در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از نظر اسلام، شخص رهبر از آن نظر كه رهبر است و نقطه ی مركزی جامعه ی اسلامی است و اوست كه باید روحها را اداره كند و ارضاء نماید و بسیج كند، وظایفی دارد كه دیگران چنین وظیفه ای ندارند و خود رهبر نیز در غیر پست رهبری چنین وظیفه ای ندارد.

همه ی ما از زهد خارق العاده ی امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) خصوصاً در دوره ی زعامت و رهبری آن حضرت داستانها شنیده ایم. داستان ذیل كه معروف است و غالباً شنیده ایم، از نظر مسأله ی رهبری و وظایف خاصّ رهبر فوق العاده روشنگر است:

امیر المؤمنین در دوران خلافت به خانه ی شخصی در بصره به نام علاء بن زیاد حارثی وارد شد. پس از یك سلسله گفتگوها آن مرد از برادرش عاصم بن زیاد شكایت كرد كه زهدگرا شده است، زن و زندگی را رها كرده و جامه ی درشت پوشیده و منحصراً به عبادت و ریاضت پرداخته است. امیر المؤمنین دستور داد او را احضار كردند.

همین كه با آن قیافه ی زاهدانه ظاهر شد، به تندی به او فرمود: «یا عدیّ نفسه! ای ستمگرك بر خود! این چه كاری است كه می كنی؟ چرا بر خود جفا می كنی؟ آیا گمان كردی خداوند كه نعمتهای پاكیزه ی دنیا را خلق كرده است آنها را بر تو حرام نموده است و اگر از آنها استفاده كنی از تو مؤاخذه خواهد كرد كه چرا نعمت حلال مرا خوردی؟ تو كوچكتر از آن هستی» . عاصم كه این عتابها را شنید جواب بسیار روشنی داشت. او خود علی (علیه السّلام) را كه جلو چشمش بود می دید كه دو تكّه لباس بیشتر تنش نیست، یكی را روی دوش انداخته و یكی را به كمرش بسته است. غذای علی را هم می دانست كه نان جو خشك است. تعجّب كرد كه از علی چنین سخنانی را دارد می شنود. تعجّب كرد كه علی اوّل زاهد، او را به واسطه ی زهدش ملامت می كند. لهذا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 326
گفت: یا امیر المؤمنین! خودت هم كه همین طوری. من به تو اقتدا كردم. لباس تو كه از من ژنده تر است، غذای تو از من بدتر است. امیر المؤمنین به او فرمود: اشتباه كردی.

آنچه تو در من می بینی رهبانیّت و تحریم حلال خدا نیست. من رهبرم، من امامم، من زعیم جامعه ام. رهبران و زعما تكلیف جداگانه دارند. فرمود: «إنّ اللّه فرض علی أئمّة المسلمین أن یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس كی لا یتبیّغ بالفقیر فقره. » [1] خداوند برای كسی كه می خواهد مردم را رهبری كند وظیفه ی خاصّی قرار داده است. تو از افراد عادی هستی.

من باید به تمام افراد ملّت خود و رعایای خودم نگاه كنم و ببینم پایین ترین طبقات كدام است؟ آنكه دستش از همه كوتاه تر است كدام است؟ البتّه من هم مایلم كه سطح زندگی آنها بالا برود؛ امّا تا وقتی در مملكت من افرادی هستند كه توانایی ندارند و نمی توانند لباس بهتری از آنچه من اكنون به تن دارم بپوشند، تا وقتی كه در مملكت من ژنده پوش و نان جو خور بالاضطرار هست، من به حكم آنكه رهبرم و می خواهم مردم را هدایت و رهبری كنم باید با آنها همدل و همدرد باشم، باید خود را با فقیرترین مردم اجتماع تطبیق دهم. اگر غیر از این باشد آن فقیر حق دارد به هیجان بیاید، اعتراض كند و فریادش به آسمان بلند شود، زیرا خیال می كند دروغ می گویم كه در فكر او هستم ولی حالا باور می كند كه راست می گویم. اصول رهبری ایجاب می كند كه من اینچنین زندگی كنم.

این مطلب كه رهبر در پست رهبری وظیفه ی خاص دارد ضمناً یك معمّا را حل می كند. آن مسأله ی معمّا مانند این است كه می بینیم سیره ی ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) از نظر سخت گرفتن بر خود و از نظر به اصطلاح زاهدانه زندگی كردن فی المثل متفاوت است، امام جعفر صادق (علیه السّلام) یك جور لباس می پوشید، امیر المؤمنین طور دیگر. این خود یك معمّاست كه چرا رهبران اختلاف روش دارند؟ حلّ معمّا به این است كه بدانیم كه موقعیّت اجتماعی شان متفاوت بود، بعلاوه موقعیّت زمانی شان نیز فرق داشت. امام جعفر صادق فرمود: اگر امروز می بینید من لباس عالی می پوشم و پیغمبر و علی نمی پوشیدند، زمان آنها با زمان من فرق داشت، سطح زندگی مردم امروز با مردم آن زمان هم فرق می كند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 327

[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 207.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است