در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: روزنامه ایران، ابراهیم زاده، مهدی ؛


« فلسفه ایشان می توانست بین آن چه از غرب به شرق آمده است و آن چه در خود شرق ذخیره بوده و هست داوری کند » علامه طباطبایی

شهید مطهری در بررسی سیر تاریخی جریان های فکری و حرکت های روشنفکری دینی در ایران معاصر از جایگاه مهمی برخوردار است.

در یک نگاه کلان به مجموعه جریان های روشنفکری دینی در دوران معاصر با شهید مطهری می توان رویکردهای عمده زیر را مشاهده کرد:

جریانی که بر اساس علوم طبیعی و زیستی به تفسیر روشنفکرانه دین می پرداخت، که از نمونه های آن در ایران می توان به مهندس بازرگان و تلاش های او در ارائه مفاهیمی همچون توجیه مبدأ با اصل دوم ترمودینامیک (کهولت و آنتروپی) و معاد با اصل اول از اصول ترمودینامیک (بقای ماده و انرژی) اشاره کرد.

جریان بازگشت به خویشتن و رویکرد جامعه شناختی به دین، متأثر از دیدگاه های کلاسیک قرن بیستم که دکتر شریعتی و تلاش های او را می توان نماینده مهم این جریان دانست.

نگرش مارکسیستی به دین و ارائه تفسیرهای مارکسیستی از آموزه های دینی هم جریان پررنگی است که در آثار روشنفکران معاصر شهید مطهری در قالب اندیشه هایی مانند «جامعه بی طبقه توحیدی» و «ابوذر خداپرست سوسیالیست» و نمونه های دیگری از این دست فراوان است.

افزون بر مختصات ویژه جریان های روشنفکری معاصر با شهید مطهری مطلب دیگری که در تحلیل نقش مهم استاد در تحولات فکری ایران معاصر باید مدنظر قرار بگیرد، پیشینه ورود مباحث فلسفی دنیای جدید به ایران و رویکرد شهید مطهری در این زمینه با توجه به شرایط خاص زمانه ایشان است.

واقعیت آن است که از زمان نخستین رویارویی های ایرانیان با تحولات دنیای مدرن بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم بود تا آشنایی ایرانیان با دنیای جدید به لایه های فلسفی دنیای جدید برسد.

وقتی برای نخستین بار در جنگ های ایران و روس ایرانی ها به واسطه بی بهره بودن از توپ های جنگی از ارتش روسیه شکست خوردند، غرب جدید را در آینه توانمندی های نظامی و فنی آن دیدند و این گونه بود که نخستین تلاش های نخب گان جامعه ایرانی به سمت حرکت برای پر کردن این خلأ در قالب تأسیس دارالفنون و توجه به لایه های بیرونی فرهنگ و تمدن شکل گرفت.

بررسی اقوال و آثار افرادی چون میرزا ملکم خان و دقت در رویکرد تکنیک زده و سطحی آن ها در تحلیل مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی جامعه ما در این زمینه خالی از لطف نیست: «ترقی و اصول نظم را فرنگی ها دو، سه هزار سال پیش از این مانند اصول تلغرافیا (تلگراف) پیدا کرده اند و روی یک قانون معین ترتیب داده اند؛ همان طور که تلغرافیا (تلگراف) را می توان از فرنگ آورد و بدون زحمت در تهران نصب کرد، همان طور نیز می توان اصول نظم ایشان را دریافت کرد و بدون معطلی در ایران برقرار ساخت؛ ولی چنانچه مکرر عرض کردم و باز هم تکرار خواهم کرد، هرگاه بخواهید اصول نظم را خود شما اختراع کنید، مانند این خواهد بود که بخواهید علم تلغرافیا (تلگراف) را از پیش خود پیدا کنید.»

بعدها در زمان مشروطه، به واسطه گسترش ارتباطات و مسافرت تجار و روشنفکران به دنیای جدید مباحثی در لایه های عمیق تر فرهنگ و تمدن جدید هم برای نخب گان جامعه مطرح شد که موجب شد سطح گفت و گوها از فکر کردن در مورد اتفاقات ناباورانه صنعتی به گفت وگو از پیش زمینه های سیاسی اندیشه پیشرفت و مباحثی همچون قانون و قانونگرایی و مشروطه و مشروعه و ... ارتقا یابد.ویژگی دیگر این دوران ورود جدی تر علما به عرصه نظریه پردازی در باب نسبت ما با دنیای جدید بود.

هر چند کتاب هایی مانند «تقریر دکارت» که با نام «اصول حکمت دیکرت» به وسیله ملا الآزار همدانی زودتر از سیر حکمت در اروپای محمد علی فروغی در ایران چاپ شده بود اما نخستین اثری که تأثیرگذارتر بود را باید همان سیر حکمت در اروپای فروغی دانست که بیش از ۱۰۰ سال پس از نخستین آشنایی های ما با غرب جدید از نخستین ترجمه های ناقص ما از فلسفه غرب بود.

هرچند در بررسی نحوه پدید آمدن آثاری مانند سیر حکمت در اروپا و بسط و ترویج ترجمه از اندیشه های چپ در این دوران، رد پای پررنگ سیاسیون را که با وابستگی به احزاب و با هدف تدوین دقیق تر ایدئولوژی های سیاسی و نه برای فلسفه خواندن و آشنایی با لایه فکری و فلسفی دنیای جدید به این ترجمه ها اقدام می کردند، به وضوح می توان مشاهده کرد.

در این سیر تاریخی بود که نخستین اثر جدی در نقد لایه فکری فلسفی غرب جدید با پشتوانه فکری، فلسفی فرهنگ دینی ما یعنی «اصول فلسفه و روش رئالیسم» از سوی علامه طباطبایی(ره) ارائه شد.کتابی که به تعبیر شهید مطهری(ره) در مقدمه آن، حاصل دغدغه علامه برای تألیف یک دوره فلسفه بود که هم مشتمل بر تحقیقات گرانمایه ۱۰۰۰ سال فلسفه اسلامی باشد و هم آرا و نظریات فلسفی جدید در آن مورد توجه قرار گیرد.

کتاب شامل ۱۴ مقاله با عناوین زیر است:

در معرفی فلسفه ( فلسفه چیست؟)

رئالیسم و ایده آلیسم،

علم و ادراک،

ارزش معلومات،

پیدایش کثرت در علم،

ادراکات اعتباریه،

مباحث وجود،

امکان و وجوب جبر و اختیار،

علت و معلول،

امکان و فعلیت، حرکت، زمان،

حدوث و قدم، تقدم، تأخر،معیت،

وحدت و کثرت،

ماهیت جوهر و عرض و

خدای جهان و جهان.

هرچند به واسطه برجستگی جریان های چپ و مارکسیستی در آن دوران برخی مباحث آن نظیر ماتریالسیم دیالکتیک شاید امروز مورد توجه نباشد اما به لحاظ قوت فلسفی مباحث مطرح شده در آن هنوز هم به عنوان یک کتاب مهم در نقد جریان های حس گرایانه و عقلگرایانه غربی و ترسیم و تبیین اصول کلی فلسفه اسلامی قابل بررسی جدی است.

کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم در واقع درس های علامه بود که با حواشی و پاورقی های استاد مطهری در فضایی که از سال های قبل با بصیرت و تیزبینی امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(ره) در تجدید حیات فلسفی و عرفانی حوزه های علمیه فراهم شده بود، ظهور کرد، اما تبیین و نشر آن به خصوص در جمع های روشنفکری و دانشگاهی و بیان مباحث علامه با زبان و ادبیات متناسب با زمان به وسیله شاگرد برجسته امام(ره) و علامه طباطبایی(ره) حرکت برجسته ای در فضای روشنفکری دینی ما بود که خلأ ادامه آن حرکت هنوز هم در بررسی عمیق نظام های آموزشی حوزه و دانشگاه احساس می شود.

در این زمینه البته نقدهایی هم به شیوه کار شهید مطهری در روش کارشان وارد شده است که بیشتر آن ها مربوط به دسترسی ایشان به منابع فلسفی غربی از طریق منابع ترجمه شده فیلسوفان غربی است.

به هر حال آن چه در مورد ایشان ویژگی دارد و بیشتر جلب توجه می کند، درک درست و عمیق از فلسفه اسلامی و ظهور ایشان از حوزه، به عنوان جدی ترین نهاد تولید فکر در جامعه ما در زمانی است که جریان روشنفکری ما با ترجمه یا علم زدگی و ایدئولوژی زدگی روزگار می گذراند.

توصیف آیت الله جوادی آملی از جایگاه شهید مطهری و استفاده ایشان از طرح احیای تفکر اسلامی علامه طباطبایی(ره) در این زمینه شنیدنی است:

«در بیش از ۳۰ سال که علامه طباطبایی (ره) این رحل احیای تفکر اسلامی را در حوزه قم پهن کردند، شاگردان زیادی در محضر ایشان بودند.عده ای در مرحله اول حضور پیدا کردند و در مرحله دوم موفق نشدند، عده ای در مرحله دوم بودند، در مرحله سوم نبودند، گروهی در مرحله سوم بودند در مرحله چهارم و پنجم نبودند، عده معدودی بودند که همه این مراحل را با استاد بودند و در همه مراحل حضور علمی داشتند هم در نحوه تدریس حکمت متعالیه و هم در عرفان و هم در تفسیر و هم در حدیث حضور همه جانبه داشتند، گروه کمی بودند که یکی از آن ها، بلکه یکی از مهم ترین آن ها را می توان آیت الله مطهری(ره) دانست.ایشان در کنار سفره ای نشست که فلسفه اش پخته بود زیرا بعد از التیام بین فلسفه اشراق و مشاء و بعد از حضور عرفان و برهان در خدمت قرآن این فلسفه پخته شد، کامل شد، رسا شد»

از طرف دیگر همان طور که گفته شد، شهید مطهری پس از به دست آوردن سرچشمه های فکر فلسفی اسلام با درک اوضاع و شرایط، با استفاده از ظرفیت ها و نیز زبان نظام علمی دانشگاه وارد نقادی جو مدرنی شد که در آن ایام در فضای فکری و فرهنگی ایران غلبه داشت، کاری شبیه به کار امام خمینی(ره) در بعد سیاسی و مهار فکر دموکراسی و جمهوری و وارد شدن در این عرصه با نظریه ولایت فقیه.

توجه و احترام ویژه افرادی مانند سیدحسین نصر به استعداد ویژه شهید مطهری در این زمینه قابل توجه است.گویا شهید مطهری(ره) آن گونه که در کتاب «در جست وجوی امر قدسی» و جاهای دیگر آمده است، از امیدهای طرح سنت گرایی نصر برای احیای فلسفه صدرایی در دوران معاصر بوده است.

منابع و پی نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است