درباره ی آغاز علم كلام و اینكه از چه وقت در میان مسلمین پدید آمد نمی توان
دقیقاً اظهار نظر كرد. آنچه مسلّم است این است كه در نیمه ی دوم قرن اوّل هجری
پاره ای از مسائل كلامی از قبیل بحث جبر و اختیار و بحث عدل در میان مسلمین
مطرح بوده است و شاید نخستین حوزه ی رسمی این مباحث حوزه ی درس حسن بصری
متوفّی در 110 هجری است.
در میان مسلمین دو شخصیّت از شخصیّتهای نیمه ی دوم قرن اوّل نام برده می شوند
كه سخت از اختیار و آزادی انسان دفاع می كرده اند: معبد جهنی و غیلان دمشقی. در
مقابل، افرادی بوده اند كه طرفدار عقیده ی جبر بوده اند. معتقدان به اختیار و آزادی به
نام «قدری» و منكران آن به نام «جبری» معروف شدند.
تدریجاً موارد اختلاف این دو دسته به یك سلسله مسائل دیگر در الهیّات،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 59
طبیعیّات و اجتماعیّات و برخی مسائل مربوط به انسان و معاد كشیده شد و مسأله ی جبر
و اختیار یكی از مسائل مورد اختلاف بود. قدریّون در این دوره ها به نام «معتزله»
خوانده شدند و جبریّون به نام «اشاعره» .
مستشرقین و اتباع آنها اصرار دارند كه آغاز بحثهای استدلالی در جهان اسلام
را از اینجا و یا امثال آن بدانند. اما حقیقت این است كه بحث استدلالی درباره ی اصول
اسلامی از خود قرآن كریم آغاز شده است و در سخنان رسول اكرم (ص) و مخصوصاً
در خطب امیر المؤمنین (ع) تعقیب و تفسیر شده است گواینكه سبك و اسلوب این
مباحث با سبك و اسلوبی كه متكلّمین اسلامی داشتند متفاوت است.