یك مسلك و یك فلسفه ی زندگی خواه ناخواه بر نوعی اعتقاد و بینش و ارزیابی
درباره ی هستی و بر یك نوع تفسیر و تحلیل از جهان مبتنی است.
نوع برداشت و طرز تفكّری كه یك مكتب درباره ی جهان و هستی عرضه می دارد،
زیرساز و تكیه گاه فكری آن مكتب به شمار می رود. این زیرساز و تكیه گاه اصطلاحا
«جهان بینی» نامیده می شود.
همه ی دینها و آیینها و همه ی مكتبها و فلسفه های اجتماعی متّكی بر نوعی
جهان بینی بوده است. هدفهایی كه یك مكتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت
می كند و راه و روشهایی كه تعیین می كند و باید و نبایدهایی كه انشاء می كند و
مسئولیّتهایی كه به وجود می آورد، همه به منزله ی نتایج لازم و ضروری جهان بینی ای
است كه عرضه داشته است.
حكما حكمت را تقسیم می كنند به حكمت عملی و حكمت نظری. «حكمت
نظری» دریافت هستی است آنچنان كه هست، و «حكمت عملی» دریافت خطّمشی
زندگی است آنچنان كه باید. اینچنین «باید» ها نتیجه ی منطقی آنچنان «هست» هاست،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 76
بالأخص آنچنان «هست» هایی كه فلسفه ی اولی و حكمت ما بعد الطّبیعی عهده دار بیان
آنهاست.