در
کتابخانه
بازدید : 1184564تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Expand فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Collapse فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand 1 معنی تبلیغ 1 معنی تبلیغ
Collapse 2 وسائل و ابزار پیام رسانی 2 وسائل و ابزار پیام رسانی
Expand 3 روش تبلیغ 3 روش تبلیغ
Expand 4 روشهای تبلیغی نهضت حسینی 4 روشهای تبلیغی نهضت حسینی
Expand 5 حادثه ی كربلا، تجسم عملی اسلام 5 حادثه ی كربلا، تجسم عملی اسلام
Expand 6 نقش اهل بیت سید الشهداء درتبلیغ نهضت حسینی 6 نقش اهل بیت سید الشهداء درتبلیغ نهضت حسینی
Expand 7 شرایط مبلّغ، و تأثیر تبلیغی اهل بیت امام در مدت اسارتشان 7 شرایط مبلّغ، و تأثیر تبلیغی اهل بیت امام در مدت اسارتشان
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك پیام اگر بخواهد به مردم برسد، بدون شك احتیاج به وسیله و ابزار دارد. من
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 333
اگر بخواهم پیامی را به شما ابلاغ كنم، بدون وسیله برای من مقدور نیست؛ یعنی نمی توانم همین طور كه اینجا نشسته ام، به اصطلاح از طریق اشراق آن را به قلب شما القاء كنم بدون اینكه از هیچ وسیله ای استفاده كرده باشم. حد اقل چیزی كه من می توانم از آن استفاده كنم خود سخن است، لفظ است، قول است، سخنرانی است، كتاب است، نوشتن است، نثر است، شعر است؛ و الاّ این منبر هم كه الآن در اینجا قرار دارد خودش یك وسیله و ابزار برای تبلیغ است، این میكروفن كه در اینجا قرار گرفته است خودش یك وسیله و ابزار برای رساندن پیام است، و هزاران وسیله ی دیگر.

البته اولین شرط رساندن یك پیام الهی این است كه از هرگونه وسیله ای نمی توان استفاده كرد؛ یعنی برای اینكه پیام الهی رسانده بشود و برای اینكه هدف مقدس است، نباید انسان اینجور خیال كند كه از هر وسیله كه شد برای رسیدن به این هدف باید استفاده كنیم، می خواهد این وسیله مشروع باشد و یا نامشروع. می گویند: «اَلْغایاتُ تُبَرِّرُ الْمَبادی» یعنی نتیجه ها مقدمات را تجویز می كنند؛ همین قدر كه هدف هدف درستی بود، دیگر به مقدمه نگاه نكن. چنین اصلی مطرود است. ما اگر بخواهیم برای یك هدف مقدس قدم برداریم، از یك وسیله ی مقدس و حد اقل از یك وسیله ی مشروع می توانیم استفاده كنیم. اگر وسیله نامشروع بود، نباید به طرف آن برویم. در اینجا ما می بینیم كه گاهی برای هدفهایی كه خود هدف فی حد ذاته مشروع است، از وسایل نامشروع استفاده می شود، و خود این می رساند كسانی كه وانمود می كنند ما چنان هدفی داریم و اینها وسیله است، خود همان وسیله برای آنها هدف است.

برای مثال، در قدیم موضوعی بود به نام «شبیه خوانی» - در تهران هم خیلی زیاد بوده است- كه در واقع نوعی نمایش از حادثه ی كربلا بود. نمایش قضیه ی كربلا فی حد ذاته بدون شك اشكال ندارد، یعنی نمایش از آن جهت كه نمایش است اشكال ندارد.

ولی ما می دیدیم و همه اطلاع دارند كه خود مسأله ی شبیه خوانی برای مردم هدف شده بود. دیگر، هدف امام حسین و ارائه ی داستان كربلا و مجسّم كردن آن حادثه مطرح نبود.

هزاران چیز در شبیه خوانی داخل شده بود كه آن را به هر چیزی شبیه می كرد غیر از حادثه ی كربلا و قضیه ی امام حسین. و چه خیانتها و شهوترانی ها و اكاذیب و حقّه بازی ها در همین شبیه خوانی ها می شد كه گاهی به طور قطع مرتكب امر حرام می شدند؛ به هیچ چیز پایبند نبودند. این مطلب از كودكی در یادم هست كه در همین محل خودمان فریمان، همیشه مسأله ی شبیه خوانی مورد نزاع مرحوم ابوی ما (رضوان اللّه علیه) و مردم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 334
بود. گواینكه ایشان در اثر نفوذی كه داشتند تا حد زیادی در آن منطقه جلوی این مسأله را گرفته بودند ولی همیشه یك كشمكش در این مورد وجود داشت. ایشان می گفتند شما كارهای مسلّم الحرامی را به نام امام حسین مرتكب می شوید و این، كار درستی نیست.

یادم هست در سالهایی كه در قم بودیم در آنجا هم یك نمایشها و شبیه های خیلی مزخرفی در میان مردم بود. سالهای اول مرجعیت مرحوم آیت اللّه بروجردی (رضوان اللّه علیه) بود كه قدرت فوق العاده داشتند. قبل از محرم بود. به ایشان گفتند وضع شبیه خوانی ما اینجور است. دعوت كردند، تمام رؤسای هیئتها به منزل ایشان آمدند. از آنها پرسیدند: شما مقلّد چه كسی هستید؟ همه گفتند: ما مقلّد شما هستیم.

فرمودند: اگر مقلّد من هستید، فتوای من این است كه این شبیه هایی كه شما به این شكل درمی آورید حرام است. با كمال صراحت به آقا عرض كردند كه آقا ما در تمام سال مقلّد شما هستیم الاّ این سه چهار روز كه ابداً از شما تقلید نمی كنیم! ! گفتند و رفتند و به حرف مرجع تقلیدشان اعتنا نكردند. این نشان می دهد كه هدفْ امام حسین نیست، هدفْ اسلام نیست، نمایشی است كه از آن استفاده های دیگری و لااقل لذتی می برند. این، شكل قدیمی اش بود.

شكل مدرنش را ما امروز در نمایشهایی كه برای عرفا و فلاسفه هر چند وقت یك بار در خارج و داخل به عنوان كنگره ای بزرگ به نام فلان عارف بزرگ مثلاً مولوی تشكیل می دهند، می بینیم. یك چیزی هم می گویند كه عرفا مجلس سماع دارند، كه در خود مجلس سماع هزار حرف است. حالا گیرم آن مرد عارف مجلس سماعی هم داشته است؛ آن مجلس سماع مشروع یا نامشروع بوده من كاری ندارم، ولی آن مجلس سماع قدر مسلّم این طور نبوده كه چهار تا رقّاص و مطربی كه آنچه سرشان نمی شود معانی عرفانی است در آن شركت می كرده اند. بعد ما می بینیم وقتی كه جشن هفتصدمین سال [وفات ] مولوی را می گیرند [1]، یگانه كاری كه شده این است كه یك عده رقّاص آورده اند و به اصطلاح مجلس سماع درست كرده اند، یك مجلس شهوترانی. این هم شأن مولوی! .

اگر هدف مشروع باشد، باید از وسایل مشروع استفاده كرد. از طرف دیگر باز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 335
عده ای هستند كه اینها را حتی به استفاده از وسایل مشروع هم با هزار زحمت می شود راضی كرد كه آقا دیگر استفاده نكردن از این وسایل چرا؟ همین بلندگو اولین باری كه پیدا شد، شما ببینید چقدر با آن مخالفت شد! بلندگو برای صدا مثل عینك است برای چشم انسان و مثل سمعك است برای گوش انسان. حالا اگر انسان گوشش سنگین است، یك سمعك می گذارد و معنایش این است كه قبلاً نمی شنید و حالا می شنود. قرآن را قبلاً نمی شنید، حالا قرآن را بهتر می شنود. فحش را هم قبلاً نمی شنید، حالا فحش را هم بهتر می شنود. این كه به سمعك مربوط نیست. میكروفن هم همین طور است؛ میكروفن كه ابزار مخصوص فعل حرام نیست. استفاده از آن ابزاری حرام است كه از آن جز فعل حرام كار دیگری ساخته نباشد، مثل صلیب كه جز اینكه سمبل یك شرك است چیز دیگری نیست، و مثل بت. ولی بهره گیری از ابزاری كه هم در كار حرام مصرف می شود و هم در كار حلال، چرا حرام باشد؟ .

یكی از آقایان وعّاظ خیلی معروف می گفت: سالهای اولی بود كه بلندگو پیدا شده بود، ما هم تازه پشت بلندگو صحبت می كردیم و به قول او تازه داشتیم راحت می نشستیم [2]. ولی هنوز بلندگو شایع نشده بود. قرار بود من در یك مجلس معظم صحبت كنم، بلندگو هم گذاشته بودند. قبل از من آقایی رفت منبر؛ همین كه رفت منبر، گفت: این بوق شیطان را از اینجا ببرید. بوق شیطان را برداشتند بردند. ما دیدیم اگر بخواهیم تحمل كنیم و حرف نزنیم، این بوق شیطان را بردند و بعد از این هم نمی شود از آن استفاده كرد. تا رفتم و نشستم روی منبر، گفتم: آن زین شیطان را بیاور.

غرض این است كه اینچنین جمودْفكری ها و خشك مغزی ها بی مورد است.

بلندگو تقصیری ندارد، رادیو و تلویزیون و فیلم فی حد ذاته تقصیری ندارند، تا محتوا چه باشد؟ آنچه در رادیو گفته می شود چه باشد، آنچه در تلویزیون نشان داده می شود چه باشد، آنچه در فیلم ارائه می شود چه باشد؟ اینجا دیگر انسان نباید خشكی به خرج بدهد و چیزی را كه فی حد ذاته حرام نیست و مشروع است، به صورت یك چیز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 336
نامشروع جلوه بدهد.
[1] . [اشاره به كنگره ای است كه به وسیله ی رژیم فاسد پهلوی برگزار شد. ]
[2] . این بلندگو به جان وعّاظ خیلی حق دارد. شما تا سی سال پیش اگر نگاه كنید، واعظی كه به سن هفتاد سالگی می رسید خیلی كم بود. اغلب وعّاظ در سنین چهل پنجاه سالگی به یك شكلی می مردند و این، یكی به خاطر همین نبودن بلندگو بود كه اینها می بایست فریاد بكشند؛ اتومبیل هم كه نبود تا بعد سوار اتومبیل گرم بشوند؛ سوار قاطر یا الاغ می شدند و این در زمستان برای آنها خیلی بد بود. اغلب آنها در سن جوانی از بین می رفتند. بلندگو به فریاد اینها رسید.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است