در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه رسالت 11/2/86، قائمی نیا ؛


گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین قائمی نیا


استاد شهید مرتضی مطهری از جمله متفکرینی است که آثار متنوع و گسترده ای در زمینه های مختلفی همچون دین پژوهی،فلسفی، کلامی،تفسیر و...از خود به یادگار گذاشته و به راستی در این آثار ما می توانیم ژرف اندیشی و سخت کوشی استاد را بیابیم سوالی که مطهری پژوهان به جد با آن مواجه هستند،این است که آیا این موضوعات و مسائل متنوع که وسعت و ژرفای معلومات استاد مطهری را نشان می دهد را می توان به موضوع واحد فرو کاست؟و در صورت مثبت بودن پاسخ آن موضوع واحد چیست؟
بله،آن موضوع واحد به نظر می رسد مسئله فطرت باشد که ایشان از آن به عنوان ام المسائل معارف اسلامی یاد می کند.استاد مطهری گرایش آدمی به دین را امری فطری می داند و پرسش از خاستگاه گرایش آدمی به دین را امری موجه تلقی نمی کند و آن را غیرمجاز می شمارد.ایشان چارچوب نظری اندیشه فطرت را از آموزه های دینی اخذ کرده است ولی با این حال در بسیاری از آثار خود تلاش نموده است که برای آن پایه ریزی فلسفی و مبناسازی عقلی انجام دهد؛تا آنجاکه ایشان خود را نظریه پرداز فطرت محسوب داشته و عنوان"فیلسوف فطرت" را مناسب خود تلقی می کند.استاد مطهری فطریات را در دوناحیه گرایش ها و بینش ها جستجو می نماید. در باب تفاوت این دو می توان به مثال هایی که "خداشناسی فطری است"و"خداجویی فطری است" توجه کرد،خداشناسی به مقوله شناخت و خداجویی به مقوله گرایشات مربوط است.ایشان فطریات گرایشی را که گاهی به آن فطریات حسی نیز می گوید به پنج دسته تقسیم می کند که عبارتند از:حقیقت جویی، گرایش به خیر و فضلیت،گرایش به جمال و زیبایی، گرایش به خلاقیت و ابداع و عشق و پرستش.در مورد تقسیم فطریات بینشی بیان می دارد که فطریات در دوناحیه یعنی تصورات و تصدیقات مطرح می شود.فطریات تصوری که در شمار مفاهیم بدیهی به حساب می آید که به تعریف نیازمند نیستند.فطریات تصوری در منطق به دودسته بدیهی و نظری تقسیم می شود که در اینجا یعنی در بحث فطریات تصوری، مراد فطریات بدیهی است،همچنین تصدیقات همانند تصورات به دودسته بدیهی و نظری تقسیم می گردد که فطریات تصدیقی که همان بدیهیات است در دومورد به کار می رود که عبارتند از اولیات،یعنی گزاره هایی که صرف تصور موضوع و محمول برای تصدیق آنها کافی است مانند اینکه کل از جزء خود بزرگتر است و دیگر فطریات به معنای منطقی که در منطق قضایا قیاساتها معها نامیده می شود که گزاره هایی نظری هستند ولی حد وسط آنها در ذهن حاضر است مانند اینکه"چهار زوج است" که این گزاره ای نظری است ولی حد وسط آن یعنی "قابل تقسیم به دو قسم مساوی بودن" در ذهن حاضر است لذا می توان گفت:«چهار قابل تقسیم به دو قسم مساوی است و هرعددی که قابل تقسیم به دوقسم مساوی باشد،زوج است،پس چهار زوج است"حاصل آنکه فطریات ادراکی سه قسم است: "علم حضوری"،"اولیات"و"فطریات منطقی."
اینکه شهید مطهری از فطری بودن دین بحث می کند مرادش چه بوده است؟
استاد اشاره ای گذرا به این مطلب دارند،ایشان قصد داشتند این مطلب را ادامه دهند که مع الاسف چنین فرصتی دست نداد.فطری بودن دین ممکن است در ناحیه گرایش ها و یا در ناحیه بینش ها و ادراک ها مطرح شود و هرکدام احتمالات گوناگونی را برمی تابد.الف-فطری بودن دین در ناحیه گرایش ها: فطری بودن گرایش به دین ممکن است یکی از معانی زیر را داشته باشد:1)خداجویی فطری است؛ یعنی میل به خدا گرایشی فطری است.این نظر شبیه سخن عرفاست که انسان ناخودآگاه به طرف خدا می رود.اگر طالب علم هستند،در حقیقت به دنبال علم مطلق اند که فقط خدا آن را دارد؛همچنین قدرت و غیره.2)خداپرستی فطری است،یعنی در انسان میل فطری نسبت به این پرستش وجود دارد.
3)خواست های دین و تعلیمات آن مطابق با گرایش های وجودی انسان است.به عنوان مثال در انسان گرایشی به جاودانگی و ابدیت هست،او می خواهد با مرگ از بین نرود و حیات او ادامه یابد.دین هم می گوید:"جهان دیگری هست که حیات بشر در آنجا ادامه می یابد."ب-فطری بودن دین در ناحیه ادراک ها و یا بینش ها ممکن است معانی مختلف داشته باشد:1)علم به خدا حضوری است.شناخت خدا تنها از طریق علم حصولی و براهین عقلی حاصل نمی شود،بلکه انسان نسبت به خدا شناخت حضوری دارد.البته موانعی مانند گرایش به مادیت و غیره موجب کمون و پنهان شدن این علم می شود.این تقریر به نظر روانکاوانی مانند یونگ بسیار نزدیک است که خدا را کهن الگو می دانند.2)شناخت خدا فطری است،یعنی گزاره "خدا وجود دارد"از فطریات منطقی و با اندکی تامل تصدیق می شود.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است