در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه سلام 12/2/87، پور حسن، ن ؛


استاد شهید مرتضی مطهری در آثار مختلفش نشان داده است که دغدغه سیاسی دارد.اما متأسفانه هرگز فرصت تدوین یک مجموعه سیاسی تمام عیار را نیافته است.به همین دلیل آراء سیاسی مطهری در بسیاری از کتاب هایش پراکنده است.شاید مفصل ترین کتاب هایی که او توانسته است آراء خودش را در باب فلسفه سیاست مطرح کند.کتاب«پیرامون انقلاب اسلامی»و کتاب «پیرامون جمهوری اسلامی»است.در این دو کتاب آخرین آراء مطهری مطرح شده است.یکی از امتیازات شهید مطهری این است که ایشان زمان استقرار نظام را هم شاهد بودند لذا،سخنانش کمتر دارای جنبه آرمان گرایی و ایدهآل نگری بوده و با واقعیت های اجتماعی سازگارتر است.

مطهری بحثش را از جای بسیار نیکویی آغاز می کند.ایشان چون در مرحله اول یک متکلم و فیلسوف است لذا با این مسأله هم عقلی برخورد می کند و سؤال می کند.

مبنای حاکمیت چیست؟

مطهری میپرسد،به زبان فیلسوفان سیاست،مبنای مشروعیت سیاسی چیست؟وی در پاسخ به این سؤال،چند مبنا را ذکر می کند. فقط به عنوان طرح احتمال می گوید،مبنای حاکمیت اسلامی که با شرایط حاکم اسلامی هم نباید اشتباهش کرد.آیا حقوق طبیعی خاصی است که در یک نژاد است و در نژاد دیگر نیست.در پاسخ می گوید،این نیست.دوباره میپرسد آیا مبنای حاکمیت اسلامی حق الهی است اگر حق الهی باشد تصریح می کند که بر این مبنا شکل حکومت ولایت بر جامعه است نه وکالت و نیابت از جامعه مبنای سومی که مطهری احتمال میدهد این است که چه بسا نوعی آریستوکراسی و اشرافیت قائل باشیم.نخبگان،نخبگان فیلسوف. نخبگان عارف،و....در مرتبه چهارم می گوید نکند مبنای حاکمیت رأی مردم و شورا و اجماع باشد.آنچه مردم به رضایت دارند،خدا هم به آن راضی باشد،می گوید این نظریه اهل سنت است و بعد در انتهای این نظریه ها،احتمالی را مطرح می کند و این احتمال با فقه شیعه قابل تطبیق اعلام می کند و آن این است که بین زمان حضور معصوم با زمان غیبت معصوم تفصیل قائل شویم.در زمان حضور معصوم قائل به نصب شویم یعنی حاکمیت اسلامی با نصب الهی صورت می گیرد.آنچنان که ائمه اثنی عشر-امیر المؤمنین(ع)و اولاد گرامی اش-همگی با نصب الهی به حاکمیت بر مردم منصوب شده اند.اما در زمان غیبت معصوم(ع)سرنوشت امت اسلامی با رعایت شرایط شرعی به خودشان وانهاده شده است.مطهری ذکر می کند این احتمال بر فقه شیعه قابل تطبیق است.

برابری انسان ها

شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام از نوعی حقوق طبیعی و حقوق فطری برای انسان دفاع کرده و معتقد است پایه همه احکام اجتماعی اسلام بر حقوق فطری بالسویه همه انسان ها مبتنی است.یعنی تمام آحاد انسان فارغ از اینکه مسلمان هستند یا نا مسلمان،مردند یا زن،سفیدند یا سیاه و از هر ملیت و نژاد و مذهب و دین و جنسی که هستند،این ها ذی حقند.

حقوق متقابل مردم و دولت

به نظر استاد مطهری بین مردم و دولت اسلامی حقوق دو طرفه برخوردار است و مردم بر دولت اسلامی حق دارند و دولت اسلامی در برابر مردم مسوول است.دولت نیز بر مردم حق دارد حق طرفینی دولت و ملت.

این به معنای آن است که از مبنای حق نه از مبنای حکم با مسأله سیاست برخورد شده است.مبنای حکم این است که ما صرفاً از وظیفه مردم.از لزوم اطاعت و...سخن بگویم و سیاست را بر مبنای احکام.وظایف و تکالیف بنا کنیم اما مبنای حق این است که بگوییم مردم حق دارند نمایندگان خود را انتخاب کنند،مردم حق دارند در چهارچوب قانون سازگار با دین و در پناه شرع انور ضوابط دینی را اجرا کنند و به مقدرات و سرنوشت خود مسلط باشند.شهید مطهری حکم و تکلیف دینی را نفی نمی کند اما معتقد است حق مردم یا حکم دینی سازگار است.

جمهوریت

شهید مطهری جمهوری اسلامی را جمع و تألیف بین حق مردم یعنی جمهوری و احکام الهی یعنی اسلام میداند متأسفانه بعضی در جامعه ما جمهوری اسلامی را بدون عنایت به رکن رکین جمهوری تنها اسلامی معنی می کنند.آنچنان که ممکن است عده ای هم همواره بخواهند اسلامیت آن را کم رنگ بکنند.جمهوری اسلامی همان گونه که امام میفرمودند نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد.و شاگرد برازنده امام یعنی استاد شهید مطهری در آخرین سال حیات طیبه خود جمهوری اسلامی را تفسیر می کند:جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب رئیس حکومت از سوی عامه است برای مدت موقت و محتوای آن اسلامی است.

آزادی

شهید مطهری نکات بسیار ارزنده ای را درباره آزادی مطرح کرده است.ایشان معتقد است که ما در اسلامی و در هیچ آئینی آزادی عقیده نداریم.اما آزادی تفکر داریم مرادش از آزادی عقیده این است که ما آزاد هستیم به این معنا که حتماً برویم جهل و ضلالت و فساد و گمراهی را انتخاب بکنیم.مثلاً گاو پرستی را انتخاب بکنیم. کسی که این جور امور را جایز میداند و اجازه میدهد.دشمن آزادی است.اما از آن طرف می گوید در مقابل تفکر در جامعه اسلامی آزاد است.

شهید مطهری معتقد است که در تعلیمات اسلامی تعالیم آزادمنشی وجود دارد.بی شک منظور شهید مطهری آزادی های مشروع در اندیشه سیاسی اسلام است و می گوید آنچه که علی انجام داد عین دموکراسی بود.استاد مطهری تأکید فراوانی بر آزادی تفکر دارد و معتقد است که:«اگر در جامعه ما،محیط آزاد برخورد آراء و عقاید به وجود بیاید،به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف هایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل آرا و نظریات خودمان را مطرح کنیم،تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هرچه بیشتر رشد می کند»

ایشان همچنین در این باره نوشتهاند:«اگر جلوی فکر را بخواهیم بگیریم.اسلام و جمهوری اسلامی را شکست داده ایم آینده انقلاب ما در صورتی تضمین خواهد شد که عدالت و آزادی را حفظ کنیم.»ضرورت آزادی تفکر و فراهم آوردن زمینه مناسب آن از نظرگاه شهید مطهری،ناشی از وقوع انقلاب است.وی معتقد است که:«واضح است که به دنبال انقلاب،آزادی از راه میرسد و آزادی به همراه خود،تضاد افکار و عقاید و بحث های فلسفی و کلامی را مطرح می کند.در این هنگام دیگر شمشیر کاری از پیش نمیبرد،اینجا اسلحه مناسب درست و کتاب و قلم است.

صفحه 2

استاد مطهری نتیجه آزادی تفکر را پایداری اسلام دانسته و می گوید:«تجربه های گذشته نشان داده است که هر وقت جامعه از یک نوع آزادی فکری برخوردار بوده است.این امر به ضرر اسلام تمام نشده بلکه در نهایت به سود اسلام بوده است.وی علت در همین رابطه می گوید:«اگر از صدر اسلام در جواب کسی که میآمد و میگفت من خدا را قبول ندارم.میگفتند،بزنید و بکشید،امروز دیگر اسلامی وجود نداشت.اسلام به دلیل باقی مانده که با شجاعت و صراحت با افکار مواجه شده است.

شهید مطهری در مورد آزادی در انقلاب اسلامی معتقد است: «آینده انقلاب ما در صورتی تضمین خواهد شد که عدالت و ازادی را حفظ کنیم...»در جای دیگر می گوید:«اگر این انقلاب اسلامی بخواهد سلب کننده آزادی باشد،این یک آفتی است.»

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است