در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قرآن درباره ی ابراهیم (علیه السّلام) حرف عجیبی می زند و می گوید: «وَ إِذِ اِبْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ. . . » [1] خداوند ابراهیم را در مراحل بسیار مورد آزمایش قرار داد و ابراهیم از این آزمایشها پیروز بیرون آمد.

ابراهیم از پیغمبرهایی است كه سرگذشت عجیبی دارد و آزمونها برایش پیش آمده و در همه ی آنها كمال موفّقیت و پیروزی را داشته است. در میان قوم بابل به نبوّت مبعوث شد و یكتنه با عقاید منحط و شرك آمیز قوم خود كه همه را فرا گرفته بود مبارزه كرد. همه ی بتها را به استثنای بت بزرگ شكست. تبر بت شكنی را به گردن بت بزرگ انداخت به علامت اینكه بتها با یكدیگر نزاع كرده و بت بزرگ سایر بتها را به این روز انداخته است.

ابراهیم با این كار خود نیروی فطری عقلی خفته ی مردم را بیدار كرد، زیرا فطرتاً درك می كنند كه ممكن نیست جمادات با یكدیگر به نزاع برخیزند. همین جا به خود می آیند كه پس چرا انسان عاقل شاعر مدرك، سر به آستان این موجودات لا یشعر فرود آورد؟ ! ابراهیم مكرّر مورد غضب و خشم نمرود قرار گرفت تا آنجا كه او را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 320
گودالی- حتّی می توان گفت در دریایی- از آتش انداختند ولی او از سخن خود دست بر نمی داشت. ابراهیم از طرفی با عقاید منحط و خرافی و تقلیدی [قوم ] خود درگیر بود و پیروز می گشت، و از طرف دیگر با نمرود درگیری شدید پیدا كرد و تا میان آتش رفت و در همان حال یك آزمون عجیب الهی به سراغش آمد؛ یعنی از طرف خدا به امری مأمور شد كه جز یك تسلیم كامل، هیچ نیرویی نمی تواند آن را اطاعت كند. امری كه درباره اش صادر شد این بود كه فرزند جوان عزیزت را به دست خود در راه خدا باید فدا كنی و سر ببری. ابراهیم تصمیم به انجام این كار گرفت و در آخرین مرحله كه تصمیم ابراهیمی ظهور كرد، از جانب خداوند ندا رسید كه یا ابراهیم! تو عمل كردی و ما آنچه از تو می خواستیم همین بود. ما از تو همین حد از تسلیم را می خواستیم، ما كشتن فرزند از تو نمی خواستیم.

ابراهیم این منازل و مراحل را طی كرد و پشت سر سر گذاشت. بعد از همه ی اینها بود كه به او گفته شد اكنون شایسته ی امامت و رهبری هستی. ابراهیم از نبوّت و رسالت گذشت تا به رهبری رسید. در حدیث است:

اتّخذ اللّه ابراهیم نبیّا قبل أن یتّخذه رسولا و اتّخذه رسولا قبل أن یتّخذه خلیلا و اتّخذه خلیلا قبل أن یتّخذه إماما [2].
خلاصه ی معنی حدیث اینكه: ابراهیم اوّل نبی بود و هنوز رسول نبود، رسول شد و هنوز خلیل نبود، و خلیل اللّه شد و هنوز امام و رهبر نبود؛ بعد از همه ی اینها به مقام «امامت و رهبری» رسید.

مفاد آیه ی كریمه ی «وَ إِذِ اِبْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً» [3] این است كه: پس از آنكه ابراهیم همه ی مراحل را طی كرد و از همه ی آزمایشها پیروز و موفّق بیرون آمد و به اصطلاح فارسی از هفتخوان گذشت، ما به او اعلام كردیم كه هم اكنون وقت آن رسیده است كه ما تو را امام و رهبر قرار دهیم.

امامت و رهبری انسانها، چه در بعد معنوی و الهی و چه در بعد اجتماعی،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 321
عالی ترین درجه و مقام و پستی است كه از طرف خدا به یك انسان واگذار می شود.

مدالی كه به این نام به سینه ی كسی می چسبانند عالی ترین مدالهاست. ابراهیم، هم نبی و هم امام بود، لهذا رهبر قوم خویش بود.

اینكه عرض كردم «نبوّت، راهنمایی و امامت، رهبری است» مقصودم این نیست كه انبیاء این منصب را كه بالاتر است نداشتند. همان طور كه قبلا هم اشاره كردیم، نبوّت و امامت دو منصب است كه در انبیاء بزرگ هر دو منصب جمع است و در انبیاء كوچك یكی از آن دو؛ كما اینكه در ائمّه، امامت و رهبری هست ولی نبوّت یعنی رهنمایی جدید نیست، چون راه همان راهی است كه پیغمبر نمایانده است و ائمّه مردم را در همان راه كه پیغمبر از طرف خداوند ارائه كرده است حركت می دهند، بسیج می كنند و راه می برند. این، مفهوم امامت از نظر اسلام است.

دنیای امروز به مسأله ی رهبری و مدیریّت، تنها از جنبه ی اجتماعی می نگرد، یعنی تنها این جنبه و این بعد را شناخته است؛ ولی همین را كه شناخته است بسیار اهمّیت می دهد و به حقّ اهمیّت بسیار می دهد.


[1] . بقره/124.
[2] . اصول كافی، ج 1، كتاب الحجّة/ص 175.
[3] . بقره/124.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است