در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه ابرار 97/1/92، دو نویسنده دارد: هاتفی، علی اکبر - ابراهیم زاده شهری، حسن ؛


 

حادثه کربلا تاکنون از جنبه های مختلفی،مورد بررسی متفکران مسلمان،چه شیعیان و چه اهل سنت و نیز متفکران غیر مسلمان قرار گرفته و هریک به جنبه های مختلف این قیام توجه داشته اند یکی به جنبهء تاریخی حادثه و دیگری به جنبهء احساسی و...
اما آنچه استاد مطهری در کتاب حماسه حسینی بدان توجه دارد،متفاوت از نوشته ها و مباحث سایر متفکرین می باشد، آسیب شناسی دینی و بیان حقایق پنهان دینی که همیشه مورد توجه ایشان بوده،بیشتر از هر چیز دیگری در تحلیل ایشان از این حادثه،جلب نظر می کند.
«حماسه حسینی»مجموعه ای است از سخنرانیها و دست نوشته های استاد در مورد حادثه کربلا که در 3 مجلد تنظیم شده است،در این نوشتار سعی ما بر این است که نمای کلی مباحث به همراه نکات مهم کتاب را خدمت خوانندگان عرضه داریم.
مجموعه ای که در جلد اول کتاب جمع آوری شده،شامل 3 بخش می باشد،بخش اول کتاب مجموع 4 سخنرانی استاد می باشند که تحت عنوان«تحریفات در واقعه کربلا»در حسینیهء ارشاد تهران به سال 1348 ه.ش ایراد شده است.در قسمت اول مباحث این بخش استاد مفهوم«تحریف»را مورد بررسی قرار می دهند و پس از ذکر خصوصیات هرکدام به این نکته اشاره می کند که متأسفانه حادثه کربلا هم دچار تحریف لفظی و هم تحریف معنوی شده است؛هرچند که به نظر ایشان شاید هیچ حادثه ای در تاریخ اسلام به اندازه حادثه عاشورا، اسناد و منابع معتبر ندارد.در قسمت دوم مباحث این بخش استاد به بررسی عوامل تحریف حوادث تاریخی به طور عام و عوامل اختصاصی حادثهء کربلا به طور خاص می پردازند،استاد علت اصلی تحریف این حادثه را، تحلیل اشتباه مردم از حادثه کربلا، قیام حضرت و اصولا اسلام، ارزیابی می کنند.انواع تحریفاتی که در مورد حادثه کربلا،رخ داده و دو نوع بسیار خطرناک آن مطالبی است که در قسمت پایانی این قسمت مورد توجه قرار می گیرد.
بخش دوم،به مطالبی اختصاص دارد که استاد تحت عنوان«حماسه حسینی»ضمن سخنرانی ارزشمند خود در حسینیه ارشاد تهران ایراد کرده اند،استاد در قسمت اول این بخش پس از ذکر مفهوم حماسه و انواع آن به دلایل حماسه بودن قیام و نهضت حضرت می پردازد.استاد معتقدند که این حادثه دو چهره دارد.چهرهء اول این حادثه یک صحنه غم زده و تاریک است،صحنه ای که پاکترین خلایق به دست نااهلان آنها از بین می روند اما صحنه و چهره دوم این حادثه جلوه گاه افتخار بشریت است،سخن استاد به ذکر این دو نوع چهره ختم نمی شود،در ادامه استاد پس از انتقاد از رویکرد مسلمین به چهرهء اول این حادثه، تأکید می کند که اگر در پی زنده کردن مکتب حسینی هستیم،باید این چهره حادثه کربلا،حماسه بودن قیام حضرت را زنده کنیم.
در قسمت دوم مباحث این بخش،استاد چهرهء حماسی، حادثه کربلا را با تحلیل عقلی و زیبا برای خواننده ترسیم می کند و تأکید می کند که احساسات ما نسبت به این حادثه نباید طوری باشد که نمایشگر جنایات دشمن باشد و بس بلکه باید نمایشگر حماسه حسینی و چهرهء نورانی عاشورا باشد.
اما قسمت سوم مطالب این بخش،مباحثی گرانبها و ضروری، «نهضت حماسی»حضرت را مورد توجه قرار می دهد،استاد پس از طرح این سؤال که«چه رابطه ای بین قیام حضرت و شهادت آن بزرگوار و قدرت گرفتن اصول و فروع دین وجود دارد»،نقش احساس شخصیت یک ملت در ادامه حیات فکری و سیاسی آن را مورد بررسی قرار می دهد،استاد در این قسمت متذکر می شود که قیام حضرت، روح لگدمال شده مردم در زیر سلطهء خلفاء و معاویه را زنده کرد. در پایان این قسمت استاد به چگونگی الهام ما از این حادثه عظیم اشاره می کنند:«امروز هم حسین بن علی(ع)یک سوژه بزرگ است،سوژه ای برای امر به معروف و نهی از منکر...برای زنده کردن اسلام»
بخش سوم کتاب حاوی هفت سخنرانی استاد است که ایشان تحت عنوان«تبلیغ در اسلام»در محرم 1350 در مسجد«جاوید تهران ایراد فرموده اند.
در قسمت اول مباحث این بخش،ابتدا استاد به تعریف و بیان مفهوم«تبلیغ»و تفاوت آن با امر به معروف و نهی از منکر می پردازند و متذکر می شوند که عنصر تبلیغ یکی از عناصر نهضت حضرت بوده اند.در ادامه مباحث این قسمت و در قسمت دوم این بخش،استاد شرایط موفقیت یک پیام را ضمن 4 شرط ذکر می کنند. «1-محتوی غنی پیام 2-وسایل و ابزار پیام رسانی 3-روشهای مناسب تبلیغی 4-مبلغ شایسته مقام تبلیغ».
در قسمت سوم این بخش، استاد به اهمیت روش تبلیغ در ابلاغ یک فکر و یک دین اشاره می کنند. قست چهارم مباحث این بخش، به روشهای تبلیغی نهضت امام حسین(ع)اشاره دارد.استاد پس از ذکر حوادثی که در جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)رخ داده بود به روشهایی که حضرت برای تبلیغ نهضت و حرکتش بکار بست، اشار می کند،به نظر استاد، امام حسین(ع)طوری این ها را طراحی کرده بودند که گویی فقط برای نمایش دادن طراحی شده است.
استاد در قسمت پنجم این بخش،به تحلیل این مطلب می پردازد که حادثه کربلا چگونه، تجسم واقعی اسلام عمل است، تجسم پاکبازی در راه معبود، تجسم اخلاق اسلامی و...
نقش اهل بیت حضرت سید الشهدا(س)در تبلیغ«نهضت حسینی»در قسمت ششم مباحث این بخش مطرح می شود،از جمله مباحث ارزشمندی که در این بخش از سوی استاد مطرح شده،نقش زن در تاریخ خصوصا تاریخ اسلام می باشد،که بیانگر دیدگاه اسلام نسبت به رفتار اجتماعی زنان می باشد.
استاد در آخرین قسمت مباحث این بخش،به اهمیت نقش مبلغین در پاسداری و حفظ دین می پردازد.استاد از رویکرد پیامبر و نیز آیات قرآن ناظر بر احوال موسی(ع)و نیز رویکرد ائمه به تبلیغ خصوصا امام حسین(ع)این گونه نتیجه گیری می کند که مقام تبلیغ و مقام مبلغ،همپایه مقام اجتماعی و مقام مجتهد است.
در پایان فرازهایی برگرفته از کتاب را درباره قیام حسینی مرور می کنیم!

نهضت عرفانی
چه نمازی بود!نماز،آن نماز بود که تیر مثل باران می آمد ولی حسین(ع)و اصحابش،غرق در حالت خودشان بودند و نماز را به جماعت برپا کرده بودند.چه نماز شکوفایی خواند،نمازی که دنیا نظیر آن را سراغ ندارد.از این زاویه که نگاه می کنیم می بینیم نهضت حسینی،نهضتی است عرفانی خلوص الی الله،فقط و فقط حسین است و خدای خودش، گویی چیز دیگری در کار نیست. نمی شود او را تسلیم کرد از یک زاویه دیگر که نگاه می کنیم مرد پرخاشگری را می بینیم که در مقابل دستگاه جبار قیام کرده است و به هیچ نحو نمی شود او را تسلیم کرد.گویی از دهانش آتش می بارد،همه اش دم از عزت و شرافت و آزادی می زند.من هرگز دست ذلت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نمی کنم،محال است.
مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز خستگی نمی بینم.

زیر بار زور نرفتن
حادثه کربلا حماسه است و شجاعت،عصیان و امتناع و زیر بار زور نرفتن است. ابن ابی الحدید یک عالم سنی است،می گوید:
حسین بن علی(ع)سید آیات است.حسین بن علی(ع)سالار کسانی است که زیر بار زور نرفتند. از این دید که نگاه می کنیم،حادثه عاشورا همه اش حماسه می بینیم

صفحه 2



امر به معروف مرز ندارد
امام حسین(ع)در راه امر به معروف و نهی از منکر یعنی در راه اساسی ترین اصلی که ضامن بقاء اسلام و اجتماع اسلامی است،کشته شد.در راه آن اصلی که اگر نباشد،دنبالش متلاشی شدن است،تفرق است.تفلک، از میان رفتن و گندیدن پیکر اجتماع است.
قیام امام حسین(ع)به ما آموخت که مرز امر به معروف و نهی از منکر بی ضرری نیست،چرا که حسین بن علی(ع)به خاطر امر به معروف و نهی از منکر،جان داد،عزیزان داد،مال و ثروت داد، ملامت مردم را خرید و کشید. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر در مسایل بزرگ مرز نمی شناسد، هیچ امر محترمی نمی تواند با امر به معروف و نهی از منکر برابری کند، نمی تواند جلویش را بگیرد.

رأی خود را نفروشیم
تمام فاجعه کربلا برای این بود که امام رأی خود را نفروخت.از قبل از مردن معاویه و همچنین بعد از مردن او در دورهء یزید چه در وقتی که امام در مدینه بود و چه در مکه و چه در بین راه و چه در کربلا،آنها از امام فقط یک امتیاز می خواستند و اگر آن یک امتیاز را امام به آنها می داد نه تنها کاری به کارش نداشتند،انعامها هم می کردند و امام هم همهء آن رنج ها را تحمل کرد و تن به شهادت خود و یارانش داد که همان یک امتیاز را ندهد.آن یک امتیاز،فروختن رأی و عقیده بود.
در آن زمان صندوق و انتخاباتی نبود،بیعت بود.بیعت آن روز رأی دادن امروز بود.پس امام اگر یک رأی غیر وجدانی و غیر مشروع می داد شهید نمی شد، شهید شد که رأی و عقیده خودش را نفروخته باشد.

تاکتیک های تبلیغاتی و ابلاغ پیام اسلام
یکی از وجوه و ابعاد نهضت حسینی بعد تبلیغی آن است. نهضت حسینی هم امتناع و سرپیچی است،هم جهاد است، هم امر به معروف و نهی از منکر است،هم اتمام حجت است و هم تبلیغ است.ابلاغ پیام اسلام و ندای اسلام است به جهان و جهانیان.
رساندن پیام اسلام در عصر جدید که هزاران پیام از ناحیه هزاران مرکز-از مراکز شهوانی،جنسی، اقتصادی،فکری،سیاسی به مردم احاطه کرده است،مشکلات زیادی دارد.در این جنگ تبلیغاتی نیاز به هماهنگی نیروها،مهارت، تاکتیک،جبهه گیری،تشکیلات، فرماندهی و انضباط است.
یکی از علل خروج امام از مدینه به مکه و اقامت در مکه در ماههای شعبان تا ذی الحجه که ایام عمره و سپس حج است این بود که نفس مهاجرت ارزش تبلیغاتی داشت و تکان دهنده بود و ندای امام را بهتر می رساند و این خود اولین ژست مخالفت و امتناع بود. خروج امام از مکه در روز ترویه یعنی روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به منی و عرفات است ارزش تبلیغی تکان دهنده تری از خود اقامت در مکه داشت.
دیگر تاکتیک تبلیغی ابا عبد الله نشان دادن مروت و انسانیت در همه خلال حادثه بود.از قبیل آب دادن به دشمن و ابتدا به جنگ نکردن.دیگری ایجاد صحنه هایی برای رساندن بهتر پیام و رنگ آمیزی ها از قبیل پاشیده شدن خون طفل شیرخوار به آسمان،سر و روی خود را با خون خود مخضب کردن که اینچنین می خواهم خدا را ملاقات کنم و قصه دست به گردن کردن با قاسم و حبیب بن مظاهر. گویی سید الشهداء در خونین ساختن و رنگ قرمز دادن به نهضت تعمد خاصی داشته است چون رنگ قرمز ثابت ترین و لا اقل نمایان ترین رنگهاست.

زن باایمان و تاریخ سازی
تاریخ کربلا حادثه ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند. ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.ابا عبد الله(ع)اهل بیت خودش را حرکت می دهد برای اینکه در این تاریخ عظیم،رسالتی را انجام دهند.برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند با قافله سالاری زینب،بدون آنکه از مدار خودشان خارج بشوند.از عصر عاشورا زینب تجلی می کند.از آن به بعد به او واگذار شده بود.رئیس قافله اوست،چون یگانه مرد زین العابدین(ع)است که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستار دارد و یکی از کارهای زینب،پرستاری امام زین العابدین(ع)است.مجلس عزای حسین(ع)را برای اولین بار زینب ساخت.
وقتی قافله اسراء دم دروازه کوفه رسید این زن خطابه ای خواند. وقتی حرف هایش تمام شد،راوی می گوید مردم را دیدم که همه، انگشتانشان را به دهان گرفته و می گزیدند.این است نقش زن به شکلی که اسلام می خواهد. شخصیت در عین حیا،عفاف، عفت،پاکی و حریم.

سرگردانی میان دل و دنیا
علت اینکه کوفیان در عین علاقه به حسین(ع)[با او] می جنگیدند یکی رعب و ترس بود که از زمان زیاد و معاویه ترسیده بودند و خود عبید الله هم با کشتن میثم و رشید و مسلم و هانی آنها را مرعوب کرده بود و به عبارت دیگر مردم از زن و مردم مستسبع و اراده باخته شده بودند،نمی توانستند مطابق عقل خودشان تصمیم بگیرند.دیگری حرص و طمع به مال و جاه دنیا بود مثل خود عمر سعد که او گرفتار عذاب وجدان بود و می گفت:به خدا سوگند نمی دانم و من سرگردان مانده و در کار خویش اندیشه می کنم...»

کیفیت حیات برتر از کمیت آن است
امام حسین(ع)و اصحابش از کمیت حیات گذشتند و همه حیات را و خوشی های حیات را در یک نصف روز به علاوه یک شب برای خود جمع کردند.انسان نصف روز زنده بماند ولی غرق در آن حالت معنوی باشد برتری دارد بر هزار سال زندگی حیوانی که جز خوردن و خوابیدن کیفیتی ندارد.

کربلا نمایشگاه معنویت و معرفت
صحنه کربلا را می توان تشبیه کرد به یک نمایشگاه،ولی نه نمایشگاه علم و صنعت بلکه نمایشگاه معنویت و معرفت.در این نمایشگاه انسان می تواند به عظمت قدرت اخلاقی و روحی و معنوی بشر پی برد و بفهمد تا چه اندازه بشر باگذشت و فداکار و آزادمرد و خداپرست و حق خواه و حق پرست می شود.معانی صبر و رضا و تسلیم و شجاعت و مروت و کرم و بزرگواری تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد.در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که ابا عبد الله(ع)و ابا الفضل(ع)و زینب(س)قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.

عاشورا میدان تجلی صفات الهی
صفاتی که از ابا عبد الله(ع)در روز عاشورا ظهور کرد عبارت بود از:1-شجاعت بدنی 2-قوت قلب و شجاعت روحی 3-ایمان کامل به خدا و پیغمبر(ص)و اسلام 4-صبر و تحمل عجیب 5-رضا و تسلیم 6-حفظ تعادل و هیجان بیجا نکردن و یک سخن سبک نگفتن 7-کرم و بزرگواری و گذشت 8-فداکاری و فدا دادن

درس مروت
مروت گو اینکه معنایش مردانگی است ولی مفهوم خاصی دارد و غیر از شجاعت است.در داستان مبارزه علی(ع)با عمرو بن عبدود ملای رومی می گوید:در شجاعت شیر ریا نیستی در مروت خود که داند کیستی مروت این است که انسان به دشمنان خودش هم محبت بورزد.حافظ می گوید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا


اینکه ابا عبد الله(ع)در وقتی که دشمنش تشنه است به او آب می دهد،معنایش مروت است. این بالاتر از شجاعت است همان طور که علی(ع)این کار را کرد.ابا عبد الله(ع)در تمام روز عاشورا مقید بود که جنگ را آنها که به ظاهر مسلمان و گوینده شهادتین بودند شروع کنند.گفت بگذارید آنها شروع بکنند ما هرگز شروع نمی کنیم.

آیا توانستم وفادار باشم؟
کربلا نمایشگاهی از ایثار بود. تجلی دادن این عاطفه انسانی و اسلامی،یکی از وظایف حادثه کربلا بوده است و گویی این نقش به عهده ابوالفضل العباس گذاشته شده بود.برای ایثار،تجسمی بهتر از داستان جناب ابوالفضل العباس نمی توان پیدا کرد.ابوالفضل بعد از آنکه چهار هزار مأمور شریعه فرات را دریده است،وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده و ابوالفضل می تواند بدون اینکه پیاده شود،مشکش را پر از آب بکند. همین که مشک را پر از آب کرد،با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی دهانش که بنوشد،اما ننوشید و آب را ریخت.تاریخ می گوید یادش افتاد که برادرش تشنه است،گفت شایسته نیست حسین(ع)در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم.وقتی بیرون آمد شروع کرد به رجز خواندن؛خودش را

صفحه 3


مخاطب قرار داده،می گوید:ای نفس عباس می خواهم بعد از حسین(ع)زنده نمانی،تو می خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟عباس!حسین در خیمه اش تشنه است و تو می خواهی آب گوارا بنوشی؟به خدا قسم رسم برادری، رسم امام داشتن،رسم وفاداری چنین نیست.
عمرو بن قرضة بن کعب انصاری از آن کسانی است که ظاهرا در وقت نماز ابا عبد الله(ع)بوده و خودش را سپر ابا عبد الله(ع)کرده بود.آنقدر تیر به بدن این مرد خورد که دیگر افتاد.لحظات آخرش را طی می کرد که ابا عبد الله(ع) خودشان را رساندند به بالینش،تازه درباره خودش شک می کند که به وظیفه خود عمل کرده یا خیر، می گوید:ای ابا عبد الله آیا من توانستم وفا بکنم یا نه؟

مظلومی متأثر از سرنوشت ظالم
از یک دید که نگاه می کنیم، یک خیرخواه،یک واعظ،یک اندرزگو را می بینیم که حتی از سرنوشت شوم دشمنان خودش ناراحت است که اینها چرا باید به جهنم بروند،چرا اینقدر بدبختند. در اینجا آن محرک حماسه جای خودش را می دهد به سکون اندرز. وجود مبارک ابا عبد الله از بدبختی اینها متأثر بود،نمی خواست حتی یک نفرشان به این حال بماند،با مردم لج نمی کرد بلکه به هر زبانی بود می خواست یک نفر هم که شده از آنها کم بشود.او نمونه جدش بود،بدبختی دشمنان پیغمبر(ص) بر پیغمبر(ص)گران بود.در اینجا می بینیم حسین(ع)یکپارچه محبت است و دوستی که حتی دشمن خودش را هم واقعا دوست دارد.

روح هایی بزرگتر از بدن
به طور کلی روحیه های کوچک چون از خود درد ندارند و هدف ایده آل ندارند،تن ها را به زحمت نمی اندازند،به لقمه ای که به دریوزگی تحصیل می کنند قناعت می کنند،اما روحیه های بزرگ همیشه تن را به حرکت وا می دارند و در زحمت و بلا قرار می دهند،فرقشان شکافته و سرشان بریده می شود.به همین جهت شهادت برای آنها افتخار است،که نشانه عظمت نفس آنها است.در این گونه اشخاص که روحشان از جسمشان بزرگتر است کار بدن دشوار است،تن حسین(ع)اگر بخواهد با روح حسین(ع)همدم باشد باید آماده تشنگی بی اندازه باشد،آماده زیر سم اسب رفتن،آماده زخم های تیر باشد.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است