در
کتابخانه
بازدید : 58483تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
استدلالهای قرآن
گرچه از آن نظر كه ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآن و گفتار پیامبران سرچشمه می گیرد لزومی ندارد كه درباره ی قیامت به ذكر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائن علمی بیاوریم، ولی نظر به اینكه خود قرآن كریم- لااقل برای نزدیك كردن مطلب به اذهان- به ذكر یك سلسله استدلالها پرداخته است و خواسته است افكار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم با جریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذكر می كنیم.

استدلالهای قرآن یك سلسله جوابهاست به منكران قیامت. این جوابها برخی در مقام بیان این است كه مانعی در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخی است به كسانی كه قیامت را امر ناشدنی فرض می كردند، برخی آیات دیگر یك درجه جلوتر رفته و می گوید در همین جهان چیزهایی شبیه به قیامت وجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جای انكار و استبعاد نیست، برخی آیات از این هم یك درجه جلوتر رفته و وجود قیامت را یك امر ضروری و لازم و نتیجه ی قطعی خلقت حكیمانه ی جهان دانسته است. بنا بر این مجموع آیاتی كه در آنها درباره ی قیامت استدلال شده است سه گروه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 526
است و به ترتیب ذكر می كنیم.

1. در سوره ی یس آیه ی 78 می گوید:

وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ اَلْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ `قُلْ یُحْیِیهَا اَلَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ .

برای ما مثلی آورد و خلقت خود را فراموش كرد، گفت این استخوانهای پوسیده را كی زنده می كند؟ بگو همان كس كه اوّلین بار آن را ابداع كرد و او به هر مخلوقی آگاه است.

این آیه پاسخ به مردی از كافران است كه استخوان پوسیده ای را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دست خود نرم كرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوا متفرّق ساخت، آنگاه گفت چه كسی می تواند این ذرّات پراكنده را زنده كند؟ قرآن جواب می دهد همان كس كه اوّلین بار او را آفرید.

انسان گاهی با مقیاس قدرت و توانایی خود، امور را به شدنی و ناشدنی تقسیم می كند، وقتی چیزی را ما وراء قدرت و تصوّر خود دید گمان می برد آن چیز در ذات خود ناشدنی است. قرآن می گوید با قیاس به توانایی بشر البتّه این امر ناشدنی است، ولی با مقایسه با قدرتی كه اوّلین بار حیات را در جسم مرده آفرید چطور؟ با قیاس به آن قدرت امری است ممكن و قابل انجام.

آیات زیادی در قرآن كریم آمده كه در همه ی آنها با تكیه به قدرت الهی درباره ی قیامت بحث می كند. مفاد همه ی این آیات این است كه مشیّت خدای عادل حكیم چنین اقتضا دارد كه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعی در راه این مشیّت نیست. همان طور كه اوّلین بار معجزه ی حیات و خلقت از این مشیّت سر زد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده می كند.

2. گروه دوم آیاتی است كه به ذكر نمونه می پردازد. این گروه به نوبه ی خود به دو دسته تقسیم می شود:

الف. آیاتی كه جریان خاصّی را در گذشته شرح می دهد كه مرده ای از نو زنده شده است، مانند آیاتی كه در داستان حضرت ابراهیم آمده است كه به خداوند گفت:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 527
پروردگارا! به من چگونگی زنده كردن مردگان را بنمایان. در پاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان نداری؟ او گفت: چرا، این تقاضا برای این است كه قلبم مطمئن گردد. به او گفته شد: چهار مرغ را بگیر و سرهای آنها را ببر و بدنهای اینها را تكّه تكّه بكن و هر قسمتی را بر كوهی قرار بده و سپس آن مرغها را بخوان، خواهی دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوی تو خواهند آمد.

ب. آیاتی كه به یك امر خارق العاده و استثنائی مانند داستان ابراهیم استناد نكرده است، بلكه نظام موجود و مشهود را كه همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستان می میرند و سپس در بهار زنده می گردند مورد استناد قرار می دهد، می گوید همان طور كه مكرّر در طول عمر خود مشاهده می كنید كه زمین پس از طراوت و حیات و شادابی به سوی مردگی و افسردگی می رود و بار دیگر با تغییر فصل شرایط عوض می شود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر می گیرند، در نظام كلّ جهان، جهان رو به خاموشی و سردی و افسردگی خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشی و پراكنده خواهند شد، تمام جهان یكسره می میرد، امّا این مردن همیشگی نیست، بار دیگر همه ی موجودات جهان زندگی را در وضعی دیگر و با كیفیّتی دیگر از سر می گیرند.

توضیح آنكه ما انسانها اكنون در روی زمینی زندگی می كنیم كه در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یك دوره ی موت و حیات را طی می كند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت و احیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه می یابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده می كنیم و از این رو از اینكه زمین می میرد و حیات خویش را از سر می گیرد تعجّب نمی كنیم، امّا اگر فرض كنیم كه عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه- آنچنان كه بعضی حشرات چنین اند- و فرض كنیم كه سواد و خواندن هم نمی دانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمین و گردشهای سالانه اش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمی كردیم كه زمین مرده بار دیگر زنده شود. مسلّما برای یك پشه كه در بهار پدید می آید و در پاییز و زمستان می میرد تصوّر تجدید حیات یك باغ غیر قابل تصوّر است.

آیا كرمی كه در یك درخت و پشه ای كه در یك باغ زندگی می كند كه همه ی دنیای او همان درخت و همان باغ است، می تواند تصوّر كند كه این درخت و یا این باغ جزء و تابع یك نظام عظیم تر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 528
است و باز آن مزرعه به نوبه ی خود تابع یك نظام دیگر است به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامی دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام كشور و نظام كشور تابع نظام كلّی زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدی؟ ما چه می دانیم، شاید همه ی منظومه ی خورشیدی ما و همه ی ستارگان و كهكشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت می شناسیم تابع یك نظام كلّی تر باشد و همه ی میلیونها و میلیاردها سالی كه از جریان طبیعت سراغ داریم به منزله ی قسمتی از یك فصل و یا به منزله ی یك روز از یك فصل از یك گردش كلّی تر باشد و این فصل كه فعلا فصل حیات و زندگی است تبدیل به فصلی دیگر خواهد شد كه فصل خاموشی و افسردگی است و باز آن نظام كلّی تر كه همه ی منظومه ی شمسی ما و ستارگان و كهكشانها جزئی از آن است حیات و زندگی را به شكلی دیگر از سر خواهد گرفت.

پیامبران از خرابی و خاموشی همه جانبه ی جهان و سپس زندگی جدید و حشر مردگان زمین در یك نظام جدید، ما را از جانب خدا آگاه ساخته اند و ما كه به دلایلی متعدّد صدق گفتار آنها را دانسته ایم، به آنچه آنها گفته اند، از آن جمله تجدید حیات كلّی جهان پس از یك دوره ی خاموشی، ایمان و اعتراف داریم.

قرآن از آن جهت نظام موت و حیات روی زمین را مثال می آورد كه ما آن را به عنوان نمونه ی كوچكی از یك حیات كلّی تر بشناسیم و در كار قیامت استبعاد نكنیم و آن را خارج از مجموعه ی نظامات و سنن آفرینش ندانیم.

قرآن كریم می گوید قیامت تجدید حیات است و تجدید حیات چیزی است كه نمونه ی كوچك آن را در روی زمین می بینیم. در حدیث است كه پیغمبر اكرم فرمود:

اذا رأیتم الرّبیع فاكثروا ذكرا النشور.

هر وقت بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد كنید.

یعنی بهار، مثالی و الگویی از قیامت است. مولوی می گوید:

این بهار نو ز بعد برگریز*هست برهان بر وجود رستخیز آتش و باد، ابر و آب و آفتاب*رازها را می برآرند از سراب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 529
در بهاران سرّها پیدا شود*هر چه خورده است این زمین رسوا شود بر دمد آن از دهان و از لبش*تا پدید آید ضمیر و مذهبش رازها را می كند حق آشكار*چون بخواهد رست تخم بد مكار و هم او در دیوان شمس می گوید:

فرو شدن چو بدیدی بر آمدن بنگر*غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد كدام دانه فرو رفت در زمین كه نرست*چرا به دانه ی انسانت این گمان باشد آیاتی كه به نظام موجود و مشهود موت و حیات استناد كرده زیاد است، از آن جمله:

وَ اَللّهُ اَلَّذِی أَرْسَلَ اَلرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ اَلنُّشُورُ. [1] خداست آنكه بادها را فرستاد، پس ابری را پراكنده و دگرگون كرد، سپس آن ابر را به سوی سرزمین مرده ای را ندیم، و آنگاه زمین را كه مرده بود زنده كردیم، زنده شدن در قیامت نیز چنین است.

و نیز در سوره ی حج آیات 5- 7 می فرماید:

وَ تَرَی اَلْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا اَلْماءَ اِهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ. `ذلِكَ بِأَنَّ اَللّهَ هُوَ اَلْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ اَلْمَوْتی وَ أَنَّهُ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ. `وَ أَنَّ اَلسّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اَللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی اَلْقُبُورِ.

زمین را می بینیم در حالی كه افسرده و مرده و ساكن است، امّا همین كه باران بر آن فرود آوردیم، به جنبش آید و بر آید و از هر نوع گیاه بهجت افزا برویاند. آن بدان جهت است كه منحصرا ذات خدا حقّ است و او مرده ها را زنده می كند و او بر همه چیز تواناست و قیامت آمدنی است بدون شك، و خداوند آنان را كه در قبرها خوابیده اند بر می انگیزاند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 530
آیات دیگر از این قبیل كه قیامت را خارج از نظام موت و حیات عالم هستی كه نمونه ی كوچكش را در زمین می بینیم، نمی داند فراوان است و ما به همین دو آیه قناعت می كنیم.

تفاوت این گروه آیات با گروه اوّل در این است كه تنها به قادر بودن خداوند تكیه نمی كند، بلكه نمونه ی مشابه می آورد كه در جهان محسوس، قدرت خداوند به همین صورت تجلّی كرده و عمل نموده است.

ج. گروه سوّم آیاتی است كه قیامت را امر ضروری و حتمی معرّفی می كند و نبود آن را مستلزم یك امر ناروا (محال) درباره ی ذات خداوند می داند.

این مطلب از دو راه بیان شده است: یكی از راه عدل الهی و اینكه خداوند به هر مخلوقی آنچه را كه استحقاق دارد و شایسته ی آن است عنایت می كند، دیگر از راه حكمت خداوند و اینكه ذات اقدس الهی مخلوقات را برای غایت و هدفی آفریده است، حكمت الهی ایجاب می كند كه موجودات را به كمال لایق و غایت ممكنشان سوق دهد.

قرآن كریم می گوید: اگر قیامت و حیات جاوید و سعادت جاوید و پاداش و كیفر اخروی نباشد بر ضدّ عدل خداوندی است و نوعی ظلم است و ظلم بر خداوند نارواست، و هم می گوید اگر حیات جاوید و پایان ثابت و ابدی در كار نباشد خلقت عبث و پوچ است و عبث كاری بر خداوند نارواست.

آیاتی كه با تكیه بر عدل خداوندی و یا حكمت خداوندی، بازگشت به خدا و حیات جاویدان را امری حتمی و تخلّف ناپذیر خوانده است بسیار است. اكنون دو مورد از دو سوره ی قرآن می آوریم كه در هر دو مورد، هم بر عدل الهی تكیه شده است و هم بر حكمت او:

1. در سوره ی مباركه ی «ص» پس از ذكر این مطلب كه كسانی كه از راه خدا منحرف شده اند، به موجب اینكه روز حساب را فراموش كرده اند عذاب شدید خواهند داشت، در آیه ی 27 و آیه ی 28 درباره ی روز حساب (روز قیامت) چنین می فرماید:

وَ ما خَلَقْنَا اَلسَّماءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ اَلَّذِینَ كَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ كَفَرُوا مِنَ اَلنّارِ. `أَمْ نَجْعَلُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی اَلْأَرْضِ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 531
أَمْ نَجْعَلُ اَلْمُتَّقِینَ كَالْفُجّارِ
.

ما آسمان و زمین را باطل و پوچ نیافریده ایم. آن (اندیشه ی اینكه خلقت بر پوچی است) گمان كسانی است كه با حقیقت از در عناد آمده اند، پس وای بر چنین كسان از آتش. آیا ما كسانی را كه (به خدا و معاد و پیامبر) ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده اند مانند تبهكاران قرار خواهیم داد، یا پرهیزكاران را مانند اهل فسق و فجور قرار خواهیم داد؟ چنانكه می بینیم، در آیه ی اوّل از این دو آیه به حكیم بودن خدا و حكیمانه بودن خلقت و در آیه ی دوّم به عدل الهی و عادلانه بودن آفرینش استناد شده است.

2. در سوره ی مباركه ی جاثیه آیه ی 21 و 22 چنین آمده است:

أَمْ حَسِبَ اَلَّذِینَ اِجْتَرَحُوا اَلسَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْكُمُونَ. `وَ خَلَقَ اَللّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزی كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ .

آیا آنان كه مرتكب كارهای بد می گردند گمان كرده اند كه آنها را مانند مردمی كه ایمان آورده اند و كار شایسته كرده اند قرار دهیم در حالی كه زندگی و مردگی شان یكسان است؟ حكمی كه رانده اند بد حكمی است. و خداوند آسمانها و زمین را به حق (نه به باطل و پوچی) آفریده است و برای اینكه هر كسی به جزای (پاداش یا كیفر) آنچه كسب كرده برسد، و آنان هرگز مورد ظلم قرار نخواهند گرفت.

در آیه ی اوّل از این دو آیه به اصل عدل اشاره شده است و در آیه ی دوّم به اصل حكمت، و در ذیل آیه ی دوّم بار دیگر عدل الهی به عنوان غایت و هدف از قیامت ذكر شده است.


[1] . فاطر/9.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است