در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
حیات جاودانه علامه مرتضی مطهری

منابع مقاله: نشریه رسالت 11/2/80، آیت الله مهدوی کنی ؛


 ارزش علم:
«در اینکه «علم ارزشمند است» نزد تمامی مردم شکی نیست، همه طالب علمند و حتی جاهلان نیز برای علم ارزش قائلند؛زیرا اگر به آن ها بگویید جاهل ناراحت می شوند اما اگر بگویید «عالم»خوششان می آید.معلوم می شود که علم از آن جهت که جنبه انکشافی دارد.بالذات و بالعرض محبوب انسان است. قرآن هم بر همین نکته طبیعی اشاره دارد که« هلی یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون »و به آنچه که مردم خود قبول دارند، اشاره کرده است.اگر چیزی بود که مورد قبول مردم نبود اینگونه نمی فرمود،چنانچه در آیات دیگر هم هست:« لا یستوی الظلمات و النور »و« هل یستوی الاعمی و البصیر »ظلمات و نور،بینا و کور مساوی نیستند.اگر علم ارزشمند است و باید به دنبال علم رفت، بدین منظور باید به دنبال معلم برویم،علم بدون معلم تحقق نمی یابد،ممکن است انسان از عالم طبیعت هم تعلیم بگیرد یا کتابی بخواند و یا از فکر و اندیشه خود تعلیم گیرد اما همه این ها از نوعی تعلیم منفرع است.همه این ها تعلیم است علاوه بر اینکه مسبوقند به یک معنا که خداوند عالم است.
خداوند تعالی عالم را چنان خلق کرده که تمامی آنچه در آن است،آیات وی باشند و به انسان درس دهند:« سنرهیم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق »بنابراین علم بدون معلم مفهومی ندارد.همانقدر که علم ارزش دارد،معلم هم ارزش دارد.
راه ماندگاری علم
«فرموده اند:اگر می خواهید علمتان باقی بماند آن را به کار ببندید و هم به دیگران بدهید که « زکوه العلم آن تعلمه عبادالله » زکات در جایی است که چیزی نمو و شکوفایی پیدا کند.اصلاً معنای خود زکات در جایی است که چیزی نمو و شکوفایی پیدا کند.اصلاً معنای خود زکات یعنی شکوفا شدن معنایش خالی شدن و تخلیه تنها نیست.« یزکیهم »، « قد افلح من زکی ها »به همین معنای شکوفآیی است.
اگر شما بخواهید علم را شکوفا کنید باید به دیگران بیاموزید.طبیعتا هم می بینید هر استادی که تدریس می کند و علمش را به دیگران می دهد،علمش باقی می ماند و روز به روز شکوفاتر می شود و آن ها که کتابی را می خوانند و می بندند،کم کم آنچه را خوانده اند،فراموش می کنند که«العلم وحشی»:بنابراین،اگر علم ارزشمند است،تعلیم هم ارزشمند است.
در اینجا می خواهم مطلبی را بگویم که شاید جنبه عرفانی داشته باشد.اگر توجه کنیم می بینیم که اساساً عالم به علم احیا شده و حیات هم به علم است اگر ما حیات را به معنای عام بگیریم نه حیات حیوانی خاص،آن وقت « و من الماء کل شی ء حی »تعبیر عمیق تری پیدا می کند؛آب در این آیه،آب حیات و همان علم است؛ نه فقط همین آبی که می نوشند. ملائکه موجودات برتری هستند که روح در راس شان است و مراتب و مدارج هم دارند.آن ها زنده اند و اگر چه در این عالم آمد و شد و نزول و تنزل دارند اما آب مادی این جهانی نمی خورند،پس چگونه زنده اند؟با علم!...»
هنر مطهری
«امیر المؤمنین(ع)می فرمایند:
«الناس ابناء مایحسنون»مردم فرزندان هنرشان هستند.چطور وقتی فردی را می خواهند بشناسند، می گویند:مثلاً حسن آقا پسر فلانی! او را معرفی به آباء او می کنند، اینجا امیر مؤمنان می فرمایند:پدر شما آن آباء نیستند،آن ها پدر جسمانی شما هستند پدر شما هنر شماست. شما را باید اینگونه معرفی کند: آقایی که دارای این هنر و شخصیت است.
الان کدام یک از شما می دانید نام پدر شهید مطهری چه بوده است؟فکر نمی کنم بین شما کسی باشد که نام پدر شهید مطهری را بداند بلکه ایشان را به شخصیت هنری اش می شناسیم.هنرهای شهید مطهری،کتاب ها،گفته ها و علمشان بوده و هنر آخرش نیز شهادت بوده است.خودش هم می گفت: «ما باید روزی شهید شویم و در  رختخواب نمیریم.»این خیلی هنر است که آدمی عمری چون شهید مطهری-از سن 11 یا 12 سالگی -درس بخواند و درس بدهد.از همان روزهای اولی که من وارد قم شدم ایشان شرح تجرید علامه را درس می دادند همان موقع درس ایشان با دیگران خیلی تفاوت داشت،یعنی ایشان فقط متن خوانی نمی کردند.یک صفحه شرح تجرید را با مقدماتی بیان می نمودند که بسیار فهم را راحت می کرد شهید مطهری هنرمندی بود که هنرش را در تمام طول زندگی اش ادامه داد. که امیر المؤمنین فرمود:«قیمه کل امری،ما یحسنه»ارزش هرکسی به هنر اوست.این هنر مطهری بود که امام(ره)در شهادتش فرمود: «مطهری پاره تن من بود»
معنی جمله امام چیست؟
«امام شاگردان بسیاری داشتند ولی درباره هیچ یک از شاگردان خود چنین تعبیری نکردند. همچنین فرمودند:نوشته های ایشان بلا استثناء آموزنده است.البته مفهوم کلام امام(ره)این نبوده که شهید مطهری معصوم بود و ممکن نیست در کلماتش یک اشتباه پیدا شود بلکه خواسته اند بگویند روش و کار ایشان صحیح،خوب و آموزنده است.بنای کار ایشان بر کار سازنده و هدایت گرانه بود نه کار تخریبی.»
مطهری چرا رساله ننوشت؟
«شهید مطهری واقعاً هنرمند بود،عمری درس خواند و درس داد،زحمت کشید و تحقیق کرد و حوایج و نیازهای روز را در نظر گرفت و به آن پاسخ داد.شما می دانید اگر شهید مطهری تنها در رشته فقه کار می کرد-بنده به جرأت قسم می خورم-در میان فقهای فعلی که مورد احترام هم هستند یکی مثل او پیدا نمی شد.شهید مطهری در فکر،نظر و دقتش از تمامی این مراجع محترم بالاتر بود.ولی آیا می دانید چرا همه این کارها را رها کرد،قم را ترک کرد،نه رساله ای نوشت و نه ادعای مرجعیت کرد، به دانشگاه تهران آمد و معلم شد؟ اگر ایشان در دانشکده الهیات نبود، کسانی جای او تدریس می کردند که درس های الحادی می دادند و سر سپرده شاه و دولت آن زمان بودند.درس های الحادی،بسیار  مطلوب آن رژیم بود.من یادم هست در زندان،زندانبان به من می گفت:«ما با بچه کمونیست ها کاری نداریم بگذار جوان ها کمونیست شوند اما با بچه مسلمان ها کار داریم!»عضدی می گفت: «صد تا از این بچه ها کمونیست شوند ولی یکی بچه مسلمان نشود که برای ما سخت است: زیرا این بچه مسلمان هرچه شکنجه می بیند یک نفر را لو نمی دهد.»


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است