در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله رشد آموزش معارف اسلامی » تابستان 1381 - شماره 49 ، سوزنچی، حسین ؛


 

اشاره: 

بخش دیگری از وقایع زندگی و آثار فکری شهید مطهری(ره)که به بررسی رخدادهای سال های 1348 تا 1354 اختصاص دارد،در این شماره به محضر خوانندگان گرامی تقدیم می شود.

استاد شهید مطهری،سال 1348،در ادامه معرفی شخصیت پیامبر اسلام و نقش دین وی در جهان امروزی، علاوه بر سخنرانی«نقش پیامبر و بعثت در تمدن بشری»در مسجد«صاحب الزمان خرم آباد»و سخنرانی«تاریخچه زندگانی پیامبر(ص)و تحلیل سخنان وی»در«حسینه ارشاد»1،مقدمه جلد دوم کتاب«محمد خاتم پیامبران»که زیر نظر ایشان و توسط حسینیه ارشاد چاپ شد و نیز مقاله ای تحت عنوان«پیامبرمی»نوشت.گذشته از این ها،دو جلسه تحت عنوان«علل گرایش به مادیگری»در«انجمن اسلامی دانشجویان دانش سرای عالی»سخنرانی کرد که می توان آن را یک رویکرد جامعه شناسانه در طرح مباحث علمی به شمار آورد؛چرا که یک فیلسوف همواره از دلایل پذیرفتن یک عقیده سخن می گوید و بحث از علل روی آوردن به یک عقیده به خصوص علل اجتماعی آن، بیش تر صبغه جامعه شناسی دارد.این سخنرانی ها که با استقبال خوبی روبه رو شد،در سال 1350 برای اولین بار با اصلاحات و اضافاتی چاپ شد.چاپ دوم آن،در سال 1352 اضافات دیگری را به همراه داشت و تا سال 1357، این اثر هشت بار تجدید چاپ شد.در چاپ هشتم،استاد مقدمه«ماتریالیسم در ایران»را بر آن افزود.همان گونه که بعدا خواهیم گفت،همین نوشته به شهادتش منجر شد.

به هرحال،نکته جالب توجه برای بحث ما در این کتاب آن است که استاد مطهری،در عین حال که حوادث غرب را نقد می کند،مثلا در زمره علل گرایش به مادیگری در غرب،اول نارسایی مفاهیم دینی کلیسا را می بریم، به این معنی نیست که در منابر و مساجد ما،همیشه افراد مطلع و با صلاحیت،مفاهیم دینی را تعلیم می دهند و می دانند چه تعلیم می دهند و با عمق تعلیمات اسلامی آشنا هستند.»2

دوم نارسایی مفاهیم اجتماعی و سیاسی را بیان می کند و در مورد سه علت بعدی،یعنی اظهار نظر افراد غیرمتخصص،مبارزه و محو غرایز طبیعی بشر به نام دین و محیط اخلاقی و اجتماعی نامساعد می گوید.«این سه علی هم در میان ما وجود دارد و هم ار میان مسیحیان».3

در مورد آخرین علت،یعنی خالی کردن سنگد قهرنانی و پرخاشگری از جانب خداپرستان و تصاحب آن از جانب پیروان مکاتب مادی،اظهار تأسف می کند که:«از مسیحیان این عجب نیست،اما چرا پیروان قرآن این سنگر را از دست داده اند.»4

از دیگر وقایع سال 1348،سلسله سخنرانی های استاد مطهری است تحت عناوین«تحریفات در واقعه عاشورا»و «حماسه حسینی»5.در اسفند همین سال،در یکی از این سخنرانی ها به شدت به صهیونیسم حمله می کند و به این خاطر،مدتی دستگیر و زندانی می شود.حال که از این دستگیری یادی کردیم،بد نیست نگاهی به اوضاع سیاسی اجتماعی آن روز ایران بیندازیم.

از حوادث سیاسی مهم سال های 1356-1348،به قدرت رسیدن جمهوری خواهان در آمریکا بود(ریچارد نیکسون 52-48 و جرالد فورد 56-52)که باعث خشنودی فراوان محمد رضا شاه شد؛چرا که این ها برخلاف دموکرات ها،به شدت از درخواست های تسلیحاتی شاه استقبال می کردند و به طور دائم وی را در مورد لزوم اصلاحات نصیحت نمی کردند.

علاوه بر این،حکومت آمریکا از لحاظ گرایش به سمت سیاست های توسعه طلبانه،قدرت طلبی،نظامی گری و راست روی،در این دوره رکورد جدیدی به دست آورد.و «دکتر ین نیکسون-کسینجر»6نیز به شاه امکان داد که به بخش اعظم جاه طلبی های نظامی و بلند پروازی هایش در راستای تبدیل شدن به یک ابرقدرت منطقه ای جامه عمل بپوشاند.7بدینسان،شاه که دیگر مانعی برای ایجاد اختناق داخلی نمی دید،دست ساواک را بازگذاشت و ساواک تا جایی پیش رفت که از اواخر سال 1352،محکومیت های

(صفحه 18)

از دیگر حوادث مهم سال های 1353 و 1354،؟؟؟ شخصی اش است که تا سال 1357 ادامه یافت.این هم تسلط نسبتا قوی ایشان بر مباحث فلسفه غرب معرفت شناسی،تلاش های استاد برای هماوردی؟؟؟ (به صفحه تصویرمراجعه شود) سبک(کم تر از دو سال)را کنار گذاشت و از اوایل سال 1353،محکومیت های سنگین ده پانزده سال و ابد برای متهمانس که عمل چندان مهمی مرتکب نشده بودند،بسیار متداول شد.پایین ترین دوره محکومیت برای زندانیان سیاسی سه سال قرار داده شد؛یعنی متهمانی که جرمی جز مطالعه کتاب یا اعلامیه مخالفان نداشتند.

وضعیت طوری بود که مارتین انالز،رئیس«سازمان عفو بین الملل»در سال 1354 به طور رسمی اعلام کرد که در هیچ کشوری از جهان،وضع حقوق بشر اسفناک تر از ایران نیست.8

حال به فعالیت های شهید مطهری برگردیم.ایشان از سال 1349 تا 1351،برنامه های تبلیغی«مسجد الجواد» را بر عهده گرفت و خود علاوه بر سخنرانی های متفرقه، جلسات تفسیری را نیز در آن جا آغاز کرد9که در سال 1351،این مسجد توسط ساواک تعطیل شد.در همین سال ها،وی ظاهرا در مقابل تأکیدات شریعتی و«سازمان مجاهدین»بر جنبه های اجتماعی اسلام،سلسله سخنرانی های را درباره سایر جنبه های اسلام ایراد کرد که از جمله می توان به سخنرانی های«عبادت و دعا»،«توبه»، «بزرگی و بزرگواری روح»10و نیز«خرافه سیزده»،«موجبات شهادت امام کاظم(ع)»،«عدل الهی»(درباره امام زمان)، «مهدی موعود»و«مشکلات علی(ع)»11در حسینیه ارشاد در سال 1349،و به سلسله سخنرانی های«معاد»،بحث از«شبهات امامت»در«انجمن اسلامی پزشکان»،«عنصر تبلیغ در نهضت حسینی»در مسجد«جاوید تهران»و«احیای شعائر اسلامی»درمسجد«النبی مشهد»در سال 1350 اشاره کرد.

اگر بخواهیم به موضوع بحث بیش تر بپردازیم،باید بگوییم که ظاهرا موضوع احیای تفکر اسلامی و نقد سنت، موضوع فکری ایشان می شود،چنان که این مطلب،هم در سخنرانی های فوق(به خصوص خرافه سیزده)مشهود است، هم در سلسله سخنرانی هایی که در همین سال به مناسبت سالگرد اقبال لاهوری،تحت عنوان«احیای تفکر اسلامی» در حسینیه ارشاد ایراد می کند،12هم در سخنرانی«الهامی از شیخ الطائفه»13،درکنگره«هزاره شیخ طوسی»در «دانشگاه مشهد»که باز در این جا به حریت فکری شیخ طوسی توجه می کند و از توجه وی به عقل و اجتهاد،برای زمانه ما الهام می گیرد.

قبلا در بحث از عوامل مؤثر بر موضع گیری متفکر،در باب نظریه مطهری در فلسفه تاریخ،در مورد اکثری یا اقلّی بودن غلبه حق سخن گفتیم.ظاهرا این موضع حدود سال 1349 که سخنرانی های«عدل الهی»را در حسینیه ارشاد مطرح می کرد،اول بار به ذهن ایشان خطور کرده است؛چرا که در این سخنرانی ها که بار اول در سال 1350 منتشر شد، ایشان به بحث مفصلی تحت عنوان«عمل خیر از غیرمسلمان»می پردازد و در آن جا مطرح می سازد که هر

(صفحه 19)

غیرمسلمانی که قاصر باشد و پیام اسلام به گوش وی نرسیده باشد و روحیه لجاج هم نداشته باشد،عمل خیر او مقبول است،و این توسعی بود در مفهوم جاهل قاصر که قبلا نزد اندیشمندان سنتی مسلمان،مطرح بود.

شاید از ارزشمندترین اسناد درباره دغدغه های استاد مطهری،مقدمه ای است که در سال 1352 بر ویرایش جدید کتاب«عدل الهی»می نویسد.وی مجموعه فعالیت های خود را در راستای هدفش چنین خلاصه می کند:«این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته،مقاله یا کتاب نوشته ام،تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام،حل مشکلات و پاسخ گویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشته های این بنده برخی فلسفی،برخی اجتماعی،برخی اخلاقی،برخی فقهی و برخی تاریخی است.با این که موضوعات این نوشته ها کاملا با یکدیگر مغایر است،هدف کلی از همه این ها یک چیز است و بس:«دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است.حقایق این دین تدریجا در نظر مردم،واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم،تعلیمات غلطی است که به این نام داده می شود... هجوه و استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئی اش از یک طرف،و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در عصر ما از طرف دیگر،سبب شده که اندیشه های اسلامی در زمینه های مختلف از اصول گرفته تا فروع،مورد هجوم و حمله قرار گیرد.بدین سبب،این بنده وظیفه خود دیده است که در حدود توانایی دراین میدان انجام وظیفه نماید.»14

پس از اظهار تأسف درباره وضعیت کتاب های مذهبی که چاپ می شود و این که اهل تألیف،با وجود اصرارهای وی،حاضر به کار گروهی نیستند،می گوید:«این بنده هرگز مدعی نیست که موضوعاتی که خودش انتخاب کرده و درباره آن ها قلم فرسایی نموده،لازم ترین موضوعات بوده است.تنها چیزی که ادعا دارد این است که به حسب تشخیص خودش از این اصل،تجاوز نکرده که تا حدی که به رایش مقدور است در مسائل اسلامی، عقده گشایی کند و حتی الامکان،حقایق اسلامی را آن چنان که هست ارائه دهد.فرضا نمی تواند جلوی انحرافات عملی را بگیرد،باری حتی الامکان با انحرافات فکری مبارزه نماید و مخصوصا مسائلی را که دست آویز مخالفان اسلام است، روشن کند و در این جهت الأهم فالأهم را لااقل به تشخیص خود رعایت کرده است.»15

در ادامه همین روند،استاد مطهری در سال 1350، تحت عنوان«قوانین اسلام در مقایسه با توسعه و تحول دنیای جدید»در دانشکده«الهیات تهران»سخنرای می کند و باز در مهر ماه و دی ماه همان سال،به بحث«احیای تفکر اسلامی»بازمی گردد(به ترتیب دو سخنرانی:یکی در کانون تعلیم و تربیت جهان اسلام در اصفهان 16و دیگری در دانشگاه تبریز).در همین سال استاد مطهری،مسأله عقب ماندگی مسلمانان و تفکیک حکم اسلام از حکم مسلمانان را در قالب جدیدی مطرح می کند؛یعنی در ذیل مدخل«رشد اسلامی»،علاوه بر سخنرانی قبلی اش در حسینیه ارشاد،تحت همین عنوان،سخنرانی هایی در مسجد«الجواد»تهران،حسینیه«هدایت لاهیجان»و حسینیه«اصفهانی های آبادان»ایراد می کند که متن آخرین این ها،به همراه سخنرانی دیگری که تحت عنوان«مدیریت و رهبری در اسلام»در مدرسه«عالی مدیریت کرمان»ایراد کرد و باز در همین محور رشد اسلامی بود،در سال 1354 به ضمیمه کتاب«امدادهای غیبی در زندگی بشر»،به صلاح دید خود استاد،منتشر می شود.در این سخنرانی ها، پس از برشمردن اقسام رشد فردی و اخلاقی و اجتماعی، رشد در عبادت و...به وضعیت مسلمانان می پردازد و علائم کثیری دالّ بر بی رشدی مسلمانان و عدم اهتمام آن ها به فرهنگ اسلامی یا تحریف اسلام توسط خود مسلمانان ارائه می دهد.

در همین سال،سخنرانی های«سیری در نهج البلاغه»را که قبلا در حسینیه ارشاد ایراد کرده بود،به صورت سلسله مقالاتی در ماه نامه«درس هایی از اسلام»منتشر

(صفحه 20)

در سال 1350 و با اوج گیری مارکسیسم و نفوذ اندیشه های آن در گروه های مذهبی،مطهری تدریس در قم را بعد از مدت ها دوباره آغاز می کند.در دروس عمومی«اسفار»،به مبحث حرکت،قوه و فعل می پردازد که از محورهای مباحث مارکسیست هابوده است و در درس های خصوصی اش به نقد مارکسیسم،فلسفه تاریخ و فلسفه هگل مشغول می شود

می سازد(چاپ مستقل آن ها در سال 1353 انجام شد).این سخنرانی ها چند نکته را به خوبی در شخصیت مطهری نشان می دهند:نکته اول،جامعیت و گستردگی اندیشه های استاد و توجه ایشان به همه ابعاد اسلام است.جالب این جاست که با این که وی به قول خودش،آشنایی اش با«نهج البلاغه» را مدیون میرزا علی آقای شیرازی بود و همان طور که خود در مقدمه کتاب«سیری در نهج البلاغه»نوشت:«او تنها در برخی از دنیاهای نهج البلاغه متخصص بود.»17،یعنی در جنبه های مربوط به زهد،عبادت و عرفان،با این حال وقتی مطهری به «نهج البلاغه»پرداخت،به تمامی ابعاد آن توجه کرد:الهیات و ماورا الطبیعه،سلوک و عبادت،حکومت و عدالت، اهل بیت و خلافت،موعظه و حکمت و دنیای ممدوح و دنیاپرستی مذموم.نکته دیگر در این کتاب توجه ایشان به اندیشه های جدید است.در اواخر این کتاب،ایشان نقدی قوی بر منطق اگزیستانسیالیستی در باب«از خود بیگانگی»دارد و این که تغییر و تحول،ضرورتا نه مستلزم حرکت از خود به ناخود است،نه از ناخود به خود(که اولی به از خود بیگانگی می انجامد و دومی اصلا متصور نیست)،بلکه از خود مادون به خود برتر است.خلاصه با بحث در این باب،ضعف منطق اگزیستانسیالیسم الحادی را می نمایاند و نشان می دهد که تنها زمانی می توان درباره«ازخود بیگانگی»بحث کرد به هدفی متعالی و الهی قائل باشیم.18

در سال 1350 و با اوج گیری مارکسیسم و نفوذ اندیشه های آن در گروه های مذهبی،مطهری تدریس در قم را بعد از مدت ها دوباره آغاز می کند.در دروس عمومی «اسفار»،به مبحث حرکت،قوه و فعل می پردازد19که از محورهای مباحث مارکسیست ها بوده است و در درس های خصوصی اش به نقد مارکسیسم،فلسفه تاریخ و فلسفه هگل مشغول می شود.

در سال 1351 و اندکی پس از استعفای استاد مطهری از حسینیه ارشاد،ساواک نیز آن جا را تعطیل می کند.در همین سال،مسجد الجواد که استاد مطهری در آن جا به شدت فعالیت داشت نیز تعطیل می شود و ایشان مساجد دیگری در تهران،از جمله مسجد«جاوید»و مسجد«ارک» را کانون فعالیت های خود قرار می دهد که از جمله، سخنرانی های«فلسفه اخلاق»ایشان،که بعدها در کتابی به همین نام منتشر شد،در این جا انجام می پذیرد.

در همین سال،استاد مطهری سخنرانی هایی تحت عنوان«علم و ایمان»در دانشگاه«تبریز»و دبیرستان«علوی» ایراد می کنند و غیر از سخنرانی های مستقلی تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان»در دانشکده«الهیات مشهد»، (در همین سال و در خرمشهر در سال بعد)،سلسله سخنرانی های دیگری تحت همین عنوان را در سال 1351 در«انجمن اسلامی پزشکان»آغاز می کند که در آن ها بیش تر به مبانی جمع اسلام و مقتضیات زمان می پردازد و مسأله را با تأکید بیش تری بر فلسفه تاریخ تعقیب می کند.20

در سال 1352،مجله«الهادی»به ترجمه برخی آثار و مقالات استاد مطهری به زبان عربی می پردازد،به نحوی که از این سال تا سال 1355،لااقل ده مقاله از ایشان را به عربی ترجمه می کنند.21ضمنا در همین سال است که از طرفی عدل الهی را با مقدمه ای که درباره اش سخن گفتیم و از طرف دیگر کتاب علل گرایش به مادیگری را نیز به خاطر استقبال فراوان،با انجام اضافات فراوان تجدید چاپ می کند.در ضمن،هنوز مدت زیادی از ورود«بیمه»به ایران نگذشته است که ایشان شروع به تحقیق در این باب می کند و سخنرانی هایی درباره این موضوع در انجمن اسلامی پزشکان ایراد می کند.22

در نیمه اول دهه 1350،چنان که دیدیم قدرت ساواک افزایش می گیرد.در سال 1350،ساواک ضرباتی جدی بر سازمان مجاهدین وارد می آورد.در سال بعد،مراکز دینی جوان پسندی همچون حسینیه ارشاد و مسجد الجواد را تعطیل می کند.در سال 1352 کثیری از مبارزان،از جمله آیة الله

 

(صفحه 21)

طالقانی،آیة الله منتظری و...را دستگیر می کند و در سال 1353،آیة الله خامنه ای دستگیر و شکنجه می شود که استاد مطهری درباره ایشان می گوید:«ما کم تر نمونه ارزنده ای همچون خامنه ای داریم،آن وقت این نیروها باید این گونه هدر روند و در گوشه زندان تلف شوند.»23

در سال 1354،شبیه این جریان برای دکتر بهشتی پیش می آید.24در این سال در سخنرانی های ایشان تضییقات شدیدی از جانب ساواک اعمال می شود و نهایتا در سال 1354 ممنوع المنبر می شوند.

در اسناد ساواک آمده است که وی پس از پخش شدن اعلامیه علیه«حزب رستاخیز»،اظهار خرسندی کرده و گفته است:«نباید دست روی دست گذاشت.در حال حاضر از ما به طور مستقیم کاری برنمی آید،چون روی ما حساسیت دارند.اما باید به طور غیرمستقیم کار کرد.به این معنی که افراد روشنفکر و خوش استعدادی را که در گوشه وکنار می توانیم،پیدا کنیم و به وسایل مقتضی آن ها را آماده کنیم تا ترتیب جلسات و سخنرانی ها را بدهند.مخصوصا نسل جوان را دور خود جمع کنند،و بعد از جهت فکری،آن ها را راهنمایی کنیم و مطالبی را که خود ما نمی توانیم با جوانان در میان بگذاریم،آن ها بگذارند و در واقع گردانندگان فکری جلسات ما باشیم.»25

در سال 1353،استاد مطهری سخنرانی های«انسان کامل»را در مجمعی دانشجویی ایراد کرد و علاوه بر تأکید همیشگی اش بر توجه به همه ابعاد اسلام و این که انسان کامل کسی است که«همه ارزش های انسانی،درحد اعلی و به طور هماهنگ در او رشد کرده باشند.»26به نکته جالبی از نظر بحث ما اشاره می کنند و آن این که زمانی نظر اسلام بهتر فهمیده و ارزش آن بیش تر معلوم می شود که نظریات مکاتب مختلفی که در باب انسان کامل تئوری داده اند،نیز طرح و با نظر اسلام مقایسه شود.با این که قصد داشته است پس از طرح نظریات مختلف و نقد آن ها از منظر اسلام، نظر اسلامی را هم به طور مستقل بیان کند،27اما موفق به این کار نمی شود و در عین حال،همان مقدار مقایسه را کافی می داند.

استاد از این روش در مباحث«تعلیم و تربیت در اسلام» (1351 و 1352)و«فلسفهاخلاق»(1351 و 1354) نیز استفاده کرده است.

در سال 1354 در سلسله مباحثی که تحت عنوان«منابع شناخت از نظر اسلام»داشت،پس از ذکر چند منبع،سیره اولیای دین را نیز به عنوان یکی از منابع شناخت مطرح می کند و سپس در رویارویی با این فکر انحرافی که برای معصومان چنان جایگاه آسمانی قائل می شوند که کسی قادر به پیروی ازآن ها نیست و حساب آن ها را یکسره از حساب انسان های دیگر جدا می کنند،سلسله مباحث مربوط به«سیره نبوی» را مطرح می کند28که این را باز می توان به عنوان نمونه ای از نقد تفکرات آن زمان برشمرد.

از دیگر حوادث مهم سال های 1353 و 1354،شروع «درس های شرح منظومه»برای استادان فلسفه غرب درمنزل شخصی اش است که تا سال 1357 ادامه یافت.29این درس ها که در بسیاری از جلسات جنبه مباحثه به خود می گیرد،هم تسلط نسبتا قوی ایشان بر مباحث فلسفه غرب را نشان می دهد و هم در موارد بسیاری،به ویژه در مباحث معرفت شناسی،تلاش های استاد برای هماوردی فلسفه صدرایی با فلسفه های غربی را به نمایش می گذارد.در این جلسات که کسانی همچون آقایان بزرگ مهر(متخصص در فلسفه آمپریستی)،حمید عنایت(متخصص در فلسفه از دیگر وقایع سال 1348،سلسله سخنرانی های استاد مطهری است تحت عناوین«تحریف در واقعه عاشورا»و«حماسه حسینی».در اسفند همین سال،در یکی از این سخنرانی ها به شدت به صهیونیسم حمله می کند و به این خاطر،مدتی دستگیر و زندانی می شود

(صفحه 22)

سیاسی و مترجم کتاب«فلسفه هگل»)،حداد عادل (متخصص در فلسفه کانت)،سید جلال الدین مجتبوی(که «کلیات فلسفه»پاپکین را ترجمه کرد،و بخش«اخلاق اسلامی»را نیز در مباحث فلسفه اخلاق آن-ظاهرا با همکاری استاد مطهری-گنجاند)و...حضور داشتند، بسیاری از اشکالاتی که از مکتب های مختلف فلسفی غربی بر مکتب فلسفه صدرایی می شود گرفت،مطرح شده است. شاید این کتاب از بهترین کتاب ها در فلسفه تطبیقی در ایران باشد که تاکنون منتشر شده است.مباحث استاد مطهری در این کتاب می تواند بهترین پاسخ به کسانی باشد که مدعی اند،استاد مطهری به علت عدم آشنایی با زبان های غربی،نمی توانسته است آشنایی عمیقی با فلسفه غربی پیدا کند.

 

پی نوشت : 

(1).سخنرانی دوم،بعد از شهادت استاد در کتاب«سیری در سیره نبوی» منتشر شد.

(2).مرتضی مطهری،«علل گرایش به مادیگری»(تهران:صدرا،چاپ دوازدهم 1370)،ص 57-56.

(3).همان،ص 160.

(4).همان،ص 184.

(5).این سخنرانی بعد از شهادتشان در دو جلد تحت عنوان«حماسه حسینی»منتشر شد.

(6).براساس این دکتر ین که در سال 1351 آغاز شد،آمریکا می توانست به جای حضور مستقیم نظامی در اطراف و اکناف دنیا از جمله خلیج فارس،متحدان محلی خود را مسلح کند و شاه قادر شد به استثنای سلاح هسته ای،در عمل هر سلاح جدید و پیشرفته ای را از زراد خانه های غرب برای ارتش خود تهیه کند(همان،ص 128).

(7).صادق زیبا کلام،مقدمه ای بر انقلاب اسلامی،تهران:روزنه، چاپ دوم،1375،ص 139 و 140.

(8).همان،ص 154.

(9).از جمله،جلدهای سوم و چهارم مجموعه«آشنایی با قرآن»استاد مطهری که بعد از شهادتشان منتشر شد،به این جلسات مربوط است (تفسیر بخش هایی از سوره های انفال،توبه و نور).

(10).این سخنرانی ها بعد از شهاد ایشان در کتاب«گفتارهای معنوی» منتشر شد.

(11).این سخنرانی ها همگی پس از شهادت استاد در کتاب«سیری در سیره ائمه اطهار»منتشر شد،غیر از«خرافه سیزده»که تنها اواخر آن-که به مباحثی درباره امام سجاد پرداخته-در این کتاب آمده و بقیه اش چاپ نشده است.

(12).این سلسله سخنرانی ها همراه با سخنرانی های حق و باطل،بعد از شهادت استاد منتشر شدند.ر.ک:مرتضی مطهری،«حق و باطل»، به ضمیمه«احیای تفکر اسلامی»،تهران:صدرا،چاپ سیزدهم، 1372.

(13).سخنرانی مذکور ابتدا در کتاب«هزاره شیخ طوسی»در سال 1354 به چاپ رسید و بعد از شهادت استاد،به ضمیمه مجموعه ای که عنوان یکی دیگر از سخنرانی های استاد بر کل این مجموعه سخنرانی ها نهاده شد،منتشر گردید.ر.ک:مرتضی مطهری،تکامل اجتماعی انسان، تهران:صدرا،چاپ هفتم 1372،ص 190-166.

(14).مرتضی مطهری،عدل الهی،تهران:صدرا،چاپ هفتم 1372، ص 14.

(15).همان،ص 15.

(16).خلاصه متن این سخنرانی در منبع زیر آمده است:«یادداشت های استاد مطهری»،ج 1،ص 157-156.

(17).مرتضی مطهری،سیری در نهج البلاغه،تهران:صدرا،چاپ نهم،1372،ص 12.

(18).همان،ص 300-284.شبیه این مباحث را در سال 1353 در سخنرانی«انسان کامل»نیز مطرح می کند.ر.ک:مرتضی مطهری، انسان کامل،تهران:صدرا،چاپ اول 1367،ص 350-338.

(19).این درس هابعد از شهادت ایشان،در کتابی تحت عنوان«حرکت و زمان در فلسفه اسلامی»توسط انتشارات«حکمت»منتشر شد.

(20).این سلسله سخنرانی ها بعد از شهادت استاد،در جلد دوم کتاب «اسلام و مقتضیات زمان»منتشر شد.

(21).عناوین این مقالات که شش تای آن ها درباره معنای صحیح زهد و دنیای مذموم و چهارتای دیگر درباره حجاب،قضا و قدر،علل گرایش به مادیگری و اسلام و ایران است،در«یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری»(زیر نظر عبد الکریم سروش)،ج 1،ص 542-541 آمده است.

 (22).این سخنرانی ها همراه با برخی از یادداشت های استاد در این باب، در کتاب:«ربا،بانک،بیمه»(تهران:صدرا،چاپ اول 1364)، منتشر شده است.

(23).سید حسین شفیعی دارابی،یادواره استاد شهید مرتضی مطهری، تهران:بی نا،چاپ اول 1360،ص 87.

(24).همان ص 88.

(25).همان ص 115-114.

(26).مرتضی مطهری،انسان کامل،تهران:صدرا،چاپ اول 1367، ص 43 و 52.

(27).همان،ص 148 و 353.

(28).این مباحث پس از چند بار چاپ ناقص توسط انتشاراتی های مختلف،سرانجام توسط انتشارات«صدرا»تحت عنوان سیری در سیره نبوی منتشر شد.

(29).این درس ها را انتشارات«حکمت»،پس از شهادت استاد مطهری در چهار جلد تحت عنوان«شرح مبسوط منظومه»منتشر کرد.

 

پایان مقاله

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است