در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: روزنامه ایران سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵، ذاکر، صدیقه ؛


وضعیت بحران زده و آشفته انسان عصر حاضر بر هیچ کس پوشیده نیست. اما، آنچه در جست وجوی علل این بحران به خصوص از چشم افراد غیر متخصص مغفول می ماند، مبانی و اصول نظام یا نظام های فکری موجود در جامعه است که گاه آثار و نتایج آن ها در واقع موجب بروز چنین تنش ها و ناآرامی هایی گردیده است.

هر فردی به طور طبیعی نگران آینده و سعادت خویش است و همین دغدغه انسانی همواره مدخلی برای گرمی بازار مکاتب و نظام های اندیشه متعدد و متنوع بوده است. کسانی هم که جذب چنین اندیشه هایی می شوند با دل سپردن به روش ها و الگوهای سلوکی آن مکاتب عملاً گام در مسیری می گذارند که نمی دانند از کدام مبدأ سرچشمه گرفته و مبتنی بر کدام تصویر از تعریف انسان و ملاک سعادت وی است. نتیجه هم می شود همین بی سامانی و پریشانی که گریبانگیر عصر ما است.

در این فرصت کوشیده ایم در حد بضاعت خود چند تعریف از چیستی حقیقت انسان را مقایسه و آثار و لوازم هر یک را روشن سازیم. دو متفکر از مشرب اگزیستانسیالیسم: یک روانشناس و روانپزشک: دکتر ویکتور فرانکل؛ یک فیلسوف: مارتین  هایدگر و یک فیلسوف متکلم از اسلام: استاد شهید مرتضی مطهری(ره)

دکتر ویکتور. ا. فرانکل (۱۹۹۸- ۱۹۰۵)(۱) مؤسس مکتب سوم وین و پایه گذار معنی درمانی(۲) در روان درمانی و از پیشگامان روانشناسی هستی گرا(۳) است. این یکی از وجوه اهمیت او است. جهت دیگر در پرداختن به امر دین و روانشناسی دین است،(۴) خصوصاً که وی ناظر به آرای بزرگانی در روانشناسی از قبیل زیگموند فروید و کارل گوستاویونگ بوده است. وی همچنین ماکرو تئوریسین است، یعنی از جمله کسانی است که از طریق بنیادگذاری تئوری های عام فراتجربی، به تحلیل دین می پردازد(۵)

مارتین هایدگر(۶)(۱۹۷۶- ۱۸۸۹) از جمله بزرگ ترین و مبتکرترین فیلسوفان قرن بیستم است که نفوذ او از سطح رشته علمی اش فراتر رفته و الهیات، روانشناسی و... را هم تحت تأثیر خود قرار داده است. وجه دیگر اهمیت وی در پرداختن به نظام فلسفی بر خلاف اکثر فیلسوفان اگزیستانسیال است تا از طریق آن بتواند سؤالات مختلف درباره جهان را پاسخ دهد(۷)

مرتضی مطهری (۱۳۵۸- ۱۲۹۸) بدون شک یکی از برجسته ترین متفکران جهان اسلام است. اهمیت مطهری (ره) در جامع الاطراف بودن، روشمند بودن، نظام فکری داشتن و پرداختن به مسائل و مشکلات روز است. وی با غنای فکری که از قبل تحصیل در حوزه های بزرگ علمیه و تلفیق آن با علوم روز از جمله فلسفه های معاصر، کلام جدید و... حاصل کرده بود و در پرتو توجه به سؤالات فکری نسل جوان پیرامون این مسائل، حیات نورانی فکری و علمی خویش را در دوره پر تلاطم و آشوب زده اجتماعی سیاسی دهه های چهل و پنجاه آغاز کرد و با ارائه اندیشه های ناب اسلامی در حوزه های مختلفی چون فلسفه، فقه، اخلاق و خصوصاً کلام به تنویر افکار عمومی جامعه و جوانان به طور خاص پرداخت. حفظ روشمندی در تمام سازمان و نظام فکری وی را در جهت یافتن رخنه ها و خلل ها و حرکت منطقی به سمت پاسخ توانمندی فوق العاده ای بخشیده که ضمن پاسخ دادن به مسأله، ذهن مخاطب را نیز به سوی روشمند بودن سوق می دهد.

مطلب آخر آنکه انگیزه شکل گیری مقاله بدین شکل علاوه بر اهمیت علمی و فکری این متفکران یافتن پاسخی برای سؤالی است که از مدت ها پیش ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده است. اینکه اگر از حوزه دین (اسلام) خارج شویم، «دیگران در مثبت ترین حالت چه تصویری از انسان ارائه می دهند».

بر این اساس، پس از پرداختن به ضرورت طرح مسأله انسان شناسی ابتدا آرای فرانکل و هایدگر و سپس رأی شهید مطهری (ره) به عنوان نماینده حوزه دینی طرح گردیده تا در پرتو مقایسه و تطبیق، تفاوت ها و شباهت ها آشکار گردند. سومین بخش هم به تحلیل و ارزیابی اختصاص یافته است.

۱-  ضرورت انسان شناسی

 حضور انسان در هستی و آشنایی او با خود و جهان پیرامونش با پرسش هایی بنیادین درباره چیستی حقیقت آدمی، نسبتش با جهان اطراف، هدف از پیدایش حیات و خلقت و... همراه بوده که سبب شکل گیری مکاتب مختلف با آرایی متنوع گردیده است. بدون تردید، یکی از مهم ترین اهداف مکاتب فلسفی، کلامی، اخلاقی و... یافتن پاسخی برای این پرسش های اساسی و جاودانه بشر است چرا که این پرسش ها سراسر زندگی ما را به خود مشغول می دارند، در هر مرحله ای پاسخی نو می طلبند ، عمده ترین دغدغه طول زندگی بشمار می روند و برخاسته از عمق وجودند. پرسش هایی که پاسخشان به منزله روحی در کالبد این زندگی است و به آن حیات، نشاط، شادابی، عشق و حرکت می دهد.

مهم ترین و به تعبیری اساسی ترین این پرسش ها شناخت حقیقت خودمان و جایگاهی است که در عالم هستی از آن برخورداریم. در واقع، اینکه آدمی دارای موقعیت ویژه ای در عالم هستی است، چندان برای کسی جای انکار ندارد. فهم تفاوت انسان از سایر موجودات پیچیدگی خاصی ندارد که آن را دشوار نماید. اما، آنچه عموماً محل تردید و موجب اختلاف دیدگاه ها نسبت به حقیقت انسان شده تحلیل منشأ و خاستگاه این تفاوت، آثار و لوازم آن و نیز بازشناسی موقعیت انسان در مجموعه آفرینش و جهان هستی است.

جدا افتادگی جریان اندیشه و تفکر از هم در غرب و شرق، رشد روند جدایی مسیر تفکر از دین در غرب طی چندین قرن متوالی تا سر حد انکار آن و نیز تفاوت زاویه دید(۸) انسان غربی و انسان شرقی از جمله مهم ترین عواملی است که به اختلاف پاسخ ها با فاصله ای گاه طی نشدنی دامن زده است.

روشن است که حاصل چنین تحلیل هایی جز تولید بی هویتی و سردرگمی در عالم رهاورد دیگری نداشته و ارمغانی غیر از ترویج اضطراب و احساس پوچی و بی هدفی در بر نخواهد داشت.

اگزیستانسیالیسم در اوایل قرن بیستم، فریاد بلند و اعتراض آمیزی به این اوضاع آشفته به منظور بازیابی هویت انسانی بود که اتفاقاً نگاه های بسیاری را به سمت خود جلب کرد و تأثیرات فراوانی را در عرصه های مختلف معارف بشری بر جای گذارد و سر منشأ بازنگری هایی در علوم از جمله فلسفه و روانشناسی شد. ژرفای این تغییر نگرش هم چنان که در خود غرب آثار بسیاری به همراه داشت، به عمق جوامع شرقی و اسلامی از جمله ایران نیز نفوذ کرد و با در انداختن طرحی نو در ذهن و زبان مخاطب مسلمانی که علیرغم غنای فرهنگی و دینی خود به دلایل متعدد از آن غافل شده و در هاله ای از خود باختگی فرهنگی و سر در گریبانی به سر می برد، جاذبه هایی ایجاد کرد که جوانان و حتی اندیشمندانی را با خود همراه و هماهنگ نمود.

روح حیات پرور و درد دین آشنای شهید مطهری (ره) او را بر آن داشت تا با کنکاش در اضلاع مختلف دین و در قالب بحث های گوناگون به ارائه تصویر اسلام از چیستی حقیقت آدمی، موقعیت و جایگاه وی در عالم و نیز تبیین اوصاف انسان کامل که نمونه تمام عیار رشد انسانی در مکتب دینی است، بپردازد و از این رهگذر عطش اندیشه های حق طلب را به سرچشمه زلال و گوارایی رهنمون سازد که هیچ سرابی در پی آن نباشد. او انسانی را برای ما تعریف می کند که تفاوت های اساسی و بنیادین با سایر دیدگاه ها دارد و لذا آثار و نتایجی بر زندگی و نگاه چنین انسانی به عالم مترتب است که جای دیگر قابل تصور نیست.

۲ - تحلیل چیستی حقیقت انسان

سخن از حقیقت انسان، سخن از اوصاف و ویژگی های ذاتی موجودی است که پیچیدگی های فراوان و اضلاع متعدد دارد. بنابراین، به یک تعریف کوتاه یا عبارتی مختصر نمی توان اکتفا نمود.

بدین ترتیب، باید به سراغ وجود آدمی رفت و بخش های مختلف وجود او را کاوید، لایه های ظاهری را کنار زد و از زوایای گوناگون به ابعاد ناپیدای او نگریست تا آنچه فرا چنگ محقق می آید از خطا و اشتباه کلی مصون بماند و دست کم بخشی از آن حقیقت گسترده را منعکس نماید. این نگاه تطبیقی با توجه به این نکته به طرح و بررسی آرا پرداخته است.

۱- ۲-  تفاوت اساسی با سایر موجودات

شباهت انسان در پاره ای از امور و احوال خود به دیگر موجودات خصوصاً حیوانات بسیاری را به این خطا انداخته که انسان هم گونه ای در عرض سایر حیوانات است بی هیچ تفاوت اساسی؛ فقط تکامل یافته تر است. با ظهور تئوری تکامل داروین در عرصه زیست شناسی، این نظریه قوت بیشتری گرفت و تلاش های وافری برای نشان دادن این همسانی صورت پذیرفت. یونگ با تکیه بر همین تئوری، بخش ناهشیار را امری بر آمده  از اجداد مادون انسانی تلقی کرد و با جهد بسیار کوشید حضور این خاطرات حیوانی را در ناهشیار نشان دهد(۹)

فرانکل اگرچه این سخن را می پذیرد و با تئوری تکاملی داروینی توافق دارد، اما معتقد است «انسان پس از تکامل و جدایی از حیوانات پست تر» (فرانکل، ،۱۳۶۸ ص ۱۵۹) و بالا آمدن از مرتبه حیوانی است که به مرتبه انسانی دست می یابد. اساساً، آدمی «در گذرگاه تاریخی خود برای رسیدن به مقام انسانیت» (همو، ص ۱۶۰) تا از این مرتبه عبور نکند، انسان نیست. بنابراین، گرچه انسان بر آمده از حیوان است ولی اختصاصات و ویژگی های خاصی پیدا کرده که او را به کلی متمایز از حیوانات می کند و بر اساس آن اوصاف اختصاصی است که انسان نامیده می شود و نه به دلیل وجوه مشترکش با حیوانات.

فرانکل با اشاره به «موقعیت ممتاز انسان در عالم هستی، یعنی کیفیت ویژه شیوه وجودی او» (همو، ،۱۳۷۲ ص ۱۴۶)، توضیح می دهد کسانی که «با ارائه مفاهیم تجزیه گرایانه از انسان مثل تعریف انسان به میمون انسان نمای عریان یا مکانیسم پیچیده زیست شناسانه » منکر هر گونه تفاوت اساسی میان رفتار انسان و رفتار حیوان شده و «وجود هر گونه پدیدار انسانی منحصر به فرد را انکار می کنند و البته این انکار را نه بر اساس زمینه های تجربی که مبتنی بر «انکار از قبل»(۱۰) انجام می دهند» (فرانکل، ،۱۳۷۵ ص ۱۴۵؛ همو، ،۱۳۶۸ ص۱۶۰؛همو، ،۱۳۷۱ ص ۱۵)، هرگز نخواهد توانست از انسان تصویر درستی ارائه دهند. هایدگر بی آنکه نسبت به تئوری تکامل موضع خاصی بگیرد این تفاوت را ناشی از آن می داند که انسان «نه فقط هست، بلکه فهمی دارد از آنکه کیست و بدین معنا فقط او است که «وجود دارد»(۱۱) (هایدگر، ،۱۳۷۶ ص ۴۱) همچنین «انسان یگانه هستنده ای است روی زمین که درباره هستی می پرسد» (احمدی، ،۱۳۸۲ ص ۲۵۰) «دازاین(۱۲) به عنوان هستنده ای که هستی اش معضل و مسأله او است، دارای فهمی از هستی است. نه فقط از هستی خودش بل از هستی به معنایی کلی» (همو، ص ۴۰۹) بنابراین، «او فقط قلمی دیگر از جمله اقلام این جهان نیست» (همو، ص ۵۲) بلکه نوع هستی دازاین (انسان) به طور کامل تفاوت دارد با تمامی هستندگان دیگر(۱۳) (همو، ص ۲۴۷) «ما نه فقط مواظب، مراقب و تیماردار خودمان و چیزها... هستیم، بل مراقب آن کسی که می توانیم (ممکن است) تبدیل به آن شویم نیز هستیم. ما درست به  خاطر همین تیمارداری با چیزها و حیوانات تفاوت داریم» (همو، ص ۲۵۳)

شهید مطهری (ره) به استناد آیات هفتم تا نهم سوره «الم سجده» انسان را موجودی مرکب از «طبیعت و ماوراء طبیعت، از ماده و معنی، از جسم و جان» می شناسد (مطهری ،۱۳۷۲ ج ،۲ ص ۲۶۹) حاصل این ترکیب، آن است که «انسان با همه وجوه مشترکی که با سایر جاندارها دارد، فاصله عظیمی با آن ها پیدا کرده... و یک سلسله تفاوت های اصیل و عمیق با آن ها دارد» (مطهری، ،۱۳۷۲ ج ،۲ ص ۲۷۴) گرچه وی در جای دیگر توضیح می دهد که قول به تئوری تکامل چه از نوع داروینی آن و چه از نوع تکامل دفعی اثبات شود یا منتفی گردد، در هر صورت بیان قرآن از آن فارغ است و نسبت به آن موضع خاصی ندارد و اساساً زبان قرآن در این به اره زبانی «سمبلیک» است (همو، ج ،۱ ص۵۱۴) و نه علمی؛ اما آنچه در خور توجه و اهمیت است، آنکه نوع تفاوت ها در انسان به گونه ای است که ریشه در ابعاد وجودی آدمی دارند و از همین رو منشأ «چند بعدی بودن» وی می گردند. به طوری که «هر یک از آن ها بعدی جداگانه به او می بخشد و رشته ای جداگانه در بافت هستی او بشمار می آید» (همو، ج ،۲ ص ۲۷۴) از منظر مطهری (ره) «تفاوت عمده و اساسی انسان با جانداران دیگر که ملاک «انسانیت» او است و انسانیت وابسته به آن است، علم و ایمان است» (همو، ص ۲۴) به نحوی که سایر ویژگی های انسانی که بر خواهیم شمرد، پای در همین تفاوت های اصیل دارند.

ادامه دارد

پی نوشت ها:

1- Victor Emil Frankl

2- Logo therapy

3- Existentialism

۴-  برای آشنایی بیشتر با آرای فرانکل در زمینه رواشناسی دین رجوع کنید به: (ذاکر، ،۱۳۷۷ ص ۱- ۱۶۲)

۵-  برای آشنایی بیشتر با دسته بندی رواشناسان و سؤالات عمده آنان در مواجهه با دین رجوع کنید به: (قراملکی،۱۳۷۶، ش،۱ ص۱۳۲- ۱۴۷)

۶ /Martin Heidegger

۷-  برای آشنایی بیشتر با ویژگی های پرسش های جاودانه ر. ک: ( ذاکر، ،۱۳۸۲ ش ،۲۳ ص ۵- ۱۳)

۸Paradyme

۹-  رک: (یونگ ،۱۳۷۶ ص۶۲-  ۸۸)

10- apriori

11- exist

12- dasien

۱۳-  زبان فلسفی هایدگر واجد اصطلاحات خاصی است. او به دلایلی ترجیح می دهد از وجود انسان به « دازاین» و موجودات به « هستندگان» تعبیر کند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است