که پاسدار بنیادهای فرهنگی است کاری ساخته نیست چرا که طی دو قرن تمام عرصه های اندیشه را از او گرفته اند و هنوز هم می گیرند.در میان این رهبری البته، سید جمال، مدرس،و.... خمینی و طالقانی و....به وجود آمدند امٌا اینها را نیز پیش از آنکه دشمنی از پا درآورد، رهبری سنتی عاجز کرده و می کند.

استاد شهید استاد شهید مطهری ضمن بررسی ونقد این مقاله می فرماید: اولاً اسلام در ذات خود یک حقیقت است نه یک مصلحت یک هدف است نه یک وسیله وتنها افرادی می توانند از این منبع انرژی اجتماعی بهره گیری نمایند که به اسلام نه به چشم حقیقت و هدف بنگرند،نه به چشم مصلحت و وسیله.اسلام یک ابزار نیست که در مقتضیات قرن 16 مورد استفاده قرار گیرد و در مقتضیات قرن بیستم به تاریخ سپرده شود.اسلام صراط مستقیم انسانیت است.

ثانیاً اگر اسلام به عنوان وسیله و ابزار کار آمد باشد قطعاً اسلام راستین و اسلام واقعی است،نه هر چه به نام اسلام قالب زده شود. چگونه است که بهره گیری از هر ابزار و وسیله ای تخصص می خواهد و بهره گیری از این وسیله تخصص نمی خواهد؟ خیال کرده اید هر مدعی روشنفکری که چند صباح با فلان پروفسور صبحانه صرف کرده است قادر خواهد بود اسلام راستین را از اسلام دروغین باز شناسد و به سود جامعه از آن استفاده کند.

ثالثاً متاسفانه باید عرض کنم که این روشنفکران محترم کمی دیر از خواب برخاسته اند، زیرا متولیان قدیمی این منبع عظیم حرکت و انرژی نشان دادند که خود طرز بهره برداری از این منبع عظیم را خوب می دانند و بنابر این فرصت خلع ید را به کسی نخواهند داد.

 

نقش شهید مطهری در آسیب شناسی دینی

همه فعالیتهای استادشهید مطهری اعم از تالیفات، سخنرانی ها و اقدامات اجتماعیف درسهایی کهمی دادند همه در جهت شناخت آسیبهایی بود که به دین و دینداری وارد می شد در نتیجه تمام عمر، کارش این بود که ببیند کجا دردی و آفتی هست و در کار دین چه درمانی می باید توصیه کرد.

اصطلاح آسیب شناسی دینی به دو بخش قابل تقسیم است:1-آسیب شناسی دینداری که منظور شناخت آفات و موانعی است که مانع دینداری مردم می شود.2-آسیب شناسی دینی، یعنی شناخت آفاتی است که به اصل دین لطمه می زند.

استاد شهید مطهری بیش از هرکس دیگری وبیش از موضوع دیگری علاقه مند بود که بداند چه علل وعواملی و چه آفاتی جوانان را از دین دور می کند. ایشان دو چیز را عامل اصلی در آسیب شناسی دینداری جوانان می دانست:

1-نا آگاهی جوانان از حقیقت دین

2-آلودگی اخلاقی یکی از نشانه های نا آگاهی جوانان از حقیقت دین این بود که آنها دین را یک امر غیر معقول و غیر منطقی می پنداشتند،خصوصاً قشر هایی که با اندیشه های غربی وعلم وفلسفه غربی آشنا بودند.یکی از موفقیت های استاد مطهری این بود که تصور غلط از دین را از اذهان پاک کرد و نشان داد که اسلام نظامی است که یک انسان خردمند و فرهیخته منطقی هم می تواند به آن باور داشته باشد.

نکته ای که در دین شناسی استاد مطهری اهمیت فراوان دارد این است که استاد عمیقاً به مسئله"تجربه دینی" توجه کرده است واز این جهت او را با متکلمان بزرگ و پر آوازه مغرب زمین که از جهاتی سر آمد آنان است مقایسه نمود.

دیگر آسیبهای دینی منافی دانستن دین با علوم جدید و پیشرفت و صنعت و توسعه و امثال آن است. استاد مطهری سعی کرد با این درد مبارزه کند و تفهیم کند که شناخت قانونمندیهای طبیعت، تحت عنوان علوم تجربی و بیان آن در قالب قوانین ریاضی، هیچ منافاتی با دین داری ندارد، بلکه که این از لوازم جامعه اسلامی است. استاد از جمود و جهالت، به عنوان دو انحراف فکری و دو آفت فرهنگی یاد کرده است.

 

اصول کار آمدی دین

استاد مطهری بر این باور است که برای نشان دادن کار آمدی دین، باید اصول زیر را تبیین، و احیاء و پی گرفت:

1-فطری بودن احکام، ارزشها، مقررات و قوانین دینی:

استاد مطهری به این باور بودند که اگر جمال حقایق و معارف دین برجان پاک و خرد سالم بشر عرضه شود واحساس نیاز به دین زنده شود،خود به دین روی خواهند آورد،هم پاسدار آن خواهند بود وهم پیاده کننده آن.

 

2-دمیدن روح حماسه دین

اسلام دین حماسه است. آیین پیش برنده انسانها به سوی ارزشهای متعالی است.شهید مطهری یکی از انحطاط مسلمانان را همین گرفتن روح حماسه از پیکره دین می دانستند. وقتی حماسه حسینی به غم خانه حسینی بدل شود،مطهٌردین"حماسه حسینی" را می سراید و"تحریفات عاشورا" را بر ملا میکند. او برآن است که امامان را به عنوان اسوه معاد و معاش، اسوه کار و تلاش وستیز با نفاق ورو در روئی با دارندگان از کمال، معرفی کند واین فکر باطل را که سالهای سال در خانه دل مسلمانان آشیان کرده است که ما کجا و ائمه کجا و آنان چنان در اوج عظمت و مجدند که ما خاکیان را به ساحت آن مقدسان راهی نیست ، از صفحه ذهن مسلمانان بزداید.

 

3-خرافه زدایی از سیمای دین

خرافه، رسوبات فرهنگ جاهلی، عادات و رسوم نا هماهنگ با ارزشهای دینی، به ویژه آن گاه که رنگ دینی می گیرند و در تفسیر و دریافت از دین، نقش بازی می کنند، از پیچیده ترین باز دارندگان حرکتهای اصلاحی هستند

استاد مطهری با شجاعت تمام، با خرافه گرایان در گیر شد و از غوغای عوام نهراسید و به خواص نهیب زد و تهمت ها و تکفیر ها و نافرمانیها، او را از مبارزه بازنداشت وبه تلاش روشن گرانه خویش ادامه داد ورد پای خرافه را در جای معارف اسلامی نشان داد و دین به دور از خرافه،ارائه کرد وحقایق ناب را از باطلاق خرافه ها به در آورد وعلیه متولیان خرافه به پا خاست و دیگران را به خیزش، فرا خواند.

 

4-عقل مداری

استاد مطهری بر این باور بودند آنان که بر ظاهر، جمود می ورزند و در گذر از نقل، شهامتی نداند و پایشان می لرزد نمی تواند در برخورد فرهنگها،در آوردگاه فکرها،نقشی داشته باشند واثری بگذارند.آنان که جایگاه خود را خوب شناخته اند وازآن بهره می برند و با منطق خود به مصاف اندیشه ها می روند، در جولانگاه فکرها جایگاهی خواهند داشت وبه حساب خواهند آمد. چنین جایگاهی برای عقل و این گونه توانی برای اسلام شناسان در بهره وری از خرد،حرفی است بسیار بلند ودر خور مطالعه دقیق و درنگ بسیار،اصلی که جاودانگی اسلام را و نقش سازنده آن را در هر دوره و زمانی، تضمین می کند و احکام و مقررات و معارف و ارزشهای آن را بر قلٌه مدارد.

 

5-مرزبانی

عالم دینی بسان مرزبانی تیز نگر که حرکات دشمن را آن به آن زیر نظر دارد، تا از مرز، پا به این سو ننهد،اندیشه های مهاجم و نا سازگار با اندیشه خودی را، با تمام وجود زیر نظر دارد و حرکات آن را دنبال می کند و سریع به سراغ حرکات دشمن می رود وبا قوت منطق و استدلال، راه را بر آنها می بندد

استاد مطهری با آشنایی با این پیچ و خم ها پا به عرصه مرزبانی و دفاع گذاشته بود. او دیده بان و مرزدار تیز نگر بود و هوشیارانه کوچکترین حرکات دشمن را در هر شکل و چهره ای می شناخت. با استمداد از بصیرت ملکوتی زیرکی مومنانه، زمان شناسی دقیق، خاستگاه جریانهای فرهنگی و فکری را نیک شناسایی کرده،باطل را در مقدس ترین و انقلابی ترین چهره آن رسوا نمود و رگه های مادی را از لا به لای گفته ها و نوشته ها به در اورد و نقد کرد.

استاد مطهری ، نیک دریافته بود که تفکر جدید، تنها مدعی ستیز با ادیان الهی نیست،بلکه داعیه جانشینی در سر دارد.آرا و مکتبهای نو،خود را چنان عرضه می دارند که گویی مذهب های جدیدند که برای رهایی انسان آمده اند.

 

نقش استاد مطهری در آسیب های فرهنگی جامعه

استاد مطهری یکی از موفق ترین و پیشروترین متفکران اسلامی در عصر جدید است که به طور دقیق در اثر آگاهی از مسائل و مشکلات جاری جامعه به طرح یکی از مسایل عمده فرهنگی یعنی" آسیب های فرهنگی " و "فرهنگ سازی" پرداخته است. او با طرح مشکلات جاری به فهم عمیق آسیبهای فرهنگی پرداخته است. از نظر استاد مطهری چندین مشکل در جامعه وجود داشته است.

1-تعارض بین ملیت و دین

2-رشد و توسعه اندیشه مادیگری در ایران و جهان

3-عدم تمایل قشر جوان به دین

4-طرح تعارض بین علم و دین

5-طرح شبهاتی در هویت تاریخی، ملی و دینی جامعه

استاد شهیدمطهری برای دست یابی به پاسخ مناسب برای هر یک از سئوالات فوق به بحث و گفتگو،سخنرانی و تالیف پرداخته است . بطور مشخص استاد مطهری کتاب ارزشمند" خدمات متقابل اسلام وایران" را در جهت پاسخگویی به سئوالات زیر به نگارش در اورده است:

عمده این مسایل در سه پرسش ذیل خلاصه می شود.

1-ما هم احساسات مذهبی اسلامی داریم و هم احساسات میهنی ایرانی،آیا دارای دو نوع احساس متضاد می باشیم،یا هیچ گونه تضاد و تناقض میان احساسات مذهبی ما و احساسات ملی ما وجود ندارد؟

 

2-دین ما اسلام آنگاه که در چهارده قرن پیش به میهن ما ایران وارد شد چه تحولات و دگرگونی ها در میهن ما به وجود آو.رد؟آن دگرگونی ها در چه جهت بود؟ از ایران چه گرفت و به ایران چه داد؟آیا ورود اسلام به ایران برای موهبت بود یا فاجعه؟

 

3-ملل بسیاری به اسلام گرویدند و درخدمت این دین در آمدند و در راه نشر و بسط تعالیم آن کوشیدند ویا تشریک مساعی با یکدیگر تمدنی عظیم و با شکوه به نام تمدن اسلامی به وجود آوردند؟ایران چه مقامی از اینه جهت دارد؟ آیا مقام اوٌل را کسب کرده یا خیر ، به علاوه انگیزه ایرانی در این خدمات چه بوده است.

 

سه سئوال فوق از نظر استاد مطهری قابل تقلیل به یک سئوال اصلی "چه نوع رابطه ای بین ملیت ایرانی و اسلام وجود دارد" بوده است.

در زمینه رشد مادیگری در ایران و جهان استاد مطهری کتاب " علل گرایش به مادیگری " را نگارش و تالیف کرده است.استاد معتقد است که تفکر دینی بایستی در جامعه حضور همه جانبه داشته باشد.راه اصلی حضور تفکر دینی، رفع آسیب های فرهنگی ودینی میباشد. وی معتقد است که تفکر دینی به واسطه فرهنگهای بیگانه مطرح شده و یا درگذشت زمان،فرهنگ اسلامی در بعضی از صورتها تحریف یافته است.

 

چگونگی فرهنگ سازی

استاد مطهری معتقد است باشناخت آسیبهای فرهنگی و عوامل موثر در این مسیر،برای ایجاد تحول فرهنگی، فعالیت های متعدد فرهنگی ضروری است.

استاد مطهری در مقابله با تهاجم فرهنگی دوران خود، فعالیت های زیر را پیشنهاد می کند.

1-عرضه درست مکتب الهی "مکتب الهی را به طور معقول و علمی و استدلالی صحیح عرضه بداریم"

2-ارتباط بین "مسائل الهی با مسائل اجتماعی و سیاسی مشخص شود"

3-برخورد منطقی با شبهات:"باید با هرج و مرج تبلیغی و اظهار نظرهای نا متخصص مبارزه شود"

4-"به مسئله محیط مساعد اخلاقی و اجتماعی که هم آهنگ با مفاهیم متعالی معنوی باشد باید کمال اهمٌیت داده شود".

5-" از همه ضروری تر اینکه در عصر ما باید علاقمندان و آشنایان به مفاهیم واقعی اسلامی سعی کنند بار دیگر حماسه را که رکنی از مفاهیم اسلامی بود بدانها بر گردانند"

6-"جنبه ایجاد زمینه برای رشد مفاهیم عالی معنوی فوق العاده ضروری است"

 

روش شناسی استاد مطهری در برخورد با تنش های فکری و فرهنگی جامعه

استادمطهری از اندیشمندان و مرزبانان بزرگ حریم ارزشهای دینی به شمار می آید. مرزبانی از هر حریمی توان و آمادگی کامل می طلبد. استاد مطهری علاوه بر آشنایی با متون دینی، که خود استاد این فن بوده از ویژگی برجسته دیگری نیز بر خوردار بوده است.

این ویژگی آشنایی او به زمانی است که در آن می زیسته است.شناخت موقعیت زمانی در تمام ابعاد از عوامل اساسی موفقٌیت استاد مطهری در مرزبانی است. گستردگی و وسعت آثار استاد در موضوعات مختلف که هر یک به نوعی پاسخگویی به موضوعی بوده است، موید این سخن است که استاد علاوه براین ویژگی ممتاز، در برخورد و پاسخگویی به تنش های فکری و فرهنگی جامعه، از اصولی پیروی می کرده است که در موفقیت او در برخوردهایش بی تاثیر نبوده است.

این اصول سنجیده و منطقی که نشانگر روش وسیره عملی استاد در برخورد با تنش ها و آسیبهای فکری و فرهنگی است عبارتند از:

 

1-برخورد اثباتی:

حضرت علی(ع) کلامی دارد به این مضمون که "ذهن جوانها اگر با مطالب حق پر نشود با مطالب نا حق و باطل پر خواهد شد" استاد مطهری در مواجهه با افکار مخالف همواره به این طریق عمل می کرده است،در برخورد با افکار انحرافی پیش از نفی و نادرست خواندن آن، نخست آنچه خود به آن اعتقاد داشت اثبات می نمود،سپس به رد آن فکر انحرافی می پرداخت.جوانی که تشنه است، برای سیراب کردن او باید آب گوارا به دست اش داد، نمی توان اورا فقط از خوردن آب گل آلود بر حذر داشت.تا آب گوارا به دست او ندهیم، او همان آب گل آلود را خواهد نوشید تا عطشش فرو بخوابد.

 

2-بیان نکات مثبت در کنار اشکالات

در مواجهه با آرای مخالف باید توجه داشت که هیچ اندیشه ای صد در صد غلط نیست، در صورت غلط بودن صد در صد فکری، کسی آن را نمی پذیرد.به همین جهت صاحبان نظرهای مخالف همواره، افکار خود را در پوشش مطالب"حق" عرضه میکنند. البته میزان مطالب"حق" در اندیشه های گوناگون متفاوت است. در بررسی این اندیشه ها، باید نخست مطالب درست از نا درست نمایانده شود،تا پس از آن مطالب نا درست نقد شود.

روش استاد مطهری در برخورد با آراء مخالف،بیان نکات مثبت در کنار اشکالات آن است. برای نمونه استاد در برخورد با اقبال لاهوری، ابتدا چند مزیت او را بیان می کند و سپس دو نقص نیز بر او وارد می سازد.

 

3-جدال احسن

اسلام یکی از مسائل مهمٌی را که در بر خوردها، رعایت آن را لازم می داند، جدال احسن است. خداوند در قرآن کریم،خطاب به پیامبر(ص) می فرماید:مردم را با پند و حکمت نیکو به سوی خدا بخوان و با آنها به بهترین طریق مناظره کن.

در آثار به جای مانده از استاد مطهری، این شیوه برخورد که ما،از آن به جدال احسن یاد کردیم،به همان گونه که در آیه مذکور گذشت و پیامبر(ص) در دعوت به رسالتش به کار می بست، کاملاً مشهود است.

البته این به آن معنا نیست که استاد همیشه به نرمی برخورد می نمود،بلکه آنجا که لازم می دید، شدت عمل هم به خرج می داد، ولی در همان حال نیز به نحوه احسن برخورد می کرد. برای نمونه، استاد در پایان مقدمه کتاب ارزشمند "علل گرایش به مادیگری" میگوید:"این بود شمٌه ای از تذکراتی که می خواستم خیر خواهانه و دوستانه به عزیزانی که هنوز فکر می کنم اغفال شده هستند،بدهم. امیدوارم این تذکرات، سودمند واقع گردد".

 

4-برخورد احترام آمیز در نقل اقوال

استاد مطهری در نقل وبررسی اندیشه های مخالف به هنگام نقل اقوال آنها،با ادای احترام به نقد و بررسی نظرات آنها،می پردازد.برای نمونه استاد آنجا که"علم زدگی روشنفکران معاصر" را به نقد میکشد. دربخشی که به کتاب"راه طی شده" می پردازد درچند مورد که از آن مطلبی نقل میکند با عنوان"مولف دانشمند کتاب راه طی شده" ازآن نام می برد که معتقد است خداشناسی منحصراً همان راه حسن و طبیعت است.

 

5- نقد وبررسی اندیشه بدون ذکرازصاحب اندیشه

استاد در نقد اندیشه های مخالف معمولاً به بررسی اندیشه می پردازد، بدون اینکه نامی از صاحب اندیشه ببرد. این نحوه برخورد با اندیشه های مخالف آثارمثبت فراوانی دارد.گذشته از این که ترویج صاحب اندیشه نیست، وقتی بررسی درست و کامل از اندیشه مخالف انجام گیرد، حق در جایگاه خود می نشیند ونزد اهل ضمیر،مرجع خود را می یابد.برای نمونه استاد درکتاب "جامعه وتاریخ" در رد نظریه "مادیت تاریخ" از نظرقرآن میگوید:"برخی روشنفکران مسلمان مدعی شدهاند که بر خلاف مارکس،دو سیستمی برمذهب نیز حاکم است".

 

6-پرهیز از مطلق گرایی

برخی دربرخورد با اندیشه ها، همواره فقط خود را "حق" می دانند ودیگران را باطل. استاد مطهری همواره در برخورد و نقد اندیشه های مخالف،مطلق گرا نبود،با اینکه با استدلال و منطق قوی به نقد و بررسی اندیشه ها می پرداخت، ولی همواره برای طرف مقابل و دیگران جای اظهار نظر باقی می گذاشت. برای نمونه بنگرید به آنجا که استاد تفکر روشنفکران از رهبری نهضت را نقد می کند و پس از نقل مطلبی از یکی از روشنفکران چنین میگوید:"قطعاً این دوست عزیز اجازه خواهد داد نقدی علمی ازگفتارایشان بشود،وما نیز به نوبه خود آماده ایم که اگر ضعفی در گفتار ما مشاهد کردند تذکردهند،از تذکرات ایشان خوشوقت خواهیم شد".

 

7-رعایت مصلحت

استاد مطهری در طرح مسائل،چنین عمل می کرد و آنجا که تشخیص می داد وقت آن رسیده است،بی درنگ اقدام می نمود و آنجا که فکر میکرد وقت طرح آن نرسیده،درنگ میکرد. برای مثال یکی از شاگردان استاد میگوید پیش از انتشارکتاب "بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر" به استا دمطهری پیشنهاد دادم،خوب بود در این کتاب به نقش دکتر شریعتی و امثال وی که در ایجاد شور و حال انقلابی و انگیزش روحیه قیام در بین جوانان موثر بودند، اشاره ای می شد که استاد در پاسخ چنین گفتند: اتفاقاً من راجع به این موضوع خیلی فکر کردم و مردد هم بودم که آیا درباره نقش دکتر شریعتی سخنی بگویم یا نه،و خودم خیلی هم مایل به طرح این مسئله هستم، فقط یک مسئله هست که حالا شما هم خوبست راجع به آن فکر کنید.اگرمن بخواهم راجع به نقش دکتر شریعتی چیزی بنویسم،باید در دو بخش باشد.بخشی به خدمات و تاثیر مثبت وی اختصاص داده شود،و بخش دیگر به نقد آراء و افکار وی در زمینه معارف اسلامی ونقش منفی وی در القاء مطالب انحرافی، پیش خودفکر کردم که اگر بدین ترتیب بحث کنم در تاثیر این دو بخش در جهتنفی شخصیت ودکتر شریعت وزیر سوال بردن وی خواهد بود که شاید در شرایط فعلی جامعه، چنین چیزی مصلحت نباشد.

 

طرح شهید مطهری در دانشگاه ها

با توجه به اهمیت موضوع طرح مطالعاتی شهید مطهرَی) در دانشگاه امام صادق (ع) از سال ۱۳۷۸ به صورت رسمی اغاز شد.دانشجویان کتاب های معرفی شده را مطالعه نموده و سپس مباحثه می کنند.در نهایت در کلاس سوالات و شبهات را طرح می نمایند و طی دو سال مطالعه آثار را به اتمام می رسانند.بسیاری از مراکز آموزشی یا فرهنگی به دنبال تجربه دانشگاه در اجرای طرح الگو گیری نموده و اقدام به راه اندازی این طرح شده اند.

 

سخنان حضرت امام خمینی(ره) در باره شهید مطهری

او در عمرکوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود. او با قلمی روان وفکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم بی قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت.آثار و قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روان بخش است و مواعظ ونصایح او که از قلبی سر شار از ایمان و عقیدت نشات می گرفت برای عارف و عامی سودمند و فرح زاست.

 

سخنان مقام معظم رهبری درباره شهید مطهری

امروزجوانان ما، دانشجویان ما اگر می خواهند در زمینه افکار اسلامی عمق پیدا کنند و پاسخ سوالات خود را بیابند، باید به کتاب های شهید مطهری مراجعه کنند . امام درباره کتابهای این بزرگوار فرموده اند که (همه آن ها خوب و مفید است) .یاد او را گرامی بداریم و از برکات وجود او باید استفاده کنیم . با سخن شهید مطهری -که همچنان سخن روز است- ارتباط برقرار کنید ۱۰/۲/۱۳۷۸

 

اندیشه مطهر

به حق او یکی از بزرگترین معماران بنای فکری نظام اسلامی به شمار می آید. بی تردید کتاب ها و گفتارهایی که این نظریه پرداز اسلامی به آن ها پرداخته برای جامعه اسلامی، حیاتی و چاره ساز است.

 

ویزگیهای آثار استاد مطهری

الف)آثار شهید مطهری در عین حال که دارای مبانی عمیق فکری است،مطالب را با زبانی ساده و روان بیان داشته است

ب)مجموعه شهید مطهری خلق یک نظام واحد فکری است

ج)به روز بودن و کار آمدی و کاربردی بودن آثار شهید مطهری ویژگی مهم این آثار است

د)ایمان و تعبد شهید در عین عقلانیت و بهره گیری از تفکر و اندیشه. آثارشهید مطهری در پی تربیت متعبدان عاقل و عاقلان متعبد است.

ه)آثار شهید مطهری مبنای فکری جمهوری اسلامی ایران است

 

نتیجه و سخن پایانی

استاد مطهری به عنوان یکی از چهره هایی است که در احیای تفکر اسلامی، بیشترین نقش را داشتند و باید جزو یکی از پرچم داران بینش نوین اسلامی و طراح دوباره معارف اسلام در فضای فرهنگ امروزی جهان به شمار آورد.

استاد مطهری در سراسر زندگی پر برکت خویش، دائماً در اندیشه احیاء علوم دین، و حیات بخشیدن بر جانهای بی رمق مسلمین بود.او نه تنها خرافه زدایی و جدا ساختن پیرایه هایی را که بر اندام دین وصله کرده بودند، پیشنهاد میکرد بلکه خود فعالانه در این پالایش سهمی به سزا بر عهده کرفته بود.

تالیفات ،روش و شیوه زندگی و استدلال این استاد و دانشمند اسلامی چندان عظیم و بزرگ است که با گذشت زمان نه تنها قدیمی نمی شود بلکه همانند علوم اسلامی و دینی نیازنسل جدید بیش ازبیش به خدمات ایشان بیشترمی شود.بنابراین:

1-متولیان آموزش و پرورش کشور باید از کتب ارزنده این استاد در دروس دانش آموزان بیشتر استفاده کنند. تا نقش و زحمات این عزیز در قفسه های کتابخانه غریب نماند

2-اداره محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم و فناوری باید در نشر وگسترش ایده ها ،کتب، تالیفات ونقش این استاد گرانقدر تلاش بیشتری در بین قشر جوان و بخصوص دانشجویان به عمل آورند.

3-نیروی مقاومت محترم بسیج،نهادهای انقلابی وروحانیت محترم تلاش بیشتری در جهت احیای نقش این استاد شهید بعمل آورند و تنها به روز معلٌم و هفته عقیدتی سیاسی محدود نشود.

4-بسیجیان و یاوران نظام جمهوری اسلامی با دست و زبان و پیروی از شیوه مسئول ومکلف به نشر و احیای زحمات این معلٌم شهید هستند.

5-درمجموع همه مسلمان در حد توان با مطالعه و تحقیق پیرامون خدمات ارزنده استاد شهیدمطهری دین خود را ادا نمایند.

امیدوارم با ارائه این مقالات هرچند ناقص است بتوانیم نقش کوچکی درشناخت این استادبه جامعه اسلامی ایفا نموده باشم.

 

منابع و ماخذ

1-کتاب رمزموفقیت استاد مطهری نویسندگان: حمید نگارش و علی باقی نصر آبادی

2-سایت اینترنتی شهید مطهری

3-نشریه خبری تحلیلی سراج بسیجی شماره 46

 

 

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است