در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه جمهوری اسلامی، مطهری، مرتضی ؛


*مصاحبه با متفکر شهید استاد مطهری

 استاد،این روزها با نزدیک شدن زمان برگزاری رفراندم مسائل عقیدتی و ایدئولوژیکی بسیاری،بخصوص در میان روشنفکران مطرح شده است،بهمین مناسبت از شما دعوت کردیم تا با شرکت در یک گفتگوی تلویزیونی به پاره ای از این سئوالات پاسخ گویید.
بعنوان اولین سؤال من از مفهوم جمهوری اسلامی شروع میکنم که به زعم بسیاری؛مفهومی گنگ و مبهم است.زیرا جمهوری بمعنای قرار داشتن حق حاکمیت در دست خود مردم و بمعنای حکومت عامه مردم است.حال آنکه قید اسلامی،این اطلاق را محدود و مقید می کند و باین ترتیب بنظر میرسد که مفهوم جمهوری اسلامی در تعارض با موازین دمکراسی و در تعارض با مفهوم جمهوری بمعنای عام آن باشد.اینست که می پرسم شما چه تعریفی از جمهوری اسلامی ارائه میدهید؟
استاد مطهری:احتیاج زیادی به تعریف ندارد.جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است،کلمهء جمهوری و کلمهء اسلامی.
کلمهء جمهوری،شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمهء اسلامی محتوای آنرا.میدانیم که حکومتهای دنیا چه در گذشته و چه در حال حاضر،شکلهای مختلفی داشته اند از قبیل حکومت فردی موروثی که نام آن سلطنت و پادشاهی است یا حکومت حکیمان،متخصصان،فیلسوفان و نخبگان که اریستوکراسی نامیده میشود و یا حکومت متنفذان،سرمایه داران و قس علیهذا.یکی از این حکومتها،حکومت عامه مردم است. یعنی حکومتی که در آن حق انتخاب با همه مردم است،قطع نظر از اینکه مرد یا زن سفید یا سیاه،دارای این عقیده یا آن عقیده باشند.دراینجا فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی معتبر است،و نه چیز دیگر.بعلاوه این حکومت،حکومتی موقت است.یعنی هرچند سال یکبار باید تجدید شود.یعنی اگر مردم بخواهند می توانند حاکم را برای بار دوم یا احیانا بار سوم و چهارم-تا آنجا که قانون اساسیشان اجازه میدهد-انتخاب کنند و در صورت عدم تمایل،شخص دیگری را که از او بهتر میدانند انتخاب کنند.
و اما کلمهء اسلامی همانطور که گفتم محتوای این حکومت را بیان میکند.یعنی پیشنهاد میکند که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود،و در مدار اصول اسلامی حرکت کند.چون میدانیم که اسلام بعنوان یک دین در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است،طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن.باین ترتیب جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن،انتخاب رئیس حکومت از سوی عامه مردم است برای مدت موقت و محتوای آنهم اسلامی است.
اما اشتباه آنها که این مفهوم را مبهم دانسته اند ناشی از اینست که حق حاکمیت ملی را مساوی با نداشتن ملک و ایدئولوژی و عدم التزام به یک سلسله اصول فکری درباره جهان و اصول علمی درباره زندگی دانسته اند.اینان میپندارند که اگر کسی به حزبی،مسلکی،مرامی و دینی ملتزم و متعهد شد و خواهان اجرای اصول و ضوابط آن گردید آزاد و دمکرات نیست.پس اگر کشور اسلامی باشد،یعنی مردم مؤمن و معتقد به اصول اسلامی باشند و این اصول را بی چون و چرا بدانند،دموکراسی بخطر میافتند.
همانطور که عرض کردم.مسئله جمهوری مربوط است به شکل حکومت که مستلزم نوعی دمکراسی است.یعنی اینکه مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خود را از گرایش به یک مکتب و یک ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند.آیا معنی دمکراسی این است که هر فردی برای خود مکتبی داشته باشد و با اینکه هیچ فردی مکتبی نداشته باشد و به هیچ مکتبی گرایش پیدا نکند و اصول هیچ مکتبی را نپذیرد؟ از این آقایان باید پرسید آیا اعتقاد به یک سلسله اصول علمی یا منطقی یا فلسفی و بی چون و چرا دانستن آن اصول، برخلاف دمکراسی است و با آنچه که برخلاف دمکراسی است این است که آدمی به اصولی که مورد قبول اکثریت جامعه است اعتقاد نداشته باشد و آنها را قابل چون و چرا بداند،ولی به دیگری اجازه چون و چرا در اعتقادات و اندیشه های خود را ندهد؟
برای اکثریت قاطع ملت ایران،ایمان و اعتقاد راسخ به اصول اسلام داشتن و بی چون و چرا دانستن آن اصول،نه گناه است و نه عیب.انچه که میتواند گناه و عیب باشد،اینست که این اکثریت مسلمان،به اقلیت بی اعتقاد،اجازهء چون و چرا ندهد. «1»
و اما قضاوت در این مورد که آیا آزادی بحد کافی به مخالفین داده شده است یا نه،بر عهده همانهاست که دمکراسی را مترادف با بی اعتقادی به یک مکتب میدانند.
پاورقی:
«(1)-این قاعده در جوامع دیگر نیز صادق است.فی المثل برای کمونیستها،کمونیست بودن-بی چون و چرا دانستن اصول کمونیستی-برخلاف اصول دمکراسی نیست.آنچه برخلاف اصول دمکراسی است ممانعت از چون و چرای دیگران-غیر کمونیستها-جلوگیری از اظهار عقیده و تفکر،و منع معاشرت با غیر کمونیستها و کشیدن دیوار آهنین به دور کشور و حق اظهارنظر ندادن به متفکران و اندیشمندان است.»


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است