در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: پیام زن : مهر 1371، شماره 7 ، ؛


چند نكته:

1 قبلاً نیز یادآور شدیم این سلسله مقالات به بررسی بخشی از دیدگاههای استاد شهید مرتضی مطهری در باره مسایل قضایی، سیاسی و اجتماعی بانوان می پردازد و هدف اصلی، ارایه آن بخش از نظرات استاد است كه تا كنون انتشار نیافته است. این مطالب عینا از نوارهای آن مرحوم استخراج شده و به صورت مقاله تدوین یافته است.(1)

2 در پنج قسمت گذشته با دیدگاههای استاد شهید در زمینه حضور سیاسی زن در جامعه آشنا شدیم.

در پایان نیز مسأله انتخابات و شركت بانوان در آن، مورد ارزیابی قرار گرفت.

3 امروز و بعد از گذشت سالها از پیروزی انقلاب و رشد چشمگیر جامعه، شاید طرح بخشی از مباحث تازگی لازم را نداشته باشد و حتی سؤال انگیز باشد اما توجه به محیط و زمانی كه استاد عزیز به ارایه این مباحث پرداخته اند می تواند نمایانگر بخشی از ارزش آن باشد. ما معتقدیم اگر استاد شهید، حضور داشتند و اكنون به طرح این موضوع می پرداختند مباحثی به مراتب كاملتر عرضه می داشتند ولی به هر حال آثار به جای مانده از آن حكیم فرزانه، همه روشنگر و راهگشاست.

4 استاد شهید كتاب ارزشمند نظام حقوق زن در اسلام را در یازده بخش ارایه نمودند.(2) آن بزرگوار در نظر داشت، جلد دوم این كتاب را نیز منتشر كند و فهرست مباحث و بسیاری از فیشهای تحقیق آن را تهیه كرده بود؛ اما افسوس كه این سرمایه بزرگ از جامعه ما گرفته شد. عنوانهایی كه استاد برای جلد دوم در نظر گرفته بود عبارتند از:

حق حكومت مرد در خانواده

حق حضانت كودك

عدّه و فلسفه آن

زن و اجتهاد و افتاء

زن و سیاست

زن در مقررات قضایی

زن در مقررات جزایی

اخلاق و تربیت زن

پرستش زن

اخلاق جنسی، غیرت، عفاف، حیا و ...

مقام مادری

زن و كار در خارج

و یك عده مسایل دیگر.(3)

روش پسندیده استاد (ره) معمولاً چنین بود كه موضوعات و مباحث كتابهای خویش را قبل از تدوین كامل و انتشار، ابتدا در قالب خطابه و تدریس ارایه می نمود تا بتواند آنها را با پختگی بیشتر و ارزیابی جامعتر ارایه كند. از جمله مباحثی كه هم برای جلد دوم نظام حقوق زن در اسلام پیش بینی شده بود و هم توسط استاد شهید به بحث گذاشته شد، «زن و اجتهاد و افتاء»، «زن و سیاست» و «زن در مقررات قضایی» است.

دو موضوع نخست را در مقالات پیشین با بهره گیری از سخنان استاد پی گرفتیم. اینك و در ادامه مبحث «زن و جامعه در نگرش استاد مطهری» به موضوع سوم می پردازیم. با این یادآوری كه در این خصوص و در مسیر این بحث تنها دو نوار از ایشان موجود است.

در این دو نوار ابتدا به تفصیل به مسأله شهادت و گواهی زن پرداخته شده است. آن گاه قضاوت زن و ادله آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.

اینك پس از این مقدمه، توجه شما را به موضوع نخست جلب می كنیم.

* * *

استاد شهید در بررسی مسأله قضاوت توجه به دو مسأله را مهم می شمارد؛ یكی قاضی شدن زن و محدودیتی كه در این خصوص، بویژه در فقه شیعه وجود دارد و یگری گواهی دادن او كه در فقه اهل سنت از محدودیت بیشتری برخوردار است. در مسأله شهادت نیز دو مطلب باید مورد توجه قرار گیرد، یكی معادل بودن شهادت دو زن در برابر گواهی یك مرد، و دیگری كه به قول استاد شهید كمتر به آن توجه می شود و یا اصلاً توجه نمی گردد این است كه «در بسیاری از موارد اساسا شهادت زن قبول نیست. دو زن هم به جای یك مرد قبول نیست بلكه صد زن هم به جای یك مرد قبول نیست. آنها چرا؟»

بر همین اساس، استاد شهید مسایل شهادت و قضاوت را از مسایل مهم می شمارد.

بخش اول:

عدم برابری شهادت زن و مرد

می دانید طولانی ترین آیه قرآن كریم، آیه 282 سوره بقره است كه به آیه دَین معروف است. این آیه در خصوص مبادلات غیر نقدی كه موجب بدهكاری و اشتغال ذمه یك طرف می شود ابتدا توصیه می كند كه برای مرتفع ساختن زمینه مشاجره و اختلاف، این گونه معاملات به ثبت برسد و كاتب نیز مطابق واقع بنگارد. سپس سفارش می كند كه بر این معامله دو شاهد از مردان گرفته شود و اگر دو مرد یافت نشد، یك مرد و دو زن گواه قرار داده شوند. آنچه مورد سخن است همین فراز از آیه و جمله بعد از آن است و تنها جایی از قرآن كه مسأله مورد بحث یعنی برابری شهادت دو زن در مقابل گواهی یك مرد، آمده است همین جا می باشد. متن این فراز چنین است.

... و اسْتَشْهُِدوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالُم فَاِنْ لَمْ یكونا رجلین رَجُل و امْراَتانِ مِمَّن ترْضَوْنَ مِن الشّهداء أن تَضِلَّ اِحْدَیهُما فَتُذكِّرَ اِحْدَیهما الاخْری ...

(و دو گواه از مردانتان بگیرید و اگر دو گواه مرد نبود پس یك مرد و دو زن از گواهانی كه مورد رضایت و اطمینان شما باشند، تا اگر یكی از آن دو زن به خطا و انحراف رفت دیگری به یادش آورد)

مرحوم استاد پس از توضیح اجمالی فرازهای آیه تصریح می كند كه فراز اخیر در مقام تعلیل برابری شهادت دو زن با شهادت یك مرد می باشد.

«در قرآن راجع به اینكه زن می تواند قاضی باشد یا نمی تواند قاضی باشد، چیزی نیست، ولی راجع به شهادت، همین مقدار در قرآن هست. و سپس اضافه می كند:

«در اینجا یك سؤال مهمی پیش می آید و آن سؤال مهم همین است [كه] چرا باید حتما دو زن وجود داشته باشد؟ به اصطلاح، فلسفه این كار چیست؟»

فلسفه عدم برابری شهادت زن و مرد

استاد شهید بعد از ذكر دو فرضیه و رد آنها پاسخ خویش را به استناد خود آیه شریفه و نیز روایات مربوط بیان می دارد. شما نیز در اینجا ابتدا با توضیحات و پاسخ استاد در باره دو تحلیل نخست، آشنا می شوید. آن گاه دیدگاه خود آن حكیم فرزانه را خواهید خواند.

1 ضعف عقلانی!

استاد توضیح می دهد تحلیلی كه غالبا مورد تكیه دیگران قرار می گیرد و اسلام را متهم می كنند این است:

«می گویند اسلام چون زن را ناقص العقل می داند می گوید به اینكه شهادت دو زن برابر است با شهادت یك مرد و یك چیزی اینجا اضافه می شود و آن این است:

عقل جوهر انسانیت است و «ما به الامتیاز»(4) انسان یا غیر انسان است. پس موجودی كه از لحاظ این جوهر و از لحاظ این «ما به الامتیاز» نصف موجود دیگر باشد پس آن موجود، نصف انسان است! وقتی انسانیت انسان به عقل باشد و اینجا از لحاظ شهادت، عقل زن مساوی با نیمی از عقل مرد شمرده شده است، پس در اسلام انسانیت زن مساوی است با نیمی از انسانیت مرد. این حرفی است كه اغلب در كتابها می نویسند.»

شهادت به محسوس نه معقول

استاد سپس تصریح می كند به طور مسلم این فرض نمی تواند درست باشد و علت عدم صحت این تحلیل را این گونه توضیح می دهد:

«برای اینكه باب شهادت، به چیزی كه ارتباط ندارد عقل است. شهادت به معقول جایز نیست؛ معتبر هم نیست؛ شهادت هم نیست. شهادت، شهادت به محسوس است. اصلاً در برابر شهادتها به طور كلی شهادت در مورد محسوسات است. [یعنی این] كه یك كسی بگوید فلان جریان را دیدم یا فلان جریان را شنیدم. [در حالی كه] معقولات مربوط به معلومات است.»

سپس برای توضیح بیشتر مثالی را ارایه می دهند:

«اگر فرض كنید ما دو نفر طبیب داشته باشیم؛ یكی مرد و یكی زن. اگر استنباط طبیب مرد یك چیز باشد و استنباط طبیب زن، یك چیز دیگر، ما در اینجا اگر بگوییم رأی دو طبیب زن مساوی با یك طبیب مرد است، این معنایش این است كه معقول زن ضعیفتر از معقول مرد است. معقول یعنی استنباط. [یعنی] استنباط زن ضعیفتر از استنباط مرد است و چون گفته اند دو تا زن مساوی با یك مرد است پس معلوم می شود عقل دو زن مساوی است با عقل یك مرد.

ولی ما نه در باب معقولات (یعنی در باب شهادتهای عقلی) چنین چیزی داریم و لهذا اگر كسی مریض باشد و بخواهد به طبیب مرد مراجعه كند یا به طبیب زن، اگر گفتند طبیب حاذق، [دیگر[ فرق نمی كند مرد باشد یا زن.

و نه این جور چیزها اسمش شهادت است. اسمش هم شهادت نیست [بلكه] رأی است.»

در پایان ارزیابی این فرضیه، نتیجه گیری می كنند كه مسأله شهادت را نمی توان به پای قوت و ضعف عقل گذاشت. چون ارتباطی به آن ندارد و به قول استاد «نه با عقل مرد كار دارد نه با عقل زن كار دارد. چیزی نیست كه بخواهد حل و فصلش با عقل باشد. می گوید چیزی را كه دیدی بیا بگو كه آن را دیدم. چیزی را كه شنیدی بیا بگو كه این را شنیدم. این اصلاً مربوط به عقل نیست.»

2 نقصان عدالت و ضعف پرهیزكاری!

می دانید همان گونه كه در همین آیه شریفه نیز آمده است یكی از شرایط شاهد مسأله تقوای دینی در حد عدالت است. فرضیه دوم با توجه به همین ویژگی شهادت است. بیان استاد به خوبی گویاست.

«آیا می شود گفت علت اینكه شهادت دو زن مساوی است با یك مرد به این جهت است كه تقوای دو زن برابر است با یك مرد؟ عدالت دو زن برابر است با عدالت یك مرد؟ یعنی عدالت مرد استحكام بیتشری دارد و عدالت زن طبعا استحكام كمتر؟»

آن گاه در مقام رد این احتمال یادآور می شوند كه مسأله عدالت موضوعی است كه در موارد دیگری نیز مطرح است. از جمله در امام جماعت كه عدالت شرط است. و می دانیم كه مرد نمی تواند در جماعت به زن اقتدا كند. «ولی مسلم، این مربوط به عدالت زن نیست و لهذا زنهای دیگر می توانند به یك زن اقتدا كنند. این جور نیست كه عدالت زن ضعیفتر شمرده شده [باشد.]»

سپس به شكل انكاری اضافه می كنند:

«چطور می توانیم این مطلب را بگوییم كه در اینجا به طور كلی عدالت زن و وثوق به زن، ضعیفتر شناخته شده است؟! یك فرضیه و احتمالی است؛ اما آنچه خود قرآن تعلیل كرده است سوای این است.»

و با این یادآوری كه با وجود تعلیل قرآن جایی برای جستن توجیه دیگر نیست به سومین و چهارمین تحلیل می پردازند.

3 برتری احساسات

استاد شهید در مقام تفسیر و توضیح علتی كه خود آیه شریفه آورده است دو احتمال را به تفصیل مطرح می كنند. نخست این احتمال را بررسی می كنند كه عدم برابری، ریشه در توان هر یك از زن و مرد در حفظ و ضبط دارد و آن گاه به ارزیابی احتمالی دیگر می نشینند كه ممكن است این مسأله ناشی از برتری احساسات بانوان باشد. گرچه استاد ابتدا به موضوع حفظ و نسیان پرداخته و سپس احتمال دوم را تقویت نموده اند لیكن از آنجا كه در جلسه بعد، از تقویت احتمال دوم عدول كرده به تفسیر اول متمایل شده اند ابتدا به دومین تفسیر می پردازیم.

قبل از ملاحظه بیان استاد یادآور می شویم كه این دو احتمال تفسیری مربوط به جمله «أن تضل احدیهما فتذكر احدیهما الاخری» می باشد. توضیح اینكه همان گونه كه گذشت جمله مذكور در مقام بیان علت این است كه چرا باید دو زن جایگزین یك مرد شود؟ تعبیر «ان تضلّ» را چگونه باید معنا كنیم؟ آیا به معنای گم شدن است كه در نتیجه مربوط به فراموشی می شود و یا به معنی گمراهی است كه می تواند عمدی و ناشی از مقدم داشتن عواطف و احساسات خویش و نادیده گرفتن حق باشد؟

توضیحات مقدماتی استاد در باره تفسیر مورد بحث چنین است:

«شهادت و قضاوت هر دو از مسایلی هستند كه با احساسات انسان زیاد، سر و كار دارد؛ زیرا انسان وقتی در مورد حقوق شهادت می دهد [در حقیقت[ به «لَه» كسی شهادت می دهد و «علیه» كسی [دیگر] شهادت می دهد. در موضوع زن این مطلب را گفته اند كه زن و مرد از لحاظ غرایز، درست است كه یك مشابهاتی میان آنها هست ولی از لحاظ عواطف، تفاوت از زمین تا آسمان است ... مثلاً حس علاقه به فرزند را مرد دارد، زن هم دارد. در این علاقه به فرزند، نمی شود گفت زن علاقه اش بیشتر از مرد است. شوهر به زن علاقه مند است. زن نیز به شوهر علاقه مند است. نمی شود گفت علاقه زن به مرد بیشتر است از علاقه مرد به زن طبعا. ولی یك چیز دیگر هست [و آن اینكه] عواطف زن در این موارد از عواطف مرد قویتر است. مقصود این است، یعنی حالت زن، زن سریع التأثر است. در این گونه موارد از مرد تأثرش سریعتر است. به عبارت دیگر جوشانتر است؛ زودتر به غلیان می آید، یعنی اگر خبر یك حادثه سوئی به پدر برسد و به مادر برسد، با اینكه در عمق روح معلوم نیست مادر بیش از پدر علاقه مند باشد ولی مادر زودتر به جوش می آید و به حركت می آید. زودتر منبعث می شود. زن، هم از لحاظ محبت و هم از لحاظ خشم سریع التأثرتر است و به همین دلیل هم زود اشكش جاری می شود و می گرید.»

سپس استاد اضافه می كند:

«باب شهادت و باب قضاوت به احساسات كار دارد، یعنی ممكن است زن در یك مورد كه باید شهادت بدهد، حقیقت یك جور حكم بكند، ولی احساسات زن آنجا جور دیگری حكم بكند، یعنی آن كسی كه حقیقت را می خواهد شهادت بدهد كه علیه آن [دیگری] تمام می شود، یك التماسی، یك خواهشی، یك گریه ای كافی است كه روح او را منقلب كند. این نه مربوط به ضعف عقل است و نه مربوط به ضعف ایمان و ضعف عدالت؛ بلكه مربوط به این حالت احساساتی بودن است. این در میان خود مردها هم هست. ما بعضی از مردها را می گوییم مردهای احساساتی. این معنایش این نیست كه اینها احساساتی هستند و عقلشان از مردهای دیگر كمتر است، یا ایمان و تقواشان از مردهای دیگر كمتر است بلكه جوشش و تأثیر آنها از دیگران بیشتر است.»

استاد شهید پس از این توضیحات نتیجه گیری می كنند كه به احتمال بسیار قوی علت عدم برابری شهادت زن و مرد «برای این است كه زن بیشتر از مرد متأثر می شود.» و این امری است كه به برتری احساسات زن مربوط می شود.

البته همان گونه كه اشاره شد استاد شهید در جلسه بعد در ادامه همین بحث یادآور می شوند «بعد كه در مضمون آیه هر چه بیشتر تأمل كردیم و در روایتهایی هم كه اشاره ای به این مطلب هست دقت كردیم می بینیم بیشتر، توجه به انحراف از راه نسیان است نه انحراف عمدی كه از روی عاطفه [است]. روایت هم همین مطلب را می گوید.»

4 ضعف نسبی حافظه و ضبط

می دانیم همان گونه كه استاد شهید نیز یادآور شده اند «در شهادت، احساس شرط است. باید شاهد احساس كرده باشد.» علاوه بر شرط عدالت در شاهد ویژگی دیگری نیز برای آن ذكر می كنند. این شرط عبارت از حافظه و ضبط است. یعنی از نظر حافظه ضعیف نباشد. بتواند مطلب را به خوبی در ذهن بسپارد. این خصوصیت به ویژه در بحث خبررسانی كه در فقه و اصول مطرح است مورد توجه قرار گرفته است و علاوه بر شرط عدالت گفته اند راوی باید «ضبّاط» باشد. اگر راوی فردی باشد كه عدالت او مسلم باشد ولی قوه حافظه او چندان خوب و رضایتبخش نباشد و زیاد فراموش كند دیگر گفته او را معتبر نمی دانند.

در بحث كنونی نیز از آنجا كه شهادت مربوط به امری حسی است آیا می توان گفت ضبط و قوه حافظه زن از مرد كمتر است و از همین روی شهادت او با شهادت مرد برابری نمی كند؟

استاد شهید پاسخ مثبت این سؤال را مبتنی به یكی دو توجیه می كند:

«یكی اینكه [بگوییم]اساسا، به طور كلی حفظ و ضبط زن از مرد كمتر است؟ یا نه [فقط] در مسایل این جوری كه می خواهد شهادت بدهد حفظ و ضبطش كمتر است؟ یعنی انسان به هر موضوعی كه زیاد توجه دارد، موضوعاتی كه مورد علاقه اش هست، در آن موضوعات حفظ و ضبطش خوب است ولی در موضوعاتی كه مورد علاقه اش نیست، كمتر به یادش می ماند، چون مورد علاقه اش نیست. مسایلی كه مورد شهادت واقع می شود (كه از جمله همین است كه در اینجا ذكر شده است) مسأله ای است كه از حدود كارهای زن خارج است؛ كارهای بیرونی است.»

طبیعتا زنی كه بر اساس احساس وظیفه مهم خویش، تلاش عمده خود ا در چارچوب خانواده و تربیت فرزندان قرار داده است همان گونه كه استاد شهید یادآور شده اند «توجهش به مسایل بیرونی كه مثلاً برادرش یا شوهرش یا همسایه ها با یكدیگر یك معامله ای كرده اند و در آن معامله، قراردادشان این طور بود یا آن طور بود، از موضوعاتی است كه طبعا مورد توجه او نیست [و] چون طبعا مورد توجهش نیست حفظش در این مورد ضعیف است. آیه قرآن هم [كه این گونه فرمود] تكیه اش روی حفظ و ضبط است؛ نه تكیه اش روی عقل است، نه تكیه اش روی ایمان و عدالت. فرمود:

«أن تضلّ احدیهما فتذكر احدیهما الاخری»

«دو تا زن باشد نه یكی تا اگر دیگری به یادش نبود آن دیگری به یادش بیاورد.»

شهید مطهری یادآور می شوند كه اغلب مفسرین نیز این جمله را مربوط به نسیان دانسته اند. البته بعضی از مفسرین نیز احتمال قبلی را پذیرفته اند. آن گاه در پایان این بخش مجددا تأكید می كند:

«به هر حال لزوم گواهی دو زن در موقعی كه شهادت یك مرد لازم است، لزوم گواهی دو زن مربوط به ضعف عقل نیست. كما اینكه مربوط به ضعف عدالت هم نیست. یا مربوط به این است كه حفظ زن، لااقل در مسایل حقوقی یعنی مسایلی كه خارج از محیط خانوادگی و خارج از محیط كار زن است، از مرد كمتر است و «أن تضل احدیهما فتذكر احدیهما الاخری» این را بیان می كند، یا نه [بلكه] مربوط به این است كه احساسات او غلیان بیشتری دارد و احساسات او، زود او را از حقیقت منحرف می كند و فكر می كند كه اگر من اینجا خلاف را بگویم بهتر است برای اینكه ترحمی كردم، رحمی كردم و ...»

* * *

چنان كه در آغاز آوردیم بررسی مسأله شهادت زن از دو نظر مورد توجه است، یكی عدم برابری شهادت زن و مرد در مواردی كه گواهی زن پذیرفته شده است و دیگری عدم پذیرش اصل شهادت او. آنچه تا كنون تحت عنوان بخش اول خواندید اختصاص به بررسی موضوع اول داشت. در بخش بعد، مسأله عدم پذیرش شهادت زن مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.

البته استاد شهید برای بخش اول تكلمه ای در خصوص بررسی یكی از جملات امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه آورده كه آن را به همراه بخش دوم در قسمت بعد خواهید خواند. ان شاءاللّه .

پاورقی:

1 جملاتی كه بین گیومه قرار گرفته است عین جملات و مطالب استاد است.

2 عناوین بخشهای مذكور عبارتند از:

خواستگاری و نامزدی

ازدواج موقت

زن و استقلال اجتماعی

اسلام و تجدد زندگی

مقام انسانی زن از نظر قرآن

مبانی طبیعی حقوق خانوادگی

تفاوتهای زن و مرد

مهر و نفقه

مسأله ارث

حق طلاق

تعدد زوجات

3 سیری در آثار استاد شهید مطهری، ص103.

4 آنچه مایه تمیز و جدایی انسان از غیر انسان است. 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است