در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله رشد آموزش معارف اسلامی » بهار 1381 - شماره 48، سوزنچی، حسین؛


بنا به عقیده مرحوم مطهری برخلاف این ادعا كه دنیادار تغییر است و هیچ چیز ثابتی در آن باقی نمی ماند،اگر چیزی با فطرت بشری هماهنگ باشد،تا وقتی انسان هست،آن چیز هم هست.و دین هم به همین دلیل نابود شدنی نیست. اشاره:قسمت دیگری از اندیشه ها و كوشش های شهید مطهری(ره)كه حیات پربار آن استاد گرانمایه را در جهت معرفی چهرهء نورانی اسلام تصویر می كند،اینك در معرض دید شما است.سر آغاز این بخش به نحوهء طرح اندیشه های آن عزیز شهید در باب نظام حقوق زن در اسلام مربوط می شود.

*** از اواخر سال 1343 با توجه به انتقاداتی كه بر نظر اسلام دربارهء مسایل مربوط به زنان می شد،استاد مطهری به مباحث مربوط به حقوق زن توجه خاصی می كند.اولین اقذام وی،پانزده جلسه سخنرانی در مسجد هدایت در رمضان سال 1384 قمری (بهمن 1343)دربارهء«حقوق و روابط زن و مرد»و نیز نه سخنرانی در جای دیگر دربارهء«حقوق زن»است.سپس در سال های 44 و 45،هفت مقالهء پیاپی در مجلهء درس هایی از مكتب اسلام در این باره نوشت كه بعدا در سال 1348 تحت عنوان«اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب»منتشر شد.1سپس در سال های 45 و 46 مجموعهء مقالات(32مقاله)«نظام حقوق زن در اسلام»را در مجله زن روز نوشت كه بعدا در سال 1353 آن را به طور مستقل چاپ كرد.در همان سال ها سلسله مباحث مسألهء حجاب را به صورت فشرده تری در انجمن اسلامی پزشكان مطرح كرد و سپس اولین بار در سال 1347 آن را به صورت كتابی چاپ كرد كه در چاپ های بعدی بخش های فراوانی به آن افزود.

قضیه این مقالات از آن جا شروع شد كه در سال 1345 تب تعویض قوانین مدنی در مورد حقوق خانوادگی در سطح مجلات،خصوصا مجلات زنانه،سخت بالا گرفت و خصوصا اعتراضاتی بر نظرات قرآنی وارد شد.از جمله یك قاضی به نام ابراهیم مهدوی زنجانی لایحه ای در چهل ماده به همین منظور تنظیم كرد و در مجلهء زن روز به چاپ رساند.یكی از مقامات روحانی تهران از مطهری می خواهد كه به این نوشتار پاسخی بدهند و استاد می پذیرند اما نه به صورت حاشیه بر سخنان آقای مهدوی، بلكه به صورت مقالاتی مستقل در باب موضوعاتی كه او مطرح كرده بود.مقالات وی و مطهری همزمان و در نقد یكدیگر چاپ می شد كه مقالات استاد مطهری به شدت مورد استقبال واقع شد. مهدوی پس از شش هفته سكته كرد و مرد.اما به اصرار خوانندگان،استاد مطهری بحث های خود را ادامه داد.در این مقالات،علاوه بر طرح مباحث كلی دربارهء«اسلام و تجدد»و «مبانی حقوق خانوادگی»،به موضوعاتی از قبیل خواستگاری، ازدواج موقت(متعه)،استقلال اجتماعی زن،مهر و نفقه،ارث، طلاق و تعدد زوجات پرداخت و چنان كه بعدادر مقدمهء كتاب نظام حقوق زن در اسلام(1353)گفت،قصد داشت كه یادداشت هایش دربارهء حق حكومت مرد در خانواده،حق حضانت كودك،عدّه و فلسفه آن،زن و اجتهاد و افتاء،زن و سیاست،زن در مقررات قضایی،زن در مقرارات اجرایی، اخلاق و تربیت زن، پوشش زن،اخلاق جنسی(غیرت،عفاف،حیا و غیره)،مقام مادری،زن وكار خارج،و برخی مسایل دیكر را تنظیم كند و به عنوان جلد دوم این مجموعه بیاورد؛2قصدی كه متأسفانه هیچ گاه جامهء عمل نپوشید و حتی یادداشت های ایشان بعد از شهادتشان منتشر نشد.

ماحصل بحث ایشان كه در مقدمهء كتاب هم آمده است و بعدها به بیانی دیگر در ضمن سخنرانی های«عنصر تبلیغ در نهضت حسینی»3نیز مطرح شد،این است كه در قدیم به«انسان» بودن زن توجه نمی كردند و فقط متوجهء«زن»بودن او بودند و در دورهء مدرن به خاطر توجه شدید به«انسان بودن»زن،«زن»بودن وی مغفول واقع شد.4تعبیر ایشان در سخنرانی های فوق این است كه زن در قدیم«شی ء گران بها»بود و در دوران مدرن،«انسان بی بها»شد.حال آن كه اسلام،وی را«انسان گران بها» می خواهد.با این بیان،وی در مباحثش كوشید،آن دسته از رفتار

(صفحه 10) 

بنا به مقایسه ای كه شهید مطهری به عمل می آورد،در قدیم به«انسان»بودن زن توجه نمی كردند و فقط متوجه«زن»بودن او بودند و دورهء مدرن به خاطر توجه شدید به«انسان»بودن زن،«زن»بودن وی مغفول واقع شد.به تعبیر دیگر زن در قدیم«شی ء گران بها»بود و در دوران مدرن«انسان بی بها»شد؛حال آن كه اسلام وی را«انسان گران بها» می خواهد.

گذشتگان را كه به انسان بودن زن(كه از این حیث كاملا با مردان برابر است.)بی توجهی می كردند،نقد كند و نشان دهد كه خود اسلام نیز به این جنبهء زن توجه داشته است؛اما آن دسته از مباحث متجددان را كه زن بودن زن(كه از این حیث با مردان متفاوت است.)را نادیده می گرفتند نیز نقد كرد و بدین سان،با مبنا قرار دادن عقل،سنت و تجدد را جمع كرد.5

از دیگر مباحثی كه بسیار از استاد مطهری در این ایام وقت گرفت،مباحث اقتصاد اسلامی بود.ظاهرا اولین انگیزه شان در طرح این بحث ها مواجهه و ارائه آلترناتیوی در برابر ماركسیست ها بود.بعدها به خاطر مسألهء بانك(رباخواری)و بیمه،این بحث ها جنبهء تخصصی تری پیدا كرد.اما جالب این جاست كه حتی در حوزهء علمیه هم این بحث ها را نه در ذیل عناوین سنتی كتبی همچون«مكاسب»شیخ انصاری،بلكه در ذیل عنوان اقتصاد مطرح می ساخت.شایدآغاز این ها همان دروس اقتصاد مدرسهء مروی تهران در سال 1341 بود كه قبلا گفتیم.در سال 1344، 18 جلسه سخنرانی در مسجد اتفاق تهران دربارهء اقتصاد اسلامی ایراد كرد(در سال بعد لا اقل دو جلسه در دبیرستان علوی)؛ همین طور این جلسات ادامه پیدا كرد.خصوصا در دههء پنجاه این سخنرانی ها بیش تر بر مسایل مربوط به بانك،ربا و بیمه تمركز یافت.نكتهء مهمی كه باز در این مباحث دیده می شود،اولا حقی است كه برای عقل قائل است و لذا بسیار از فلسفهء احكام(مثلا از فلسفهء حرام بودن ربا)بحث می كند و حیله های شرعی را به خاطر این كه با فلسفهء حرام بودن ربا در تعارض می باشند-ولو این كه چنان اند كه از حیث ظاهر فقهی اشكالی ندارد-رد می كند. از جانب دیگر برخی مظاهر تجدد مثل بانك و ضرورت آن را می پذیرد و به جای این كه همین كه دید قوام بانك های موجود به رباخواری است.مطلقا بانك و بانكداری را تحریم كند،به تجزیه و تحلیل بانك ها می پردازد تا بانكی پدید آید كه هم قدرت جذب سرمایه های مردم را داشته باشد و هم رباخواری در آن نباشد.6 درسال 1345 به همراهی آقایان همایون،شاهچراغی و یك نفر دیگر در فكر تأسیس حسینیهء ارشاد می افتند7؛مؤسسه ای كه در ظرف چهار سال چنان رشدی كرد كه در سطح عمومی كشور اثر گذار شد و عموم طبقات از مراجع تقلید گرفته تا مقامات مملكتی روی آن حساب می كدرند.8از همان زمان استاد مطهری به همراه تنی چند از عالمان دینی از جمله محمد تقی جعفری، محمد تقی شریعتی،و...درمحوطهء روبازی در نزدیكی محلی كه می خواسته اند حسینیه را بنا كنند،به نوبت جلسات سخنرانی تشكیل می دهند و كم كم قشر جوان به این جلسات جذب می شوند.(خصوصا از حوالی سال 1347 به بعد كه دكتر شریعتی نیز به دعوت مطهری برای نگارش مقالهء«از هجرت تا وفات»در كتاب محمد خاتم پیامبران كم كم به حسینیه ارشاد راه پیدا كرده بود.)استاد مطهری قصد داشته است این حسینیه را به یكی از بزرگ ترین مراكز علمی تبدیل كند كه هم حوزه و هم دانشگاه را دچار حیرت كند،9اما در اثر نحوهء تسلط یكی از مسؤولان حسینیه 10،كه می خواسته است این مؤسسه را«به صورت یك محیط تشریفات ظاهری و با جنجال و هیاهو و شور و واویلا اداره كند و عملا طرفدار اقناع كاذب احساسات بوده و با اینك در آنجا با منطق سروكار داشته باشند،مخالف بوده و در راه آن كارشكنی می كرد.»11اولین استعفانامهء خود را تسلیم مؤسسه می كند كه به اصرار آقای همایون آن را پس می گیرد؛اما كارشكنی ها برای حضور ایشان ادامه می یابد؛تا این كه در نهایت پس از كشمكش های فراوان در سال 1350 استعفای قطعی خود را تسلیم مؤسسه می كند و با اندوه بسیار برای انحراف مؤسسه ای كه وی سرمایه گذاری مادی و معنوی فراوانی برای رونق آن كرده بود،از حسینیه كنار می كشد.

اگر مباحث مربوط به احیای فكر دینی،كه دیدیم مخصوصا در نیمه اول دههء 1340 مهم ترین دغدغهء استاد مطهری را شكل می دهد،معطوف و دغدغه دار مسألهء سنت(نقد،فهم،و اخذ

(صفحه 11) 

از دیدگاه استاد مطهری دعوت های پیامبران،علاوه بر گسترش جغرافیایی در زمان خودشان و رسوخ در اعماق وجود انسان ها، در طول زمان نیز امتداد می یابند و با گذشت زمان نه تنها كم رنگ تر نمی شوند،بلكه عمق سخن آن ها بیش تر آشكار می شود و لذا تغییرات زمانه آن ها را منسوخ نمی سازد.

صحیح آن)بدانیم،باید گفت در نیمهء دوم این دهه،مسألهء«اسلام و مقتضیات زمان»كه بیش تر معطوف به حل مسأله تجدد(نحوهء اخذ آن،نقد تجدد،و تفكیك جوانب مثبت و منفی آن)است، برای استاد مطهری بسیار اهمیت می یابد كه احتمالا چندان بی ارتباط با ایجاد حسینیه ارشاد نیست.

استاد در سال 1345 سلسله سخنرانی هایی تحت عنوان«دین منسوخ شدنی نیست»در مسجد دانشگاه تهران و یك سخنرانی «امدادهای غیبی در زندگی بشر»كه در آبان 1346 در دانشگاه پهلوی شیراز ایراد شد،از سوی دانشجویان دانشگاه اخیر منتشر و بعدها چندین بار تجدید چاپ می شود.مسألهء مورد بحث وی این است كه این ادعا كه دنیا،دار تغییر است و هیچ چیز ثابتی در آن باقی نمی ماند،صحیح نیست و اگر چیزی با فطرت بشری هماهنگ باشد،تا وقتی انسانی هست،آن چیز هم هست.دین هم به همین دلیل،نابودشدنی نیست.به عبارت دیگر می توان گفت،تجدد نمی تواند دین را از صحنهء روزگار محو كند.شاید بتوان این مباحث را حلقهء ربط بین بحث احیای فكر دینی و بحث اسلام و مقتضیات زمان دانست؛چرا كه در این سخنرانی ها در عین حال تأكید شده است كه دین هرگز نمی میرد و این فكر ماست كه مرده است.

به هرحال ایشان از سوی در مباحث مربوط به«نظام حقوق زن در اسلام»به«اسلام و تجدد زندگی»می رسد و از سویی دیگر در مسجد اتفاق تهران بیش از 25 جلسه بحث در باب اسلام و مقتضیات زمان مطرح می كند.12ایشان در این مباحث،رسالت روشنفكر مسلمان را در شناخت اسلام،شناخت تجدد و جمع بین این دو می بینند و پس از برشمردن دلایلی كه بر ناسازگاری اسلام با زمانه ارائه شده است،(اسلام ثابت است و زمانه متغیر، یا لا اقل احتیاجات تغییر می كند و اسلام مطابق احتیاجات زمان خود نازل شده است)نشان می دهند كه اولا همه چیز متغیر نیست (امورند كه تغییر می كنند نه قوانین حاكم بر امور).ثانیا با تفكیك بین مقتضیات زمان و انحرافات زمان،اظهار می دارند كه با همهء تغییرات زمان نباید همامنگ شد و سپس به بحث مفصل در باب نظام انطباق اسلام با زمان می پردازند كه در بحث راه حل ها بدان خواهیم پرداخت.

در سال 1347 جلد اول كتاب محمد خاتم پیامبران،زیر نظر استاد مطهری و توسط حسینیهء ارشاد منتشر می شود.استاد، هم در مقدمهء آن كه تحت عنوان دعوت های سه بعدی نوشت 13و هم در مقالهء مستقلی كه تحت عنوان ختم نبوت در آن درج كرد،14 عملا بحث سابق را ادامه داد.در اولی مطرح كرد كه دعوت های پیامبران،علاوه بر گسترش جغرافیایی در زمان خودشان و رسوخ در اعماق وجود انسان ها،در طول زمان نیز امتداد می یابند و با گذشت زمان نه تنها كم رنگ تر نمی شوند،بلكه عمق سخن آن ها بیش تر آشكار می شود لذا تغییرات زمانه آن هارا منسوخ نمی سازد. در مقالهء ختم نبوت هم با نقد نظر اقبال لاهوری در باب خاتمیت، كه از نظر مطهری به ختم دیانت منجر می شد،به تبیین معنای خاتمیت پرداخت و به خوبی توضیح داد كه خاتمیت به معنی نفی نیاز به تشریع جدید است نه نفی شریعت.یعنی نفی نیاز به پیامبران تبلیغی است نه نفی تبلیغ دین.این مباحث را در ده جلسه سخنرانی در حسینیهء ارشاد تحت عنوان خاتمیت بسط بیش تری داد.15در همین سال،چهار جلسه سخنرانی تحت عنوان جاذبه و دافعهء علی(ع)در حسینیهء ارشاد ایراد می كند(كه در سال 1349 توسط حسینیه ارشاد منتشر می شود.)و مخصوصا بحث مفصلی دربارهء خوارج،جمود فكری آن ها و خطر چنین خشكه مقدسی هایی را برای دین مطرح می سازد كه اگر بخواهیم در راستای بحث خود طبقه بندی اش كنیم،می خواهد بگوید كه مطرح كردن هر چیز نویی كه در دین یافت نمی شود،به صرف عدم مطرح شدن آن در دین بدعت نیست.

(صفحه 12) 

استاد مطهری قصد داشت،این حسینیه(حسینیهء ارشاد)را به یكی از بزرگ ترین مراكز علمی تبدیل كند كه هم حوزه و هم دانشگاه را دچار حیرت كند؛ اما در اثر نحوهء تسلط یكی از مسؤولان حسینیه مجبور به استعفا می شود.

 (صفحه 13)

پی نوشت 

(1).مرتضی مطهری.اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب.تهران:كانون انتشارات محمدی.چاپ اول.1348.متأسفانه در چاپ های جدید این كتاب كه توسط انتشارات صدرا و زیر نظر شورای نظارت بر نشر آثار استاد مطهری چاپ شده است،اظهار شده است كه«این مقالات در حدود سال 1353 در مكتب اسلام درج شد و بعدا توسط ناشری،بی اطلاع استاد منتشر شد.»كه با توجه به وجود كتاب یاد شده استناد تاریخی شورای نظارت غلط است.

(2).مرتضی مطهری.نظام حقوق زن در اسلام.تهران.صدرا.چاپ هفدهم. 1372.ص 28.

(3).این سخنرانی ها كه در ماه محرم سال 1350 شمسی ایراد شد،پس از شهادت ایشان در جلد اول حماسهء حسینی منتشر شد.مطالب فوق در این كتاب در صفحات 325-319 آمده است.

(4).مرتضی مطهری.نظام حقوق زن در اسلام.ص 18.

(5).لازم به ذكر است كه از استاد مطهری غیر از این چهار اثر منتشر شده(اخلاق جنسی در اسلام و غرب،نظام حقوق زن در اسلام،مسالهء حجاب،و پاسخ های استاد به نقدهای بر كتاب مسألهء حجاب)و دست نوشته های فراوانی كه اشاره كردیم،نزدیك به صد نوار سخنرانی دربارهء مسایل مختلف خانوادگی و زنان بر جای مانده است كه متأسفانه تاكنون اقدامی برای پیاده كردن و چاپ آن ها صورت نگرفته است.عنوان سخنرانی های مذكور،به تفصیل در انتهای جلد اول یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری(زیر نظر عبد الكریم سروش)صفحات 552-542 كه لیست تمامی نوارهای درسی و سخنرانی باقی مانده از استاد مطهری را آورده، آمده است.

(6).برای آشنایی با نظرات ایشان در این زمینه،ر.ك:مرتضی مطهری.ربا- بانك،بیمه.تهران.صدرا.چاپ اول.1364.(عنوان این كتاب در چاپ های بعدی به صورت مسأله ربا-به ضمیمه بیمه،درآمد.)

(7).كتاب لمعاتی از شیخ شهید(ص 7)هین اقدام را در سال 1346 دانسته است،با توجه به نامه ای كه از خود استاد مطهری باقی است،سال 1345 صحیح است.برای دستیابی به متن نامهء مذكور،ر.ك:سیری در زندگانی استاد مطهری.تهران.صدرا.چاپ اول.1370.ص 114.

(8).سیری در زندگانی استاد مطهری.ص 115.

(9).استاد مطهری در یادداشتی كه دربارهء علل استعفایش در سال 1347 نوشته است،مدعی است كه اگر اختیارات كامل در كار تبلیغات و تحقیقات را به ایشان بدهند،این مقصود را در ظرف دو سال به تحقق می رساند.همان.ص 107.نیز ص 104.

(10).در نامه ای كه در منبع یاد شده آمده است،نام این شخص حذف شده است،اما با توجه به مداركی كه آقای سید حسین شفیعی دارابی در یادوارهء استاد شهید مرتضی مطهری ارائه كرده اند،شاید این شخص،آقای میناچی یا آقای علی بابایی باشد.این دو نفر،هم در همان ایام و هم در سال های اولیهء انقلاب سعی فراوانی می كنند كه علت استعفای وی را عدم توافق و سازگاری بین وی و دكتر شریعتی جلوه دهند؛اما چنان كه هم از نامه های سال 1350 مطهری برمی آید،كه نوشته است:«خلاصهء نظر من دربارهء وی[شریعتی]از خودش به نیكی یاد كردن و اشتباهاتش را تذكر دادن.»(سیری در زندگانی استاد مطهری. ص 127)و هم از سخنان دكتر شریعتی برمی آید كه هنگامی كه این شایعه را شنید كه مطهری را به خاطر عدم سازگاری با وی كنار می زنند،بشدت برآشفت و گفت:«این احمقانه ترین كار است.این ها نمی فهمند كه نه حضور مطهری عرصه را بر من تنگ می كند و نه حضور من مانع كار اوست.»(به نقل از پرویز خرسند،ویژه نامهء روزنامهء صبح امروز(29/3/78.ص 2)خلاف آن ادعا اثبات می شود.به خصوص این كه باید توجه كنیم كه اساسا مقدمهء ورود شریعتی به حسینیهء ارشاد تقاضای مطهری از وی بود كه مقالهء«از هجرت تا وفات»را برای كتاب محمد خاتم پیامبران بنویسد.(همان.ص 2)اختلافات این ها در حد اختلاف دو متفكر بوده است و استاد مطهری از چنین اختلاف نظرهایی حتی استقبال می كرده است.(مثلا نگاه كنید به مطلبی كه در پاورقی 41 فصل هفتم آورده ایم).به نظر می رسد كه علت چنان تبلیغاتی در خصوص دعوای مطهری و شریعتی این بوده است كه از طرفی در افكار عمومی در مورد علت كنار گذاشتن مطهری از خود سلب مسؤولیت كنند و از طرف دیگر با توجه به مقبولیتی كه شریعتی در میان جوانان داشت به ترور شخصیت مطهری دست بزنند.

(11).به نقل از نامهء استاد مطهری در سیری در زندگانی استاد مطهری.ص 11.

(12).26 جلسه از این سخنرانی ها كه نوازش موجود بوده است،بعد از شهادت استاد مطهری در كتابی به همین نام منتشر می شود.(جلد اول).

(13).این مقدمه،همراه با مقدمهء جلد دوم كتاب محمد خاتم پیامبران تحت عنوان«موج اسلامی»(كه سال بعدش منتشر شد)بعد از شهادت ایشان در ضمن كتاب سیری در سیرهء نبوی انتشار یافت.ر.ك:مرتضی مطهری.سیری در سیرهء نبوی.تهران.صدرا.چاپ دهم.1371.

(14).این مقاله بعدا در سال 1354 مستقلا با همین عنوان منتشر شد.

(15).این سخنرانی ها بعد از شهادت استاد با همین عنوان خاتمیت منتشر شد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است