در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه تابان31 ، یوسفی، نعمت ا... ؛


در طول تاریخ اسلام به خصوص دو سده اخیر دو برداشت در میان دینداران عالم و عالمان دینی مورد مناقشه بوده است.
عده ای از اینها از اینکه مبادا ایمان دینی و تفکر و معرفت مذهبی آلوده و آمیخته به اندیشه ها و گرایش های بیگانه شود خائف و مضطرب بوده اند و در صدر مشروطیت هم همین افراد به دلیل داشتن حساسیت خلوص اندیشه دینی از دیدن و شنیدن هر صوت و صورتی پرهیز می کرده اند و تصورشان این بود که آنها تیرها و غذاهای زهرآگینی هستند که اگر به پیکر مکتب وارد شوند او را از سلامت خواهند انداخت و به سوی مرگ خواهند کشاند.
عده ای دیگر کسانی بودند که می خواسته اند این مسأله را به اثبات برسانند که دیانت قامتی دارد سرافراز و در میان مکاتب راه حل هایی برای مشکلات بشر آورده،به تعبیر دیگر دین را توانا در عرضه موضوعات مختلف جهانی جلوه دهند و با زمان حرکت نمایند.
یک دیدگاه به خلوص اندیشه دینی و ایمانی و یک دیدگاه به توانایی و سربلندی دین می اندیشیده است.
نکته ای که در بالا آورده شد این است که مطهری این دو گرایش را باهم داشته و سعی و تلاش او این بود که مکتب و دین طوری عرضه شود که به هیچکدام از ابعاد آن آسیبی نرسد و هم جنبه خلوص آن و هم جنبه توانایی و سربلندی آن حفظ گردد.
مطهری می دید که دیگران یا نیرومندی را فدای خلوص می کنند و یا خلوص را فدای نیرومندی یا به اسلام خالص عشق ورزیده اند و به نام عرضه آن آیینی را نشان داده اند که آشنا با مسایل معاصر و پاسخگوی آنها نیست و یا برای توانایی و پاسخگو بودن از خون دیگران بدان تزریق کرده اند و ناب بودن آن را ربوده اند. در آثار استاد هم نکات ارزشمند هرکدام به صراحت و ظرافت ذکر شده و هم نکات ضعف آنها با روح نقادی که مخصوص ایشان بوده بیان گردیده چنانکه اگر امروز نیز در جامعه ما اعوجاج هایی نمایان شده به دلیل آن است که دچار افراط و تفریط شده ایم و براساس اندیشه های مطهری و امثال آن زیربنای فرهنگی را نساختیم.ما امروز سخت به نقادی معقول نیازمندیم.نقادی به معنای فحاشی نیست که به معنای حرمت نهادن به عقیده مخالفان و نقد کردن آن و صعود بیشتر بر نردبان معرفت است.
در اینجا به نمونه هایی از جملات استاد که مؤید مطالب فوق است اشاره می گردد.
1-در مورد آزادی معنوی:تقوی است که بشر را از هر رقیتی آزاد می کند.بشر باید در ناحیه وجود خودش در ناحیه روح خودش آزاد شود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد. لذا آزاد مرد واقعی جهان فردی چون علی ابن ابیطالب است.یا تربیت شده دبستان او چون اینان افرادی هستند که در درجه اول از اسارات نفس خودشان نجات پیدا کرده اند.
2-آزادی اجتماعی:در حکومت اسلامی افراد آزادند.هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی دارد آزاد است اما ما اجازه توطئه گری و فریب کاری نمی دهیم.احزاب وافراد درحدی که عقیده خودشان را صریحا می گویند و بامنطق خود به جنگ منطق ها می آیند می پذیریم اما اگر بخواهند در زیر نوای اسلام افکار و عقیده خودشان را بگویند حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام همچنین چیزی نمی گوید.حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید.چنین آزادی و بحث و گفتگویی گمان نمی کنم در جای دیگر نظیری بتوان برایش پیدا کرد.
3-در مورد دیدگاه جاهلانه و جاهدانه.اسلام هم با جمود مخالف است و هم با جهالت.خطری که متوجه اسلام است هم از ناحیه این دسته است و هم از ناحیه آن دسته، جمودها و خشک مغزی ها و علاقه ایشان به هر شعار قدیمی بهانه به دست مردم جاهل می دهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی شمارند و از طرف دیگر تقلیدها و مدپرستی ها و غرب زدگی ها و اعتقاد به اینکه سعادت مردم مشرق زمین در این است که جسما و روحا و ظاهرا و یا علنا فرنگی بشوند قوانین مدنی و اجتماعی خود را کورکورانه با قوانین آنها تطبیق دهند بهانه ای به دست جامدها داده که به هر وضع جدیدی با چشم بدبینی بنگرند و آن را خطری برای دین و استقلال و شخصیت اجتماعی ملتشان به شمار آورند.
در این میان این اسلام است که باید غرامت اشتباه هر دو دسته را بپردازد. جمود جامدها به جاهل ها میدان تاخت و تاز می دهد و جهالت جاهل ها جامدها را در عقاید خشکشان متصلب تر می کند.
4-در مورد برداشت معکوس ما از ولایت و امامت:در مسأله ولایت و امامت طرز فکر ما به صورت عجیب و معکوس درآمده است.آیا این عجیب نیست که ما مقتدایانی مثل اهل بیت پیغمبر داشته باشیم.آنگاه به جای اینکه وجود این پیشوایان محرک ما و مشوق ما باشد در عمل وسیله تخدیر ما و تنبلی ما و گریز ما از عمل شده است،تشیع و دوستی اهل بیت پیغمبر را وسیله قرار دادیم برای اینکه از زیر بار اسلام بیرون بیاییم حالا ببینید این فکر چقدر مسخ شده است.این حقیقت عالی به شکل معکوس در فکر ما وارد شده در ما نتیجه معکوس داده وسیله تنبلی شده وسیله هیچ کار نکردن با انتظار اینکه همه کارها را مولی کرده،در قیامت مولا می کند.
منابع در دفتر نشریه موجود می باشد.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است