در
کتابخانه
بازدید : 105317تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ظاهراً اوّلین مسأله ای كه در میان مسلمین مورد بحث و قیل و قال و لم و لا نسلّم واقع شد مسأله ی «جبر و اختیار» بود و این بسیار طبیعی بود، زیرا اوّلاً این مسأله چون با سرنوشت انسانها مربوط است مورد علاقه ی هر انسان بالغ الفكری است. شاید جامعه ای یافت نگردد كه مردمش به مرحله ی بلوغ فكری رسیده باشند و این مسأله در آن جامعه طرح نشده باشد. ثانیاً قرآن مجید آیات زیادی در این زمینه دارد كه محرّك اندیشه ها در این مسأله ی اساسی می گردد [1].

علی هذا دلیلی ندارد كه ما در جستجوی منشأ دیگری برای طرح این مسأله در جهان اسلامی بشویم. مستشرقین معمولاً برای اینكه اصالت علوم و معارف اسلامی را نفی كنند كوشش دارند به هر نحو هست برای همه ی علومی كه در میان مسلمین پدید آمد ریشه ای از خارج از دنیای اسلام خصوصاً از دنیای مسیحیّت بیابند؛ از این رو كوشش دارند به هر نحو هست ریشه ی اصلی علم كلام را از خارج بدانند همچنانكه نظیر این كار را در مورد علم نحو، عروض (و شاید معانی، بیان و بدیع) و عرفان اسلامی كرده اند.

بحث جبر و اختیار كه ضمناً بحث قضا و قدر هم هست، یعنی از آن جهت كه به انسان مربوط است «جبر و اختیار» است و از آن جهت كه به خدا مربوط است «قضا و قدر» است، خود بحث عدل را به میان آورد، زیرا رابطه ای آشكار میان جبر و ظلم از یك طرف و اختیار و عدل از طرف دیگر دیده می شد.

بحث عدل بحث حسن و قبح ذاتی افعال را به میان آورد و این بحث به نوبه ی خود بحث عقل و مستقلاّت عقلیّه را به میان كشید و اینها همه بحث «حكمت» یعنی غایت و غرض حكیمانه داشتن ذات باری را موجب شد [2] و كم كم بحث به توحید افعالی و سپس به توحید صفاتی كشیده شد كه بعدها در این باره توضیح خواهیم داد.

صف آرایی میان بحثهای كلامی، بعدها خیلی توسعه و دامنه پیدا كرد، به بسیاری از مسائل فلسفی كشیده شد از قبیل بحث در جواهر و اعراض و تركّب جسم از اجزاء
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 61
لایتجزّی و مسأله ی «خلأ» و غیره؛ زیرا متكلّمین طرح این مسائل را به عنوان مقدّمه ای برای مسائل مربوط به اصول دین- خصوصاً مسائل مربوط به مبدأ و معاد- لازم می شمردند.

از این رو بسیاری از مسائل كه در قلمرو فلسفه بود در قلمرو علم كلام هم قرار گرفت. فلسفه و كلام مسائل مشترك زیادی دارند. اگر كسی كتب كلام را- خصوصاً كتب كلامیّه ای كه از قرن هفتم به بعد تألیف شد- مطالعه كند می بیند اكثر مسائل كلامی اسلامی همانهاست كه فلاسفه- خصوصا فلاسفه ی اسلامی- در كتب خود طرح كرده اند.

فلسفه ی اسلامی و كلام اسلامی در یكدیگر زیاد تأثیر كرده اند. یكی از آن تأثیرات این است كه كلام برای فلسفه مسائل جدیدی جبراً مطرح ساخت و فلسفه نیز موجب شد دایره ی كلام وسعت یابد به این معنی كه ضرورت طرح بسیاری از مسائل فلسفی در قلمرو كلام لازم شناخته شد. شاید به یاری خدا ما بعداً توفیق بیابیم و نمونه هایی از هر دو قسم كه به آنها اشاره كردیم بیاوریم.


[1] . رجوع شود به كتاب انسان و سرنوشت تألیف مرتضی مطهری.
[2] . رجوع شود به مقدّمه ی كتاب عدل الهی تألیف مرتضی مطهری.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است