در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 57، احمدزاده، مصطفی ؛


ج - تفسیر اثری، تکیه گاه هدایت

خداوند حکیم، همراه قرآن، آموزگارانی نیز فرو فرستاده و تفسیر و تأویل آموزه های قرآنی را بر دوش آنان نهاد. پاسداران قرآن، اهل البیت علیهم السلام نیز با رفتار و گفتار خویش، معارف قرآنی را برای مردم تبیین می کردند. آنچه از طریق معلمان حقیقی قرآن درباره ی تفسیر آیات حیات بخش قرآن نقل شده است، «روایات تفسیری» نام دارد و روشی که فقط به استفاده از این روایات در شرح و توضیح آیات بسنده می کند، روش تفسیر اثری است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، براساس آیه ی 44 سوره ی نحل وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (و بر تو قرآن را نازل کردیم تا آنچه را برای مردم نازل شده است بر ایشان بیان کنی و باشد که بیندیشند)، از همان آغاز نزول قرآن، به تفسیر و تبیین آیات قرآن برای مسلمانان همت گماشت، به طوری که در میان یاران و پیروان خود، یگانه مرجع و میزان تفسیر صحیح قرآن به شمار می آمد. این رویه ی نیکو، در طول سه سده ی بعدی توسط ائمه ی اطهار علیهم السلام نیز ادامه یافت. پرداختن به چگونگی استفاده از این دریای مواج معارف قرآنی، کفایت ها و کمبودها و فراز و فرودهای این روش در طول تاریخ تفسیر قرآن کریم، ما را از هدف نگارش این مقاله، دور می سازد؛ اما این نکته گفتنی است که مفسران، در بهره گیری از روایات تفسیری، به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند. برخی از مفسران بدون هیچ شرطی و بیانی تنها به نقل روایات ائمه ی اطهار علیهم السلام در ذیل آیات مربوطه می پردازند (اخباریان) و دسته ای دیگر، به همراه ذکر روایات در ذیل آیات، به شرح و توضیح و حتی گاهی نقد و بررسی سخنان آنان نیز می پردازند.

استاد مطهری به عنوان مفسری هوشمند، نقاد، اعتدال گرا و جامع نگر، با مردود دانستن شیوه ی اخباریان، بر استفاده ی روشمند از روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه ی اطهار علیهم السلام تأکید ورزیده است و در آثار تفسیری خود، آن را یکی از شرایط شناخت قرآن قلمداد کرده است:

... شرط سوم، آشنایی با سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. ایشان، به نص خود

......................... ص 39 ........................

قرآن، اولین مفسر این کتاب است. مفسر یعنی بیان کننده ... طبق نظر قرآن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خود مبیّن و مفسر این کتاب است و آنچه از پیامبر رسیده ما را در تفسیر قرآن یاری می دهد. اما برای ما که شیعه هستیم ... روایات معتبری که از ناحیه ی ائمه علیهم السلام رسیده نیز همان اعتبار روایات معتبری را دارد که از ناحیه ی رسول خدا رسیده است. و لهذا روایات موثق ائمه علیهم السلام کمک بزرگی است در راه شناخت قرآن. (مطهری، 1368 ، 21-20 / 1)

ایشان در جای دیگری، دلیل استفاده از روایات ائمه ی اطهار علیهم السلام در تفسیر قرآن را این چنین بازگو می کنند:

... این که ما تابع تفسیر اهل بیت علیهم السلام هستیم به معنی این نیست که اهل بیت علیهم السلام آیات را به میل خود تفسیر کرده اند و ما هم می گوییم چون آنها این طور گفته اند پس همین طور درست است، نه، تفسیر آنها نسبت به تفسیری که دیگران کرده اند بهتر است، یعنی با مضمون آیه و سایر آیات موافق تر است. (مطهری، 1365 ، 61 / 3)

علامه ی شهید مطهری تحت تأثیر استاد خویش علامه طباطبایی قدس سره ، به روش تفسیر قرآن به قرآن به شرح و بیان آیات قرآن پرداخته و همین مسأله سبب گردیده است که ایشان کمتر به روایات توجه کنند. اغلب روایات مطرح شده در آثار تفسیری ایشان، از نوع روایات اخلاقی و دعاهای مأثور است و در موارد اندکی، در جهت تأیید یا رد یک دیدگاه تفسیری، به روایات استناد شده است.

ایشان در تفسیر آیه ی: قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُوءْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (آل عمران / 26)، می گویند:

ذلت گرفتن و عزت دادن و متقابلاً عزت گرفتن و ذلت دادن خدا، همه به مشیت اوست، اما حساب و قانون دارد و سپس به روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره می کنند که می فرمایند: "خداوند یکی از پیامبرانش را به سوی مردم مبعوث داشت و به او وحی فرستاد تا به آنان بگوید: مردم هر شهر و

....................... ص 40 ..............................

روستایی که در اطاعت خدا باشند و خداوند به آنان خوشی و نعمت عطا کند، چنانچه از نعمت ها سوء استفاده کنند، خداوند آن نعمت را از ایشان دریغ کند و به حال نخست برگرداند و آنچه را که دوست دارند از آنها بگیرد و چیزی را به آنها بدهد که برایشان ناخوشایند باشد، از سوی دیگر مردمی که در نتیجه ی گناه و معصیت، گرفتار بلا شده باشند، چون از کرده ی خود پشیمان شده و ره طاعت در پیش گرفته باشند، خداوند سختی را از ایشان برمی دارد و بلا را به خوشی تبدیل می سازد. (مطهری، 1365 ، 140 / 3)

استاد در تفسیر مقصود از "بیوت" در آیه ی فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الآْصالِ (نور / 36)، آورده اند:

با توجه به قیدهایی که در این آیه آمده است روشن می شود که آن مثل، مَثل انسان است. سپس به روایتی از تفسیر صافی استناد کرده اند: هی بیوتات الانبیاء و الرسل و الحکماء و ائمة الهدی و در ادامه افزوده اند: مقصود از این خانه ها، خانه های گلی و ظاهری نیست؛ مقصود همان انسان ها و بدن های آنهاست، یعنی این ها انسان هایی هستند که بدنشان مسجد و معبد روحشان است. در روایات ما هم هست که مقصود از این خانه ها، آنها هستند. (مطهری، 1372 ، 120-117 / 4)

همچنان که روایات تفسیری، راه را برای مفسر هموار می سازند، از یک سو جریان شناسی متن و از سوی دیگر جغرافیای متن نیز همچون دو بال، حرکت در مسیر درست را برای مفسر میسر می سازند. مفسران، از "جریان شناسی" به "تاریخ تفسیر" یاد می کنند و از "جغرافیای متن" به "اسباب نزول" تعبیر می کنند. استاد مطهری، با توجه به اهمیت هر دو مورد، در موارد قابل توجهی، به بررسی تاریخچه موضوع خاصی می پردازد و یا از گزارش های تاریخی معتبر در جهت پرتوافکنی و تبیین آیه یا آیات قرآن بهره می جوید. ایشان در این زمینه می گوید:

شرط دیگر آشنایی با قرآن، آشنایی با تاریخ اسلام است. زیرا قرآن مثل

........................... ص 41 ..............................

تورات یا انجیل نیست که یکباره توسط پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه شده باشد، بلکه این کتاب در طول 23 سال دوران زندگی پیامبر - از بعثت تا وفات - در خلال جریان پرهیجان تاریخ اسلام نازل شده است و از همین روست که آیات قرآن به اصطلاح شأن نزول دارند. شأن نزول چیزی نیست که معنای آیه را در خود محدود کند، بلکه به عکس، دانستن شأن نزول تا حد زیادی در روشن شدن مضمون آیات مؤثر و راه گشاست. (مطهری، 1368 ، 20/1)

استاد در تفسیر آیات لعان (نور / 6 و 5) به شأن نزول آیات، که درباره ی هلال بن امیه و همسرش نازل شده است و نیز در تفسیر آیات افک به شأن نزول آن که یکی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط منافقین مورد اتهام قرار گرفت اشاره می کند. (مطهری، 1372 ، 27-25/4)

استاد در تفسیر سوره ی برائت، بر استفاده از گزارش های تاریخی معتبر از منابع اهل سنت و شیعه در جهت دستیابی به تفسیر درست تأکید می کند و می گوید:

اینجا یک تاریخچه ای هست که ما باید متوجه آن باشیم تا این که مفهوم سوره ی برائت برایمان روشن شود.

و در ادامه براساس گزارش های تاریخی، به بازکاوی فضای نزول سوره ی برائت می پردازد و از صلح حدیبیه، فتح مکه، نقض پیمان از طرف برخی از مشرکین مکه، جامعه ی دوگانه ی مکه، مأموریت دادن پیامبر به ابوبکر به عنوان امیرالحاج مسلمین، اعلام سوره برائت توسط حضرت علی علیه السلام در مراسم حج در روز عید قربان برای مشرکین مکه، مهلت چهارماهه به مشرکین مکه، نسخ برخی از آداب و رسوم اعراب جاهلی در مورد حج و تأیید برخی از آن آداب و رسوم، سخن به میان می آورد. (مطهری، 1365 ، 218-204/3) استاد با مهارت فوق العاده ای، به بهترین شکل ممکن، فضای نزول سوره ی برائت را، با تجزیه و تحلیل جامعه شناسانه، به تصویر کشیده است و در پرتو این ژرف نگری ها، نکات

............................... ص 42 ............................

تفسیری ارزنده ای را به ارمغان آورده است.

استاد مطهری، در تفسیر آیات مربوط به اعجاز قرآن، نخست به جریان شناسی "معجزه" می پردازد و آن را اصطلاح متکلمین برمی شمارد که در قرآن از آن به "آیت" تعبیر می شود. سپس به تعریف معجزه و چهار نظریه که در طول تاریخ اسلام درباره ی ماهیت معجزه شکل گرفته است، اشاره می کند و به تبیین و نقد نظریه ی تأویل، نظریه ی اشاعره، نظریه ی طبیعیون و نظریه ی منکرین می پردازد. (مطهری، 1373 ن، 127-97) از فحوای آثار تفسیری استاد این نکته به دست می آید که ایشان همواره جریان شناسی موضوعات گوناگون قرآنی و اسلامی را جهت بازشناساندن نظریات سره از ناسره به عنوان یک اصل تأثیرگذار در فهم قرآن مد نظر داشته است.

د - تفسیر ادبی، ابزار دقت

فهم هر متنی از رهگذر شناخت معانی و واژگان، ویژگی های دستوری، صناعات ادبی، بافت و سبک زبان آن متن امکان پذیر است. از آنجا که متن قرآن به لغت و زبان عربی است، نخستین گام در راه شناخت و تفسیر معارف قرآنی، داشتن اطلاعات کافی و عمیق از ظرایف و دقایق این زبان است. استاد مطهری یکی از شرط های ضروری شناخت قرآن را آشنایی با زبان عربی برشمرده و می افزاید:

همان گونه که شناخت حافظ و سعدی بدون دانستن زبان فارسی ممکن نیست، آشنایی با قرآن هم که به زبان عربی نگاشته شده بدون دانستن زبان عربی امکان پذیر نیست. (مطهری، 1368 ، 20/1)

استاد مطهری با توجه به نقش کلیدی شناخت دقیق مفاهیم، معانی و مدلولات لغوی واژگان در تفسیر قرآن کریم، در موارد متعددی به معناشناسی و ریشه شناسی واژه ها می پردازد و گاه به سیر فراز و فرود معانی یک واژه در طول تاریخ اسلام نیز اشاره می کند و از رهگذر این نکته سنجی ها و باریک بینی ها، سعی می کند برخی از آراء تفسیری را رد و برخی را تأیید کند تا در نهایت

............................... ص 43 ................................

تفسیری را ارائه دهد که با معانی و مفاهیم واژه ها سازگارتر باشد. این نکته قابل توجه است که دستیابی به معنای دقیق یک واژه ی قرآنی، بدون توجه به همان واژه در آیات دیگر قرآن، واژه هایی که به لحاظ دایره ی معنایی به یکدیگر نزدیک و یا دورند، فضای جغرافیایی متنی که آن واژه در آن به کار رفته است و ارتباط واژه های دیگر به کار رفته در آن آیه با آن واژه، امکان پذیر نیست و همان گونه که پیش از این اشاره شد، این روش معناشناسی، زیرمجموعه ی روش تفسیر قرآن به قرآن است، که استاد سخت بدان پایبند است.

ایشان در آثار تفسیری خود به بررسی لغوی واژه هایی مانند: حواری، غنیمت، توفی، خلیل، عبادت، جزیه، سیره، طوبی، تفأل و تطیّر پرداخته اند. (مطهری، 140/1 ، 42/7 ، 65/2 به بعد 115/2 ، 23/5 به نقل از فغفور مغربی، 1378 ، 241)

استاد در تفسیر آیه ی إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ به موشکافی معنای واژه ی "عبادت" می پردازد و در پرتو معانی مادی آن، به توضیح مراد معنوی قرآن رو می آورد. در این خصوص، ایشان می فرماید:

از آنجا که زبان بیان قرآن همین زبان بشری است ناگزیر آن موضوعات لطیف و معنوی با عباراتی بیان شده اند که بشر برای موضوعات مادی به کار می برد. لکن برای جلوگیری از سوء فهم، مسائل در بعضی آیات به گونه ای طرح شده که باید حتما به کمک آیات دیگر تفسیر گردد. (مطهری، 1368 ، 23/1)

وی در توضیح معنای عبادت می گوید:

در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم و مطیع بشود، به طوری که هیچگونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد؛ این حالت را تعبد می گویند. در قدیم راه ها، با رفتن ساخته می شد و لذا در روزهای اول به طوری بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند؛ ولی در اثر عبور و مرور؛ کم کم سنگ ریزه ها خرد و نرم می شدند و مقاومتی در مقابل عابرین نداشتند، پای

.................................. ص 44 .............................

انسان ها و حیوان ها را آزار نمی دادند، بلکه رام و آرام بودند، در حالی که راهی که بیراهه بود؛ سنگ ها زیر پا ناآرام و عاصی بودند. این طریق، یعنی راهی که نرم و رام شده بود می گفتند: طریق معبد. انسان عبد و معبد یعنی کسی که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی ندارد. یک ذره عاصی نبودن، حالتی که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد.... انسان باید همواره دو حالت متضاد داشته باشد؛ تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیرخدا. این است معنی توحید در عبد بودن و در عبادت. (مطهری، 1368 ، 105/1)

استاد با توجه به جایگاه ترکیبی کلمات در ساختار جمله ها و نقش هر یک، گاه به مباحث نحوی می پردازد و از نکات ظریف ادبی در تفسیر آیات بهره های فراوان می جوید. ایشان در تفسیر آیه ی وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلاً ما تُوءْمِنُونَ (حاقه / 41) می فرماید:

قَلِیلاً ما تُوءْمِنُونَ یک حالت شکایت، مانند «چقدر کم شما به حقیقت ایمان می آورید!»، برخی این جمله را غلط ترجمه کرده اند: اندکی که نمی گروند. این «ما» را مای نافیه خیال کرده اند، در صورتی که «قلیلاً ما» خودش یک کلمه است و در زبان عربی مجموعش یک کلمه است و معنی «ما» در اینجا نفی نیست، قَلِیلاً ما تُوءْمِنُونَ، کمی ایمان می آورید. این در مقام شکایت است که چرا اهل ایمان کم اند؟ (مطهری، 1380 ، 50)

استاد مطهری، معتقد است سبک قرآن، یک سبک بیان مخصوصی است که نه تنها در زبان عربی نظیر و سابقه ندارد، بلکه لاحقه هم ندارد. وی با نقل گفتارهایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام و مقایسه ی آنها با فصاحت و بلاغت و سبک و اسلوب آیات قرآن، بر این نکته تأکید می کند که سخن قرآن کاملاً متمایز از سخنان آنان است. (مطهری، 1373 ن، 226 و 211)

ایشان، عصر قرآن را عصر فصاحت و بلاغت برمی شمارد و می افزاید:

یکی از وجوه اعجاز قرآن همان جنبه ی هنری است که اصطلاحا آن را

.......................... ص 45 .............................

فصاحت و بلاغت می گویند، ولی این تعبیر نارساست، زیرا فصاحت به معنای روشنی، و بلاغت به معنای رسایی است، ولی این گونه تعبیرات برای رساندن مقصود کافی نیست و باید به آن "جذابیت" را اضافه نمود که حاکی از دلربایی قرآن باشد. زیرا قرآن به نحو خاصی در دل ها نفود می کرد؛ و با ربایندگی ویژه ای که داشت با سرعت عجیبی تأثیر می نمود و آنها را شکار می کرد. (مطهری، 1368 ، 247/2 و 1)

شهید مطهری اعجاز لفظی را راز تأثیرگذاری فوق العاده ی قرآن می داند. قرآن، به اعتقاد او، توانست حقایقش را با زیبایی خارق العاده ای بیان کند. (مطهری، 1371 ، 104) در بیان قرآن، روشنی، شیرینی، زیبایی و جذابیت وجود دارد (مطهری، 1373 ن، 206) وی با توجه به آیاتی که در باب اعجاز لفظی در قرآن وجود دارد، معتقد است که فصاحت و بلاغت بدون زیبایی، نمی تواند تأثیر شگرف داشته باشد. زیبایی که از یک افق مافوق بشری و آسمانی سرچشمه گرفته باشد و دل ها و قلوب را، به تعبیر قرآن، شیفته و جذب نماید، مخصوص قرآن است. (مطهری، 1370 ، 32)

استاد با تسلط کامل بر علوم بلاغی، در تفسیر قرآن به نکاتی از علوم بیان، بدیع و معانی اشاره می کند و بر پایه ی ذوق سرشار خود، از لابلای ظرایف ادبی قرآن، نکات هوشمندانه ای را استخراج و در پیش روی خواننده قرار می دهد.

ایشان در تفسیر آیه ی قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ... (ممتحنه / 4) می گوید:

از نظر تعبیرات ادبی، این را «تجدید» می نامند. تجدید - که در علم بدیع ذکر می کنند - این است که مثلاً انسانی که دارای خصلت و خصوصیتی هست، آن خصلت و خصوصیت او را به صورت شی ء مجسمی جدا از او فرض می کنند. قرآن می خواهد بگوید یک تأسی نیکی و یک اسوه ی نیکی در وجود ابراهیم علیه السلام و همراهان ابراهیم علیه السلام برای شما هست... آنها به خاطر ایمانشان و این که قومشان با این ها ستیزه کردند، به کلی از آنها بریدند ... این

........................... ص 46 ............................

تعبیر در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله نیز آمده است. قرآن می فرماید که در وجود پیغمبر صلی الله علیه و آله یک الگو وجود دارد. کأنه این پیغمبر دو شخصیت است: شخصیتی که شما الان به طور سطحی دارید می بینید، و شخصیت دیگری که به آن پی نبرده اید که آن شخصیتی که شما به آن پی نبرده اید و باید او را بشناسید، در این شخصیت پنهان است و آن شخصیت است که، اگر به آن پی ببرید و آن را بشناسید، باید الگوی شما قرار بگیرد. (مطهری، 1376 ، 235/6)

استاد در تفسیر آیه ی قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (ملک / 29) در پاسخ به این سؤال که چرا در "امنا به" فعل بر جار و مجرور مقدم شده است و در دومی "علیه توکلنا" جار و مجرور بر فعل مقدم شده است، می گوید:

در زبان عربی حالت طبیعی این است که فعل باید بر متعلقات خودش تقدم داشته باشد، اگر متعلقات بر فعل تقدم پیدا کند، براساس قاعده ی "تقدیم ما هو حقه التأخیر یفید الحصر"، حصر اتفاق می افتد. پس در "علیه توکلنا" تکیه بر انحصار است. ... حتی انسان هایی که به خدا ایمان دارند، باید به یک مرحله ی کمالی برسند که توکلشان فقط بر خدا باشد. این است که در اینجا احتیاج است که این عنایت حتما بشود: "و علیه توکلنا" تنها و تنها به خدا توکل و اعتماد داریم؛ یعنی وسایل، اسباب، مقدمات، پول، قدرت، عِده، عُده، هیچ به این ها تکیه نداریم، تکیه مان فقط و فقط به خداست. (مطهری، 1376 ، 230-229/6)

ه - تفسیر علمی، درس طبیعت

یکی از روش های تفسیری که در سده ی اخیر رواج یافته، تفسیر علمی است. بر پایه ی این روش، آیات علمی قرآن به کمک یافته های علمی و دانش تجربی بشر تفسیر می شود. طرفداران این روش، گاه با استخدام علوم برای فهم قرآن و گاه با

.............................. ص 47 ...........................

تطبیق آیات قرآن بر کشفیات علمی و گاه با استخراج علوم گوناگون از متن قرآن کریم، راه را به خطا رفته اند. استاد مطهری با گوشزد کردن این نکات، مفسران را از فروافتادن در این دام چشم نواز بر حذر داشته و می گوید:

ما مطلبی را که از قرآن استنباط کنیم هیچ اصراری نداریم که حتما آن را با علم روز منطبق کنیم، چون علم بشر متغیر است، در هر دوره و زمانی یک نظریه ای دارد که در زمان دیگر نیست. ... ای بسا مسائلی باشد که فعلاً در این زمان برای ما مشکل و لاینحل باشد، بعد در دوره های دیگر، که علوم بشر پیشرفت می کند، مسأله حل شود. (مطهری، 1378 ، 168/8)

از آنجا که استاد، جسته و گریخته از این روش بهره جسته است، تنها به گزارش دیدگاه استاد در برخورد با آیات علمی قرآن اکتفا می شود.

استاد در تفسیر آیه ی الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً (ملک / 3) پس از توضیحاتی درباره ی "سما" - آنچه در بالا قرار گرفته - و تفاوت آن با "آسمان" به توضیح "هفت سماء" می پردازد و معتقد است:

قرآن به طور مسلم از حقیقتی به نام "هفت سماء" نام برده، که به شکل هفت طبقه و یکی بعد از دیگری است، و نزدیک ترین آنها با ستارگان مزین شده است. اما این مطلب با هیأت قدیم متضاد است و با هیأت جدید متضاد نیست، ولی منطبق نیست ... هیأت قدیم به نه فلک معتقد است، ولی قرآن به هفت تا. نیز هیأت قدیم می گوید هر یک از این سیارات هفتگانه در یکی از آسمان ها قرار دارد و در آسمان هشتم همه ی ستارگان دیگر قرار دارد. آسمان نهم هم اطلس است، یعنی هیچ ستاره ای در آن نیست ... اگر می گویند با هیأت جدید منطبق نیست، به این معنی است که هیأت جدید ساکت است ... هیأت جدید می گوید تا آنجا که ما کشف کرده ایم فقط ستاره دیده ایم و غیر از ستاره ی خورشید یا خورشیدهای منظومه های شمسی کهکشان ها چیزی ندیده ایم. بعد از آن چیست، چقدر ستاره و کهکشان است، نمی دانیم.... ظاهر آیه ی قرآن این است که همه ی این ستارگان در زیر

............................. ص 48 ...........................

نزدیک ترین آسمان ها قرار گرفته است... آسمان هایی که قرآن می گوید فوق همه ی این ستارگانی است که بشر کشف کرده است ... از قرآن همچنین استنباط می شود که آن عالم آسمان ها با این عالم فرق دارد، یعنی برخلاف موجوداتی که در طبیعت هستند که فقط ماده ی بی جان هستند، در آسمان ها نفوسی است که قوای شاعری و حس و شعور دارند ... آنچه قرآن می گوید چیزی است که علم بشر هنوز در اطراف آن نمی تواند یک کلمه حرف بزند، نمی تواند نفی کند و نمی تواند اثبات کند ... گفته ی قرآن برای ما احتیاج به هیچ سند دیگر ندارد، بزرگ ترین سند است. (مطهری، 1376 ، 171-167/6)

و - تفسیر موضوعی، روشنای جامعیت

مفسران، در طول تاریخ تفسیر، هماره در تفسیر قرآن از روش تفسیر تربیتی - تفسیر آیه به آیه - بهره می جستند. در سده ی اخیر، رشد معارف بشری و به دنبال آن تحولات چشم گیر فرهنگی و اجتماعی، دریچه ای از سؤالات جدید را در پیش روی مفسران گشود. گویی، نردبان تفسیر ترتیبی برای آمدن بر بام پاسخ گویی بدان سؤالات کوتاه می نمود. از این رو، تفسیر موضوعی بالیدن گرفت تا پله ای باشد که بر آن نردبان افزوده شده، تا مفسران معاصر، راست قامتانه، بر بام مسائل فکری و عملی جوامع پیچیده ی کنونی بایستند.

برخی در تعریف تفسیر موضوعی آورده اند:

کوششی است بشری در فهم روشمند نظر قرآن در سایه ی گردآوری مبتنی بر تئوری آیات، پیرامون مسائل و موضوعات زنده ی علمی و نظری برخاسته از معارف بشری و احوال حیات جمعی، که انتظار می رود قرآن، سخن حقی در آن خصوص دارد. (جلیلی، 1372 ، 170)

جهت جلوگیری از خلط دو روش تفسیری قرآن به قرآن و روش تفسیر موضوعی، توجه به این نکته ضروری به نظر می رسد که، در روش تفسیر قرآن به

......................... ص 49 .........................

قرآن، غرض مفسر از استمداد آیات مشترک المضمون تماما حول فهم عمیق تر آیه ی مورد تفسیر متمرکز است، اما در روش تفسیر موضوعی، مفسر براساس تئوری ارتباطی بین آیات یک موضوع که مسبوق به تئوری ای است که در ذهن مفسر نشسته است، آنان را به یکدیگر پیوند می دهد و پیوسته در این اندیشه است که به سؤال خود حول آن موضوع پاسخ دهد. (جلیلی، 1372 ، 93-92)

استاد مطهری، در کنار تفسیر ترتیبی قرآن، به اهمیت حیاتی تفسیر موضوعی در پاسخ گویی به سؤالات گوناگون دنیای معاصر، به ویژه با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی ایران در آن روزگار، پی برد و تمام تلاش خود را به کار بست تا خلأ ظاهری ناکارامدی قرآن را در حوزه ی مسائل جدید فرهنگی و اجتماعی، به ویژه در مورد پرسش هایی در باب انسان، جامعه، شناخت، فطرت، تاریخ، آزادی، اختیار، سرنوشت و حقوق زن با تمسک بدین روش برطرف سازد. نتیجه ی این تلاش ها، به سامان رسیدن کتاب هایی همچون نظام حقوق زن در اسلام، مسأله ی حجاب، معاد، امامت، انسان در قرآن، جامعه و تاریخ، علل گرایش به مادی گری، شناخت، فطرت، عدل الهی و... است.

علامه مطهری، از یک سو، با درک شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دهه ی چهل و پنجاه و شبهات و سؤالات گوناگون مکاتب و فرقه های نو پیدا و از سوی دیگر، اعتقاد به کارامدی دین در حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... معتقد بود؛ تنها راه پویایی و بالندگی دین در مقابل جریان های اعتقادی و هجمه های فکری درونی و بیرونی، احیای تفکر دینی بر پایه ی معارف ناب قرآنی است. تأمین این هدف از رهگذر تدبر و تفکر عمیق در معارف حیات بخش قرآن و بررسی هندسه وار آیات آن، در راستای کشف دیدگاه قرآن درباره ی یک موضوع خاص، میسور است. آثار تفسیری به جای مانده از مفسر گرانقدر، علامه مطهری، نه تنها کارامدی این روش را در پاسخ گویی به سؤالات و شبهات مطروحه و گره گشایی معضلات دینی به تصویر کشیده است، بلکه نشان گر این نکته است که استاد با تسلط کامل بر آیات قرآن و

......................... ص 50 .......................

به مدد بهره گیری از روش تفسیر موضوعی، توانسته است به خوبی بر مشکلات دینی عصر خویش فایق آید و تصویری زندگی ساز، هدایت آفرین و روز آمد از قرآن در عرصه ی فعالیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ارائه دهد و در آوردگاه اندیشه های نوآمد بشری، به میدان داری و میان داری برخیزد و معارف وحیانی را، فرازمند، بر ساحت اندیشه ها، ذهن ها و انگارها استوار سازد.

استاد در کتاب فطرت به تفصیل از این موضوع، سخن رانده و به نقد و بررسی آراء دانشمندان غربی و مسلمان در این مورد پرداخته و در پایان، با بررسی آیات گوناگون قرآن، به تبیین و توضیح دیدگاه قرآن درباره ی فطرت روی آورده است و فطرت را "ام المسائل" معارف اسلامی برشمرده است.

ایشان در پاسخ به این سؤال که «آیا مسائلی که قرآن مجید از زبان نوع انسان بیان می کند فطری است یا خیر؟»، می گوید:

... باید دید که «آیا مجموع آنچه که قرآن از زبان نوع انسان نقل می کند مربوط به یک سلسله امور فطری انسان است یا نه؟» ...؛ باید مجموع آیاتی که در این زمینه هست جمع آوری بشود...

ایشان در ادامه می افزاید:

... یکی از آیاتی که مستقیما به مسأله ی فطرت پرداخته، همان آیه ی معروف فطرت است. فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ (روم / 30) ... این آیه، در کمال صراحت، دین را «فطرة اللّه » برای همه ی مردم می شناسد... همچنین در سوره ی مبارکه ی یس این طور می فرماید: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ (یس / 62-60) ... آیه ی دیگر، آن آیه ی معروفی است که به «آیه ی ذر» معروف شده است: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنّا کُنّا

........................... ص 51 ..........................

عَنْ هذا غافِلِینَ أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباوءُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (اعراف / 173 و 172) ... آیات دیگری هم در قرآن هست ولی شاید به این صراحت نباشد، اگرچه صراحت بعضی از آنها کمتر هم نیست، مثل آیه ی: أَ فِی اللّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (ابراهیم / 10) ... آیه ی دیگری هست که مطلبی را به صورت رمز و سمبلیک ذکر کرده است: إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب / 72) ... آیات دیگری در قرآن هست که به آن صراحت نیست، ولی البته بعضی از مفسرین به این شکل تفسیر کرده اند، مثل آیه ای که می فرماید: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ (لقمان / 25) ... حال باید ببینیم مقصود این است که دین و توحید از نظر ادراکی فطری هستند، یعنی یک ادراک فطری در انسان هستند، یا مقصود این است که این ها یک گرایش فطری و یک کشش فطری در انسان هستند؟ یا هر دو؟ (مطهری، فطرت، 182-176)

ز - تفسیر عصری، رایحه ی طراوت

تفسیر عصری شیوه ای نو در ارائه ی مباحث جهان بینی و اعتقادی است که مفسر، با توجه به آگاهی هایی که کسب کرده و نیازهایی که در عصر خود درک می کند، پیام قرآن را شرح می دهد. در طرح مباحث به مسأله ی شرایط روحی مخاطبان و پرسش هایی که آنان دارند توجه می کند، لذا مطالب خود را مناسب و سازگار با دانش های عصر ارائه می دهد. همواره برای عقاید و اخلاقیات مسلم در جستجوی لباس نو و استدلال نو است. در کنار توضیح واژه ها و لغات مشکل، تلاش می کند تا قرآن را به عنوان منبع غذای معنوی و رشد خودآگاهی های بشری معرفی کند و غذای همیشه تازه و با طراوت و مناسب با عصر ارائه دهد.

مفسر عصری، ضمن پاسخ گویی به شبهات و اشکالات عصر، همواره نظریات

.................. ص 52 .........................

پیشین در تفسیر را مورد وارسی قرار می دهد. وی در اثر تحولات فکری و آگاهی های جدید، گاه به عقایدی برخورد می کند که قابل دفاع نیست یا موهوم است، با آنها برخورد فعال می کند. به همین دلیل یکی از گرایش های تفسیر عصری، نواندیشی و مبارزه با عقاید سخیف و باطل است. و نیز یکی از تلاش های مفسر عصری، پالایش دیدگاه های موهوم و رد احتمالات ضعیف است. (ایازی، 1375 ، 29)

در میان مفسران معاصر، مفسر شهید مطهری، یک ویژگی منحصر به فرد داشت که همان ویژگی سبب شد که در میان جوانان تحصیل کرده و روشنفکران راه پیدا کند و آنان را به خود جلب کند و آن این بود که استاد، سؤالات عصر خود را هوشمندانه تشخیص می داد و با پشتوانه ی علمی و دینی خویش، به ویژه با بهره گیری از معارف وحیانی، به مصاف سؤالات و شبهات می شتافت و پاسخی دقیق، روشنگر، جامع، تأثیرگذار و قابل قبول در پیش روی مشتاقان و علاقه مندان به ساحت های گوناگون اسلامی می نهاد و کام عطشناک تشنگان وادی حقیقت را به زلال اندیشه های تابناک قرآن و عترت سیراب می کرد.

استاد در پایان اغلب سخنرانی های خود، پرسش و پاسخ داشتند که نشان گر این نکته است که ایشان پاسخ به پرسش های عصر را وظیفه ی اصلی خود می دانسته است.

با توجه به مطالب بالا، می توان گفت مفسر عزیز شهید مطهری، در سخنرانی ها و آثار خود، از روش تفسیر عصری فراوان سود جسته و سخت بدان پایبند بوده است. به طوری که در سراسر آثار تفسیری ایشان، این روش خودنمایی می کند که به گزارش یک نمونه بسنده می کنیم.

در تفسیر آیه ی شریفه ی: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُوءْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ... (احزاب / 59) ، مفسران درباره ی لزوم حجاب و حدود آن سخن گفته اند. برخی معتقدند براساس این آیه، پوشاندن صورت زن لازم است. اما از سوی دیگر، عده ای این شبهه را این گونه مطرح کرده اند که اگر

................. ص 53 ..........................

زنان - که نیمی از پیکر جامعه را تشکیل می دهند - صورت خود را بپوشانند، نمی توانند در اجتماع به خوبی فعالیت کنند و در جامعه نقش خود را ایفا کنند.

شهید مطهری این اشکال را در کتاب حجاب خود بیان کرده و به طور مبسوط جواب می دهد که حجاب اسلامی موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعداد فطری او نیست و حجابی که ما پیشنهاد می کنیم و در اسلام مطرح شده است، مانع فعالیت های زن نمی گردد. سپس ایشان در قسمتی دیگر برای تبیین نوع حجاب اسلام و رد گفتار کسانی که پوشاندن صورت را الزامی دانسته اند، ضمن توضیح این آیه، چنین می نویسد:

مفسران غالبا هدف از جمله ی یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ را پوشانیدن چهره دانسته اند. یعنی این جمله را کنایه از پوشانیدن چهره دانسته اند. مفسران قبول دارند که مفهوم اصلی «یدنین» پوشانیدن صورت نیست، اما چون غالبا پنداشته اند که این دستور برای بازشناخته شدن زنان آزاد از کنیزان بوده است، این چنین تعبیر کرده اند. (مطهری، مسأله حجاب، 161)

ایشان با هدف یافتن راه حل و اجراپذیر کردن شریعت و عملی کردن حکم حجاب در جامعه، آیه را طوری تفسیر می کنند که باعث نشود بخش عظیمی از نیروی جامعه - زنان - از گردونه ی فعالیت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حذف شوند؛ زنانی که پوشاندن صورت برای آنان در هنگام رانندگی، کار در ادارات و کارخانه ها، امور پزشکی و پرستاری و ده ها فعالیت دیگر ممکن نیست. از این روی، ضمن رد کردن نظریات سنتی مفسران گذشته، به بازبینی مسأله می پردازد و براساس قواعد تفسیری و اصول فقه، با نگرشی دوباره به ادله ی مسأله، در پی آن است که تفسیری از آیه ارائه دهد که با منزلت اجتماعی زن در جامعه منافات نداشته باشد. در حقیقت به دنبال در انداختن طرحی نو، متناسب با نیازهای عصر است که با مبانی و اصول فهم قرآن نیز ناساگار نباشد. به جرأت می توان گفت، مهم ترین دلیل موفقیت استاد مطهری در تبلیغ دین، توجه او به نیازهای عصر خود بود.

......................... ص 54 ....................

نتیجه گیری

استاد شهید مطهری، فروتنانه و دردمندانه، یک تنه دو وظیفه ی سنگین را بر دوش می کشید. از یک سو، به مقابله با جریان های افراطی و تفریطی برخاسته بود و از سوی دیگر، تبیین راه اعتدال را وظیفه ی اصلی خود در تبلیغ دین می دانست. نشان دادن ضعف ها و انحراف های دو رویکرد علمی - تجربی و رویکرد سیاسی - اجتماعی که به دو واکنش افراط - مواجهه ی خصمانه و ناباورانه با علم تجربی و مقوله های اجتماعی - سیاسی که نتیجه ی آن جداسازی کامل قلمرو مفاهیم و مقاصد وحی از محدوده ی عالم ماده و مادیات و مسائل طبیعی و اجتماعی بود - و تفریط - مقهوریت و تسلیم تمام عیار در برابر امواج دانش تجربی و نظریه های سیاسی و اجتماعی - منجر شده بود، راه شناخت و معرفی قرائتی موزون از کلام وحی را هموار می ساخت. (ترابی، 1378 ، 9-8)

در این میان، مفسر شهید، آموزه های زندگی آفرین قرآن را مهم ترین عامل تصفیه ی تفکر اسلامی می دانست. (مطهری، 1376 ، 130/1) و در راستای تصفیه ی روشمند، بازشناسی حق از باطل، تبیین اعتدال گرایانه و تبلیغ هدفمند معارف قرآنی از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نمی نمود و سر از پا نمی شناخت.

استاد برای نیل به این هدف و با توجه به این نظریه که دستیابی به درک و فهم حداکثر معارف و علوم قرآن در گرو استفاده ی هر چه بیشتر از ابزارها و مصادر فهم قرآن، به ویژه قدرت تفکر و تدبر، مقدمات علمی و ارتباط با مجاری وحی است و هر چه این امکانات بیشتر و بهره برداری از آنها فزون تر باشد، میزان درک حقایق و معارف قرآن نیز، به همان اندازه بیشتر و پربارتر خواهد بود. (عمید زنجانی، 1366 ، 315) ؛ در تفسیر قرآن کریم از تمام ابزارها و مصادر تفسیری، به نحو احسن، بهره می جست. اما در نگاه ایشان، به پیروی از استادش علامه طباطبایی قدس سره ، کارامدترین و صحیح ترین روش تفسیری، روش تفسیر قرآن به قرآن است که بر تمام روش های دیگر سایه گسترانیده است و در رأس هرم روش های تفسیری قرار گرفته است و ملاک و معیار صحت و سقم یافته های

..................... ص 55 .....................

دیگر روش های تفسیر قرآن است. از این رو، در آثار تفسیری ایشان، از واژه شناسی گرفته تا روایات تفسیری و از مباحث عقلی گرفته تا کشفیات علمی و دانش اجتماعی بشر، همه و همه با محک تفسیر قرآن به قرآن سنجیده می شوند و پس از تأیید، اعتبار می یابند. اگر معتقد باشیم که روش تفسیر قرآن به قرآن، خود دارای رویکردها و گرایش های مختلفی است، این نکته را نیز باید بیفزاییم که رویکرد استاد در این روش، گرایش سیاسی - اجتماعی با تأکید بر نیازهای عصر و زمان خویش است.

مقالات مرتبط:

روش قرآن پژوهی استاد مطهری بخش اول

منابع و مآخذ

1 ) ایازی، سید محمد علی (1375)، قرآن و تفسیر عصری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

2 ) پورحسن، قاسم (1383)، مطهری و قرآن پژوهی، پیام جاویدان، شماره 2 .

3 ) ترابی، احمد (1378)، مطهری، قرائتی موزون از کلام وحی، پژوهش های قرآنی، شماره 18-17 .

4 ) جلیلی، سید هدایت (1372)، روش شناسی تفاسیر موضوعی قرآن، تهران، انتشارات کویر.

5 ) رجبی، محمود (1379)، روش شناسی تفسیر قرآن، تهران، سمت.

6 ) سعیدی روشن، محمد باقر (1379)، علوم قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره .

7 ) سوزنچی، حسین (1382)، عقل و دین از منظر استاد مطهری، در کتاب بازفهمی اندیشه های استاد مطهری، قم، نشر معارف، 124-91 .

8 ) صدر، سید موسی (1378)، فهم قرآن از دیدگاه شهید مطهری، پژوهش های قرآنی، شماره 18-17 .

9 ) عمید زنجانی، عباسعلی (1373)، مبانی و روش های تفسیر قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

10 ) فغفور مغربی، حمید (1378)، نگاهی اجمالی به روش تفسیری شهید مطهری، پژوهش های قرآنی، شماره 18-17 .

11 ) مجتهد شبستری، محمد (1375)، هرمنوتیک، کتاب و سنت، تهران، طرح نو.

12 ) مجلسی، محمد باقر (1403 ه)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.

13 ) مطهری، مرتضی (1365)، آشنایی با قرآن، جلد 3 ، تهران، انتشارات صدرا.

14 ) مطهری، مرتضی (1372)، آشنایی با قرآن، جلد 4 ، تهران، انتشارات صدرا.

15 ) مطهری، مرتضی (1375)، آشنایی با قرآن، جلد 5 ، تهران، انتشارات صدرا.

16 ) مطهری، مرتضی (1376)، آشنایی با قرآن، جلد 6 ، تهران، انتشارات صدرا.

17 ) مطهری، مرتضی (1377)، آشنایی با قرآن، جلد 7 ، تهران، انتشارات صدرا.

18 ) مطهری، مرتضی (1378)، آشنایی با قرآن، جلد 8 ، تهران، انتشارات صدرا.

19 ) مطهری، مرتضی (1380)، آشنایی با قرآن، جلد 9 ، تهران، انتشارات صدرا.

20 ) مطهری، مرتضی (1368)، آشنایی با قرآن، جلد 2 و 1 ، تهران، انتشارات صدرا.

21 ) مطهری، مرتضی (1376)، اسلام و مقتضیات زمان، جلد 1 ، تهران، انتشارات صدرا.

22 ) مطهری، مرتضی (1376)، اسلام و مقتضیات زمان، جلد 2 ، تهران، انتشارات صدرا.

23 ) مطهری، مرتضی (بی تا)، اصول فلسفه و روش رئالیسم، جلد 1 ، تهران، انتشارات صدرا.

24 ) مطهری، مرتضی (بی تا)، مسأله حجاب، تهران، انتشارات صدرا.

25 ) مطهری، مرتضی (1373)، خاتمیت، تهران، انتشارات صدرا.

26 ) مطهری، مرتضی (1370)، عرفان حافظ، تهران، انتشارات صدرا.

27 ) مطهری، مرتضی (1369)، فطرت، تهران، انتشارات صدرا.

28 ) مطهری، مرتضی (1371)، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا.

29 ) مطهری، مرتضی (1373)، نبوت، تهران، انتشارات صدرا.

30 ) مطهری، مرتضی (1380)، نبوت، تهران، انتشارات صدرا.

31 ) مطهری، مرتضی (1383)، یادداشت های استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا.

32 ) موسوی، محمد حسین (1378)، نمودهای قرآن پژوهی در آثار استاد مطهری، پژوهش های قرآنی، شماره 18-17 .

33 ) هاشمی، سید حسین (1378)، مطهری و فطرت در قرآن، پژوهش های قرآنی، شماره 18-17


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است